eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید امید اکبری
#برنامه_ترک_گناه و رسیدن به #لذت_بندگی ۵۲ 🔵💖⚜💝⚜🌺 #برای_عبد_شدن ۲۰ 🔷🔰ما تنها راه و بهترین راهی که
و رسیدن به ۵۳ 🔵💖⚜️🔷🔹 ۲۱ 🌺عبد که باشی دربست در اختیار مولایی منتظری تا مولا امر بکنه... امر که کرد، میدوی... از اون طرف هم عبد که شدی، دیگه همه ی عالم در اختیار توئه... 👆🏻🌺♻️🍃 هر چی تو بخوای همون میشه. ببخشید حاج آقا! پس اونایی که عبد شدن چرا پولدار نیستن و مثلا پادشاه نمیشن؟!😒 آفرین سوالت قشنگ بود! اونا میتونن هر چی میخوان بشن اما عبد فقط چیزی رو میخواد که مولا میخواد. "دیگه نگاه نمیکنه که خودش چی میخواد" 🌸عبد که بشی، مشکل اینه که اون موقع "تو چیزی رو میخوای که مولا میخواد"! برای همین تصرف نمیکنی در عالم... میتونی به یه لحظه میلیارد ها تومن پول رو داشته باشی اما دیگه نمیخوای...☺️ ➖میگی مولا هر چی تو بگی.. ✅من میدونم هر چی تو بگی درسته☺️ ❌هر چی من بگم خراب میشه... مولا تو بگو من چیکار کنم.؟😊 🔹رضایت از مولا پیدا میکنی. مقام رضایت مقام خیلی بالایی هست برای عبد... از خدا راضی هستی؟ ببخشید نکنه شیطان تو رو توی این زمینه شکستت داده و ناراضیت کرده؟ 🔷🔶🔺🔶 👌 مومن تک‌خور نیست🤗 🍂 @shahidomidakbari
ارزش‌ِ‌‌چِشْمآٺ‌خیْلۍ‌بٰالآٺر‌از‌اوݩه‌ڪِه‌ بخواۍ‌باهآش‌گُݩآه‌ڪُݩۍ‌رِفیق
...... دختری بود٬ از تو تنهاتر از تو مظلوم‌تر٬ شکیباتر   تو اگر گاه گاه تنهایی بی قرار از فراق بابایی   تا بگویی: کجاست بابایم؟ زود پیش تو باز می‌آیم   او ولی هر چه گفت:بابا کو؟ پدر من، حسین زهرا کو؟   پاسخ این سؤال سیلی بود صورتش زین جواب٬ نیلی بود   پس نهاد از سر اسیری و تب سر به دامان عمه‌اش زینب   گفت:عمه٬ مگر چه می‌خواهم؟ من که غیر از پدر  نمی‌خواهم!   عمه جان٬ من که حرف بد نزدم حرف زشتی به هیچ احد نزدم!   خصم می‌خواست گوشواره اگر لاله‌ام از چه کرد پاره دگر؟!   من که جدم علی به وقت نماز داد انگشتری به اهل نیاز   مادرم فاطمه سه لیل و نهار نان افطار خویش کرد ایثار   من خود آن گوشواره می‌دادم دُر به آن نابکار می‌دادم   عمه این ناسزا و همهمه چیست؟ مادر ما مگر که فاطمه نیست؟!   پس بگو تازیانه کم بزنند دخترم٬ دخترانه‌ام بزنند   پشتم از تازیانه خم شده است مثل پهلوی مادرم شده است   گفته بودی که: مادرت٬ زهرا قامتی داشت مثل قد شما   صورتش را چو خصم٬ خونین کرد هیجده ساله بود و تمکین کرد   من ولی طفل کوچکم، عمه طاقتم نیست٬ کودکم٬ عمه   بیش از این خصم گر مرا بزند قامتم چون نهال٬ می‌شکند   عمه جان٬ بر رقیه یاری کن گر یتیمم٬ یتیم داری کن   نیستم گر یتیم٬ کو پدرم؟ تا ببیند سپید موی سرم...
کانال رسمی شهید امید اکبری
#روضه ...... دختری بود٬ از تو تنهاتر از تو مظلوم‌تر٬ شکیباتر   تو اگر گاه گاه تنهایی بی قرار از فر
🥀🥀🥀 چون به اینجا رسید صحبت طفل دشمن آمد به قصد طاقت طفل   گفت: این صبر را تمام کنید قتل کردید٬ قتل عام کنید!   قتل شش ماهه پیشتان چو رواست رحم بر دختر سه ساله خطاست   سنگ را جانب سبو ببرید آنچه خواهد٬ به نزد او ببرید...   حیله چون از بنی امیه رسید وقت جان دادن رقیه رسید   طشت را پیش دختر آوردند از تمام پدر، سر آوردند   من چه گویم که آن زمان چه گذشت که بر آن طفل٬ ناگهان چه گذشت!   شد بلند از دل خرابه فغان ناله برخاست٬ از زمین و زمان   راز ناگفته‌اش چو افشا شد کربلا پیش طفل٬ احیا شد
کانال رسمی شهید امید اکبری
🥀🥀🥀 چون به اینجا رسید صحبت طفل دشمن آمد به قصد طاقت طفل   گفت: این صبر را تمام کنید قتل کردید٬ قتل
☘☘☘☘ گفت:"به به٬ خوش آمدی پدرم! از چه رو دیر آمدی به برم؟   تو کجا و پدر٬ خرابه کجا! عشق٬ ما را کشانده تا به کجا...؟   پس به دامن گذشت آن سر را آن چنانی که مادرش زهرا   بوسه زد بر جمال بی حدش بر گلویی که بوسه زد جدش   بوسه بر ارغوان پژمرده روی لب‌های خیزران خورده   بوسه بر ابروان و دیده او بوسه بر هر رگ بریدۀ او   آن چنان زار ناله کرد و خروش که سر از کف بداد طاقت و هوش   سر ببریده در فغان آمد آهش از حلق بر زبان آمد   شاه خوبان به نور دیدۀ خویش بوسه زد با سر بریده خویش   با لب سرخگون چو لالهٔ خود بر جگر گوشهٔ سه ساله خود   کس ندانست تا دگر چه گذشت؟ بین آن دختر و پدر چه گذشت؟   این قدر دانم آن سه ساله نهال میوهٔ عمر داد بهر وصال   آن سر از کف نداد٬ تا جان داد دست بر سینه٬ جان به جانان داد   دست بر سینه رفت تا بر دوست تا بهشتی که مهر مادر اوست   رفت و این داغ همچنان باقی است تا زمین گردد و زمان باقی است   هر کجا داغ دختر و پدری است از رقیه در آن میان خبری است   شوکت و سر فرازی اش نازم! ادب عشقبازی‌اش نازم!   دخترم دامن رقیه بگیر توشه از خرمن رقیه بگیر   در جهان٬ دوستدار زهرا باش مایۀ افتخار بابا باش!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔅 📖 صفحه ۱۰۸ شرکت در ختم قرآن برای فرج @shahidomidakbari
🍃 امید هم مثل همه این مسیر را خودش انتخاب کرد. دقیقاً رفت قسمت عملیات و می‌گفت اینجا آخرش شهادته و خودش را می‌خواست...🦋 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دفتری داشت که توی آن درد دل هایش را با خدا و امام زمان علیه السلام می نوشت.. اگر دلش از کسی می گرفت توی اون دفتر می نوشت.. اگر حاجتی داشت جایش همان جا بود.. اگر اشتباهی می کرد توی همان دفتر به خدا قول می داد که تکرار نکند.. اصلا این دفتر سر خاصی داشت.. 🔺به من گفته بود که چنین دفتری برای خودت درست کن.. این دفتر همیشه با او بود.. همیشه توی کیفش بود.. 🔹شب انفجار به دنبال وسایلش می گشتم.. نتوانستم دفتر را پیدا کنم.. گفتم شاید توی خونه گذاشته .. بعد ها از خانواده اش جویای این دفتر شدم.. فهمیدم که همان شب دفتر توی کیفش بوده و این دفتر هم مثل خودش آسمانی شده و روی زمین ردش را نمی توان پیدا کرد.. 🍃اصلا نجمه عجیب خالص بود و خداوند دفترچه درد دل هایش را هم خرید.. .و نگذاشت دست ما زمینی ها بیفتد.. مگر ما قدر دان چه بوده ایم که حالا قدر نوشته هایش را بدانیم؟؟؟ 📚کانال رسمی انتشارات شهید هادی کانال @shahidomidakbari
1_980876268.mp3
10.36M
🎧 بشنویم 🔺رزق های ماه مبارک رمضان استاد این روزهای آخر رو از دست ندیم. کانال @shahidomidakbari
💔 یا رب مگیرش ار چه دل چون ڪبوترم افڪند و ڪشت و عزت صید حرم نداشت 🍂 @shahidomidakbari
🔻عنایت شهید عباس دانشگر 📗 ادامه ی کتابِ 🌟 آخرین نماز در حلب خانمی من را دید. گفت شما مادر شهید عباس دانشگر هستید؟ گفتم: بله. بعد از احوالپرسی گفت: من اهل سمنان نیستم، ولی در سمنان زندگی می کنم. یکی از آشنایان ما از استان گلستان به من زنگ زد و گفت شنیده ام شهید مدافع حرمي در امامزاده علي اشرف (ع) سمنان مدفون است و يكي از دوستان من به او متوسل شده و حاجت گرفته است. شما از طرف من یک دسته گل و یک جعبه شیرینی بخر و سر مزار این شهید ببر. » روز پنجشنبه ای من و دخترم به امامزاده علی اشرف(ع) رفتیم و به آن چه گفته بود، عمل کردیم. در همین بین دیدم دخترم لحظاتی سر مزار شهید نشسته و زیر لب با شهید حرف می زد. بعد از زیارت به دخترم گفتم از شهید چه می خواستی؟ گفت خواسته اي از شهيد داشتم. با او عهد کردم که مدت سه ماه به نیتش نماز بخوانم تا حاجتم برآورده شود. دخترم مرتب هر روز به نیت شهید نماز می خواند. هنوز به سه ماه نرسیده بود که به حاجتش رسید. 🖊مادر شهید 🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ تاریخ تولد 🍂 @shahidomidakbari
یا مفزع الملهوفین... اے پناه سوختگان...
و لا خرج حبڪ من قلبی محبتت از دل بیرون نمےرود♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔅 📖 صفحه ۱۰۹ شرکت در ختم قرآن برای فرج @shahidomidakbari
🍃 خیلی موقع ها از پدرم از مادرم وقتی یک کاری براشون انجام می داد؛ میگفت برای من دعا کنید من بشم... 🥀 @shahidomidakbari
🌷 "چقدر کارهایش زیبا وآموزنده بود. کار برای "خدایش" در هیچ شرایطی ترک نمی شد. مدتها برای نماز صبح به مسجد خاصی می رفت. امام جماعت آنجا مردی ساده دل ،اما مخالف انقلاب بود! آنقدر با این پیرمرد روحانی رفت وآمد کرد ودوست شد که در دل او اثر گذاشت و او را امام جماعت انقلابی در محل تبدیل کرد. می دانست "خدای خوبش" فرموده: "قل إنما أعظم بواحده أن تقوموا لله مثنی وفرادی" "بگو:شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم،دونفر دونفر یا به تنهایی برای خدا قیام کنید.(سبا/۴۶)"🍃 کتاب نشر شهید هادی کانال @shahidomidakbari
‌🍃🌸 درمانِ‌ دل‌ ما نشود جز به‌ تبسم! عُشاقِ‌ تو بیمارِ همین، طرز علاج‌اند...(: 🍂 @shahidomidakbari