eitaa logo
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
241 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با یا علی علی دلما زنده میشود.. این اسم اعظم است که خدا دیده میشود.. مهر علی است شده گنجینه دلم.. گویم یاعلی و بخشیده میشوم اللهم عجل لولیک الفرج❤️ ❤️
امشب که در رحمت حق وا گردد.. هر درد نگفتنی دوا میگردد.. از یمن امامت امیر دو سرا.. حاجات دل خلق روا میگردد.. اللهم عجل لولیک الفرج❤️
امشب که حاجت جمیع محبان روا بود.. دانی که بهترین عمل ما دعا بود.. درلحظه ای که رو بجانب آن آشنا کنید.. ازبهر این حقیرکمی هم‌دعاکنید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌         آقا امیرالمؤمنین علی علیه السلام 📚                   
📣 اهتزار پرچم غدیر در آسمان نجف اشرف
✨شهید دکتر مصطفی چمران : ای علی(؏)! چه بگویم که ممکن است مرا به شرک متهم کنند چرا که اگر پرستش غیر خدا مجاز بود بی شک تو را می پرستیدم؛ تو تجلی خدا و خلیفه خدا در زمین هستی و تو خدا نیستی ولی وجود تو را جز خدا پرنکرده است .. 🌸
🌷 🌷 .... 🌷عملیات فتح المبین با جنگ و گریز ادامه داشت. گاهی عراقی‌ها جلو می‌آمدند و مواضع از دست داده را می‌گرفتند و گاهی ما حمله می‌کردیم و آن‌ها را عقب می‌زدیم. محمود انجم‌شعاع که مسئول واحد تخریب تیپ ثارالله بود، همراه با عده‌ای دیگر با نفربر به طرف خط پدافندی خودی می‌آمد. عراقی‌ها خط را گرفته بودند؛ محمود و بقیه این را نمی‌دانستند. 🌷نفربر آهسته حرکت می‌کرد. گروهی با تکان دادن دست، آن‌ها را به جلو رفتن تشویق می‌کردند. بچه‌ها تصور کردند آن‌ها نیروی خودی هستند. نفربر توقف کرد. همین که پایین پریدند، عراقی‌ها تیراندازی کردند. بچه‌ها پناه گرفتند و به تیراندازی دشمن پاسخ دادند؛ محمود همان‌جا تیر خورد و شهید شد. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید محمود انجم‌شعاع : رزمنده دلاور حمید محمودزاده منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
برخیز که شادی وشعف یار شده. در عید غدیر وقت دیدار شده.. از شادیه ما آل محمد شادند.. درهای کرم بروی ما باز شده.. عاشقان عیدتان مبارک❤️
به نمامی مریضهای گروه مون و خانواده محترمشون یا اقوام و یا دوستان مریض دارن لباس عافیتت بپوشان خودت در این شب عزیز شفای عاجل عنایت بفرما .❤️
روزی که میزان عدل وحساب به پا میشودترا قسمت میدهم به محمدوآل محمدکه تودرآن روز سخت بیشتر ازهمیشه به من و والدینم وتمام مومنان رحم کنی الهی‌آمین‌بحق‌محمدوآل‌محمدص❤️
قبل از خواب همه را ببخش و با قلبی آرام بخواب🙏 اگر میخواهی گناه و معصیت نکنی، همیشه با باش، چون وضو انساݧ را پاک نگه میدارد و جلوی معصیت را می گیرد.❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸حال خوب تنها در صورتی 🕊ماندگاره ڪه از درون بجوشه 🌸هر آنچه ڪه از بیرون حال ما 🕊را خوب ڪنه موقتی و بی ثباته.... 🌸با خودشناسی و شناخت 🕊ابعاد وجودی خودمون 🌸می تونیم چشمه آرامش 🕊درون را به جوشش وادار ڪنیم 🌸 لحظه تـون پـر از حـال خـوب 🌸 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زیبایی 🍃هنر زندگی ست 🌺تنفس شروع زندگی ست 🍃عشق جزیی از زندگی ست 🌸اما " دوست " 🍃" قلب " زندگی ست 🌺هر چه آسایش روح 🍃هر چه آرامش دل 🌸هر چه تقدیر بلند 🍃هرچه لبخند قشنگ 🌺هر چه از لطف خداست 🍃همه تقدیم شما ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌         ۱۲امام و۱۴ معصوم و شهدای اسلام واموات مؤمنین و مومنات وسلامتی و عاقبت به خیری همه مردم کشورمون و شفای مریضها قربتا الی الله 📚                        
داشت‌از‌قــــم‌برمیگشت‌جبههــ وسط‌راه‌یادش‌افتاد‌خمس‌مالش‌رو‌ندادهـ بلافاصلهـ‌ازهمون‌جا‌برگشت‌قــم خمس‌مالش‌رو‌پرداخت‌کرد‌و‌راه‌افتاد‌سمت‌ جبههـ🕊🌱
🌷 🌷 ❌️❌️ بانوان گرامی بخوانید، که برای حفظ ناموس وطن، فرزندانمان چه‌ها کشیدند! !! 🌷در اردوگاه عنبر یکی از آسایشگاه‌ها را به عنوان بهداری در نظر گرفته بودند اما زمان عملیات والفجر مقدماتی به دلیل کثرت مجروحین چند آسایشگاه را برای درمانگاه اختصاص دادند؛ با این وجود مجروحین زیاد و جا کم بود. برای همین مجروحین را چند روزی در درمانگاه نگه می‌داشتند و بعد به آسایشگاه منتقل می‌کردند مگر افرادی که مجروحیت‌شان عمیق باشد. با توجه به مجروحیتی که داشتم مدت زیادتری در درمانگاه ماندم یک روز غروب مجروحی آوردند که پایش قطع شده بود. من وقتی او را دیدم فکر کردم قسمت قطع شده‌ی پایش کره مالیده‌اند! خوب توجه کردم دیدم کره نیست اما چیزی مانند کاموای بافتنی کرم رنگ است. جلوتر رفتم متوجه شدم این‌ها کِرم بودند. 🌷دکتر مجید جلال‌وند آمد و طبق معمول کمی با او خوش و بش کرد و دلگرمی به او داد. بعد پرسید: اسمت چیست؟ ایشان جواب داد:  حیدر بساوند، اهل مهران. دکتر فوراً به بچه‌هایی که در بهداری کار می‌کردند گفت: ظرف بیاورید. اونا رفتند یک غصعه (ظرف غذا) آوردند کرم‌ها راه افتاده بودند، دکتر کرم‌ها را با دست توی غصعه می‌ریخت و آن‌قدر این کار را کرد تا قسمت قطع شده پا کم‌کم پیدا شد؛ ظرف غصعه پر شده بود از کرم. با نوک قاشقی پایش را تراشیدند تا به خون رسیدند، یکی از آن بچه‌ها بعد از دقایقی حالش به‌هم خورد. حیدر از هوش می‌رفت و دوباره بهوش می‌آمد وقتی بهوش می‌آمد صداش از شدت درد  بلند می‌شد و داد می‌زد. بچه‌ها.... 🌷بچه‌ها یک حوله توی دهنش گذاشته بودند که فریادش بالاتر نرود که مبادا بعثی‌ها بشنوند. بالأخره وقتی خون‌ها رو پاک کردند استخوان‌های نوک پاش پیدا شد. دکتر گفت: بچه‌ها دعا کنید می‌خوام حیدر را عمل کنم.  بچه‌ها دست به دعا شدند چه دعایی بود آن شب چه عظم‌البلایی می‌خواندند همه از خلوص دل دعا می‌کردند. دکتر جلو آمد یک تیغ ژیلت و یک انبردست در دست داشت تنها ابزار عمل دکتر اینا بودند نه داروی بیهوشی نه مواد ضد عفونی. دکتر دوباره رو به بچه‌ها کرد و یواش گفت: بچه‌ها دعا کنید حیدر شهید نشه. ما تازه متوجه شدیم دکتر مجید انبردست داره گویا وقتی یک‌بار او را بیرون می‌برند از یک آیفا ۱، یک انبردست روغنی برمی‌دارد. 🌷با انبر دست تکه تکه از استخوان‌ها را می‌چید صدای شکستن استخوان‌ها می‌آمد حیدر از شدت درد بی‌هوش شده بود. آن‌قدر از استخوان‌ها چید تا استخوان‌های عفونت‌دار و سیاه شده به انتها رسیدند. بعد با تیغ، تیزی‌های سر استخوان‌ها را تراشید. وقتی تمام شد دو طرف  پوست پا را گرفت و کشید تا به هم رسیدند سپس با سوزن معمولی و نخ قرقره پوست را دوخت بعد دستش رو بلند کرد و گفت: خدایا ما این‌قدر تونستیم. واقعاً بچه‌ها اون شب عنایت خدا را به چشم دیدند حیدر بزودی خوب شد و حتی از ما زودتر به آسایشگاه رفت.  : آزاده سرافراز علی بخشی‌زاده ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا