🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#چهارم_آذر
#سال1365
#اندیمشک
در شهر چه خبر است.
هنوز مردم در جنب و جوش بودند.
عدهای لوازم اولیهی زندگی را بار وانت کرده بودند و به طرف کوههای دز و روستاهای دامنهی آن نقل مکان میکردند.
صدای گریه و شیون از گوشه و کنار خیابان بلند بود.
بازار روز شهر قابل دیدن نبود.
مغازهها ویران شده بودند.
بوی خون و باروت و دود خانهها و مغازههایی که در آتش میسوختند، مشام را میآزرد.
حمام نبش بازار روز هم از بمبها در امان نمانده بود و منهدم شده بود.
لولههای آب ترکیده بود و آب با فشار زیاد از میان آجرها و خاکها بیرون میزد.
کف خیابان، وجب به وجب جای گلولههای کالیبر هواپیما به چشم میخورد.
کیف مدرسه، کتاب درسی ورق ورق شده، دمپایی زنانه و مردانه و بچهگانه و ... در گوشه و کنار به چشم میخورد.
در میدان راهآهن، کنار محل فروش بلیط، آنجا که روزانه تعداد زیادی از رزمندگان برای خرید بلیط صف میبستند، خون کف پیادهرو را سرخ کرده بود.
شاخههای شکستهی درختها زیر پا خرد میشدند. تکههای بدن شهدا در بالای درختها و دیوارها به چشم میخورد. در جوی آب، خون سرخ لخته شده بود.
آن طور که بچههای شهر تعریف میکردند، هواپیماها اول راه آهن را بمباران کردند و همینطور محل تجمع مقابل بلیط فروشی را.
مردم سراسیمه برای کمک به مجروحها، به طرف میدان راه آهن رفتند که هواپیمای دیگر مجدداً آنجا را بمباران کرد.
هواپیمای دیگری هم بازار روز را منهدم کرد که پشت جمعیت قرار داشت.
مردم در میان خون و آتش افتاده بودند که چند هواپیما، با مسلسل کالیبر خود خیابان را به گلوله بستند.
صحنهی بسیار وحشتناکی بود.
شهر هر لحظه از سکنه خالیتر میشد.
هر کس که در حال دویدن بود، سراغ عزیزش را میگرفت.
تعدادی از رزمندگان، آوار را به دنبال مجروحها و شهدا میکاویدند .
راوی :
#حمید_داود_آبادی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌷 🕊🌷
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊
#خاطرات_آزادگان
#ماه_رمضان
#در_اسارت
لذت های ماه رمضان در اردوگاه
لازم است از لذت های اسارت بویژه در ماه مبارک رمضان هم بگویم.
هنگام نماز صبح و برای صرف سحری بچه ها شور و شعف خاصی داشتند.
هر کس غذایی داشت در سفره ای بزرگ قرار می داد که در وسط آسایشگاه پهن می شد.
اسرا از چند ماه قبل از شروع ماه مبارک رمضان شیر خشک، شکر و دیگر مواد غذائی مانند نان خشک که امکان نگهداری آن وجود داشت را ذخیره می کردند و همه بر سر یک سفره می نشستند.
همه با هم دعای سفره را با صدای بلند و البته به گونه ای که عراقی ها متوجه نشوند با شور خاصی می خواندند و در پایان، دعای سفره را با عبارت «و زوجنا من الحورالعین» به پایان رسانده و می خندیدند.
در بعضی اوقات هم آنهائی که از خصوصیات حورالعین اطلاع داشتند تعریف های با مزه ای می کردند که باعث خنده و تفریح اسرا می شد.
راوی :
#آزاده_سرافراز
#اکبر_شوخ_چشم
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #آزادگان_سرافراز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_شهدا
#معلم_خوب
از معبر حرفهایش
درهای #بهشت را باز میکند
بہ روی #شاگردانی کہ
در ملکوتِ #قلب او
آمادهٔ #درس گرفتن هـستند
سلام بر #معلم_هایی کہ راههای #آسمان را به #شاگردانشان نشان دادند
#سلام_بر_شهدا
#معلم_های_مکتب_شهادت
شادی روح #امام_راحل و #شهدا ، بالاَخص #معلمین_شهید
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🌴🌹
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#در_محضر_شهدا
#سردار_شهید
#سید_مرتضی_آوینی
بگذار آمریکا با مانورهای «ستاره دریایی» و «جنگ ستارهها» خوش باشد؛ دریا، دل مطمئن این بچههاست و ستارهها نور از ایمان این بچه مسجدیها میگیرند...
خوشا آنان که مردانه زیستند و مردانه در راه اسلام و وطن جام #شهادت نوشیدند...
خوشا #شهیدان که هر قطره خونشان نصرتی است از جانب خدا و دریایی است خروشان در راه شکست شیطان و شیطانیان...
خوشا #شهید...
خوشا نسیم صبح پیروزی...
شادی روح #امام_راحل و َهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
🌴🕊🥀🌹🥀🕊🌴
#شهیدانه
یڪ دنیا حرف است در این جملہ :
براے رسیدن به #ڪبریا باید :
نہ #ڪبر داشت
نہ #ریا داشت
#شهدا خالص و متواضع بودند
و بہ عرش #ڪبریایے پا نهادند
#شهید_مدافع_حرم
#محسن_حججی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🕊🌹