6⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠شهید عطایی درباره همراهےاش با شهید صدرزاده میگوید:
⚜ با شروع درگیری های #سوریه تصمیم گرفتم برای دفاع از حرم عمه🕌 سادات به سوریه بروم. راه های مختلف را بررسی کردم تا از طریق یکی از دوستان با #فاطمیون آشنا شدم و با مدارک جعلی به سوریه رفتم ☺️و در انجا عضو #گردان_عمار به فرماندهی سید ابراهیم شدم.
⚜در کنار #سید_ابراهیم در عملیات های مختلفی در سوریه از جمله در ✓تل قرین، ✓تدمر و ✓جنوب حلب شرکت کردم و مدتی هم #جانشین گردان عمار بودم و بعد از شهادت🌷 سیدابراهیم مدتی فرمانده گردان عمار بودم ...
⚜رشادت های #ابوعلی در درگیری های ✓تل قرین، ✓تدمر، ✓دیرالعدس، ✓بصرالحریر، ✓القراصی و ✓خانطومان به عنوان جانشین تیپ عمار لشکر #فاطمیون نام او را به کلمه ای رعب آفرین برای تکفیری ها👹 تبدیل کرده بود.
⚜در نهایت پس از رشادت های فراوان و چند بار مجروحیت های گوناگون، جانباز سرافراز #مرتضی_عطایی در ۲۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ و همزمان با #روز_عرفه در منطقه لاذقیه به مقام رفیع شهادت🌷 نائل آمد و به یاران شهیدش پیوست.
#شهید_مرتضی_عطایی(ابوعلی)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین فیلمی که صبح روز عرفه توسط #ابوعلی (شهید مرتضی عطایی) گرفته شده...
تو که آخر گره رو وا میکنی....
پس چرا امروز و فردا میکنی...
#شهید_عرفه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنـگــــــــــــر🔔🔔
🌷من پی ردِّ نگاه #شهدا میگردم...
💢میان زرق و برق های این شهر رنگین با #جذبه_های دروغین📛 محاصره گشتیم. بی دلیمان به دادمان رسید:
ماسکـ😷ـهای #پرهیزتان را بزنید که هوای زمانه گناه آلوده🔞 است.
💢عده ای #غفلت کردیم و بیمار🤒شدیم . عده ای ماندیم و بی تاب شدیم!
دل ندا داد:ظلمتی🌚 بیش نیست، به #آسمان خیره شوید!
💢افسوس که عده ای محو نوری کاذب شدیم😔 و #اندکی محو آسمان!
سرهامان رو به آسمان بود #وسوسه های غرور و تکبر😈 به ستایش مان نشستند که #عطر خاک های بی آلایش #فکه را از یاد ببریم
💢و باز هشدار دل:رو به خاک کنید...
دریغا که سنگفرش های مرمرین تجمل چشم های #ظاهر_بین مان را خیره کرد. سنگفرش ها آیینه ای شدند . عده ای به خود نگریستیم👀 و اندکی به #خاک!
رفتیم و هوایی شدیم...
برگشتیم و دریغا😔!
دریغا که #اندکی هوایی ماندیم !
💢و سکوت، هم صحبت مان شد...
و خاک، همدم نگاهمان
اشک😭، محرم رازمان
#انتظار، مرهم زخم هایمان...
دیوانگی ، گناه مان🔞...
عاشقی جرممان...
و بی دلیـ💕، مشاهدمان...
و عزلت پناهمان...
و این شد سرآغاز: #داستان_تنهایمان
💢آری... رفقای #عزلت_نشین هوایی! بگذارید زنجیرهای⛓ سنگین نگاه ها #اسیر انزوای تان کند. بگذارید فلسفه نواندیشی ها آهن و دود پوسیده تان بپندارد.
💢بگذارید #اقلیت شوید و در کثرت غفلت ها نادیده گردید😊. بگذارید جدا از #تن_ها شوید و #تنها بمانید، ⚡️اما #هرگز تن به عقلانیت دوران تردید ها و فراموشی ها نسپارید📛.
💢آری...اندک همراهان #هوایی ! اینجا ماندن را گریزی نیست، بگذارید #جسم ها پایبند زمینـ🌎 بمانند ، اما روحمان را قفسی نیست🚫 جز #چشم هایمان!
💢چشم هایتان را #ببندید تا روح بال بگشاید🕊... رفقای هوایی! این پایان دلتنگیـ💔 هاست
بگذارید داستان تنهایی تان #افسانه ی آدمیان شود!هرچند پایانش را خوش نپندارند⭕️!
اینجا #ماندن را گریزی نیست...
و رفتن را نیز!و اگر در جستجوی #مقصود عروجی، راه یکی است:
چشم هایت را به روی زمین 🌎ببند...
تا #عازم_آسمان_شوی...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از
4_5793908498597151722.mp3
5.37M
#قافله_سالار من
کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا میگردم
تورو تو #قتلگاه گم کردم ...
🎤🎤 با صدای #حسین_شریفی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#يزيديان می پنداشتند
كه ندای هل من ناصر
#سيدالشهدا {علیه السلام}
در صحرای #كربلا مدفون خواهد شد
غافل كه حيات تاريخی انسان از #خون_شهيد است
و خداوند خَميرهٔ وجود #مؤمنين را
از خاک كربلا و خون شهدايش سرشته است
و تا شب و روز باقی است، اين #پيوند_تاريخی
كه مؤمنين را به عاشورا پيوند می دهد
در عمق #فطرت ها بيدار خواهد ماند.
#شهید_ظهر_عاشورا
#شهید_وحید_نومی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
7⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠به روایت پدر شهید
#شهید_وحید_نومی_گلزار
🔰هشت ماه #پیش از رفتن در تلاش بود که بتواند از ایران🇮🇷 اعزام شود. ⚡️اما چون اعزام رسمی نیروها وجود نداشت، #نتوانست از هیچ طریقی به نتیجه برسد. من هم جدی نمی گرفتم و تصور می کردم که مدتی بعد حال و هوای جهاد از سرش خواهد افتاد😊.پیش هر کسی می شناخت رفته بود و در آخر گفته بودند که اگر اولویتی هم باشد با #افراد_نظامی است
🔰بعد از اینکه از ایران ناامید شد😞 همراه عمویش یک ماه مانده به #محرم سال ۹۳ به عراق رفت.در عراق با فردی که در یکی از گردان ها بود آشنا شدبلاخره توانست✌️ در یکی از #جیش_ها پذیرش شود.
🔰در مدت کمی هم که در #عراق بود بر حسب نبوغ نظامی و رشادتی که از ویژگی های منحصر رزمندگان ایرانی است✊، خیلی زود بین #رزمندگان عراقی شناخته شده می شود✔️.در آنجا نمی توانست بیکار بنشیند، رزمندگان عراقی به گونه ای بودند که #منتظر می شدند که داعش👹 حمله کند سپس آنها دفاع👊 نمایند که #وحید همیشه نسبت به این مسئله منتقد بود.
🔰تا اینکه فرماندهشان به او گفته بود اگر بیست مرد جنگی #مثل_شما داشتم، مطمئن باشید که منتظر حمله ی داعش نمی ماندم❌. پیش می آمد که بسته های امدادی #آمریکایی ها که برای داعش از بالگرد هایشان🚁 می انداختند به دست نیروهای #جبهه_مقاومت می رسید☺️، آنها بسته ها را به وحید می دادند که نحوه ی کاربرد ابزارها را برایشان #ترجمه کند؛ وحید زبان را در #مالزی خواند بود تسلط کامل به آن داشت👌.
🔰دو روز مانده تا #عاشورا همرزمانش به وحید گفتند بیایید تا شروع عملیات به زیارت امام حسین (علیه السلام)🕌 برویم و برگردیم، او قبول نکرد🚫 و گفت امروز #کربلا همین جاست و من جای دیگری نمی روم.
🔰وحید در آن مقطع #تک_تیرانداز بود، صبح روز عاشورا هم مسئولیت حراست از یک معبر را بر عهده داشت. او در بالای یک پشت بام مستقر می شود و از گروه ۲۰ نفری داعش👹 که از آن نقطه قصد نفوذ داشتند، ۱۲ نفر را به #درک واصل می کند👊.
🔰کم کم داعش ها خودشان را به #وحید می رسانند و با پرتاب نارنجک💣 در مرحله ی اول او را از ناحیه ی #دست زخمی می کنند. سپس وقتی وحید می خواسته جایش را عوض کند تیربار💥 را می بنندد و او را به #شهادت می رسانند.
🔰بعد از شهادت وحید🌷 داعشی ها #شدت حملات را بیشتر کردند چون می خواستند به پیکر وحید⚰ دست یابند و تبلیغات شوم رسانه ای خود را انجام دهند😏. #همرزمانش که متوجه این مسئله می شوند، تلاش می کنند که پیکر به دست داعشی ها نیفتند📛 که در این درگیری منطقه ی وسیعی از #بیجی را از دست داعشی ها پاکسازی می کنند✌️.
#شهید_ظهر_عاشورا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#حجـــــــابــ🌸🍃
#همینمــ
نه چشمان👀 آبــی دارم
نه کفشهای پاشنه بلند👠
همیشه کتانی👟 مـی پوشم روی چمن ها غلت میزنم☺️
#عشوه ریختن را خوب یادم نداده اند
وقتـی از کنارم رد میشوی بوی #ادکلنم مستت نمیکند🚫
نگران پاک شدن رژ لب💄 و ریملم نیستم
#لاک ناخن هایم از هزار متری داد نمیزند
گاهی از فرط #غصّه بلند داد میزنم🗣
#خدایـــــــــــــــم را با تمام دنیا عوض نمیکنم❌
و بعضـی آدم های اطرافم را هم با تمام دنیا عوض نمیکنم☺️😍
شبها🌙 پایه پرسه زدن در خیابان و مهمانی نیستم
بلد نیستم تا صبح پای گوشـی📱 پچ پچ کنم و بگویم #دوستت_دارم🙊
وقتـی حتـی
به تعداد حروف دوستت دارم هم ، دوستت ندارم😏
ولـی اگر بگویم دوستت دارم ،
دوست داشتنم حد ومرزی ندارد📛
من خالصانه #همینم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#در_محضر_شهید 9⃣3⃣
من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی چیزها را از دست می دهد. چشم گنهکار لایق #شهادت نیست...
#شهید_مدافع_حرم_هادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
8⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠همت و، همت مقاومت
🔰محمدحسین عاشق #شهید_همت بود.همیشه با شور و هیجان😃 در مورد او حرف میزد. در مورد ✸اخلاصش، ✸فرماندهی بر دلهایش و ....
اسم #حوزه بسیجی که فرماندهش بود نیز شهید همت بود.
🔰در اتاق جلسات #بسیج عکس شهید را طوری نصب کرده بود که در مقابلش👤 باشد.
یادم هست که یکبار من را دعوت کرد به جلسه #خواهران بسیج.
🔰دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند #محمدحسین هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است😕 طوری که در مقابل خواهران نباشد🚫 و چهره در چهره نباشند.
بعدا دلیلش را پرسیدم گفت: #نمیخام رو د روی خانم ها باشم.
🔰طوری مینشینم که عکس #شهید_همت هم در مقابلم باشه و تا سرم را بالا می آورم یاد این #شهید و چشمان زیبا😍 و عفیفش من را حفظ کند☺️.
🔰بعدها شنیدم در زندگی شخصی و
خانوادگیش هم رفتارش را #شبیه امثال شهید همت کرده است👌.این مجموعه وقتی کامل شده و نتیجه می دهد که روز تشییع جنازه اش⚰ از دو لب معاون #حاج_قاسم سلیمانی شنیدم که می گفت: حاج قاسم گفته که شهید🌷 من را یاد #شهید_همت می انداخت و به خاطر همین دوستش داشتم.
🔰این بود که محمدحسین یا همان حاج عمار سوریه شد #همت_مقاومت
یکی از آخر هفته هایی🗓 که ما مجبور بودیم تو مجتمع دانشگاهی امیرالمومنین #اصفهان بمونیم محمدحسین با ماشین🚗 خودش مارو برد #شهرضا سر مزار شهید همت...
🔰عاشقـ💞 شهید همت بود... ۵ یا ۶ نفر بودیم که محمدحسین به من اشاره کرد که #روضه بخون...منم گفتم #داداش اینجا دیگه نوبته توست.
🔰تو دانشگاه به من گیر میدی کفایت میکنه😅 بزار اینجا من توحال خودم باشم...
شروع کرد به #خوندن و ناز نفسش....
مردم هم کنارمون جمع شدن....
سوز #صداش صفای عجیبی به کل فضای مقبره شهدا🌷 داد....
🔰عارفی گفت: #عاشق اگر نشان از معشوق نداشته باشد در عشق خود #صادق نیست!
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh