eitaa logo
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
241 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
که انقدر دوسِت داریم این وقت شب اومدیم سر سجاده و با تو می کنیم🥹🌸
سحر سجاده ات را چون گشودی و با معبود خودخلوت نمودی و خواندی خالقت را عاشقانه و اشکی هدیه کردی دانه دانه ، تو را جان علی ما را دعاکن 🌸💫✨💫🌸
🌸 امشب شفای بیماران آمرزش گناهان رفع گرفتاری گرفتاران عاقبت بخیری همه به خصوص جوانان و سرنوشتی سراسر خیر و برکت را از درگاه لطفت تمنا داریم.🙏🌸
❤️ 💫سلـام اے مونس دلهاے خستہ سلـام اے مرحم قلب شڪستہ 🍂 💫نظر ڪن بر دل آن شیعہ اے ڪہ بہ امیدے سر راهت نشستہ ♥️ ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خدایا دنیای‌ محدودم را با حضور خودت وسعت ببخش تا بدانم وقتی پا به پای تو قدم بردارم به آرامشی خواهم رسید که دیگر بی‌قراری‌ها سهم روزهایم نمی‌شود و من می‌مانم و خدایی که بودنش حال دلم را خوب می‌کند.آمین🙏 🌷امروز همه چیز به واسطه‌ی نظم الهی به موقع و به جا انجام می‌شود. همه چیز کامل است و من احساس خوبی دارم. ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
اگر میخواهی یک صبح عالی داشته باشی، روز خود را با یک دعا به پایان برسان وصبح خود را با یک دعا آغاز کن. سلامـــــ صبحتون بخیر 🌸😊🌸
دو ماه و نیم بغـل ڪرده زانـوی غـم را دو ماه و نیم سیـاه گشتہ روزگـار علے کہ هر کہ بهر تسلے بہ خانہ آمد گفٺ : عـزای فاطمہ اینجاسـٺ یا مـزار علے ؟! ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
🌷 🌷 🌷دلشوره و توهم جانم را به بازی می‌گیرند. و باز هم انتظار.... آن صدای انفجار چه بود؟ اگر علیرضا زخمی شده باشد، چگونه او را برگردانم؟ عملیات فردا چه می‌شود؟! برمی‌خیزم. پایم را از کف قایق بیرون می‌نهم و در پاسخ سئوالاتی که به جانم افتاده‌اند، به راه می‌افتم. حالا به راه کار رسیده‌ام و به آرامی نفس نفس می‌زنم. از موانع خورشیدی می‌گذرم و آن‌جا، کمی دورتر، سایه‌وار، علیرضا را .... 🌷 علیرضا را نشسته می‌بینم که دوربین به چشم به روبرو می‌نگرد. تا چند قدمی‌اش جلو می‌روم و صدایم را خفه می‌کنم: علی.... با اشاره دست مرا می‌خواند. به یک خیز کنار او می‌رسم و گوشم را نزدیک دهانش می‌برم؛ _من تا فردا شب می‌مونم. بچه‌ها از همین‌جا عمل می‌کنن. برو! من هیچ حرفی نمی‌زنم. می‌دانم که هر کاری را به صلاح انجام می‌دهد. به سرعت برمی‌گردم. 🌷از دیشب تا به امشب، جانم به لب رسیده است. بلندتر از دیگران، در راه کار، گام برمی‌دارم تا به او برسم. آها.... آن‌جاست! _علی آمدیم.... علی؟! و اما ناگهان می‌شکنم. دو پای علیرضا، از زانو قطع شده بود و دستانش، چون دو ستون محکم، نشسته‌اش داشته بودند. و آن انفجار، در کار ملکوتی ساختن او شده بود.... 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید علیرضا قوام، معاون گردان نوح، لشکر ۲۱ امام رضا (ع) 📚 کتاب "فرمانده من"، صفحات ۲۶ و ۲۷ ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
هر کس هر گرفتاری، مشکلی، همّ وغمی در زندگی داره، به بزرگی و رحمتت نظر لطفی نما ومشکلش را حل کن...🌼❤️
🍃🌸💫✨💫🌸🍃 در این دل شب آسـمان آمال و آرزوهایم تیـره شده است، به تو پناه مى برم و دست یارى به سوى تو دراز مى كنم، تو كمكم كن، نجاتم ده، تسكینم بخش، به قلب دردمندم آرامش ده، جز تو كسى را ندارم اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🌸💫✨💫🌸🍃
⛱انعکاس چیزی باش که میخواهی دردیگران ببینی. اگر عشق میخواهی، عشق بورز. اگر صداقت میخواهی، راستگو باش. واگر احترام میخواهی، احترام بگذار🌸
🌸اهمیت نمازصبح🌸 از میان نمازها این امتیاز دارد که ملائکه شب وملائکه روز آنرا مشاهده می کنند. بنابراین نماز صبح که در اول وقت خوانده شوددر دو پرونده ثبت میشود. 📒وسایل شیعه/ج۳/ص۱۵۶🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا ،،، حال که منت نهادی و ازخواب غفلت بیدارم ساختی و جانم دادی تا ببینم ، بشنوم ، بگویم و بدانم ، باز منت گذار و یاریم ده تا ببینم تمام آنچه را زیبا آفریدی. بشنوم فریاد سکوت بی پناهان را ،،، بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد و درک کنم رازهای آفرینش را ... خدایا ... برای خوب شدن و خوب ماندن اراده کرده ام اما بی نهایت بال پرواز نخواهم داشت ... پس یاریم کن تا همانی باشم که از خلقتم بر خود ببالی ... آمین ... خدایا به امید رحمت تو 🍂🍂 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که می شود یادم باشد در آینه آسمان بنگرم به دریاهایِ اطراف سری بزنم نگاهِ بیشه هایِ زیبا را به کلبه یِ خورشید راهی کنم قدری از گندمزارهایِ این حوالی عطرِ خوش نان را ببویم و دستِ آفتاب را بگیرم ، برویم با هم کوچه کوچه ، پنجره ها را بیدار کنیم مبادا زندگی خواب بماند. صبح شده" چشم که می گشایی به تو "لبخند" می زند زندگی طلوعی دوباره.... فرصتی دوباره برای شکفتن خستگیت را تکانده ای "برخیز" که باید آغاز کنی دوباره.... ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
.🌹🌹 باور نميكنم خدا به كسي بگويد: " نه...! " خدا فقط سه پاسخ دارد: ١- چشم.... ٢- یه کم صبر کن.... ٣- پيشنهاد بهتري برايت دارم.... همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو... شاید خداست که در آغوشش می فشاردت برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن! صبر اوج احترام به حکمت خداست. سلام...شبتون بخیر.... ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁اگر دنبال آرامش 🍂هستی با هر کسی درد دل نکن 🍁و همه چیز زندگیت را نگو 🍂وقایع زندگی تو مال خودت 🍁است پس پیش خودت نگهدار 🍂آرامش می خواهی با شخصی 🍁که مخالف توست زیاد بحث نکن به 🍂حرف هایی که می زند فقط گوش کن 🍁آرامش می خواهی همیشه 🍂از خودت و بقیه عصبانی نشو 🍁آرامش می خواهی با شخصی حرف 🍂بزن که ذهن و عقل ثروتمندی دارد 🍁آرامش می خواهی کتاب بخوان 🍂کتاب ها چیز هایی به ما می آموزند 🍁که عمری در دهن ما سوالهایی 🍂بوده و پاسخ آنها در کتاب جستجو کن ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
🌷 🌷 ...!! 🌷شب قبل از عملیات کربلای۴، فرماندهان رده بالای لشکر؛ آقای قربانی،‌ شهید طوسی و... منتظر بودند یکی از نیروهای واحد اطلاعات، از مأموریت شناسایی برگردد و آخرین اطلاعات خود را از شناسایی مواضع دشمن به آن‌ها بدهد. آمدن کیامرث کمی به درازا کشید. هزار فکر و خیال سراغ فرماندهان رفت: -نکند کیامرث اسیر نیروهای عراقی شده باشد!! فاصله‌ی شناسایی او از دشمن کمتر از ۴ متر بود. انجام این مأموریت واقعاً دل شیر می‌خواست؛ شناسایی تحرکات، استعداد، میادین مین، اسلحه های سبک و سنگین دشمن، بخشی از مسیر شناسایی کیامرث هم از توی آب بود، آبی با عمق بیست متر. 🌷فرماندهان نذر حضرت زهرا (س) کردند. تا کیامرث سالم برگردد. در همین حین صدایی از دل اروند، بیرون آمد. آقای قربانی سراسیمه رفت سمت صدا. سر شهید صیدانلو از دل آب زد بیرون. آقای قربانی او را به آغوش کشید. نفس که تازه کرد، علت تأخیر را از او سؤال کرد، گفت: «در چهار متری دشمن با استتار کامل در باتلاق منتظر تعویض نگهبان عراقی‌ها بودم تا از فرصت استفاده کنم، برگردم. حاج آقا! باور کنید آن لحظه از همه‌ی وقت‌های دیگر به خدا نزدیکتر بودم، چه صفایی داشت.» 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز کیامرث صیدانلو و سرلشکر شهید محمدحسن طوسی، قائم‌مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا : رزمنده دلاور امیر بابایی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
؛ امشب را با عشق تو آغاز میڪنم بخشندگے از توست عشق در وجود توست قدرت در دستانِ توست... عشق را در وجود ما قرار ده تا مهربان باشیم ❤️🌸❤️
❤️🌸❤️ شادمون کن اونجوری که خودت بلدی🌿💞 ❤️🤗❤🥰❤️
گفت فردا صبح توبه میکنم… شب خوابید ^…^ صبح دیگه بیدار نشد؛؛؛:( 🥀قبل اینکه دیر بشه توبه کنیم❤️
🍃🌸🍃🌸🍃 _ دلا بسوز که سوز تو کارها بکند دعای نیم شبی رفع صد بلا بکند _ ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند حافظ" 🍃🌸🍃🌸🍃
فرمانده شهید نصرالله ایمانی در سال 1337 در خانواده ای روحانی در کازرون متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات خود در کازرون و اخذ دیپلم، در سال 1356 به سربازی اعزام و در پادگان هشتگل اهواز مشغول به خدمت شد. با شروع جنگ تحمیلی با اشتیاقی که به دفاع از وطن داشت به جبهه اعزام شد . و سرانجام در بیستم اردیبهشت 1362 در شلمچه بر اثر اصابت خمپاره‌ دشمن به شهادت رسید. خاطره خودنوشت از شهید نصرالله ایمانی (3) فرمانده شهید نصرالله ایمانی فرزند :محمد صادق متولد :1337 محل تولد :کازرون تاریخ شهادت :1361 محل شهادت :شلمچه عملیات خرمشهر محل دفن :کازرون - گلستان شهدا قسمتی از وصیت نامه شهید : به جبهه می‌روم به کوه طور به صحرای عرفات به منای حجاج تا نفسم به خدا مطمئن گردد و رجعت کنم به سوی پروردگار و فنا شوم در وجود الله. و کمال انسانیت یک انسان خداشناس آن است که قرآن می‌فرماید «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الا ربک راضیته مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی» وصیت نامه شهید نصرالله ایمانی shahidd.blog.ir/post/1040 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات زیبای دکتر چمران خدایا🙏 از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! ❤️دوستت دارم ، خدای خوب من ♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌ لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَجــــ 👇 ♥️ @shahidnekahi
🌷 🌷 ...! 🌷پس از انتقالِ تنِ مجروح ما از شهر الانبار به استخبارات بغداد، ما را در سوله ای رها کردند. من نیمه بی‌هوش بودم و گاهی از هوش می‌رفتم و باز از دهانم خون به بیرون می‌زد که بچه ها در سوله را می‌زدند و فریاد می‌زدند: واحد الموت، واحد الموت. 🌷در این لحظات، به ظاهر یکی از پزشکان شیعه عراقی وارد شده و به بالای سر من آمده بود و پس از معاینه گفته بود: این‌قدر نگویید واحد الموت، او زنده است و اگر به بهانه درمان در بیمارستان او را به بیرون انتقال دادن، معلوم نیست که هموطنتان زنده بماند. 🌷آن پزشک پس از مداوای من از سالن خارج شده و مخفیانه بدون این‌که سایر نیروهای عراقی بفهمند، هر روز یک شیشه شیر داخل کیفش می‌گذاشت و می‌آورد. او این شیر را کم کم به من می‌داد تا حالم کمی بهتر شود. : آزاده سرافراز علی ابو ترابی*روشن علی یبه لويى از شهر داران، روستای خمسه لو 📚 كتاب "زیرکانه کمی تا قسمتی تبسم" ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi