eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
259 ویدیو
349 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 متن کامل نسخه "اینترنتی مجازی" کتاب زندگى نامه حضرت آیت الله العظمی علامه شيخ فضل الله نورى(ره)، با قابلیت تبدیل هر صفحه به PDF ✍ شناسنامه:🔰 ◽️نويسنده: دکتر سيد حسين اسحاقى ◽️تهيه كننده: مركز پژوهش هاى اسلامى صداوسيما ◽️ناشر: دفتر عقل ◽️چاپ: نگارش ◽️نوبت چاپ اول: پاييز 1387 ◽️شمارگان: 1500 ◽️کد: 1357 ◽️نشانى: قم، بلوار امين، مركز پژوهش هاى اسلامى صداوسيما پست الكترونيكى: Email: IRC@IRIB.ir تلفن: 2919670-0251 دورنگار: 2915510 ✍ فهرست🔰 ◽️دیباجه ◽️پيش گفتار ◽️فصل اول: از طلوع تا عروج ◽️فصل دوم: نقش شيخ در نهضت تنباكو ◽️فصل سوم: در آستانه مشروطيت ◽️فصل چهارم: فرجام نهضت مشروطه ◽️فصل پنجم: موضع و ديدگاه هاي شيخ فضل الله نوري ◽️فصل ششم: عروج در غربت ◽️فصل هفتم: نجواها و سرودهايي در فراق يار ◽️كتاب هايي درباره نهضت مشروطيت و شيخ فضل الله نوری(با ذکر تحریف‌نامه های قلمزنان فراماسون) ◽️فهرست منابع 👈به‌ اضافه👇 ◽️نسخه PDF آشنایی با رساله‌های عملیه و فقهیِ علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ✅ نسخه مجازی و اینترنتی با قابلیت استفاده صفحه به صفحه، کلیک بر فصل های کتاب جهت مشاهده آسانتر، گرفتن نسخه pdf از هر صفحه، چاپ و... 👈 متن کامل 📗 کتاب (نسخه اینترنتی مجازی) 👇 http://pajuhesh.irc.ir/product/book/show.text/id/1357/order/1? ✍ پيش گفتار مؤلف👇 شيخ فضل الله نوري (اعلی الله مقامه) از پيش قراولان مبارزه با حكومت هاي استبدادي و از شخصيت هاي برجسته دوران مشروطيت به شمار مي رود. هرچند فضاي خفقان آور و وجود حكومت هاي ضداسلامي مانع آن شد تا تاريخ واقعي حوادث مشروطيت در جامعه طرح و بررسي شود و تاريخ نويسان درباري [عمدتا" فراماسون و مأمور تحریف تاریخ] به شيخ فضل الله ظلم و ستم بسياري روا داشتند و او را طرف دار مستبدان و مخالف حكومت مشروطه و دمكراسي قلمداد كردند و مخالفتش را به دليل به دست نياوردن مقام و رياست دانستند، ولي با طلوع خورشيد انقلاب، چهره درخشان اين عالم فرزانه از زير ابرهاي تيره و ظلماني نمايان شد و تاريخ نويسان متعهد به معرفي شخصيت برجسته اين عالم مجاهد پرداختند؛ زمستان جهل و تيرگي به سر آمد و سياهي به سيه روزان ماند. به يقين، شيخ فضل الله، عالم ترين، هوشيارترين و مقاوم ترين چهره در مبارزه هاي مشروطه بوده است. شيخ شهيد به اندوختن مال و منال و به دست آوردن مقام توجه نداشت و به فكر شهرت و خودنمايي نبود. او در حفظ كيان اسلام و مبارزه با انديشه ها و باورهاي انحرافي غرب بر كسي پوشيده نيست، مي كوشيد. غم خوار واقعي اسلام و مسلمين بود و با علم و فضلي كه داشت، مي خواست دين خود را آن گونه كه بايد، ادا كند. در لحظه لحظه زندگي پربارش با هر نوع كج روي در عقيده و انديشه هاي ناخالص مبارزه كرد و توانست با تكيه بر نبوغ كم نظير علمي و سياسي و جايگاه بلند اجتماعي و خلوص سرشار خود، بلندترين گام ها را در راه روشنگري اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله بردارد و اين، در حالي بود كه بدخواهان و هزاران هزار دست پنهان و آشكار، قصد و تلاششان مسخِ چهره اسلام و تحريف حقيقت آن و رواج غرب گرايي در ميهن اسلامي بود. به دليل پايين بودن رشد فكري و فرهنگي جامعه آن زمان و درك نكردن توطئه هاي دشمن و موقعيت حساس آن روزگار، سرانجام اين توطئه ها و حيله ها مؤثر افتاد و منادي اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله در جامعه، غريب و تنها ماند و فريادش در گلو شكسته شد و قامت سروش فرو افتاد. با اين همه، بعد از هفتادوچهار سال، تلاش هاي وي ثمر داد و در سيزده رجب 1401 ه . ق با پيام امام خميني رحمه الله، رهبر و بنيان گذار جمهوري اسلامي، نخستين مجلس شوراي اسلامي حكومت اسلامي و شرعي به ثمر نشست و مشروطه غيرمشروع سقوط كرد و حكومت مشروعه جاي گزين آن شد؛ همان چيزي كه شيخ شهيدها در راه تثبيت آن از مال و جان مايه گذاشتند. اينك اين ماييم و پرچمداري اين نهضت سرخ كه با خون هزاران شهيد آبياري شده و به دست ما سپرده شده است تا آن را از گزند حوادث محفوظ و به آيندگان تقديم داريم. با آرزوي توفيق در انجام وظايف ✅ ضمیمه: 📚 👈 نسخه PDF آشنایی با رساله های عملیه و فقهی حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) ✍ اسنادی از تاریخ مرجعیت شیعه که عامدانه توسط قلم به مزدانِ دین ستیز، با همکاری و همیاری جریان سکولار و غربگرای حوزوی از اذهان مخفی نگاه داشته شد! تا چرخه تحریف تاریخ و تخریبِ ناجوانمردانه، با انکار مقامات عالیه و علمیِ بزرگ‌مردی الهی، تکمیل گردد! اما غافل از این بوده و هستند که ماه هیچگاه پشت ابر نمی‌ماند. کلیک بر لینک👇 https://eitaa.com/shahidrabe/6929 ✳️ @ShahidRabe
👆 علما در مشروطه به زبان ساده با استفاده از نمودار(چارت) و اطلاع نگاشت(اینفوگرافیک) ✍ با محوریت نظرات مقام معظم رهبری(حفظه الله)👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴👆اطلاع نگاشت (اینفوگرافیک) ✍ با دو گروه از علما در فتنه انگلیسیِ آشنا شوید🔰 1⃣ علمای انقلابیِ مشروعه خواه 2⃣ علمای حامیِ جریانِ غربگرا ‼️مرز میان و بی بصیرتی! ⁉️معمای تجلیل رژیم دیکتاتوری پهلوی از گروه دوم! 💠 دکتر علی اکبر ولایتی (پژوهشگر تاریخ): معمایی که همواره برای این حقیر مطرح بوده، همزبانی رجال و سیاستگران دوران پهلوی با برداشت کسروی گونه ای از مشروطه بوده است و علی رغم طبیعت ضد روحانی آن رژیم، از روحانیت [حامی و] برپاکننده مشروطه [غربگرا] تجلیل می کردند! و متقابلا از روحانیون [مشروعه خواهی] چون [] مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) به بدی یاد می کردند. آن موافقت و این مخالفت به عنوان یک معیار ارزشی معکوس می توانست وسیله ای برای سنجش حق و باطل باشد و حداقل انسان را به تفکر وادارد که رمز این جهت گیری را بفهمد.[عناصر اصلی مشروطه غربگرا، تحت حمایت بی دریغ روحانیون مشروطه طلب و با هماهنگی انگلیس، توانستند رضاخان را بر سر کار آورده و باعث تداوم و قوام رژیم دیکتاتوری او در طول تاریخ عمرش شوند. در این دوره آنان با انتشار گسترده تحریف نامه های مشروطه در قالب کتاب و نشریه توانستند اذهان را از واقعیت های تاریخ مشروطه، منحرف نمایند.(آثار بابی ازلی ماسون هایی همچون، سید حسن تقی زاده، مهدی ملک زاده، احمد کسروی، محمد ناظم الاسلام کرمانی، فریدون آدمیت، یحیی دولت آبادی، محمد علی فروغی...)]/از کتاب مقدمه فکری نهضت مشروطیت ‼️✍ توضیح اینکه، متأسفانه خلف های گروه دوم در حوزه ها حضور دارند و همچنان بر طبل حمایت از غربگرایان، می کوبند! ✳️ @ShahidRabe
💢موضوع: جریان شناسی مشروطه از نگاه مورخ معاصر، آقای قاسم تبریزی ✍ اشاره: جریان مشروطیت در ابتدا جریانی انقلابی و تحول خواه بود که به تدریج و به واسطه نفوذ انجمن‌های مخفی عمدتا" ماسونی در جریان‌های روحانیت بی بصیرت و تغییر دیدگاه و ایجاد غبار فتنه و ابهام در نظرات علمای سرشناس و اثرگذار، این جریان ملی و مذهبی به جای تغییر در حکومت، خود دستخوش تغییر و تحول منفی شد. تحلیل و بررسی این جریان تاریخی عظیم که در پی آن اتفاقاتی با پهنه و تأثیر فراوان همچون شهادت مرجع بصیر، علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) و از بین رفتن تأثیر جریان مشروطیت حاصل شد، به منظور عدم تکرار نفوذ بیگانگان در جریان‌های انقلابی امروز، امری ضروری و مهم خواهد بود. به همین منظور خبرگزاری رسا، در گفت‌وگویی اختصاصی با آقای قاسم تبریزی، مدرس تاریخ و پژوهشگر عرصه جریان‌شناسی، نهضت‌ مشروطه، جریان‌های روحانیت و انجمن‌های مخفی در این دوران را مورد بررسی قرار داده که برگرفته‌ای از آن در ذیل می‌آید و در بخش پایانی(ششم)، سخنان آقای تبریزی در مراسم بزرگداشت شیخ در مجلس شورای اسلامی، تقدیم می‌گردد🔰 نهضت مشروطه، چهارمین نهضتی است که در ایران توسط مرجعیت و روحانیت پدید آمد. باید یک نگاهی به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ آن دوران بکنیم: یک، ناصرالدین‌شاه به قتل رسیده و مظفرالدین‌شاه آن قدرت ناصرالدین‌شاه را ندارد. در واقع ستمگری و ظلم و ستمی که ناصرالدین‌شاه داشت را ندارد. او مریض‌حال بود و سن بالایی هم داشت. دوم، انتشار مطبوعات و نشریات؛ در مصر، هندوستان و اسلامبول نشریاتی با مباحثِ مختلف منتشر می‌شود. جریاناتی هم به دنبال اهداف خودشان هستند. در اینجا جریانِ فرماسونری دیگر به صورت تشکیلات درآمده است. در همه این مدت جریان فرماسونری فعال بود، ولی به صورت مخفی فعالیت می‌کرد. پیام مرحوم ملاعلی کنی باعث شد فراموشخانه به صورت علنی شکست بخورد و ملکم‌خان مجبور شد از ایران برود، ولی عباسقلی‌خان قزوینی مخفیانه آن را پیگیری کرد. در دوره مشروطیت «جامعه آدمیت» سیصد عضو داشت. انجمن‌های مخفی هم با دیدگاه‌های سوسیال دموکراتیک، غرب‌گرایی، بابی‌گری، ازلی‌گری، بهایی‌گری فعالیت می‌‌کردند. مدارسِ خارجی هم به عنوان ابزار استعمار فعالیت می‌کردند. جواسیسی هم داشتیم امثال مانکجی، اردشیر جی و ادوارد بُران که در ایران فعالیت‌های علنی یا پنهانی داشتند. این‌ها جریانات معارض با اسلام و دین‌اند. 🔴 جریان‌های روحانیت در دوران مشروطه در این مرحله شاهد‌ جریاناتی در روحانیت هستیم: 🔸جریان محمدکاظم خراسانی است. همچنین عبدالله دیوشلی معروف به مازندرانی، حسین خلیل تهرانی، به‌خصوص محمدحسین غروی نائینی(صاحب تنبیه الامه) سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی از این جریان هستند.[حامیان جریان غربگرای مشروطه] 🔸جریان روحانیتی که کاری به سیاست و به این مسائل ندارند.[ساکتین] 🔸جریانِ مرجعیت و روحانیت مثل شیخ فضل الله نوری، سید محمدکاظم یزدی، میرزا حسن مجتهد تبریزی و ....[مشروعه خواهان] 🔸[و جریان روحانیون وابسته به دربار، مانند ابوالقاسم امام‌جمعه] در این موقعیت جامعه از مظالم و ستم حکومت به تنگ آمده است و به دنبال آزادی‌ها و تحلیل استبداد یا مبارزه با آن است. اما هر کدام از جریانات با نگاه خودشان وارد مبارزه می‌شوند: فرماسونری، بهائیت، انجمن‌های مخفی و مدارس، یک جریان استعماری و متحد هستند که هم نیرو و برنامه دارند و هم در درون حکومت نفوذ و حضور دارند. جریان‌های فعال روحانیت[مشروعه‌خواهان و حامیان جریان غربگرای مشروطه] نیز شخصیت‌های برجسته‌ای دارند و در زمان شروع نهضت هر کدام یک شخصیت مستقل، پایگاه و جایگاه و موقعیتی در جامعه دارند. 🔸استبداد حکومت ماهیتا استبدادی است و شاه به هیچ چیز ملتزم نیست؛ نه قانون، نه مردم و نه دین. دولتمردان، ظالم، ستمگر، فاسد، فاجر و... هستند. ناصرالدین‌شاه به مازندران سفر می‌کند در آنجا شاه می‌گوید از ما چیزی بخواهید تا ما به شما بدهیم. پیرمردی گفت اگر شاه فقط یک حاکم فاسد ظالم ستمگر آدم‌کشِ قصی‌القلب بفرستد، ما را کفایت می‌کند! شاه منظورش را از این سخن پرسید.گفت کسانی که می‌فرستی همه این‌گونه‌اند. هر کسی از اینجا می‌گذرد از ما درخواست‌هایی دارد؛ یکی علوفه می‌خواهد، یکی اسب، دیگری قاطر، یکی برنج می‌خواهد و.... ما گرفتار تعداد زیادی حکام ظالم، ستمگر، قاتل، فاسق و فاجر هستیم. یک نفر از این‌ها را بفرستید برای ما کفایت می‌کند! 🔸استعمار نفوذ استعمار در درون حاکمیت هم شکل گرفت. اگر شاه خائن و وابسته نیست، ولی دوله‌ها و سلطنه‌ها عمدتا یا به سفارت روس وابسته‌اند یا به سفارت انگلیس، کمی هم به فرانسه. البته انگلیس‌ها و روس‌ها خیلی به فرانسه میدان ندادند. آن‌ها مشغول وابسته کردن مملکت هستند و اهداف استعمار را دنبال می‌کنند. در شهر و روستا نسبت به ... 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 رعیت ظلم و ستم می‌کردند. واقعا جنایات و خیانت‌های خوانین در این مملکت غیرقابل توصیف است. یکی دو مورد نیست. سراسری بود؛ چون بین خوانین و استبداد و عوامل آن پیوند بود. برخی از این‌ها هم مثل فرمانفرما، خاندانِ قوام‌الملک شیراز، خاندان شوکت‌الملکِ شرق تهران با استعمار مرتبط بودند. چون انگلیس‌ها به قول خودشان تمامِ تخم مرغ‌هاشان را در یک سبد نمی‌گذاشتند که یک‌جا بشکند؛ بلکه از انواع و اقسام امکانات استفاده می‌کردند. 🔸جریان سوسیال دموکرات موضوع بعدی جریان سیوسیال دموکرات‌ها یا به تعبیر آن روز قفقازی‌هاست. آن‌ها به ظاهر با امپریالیسم و فئودالیسم مبارزه می‌کردند. آن‌ها در اعتقادات تشکیک و عده‌ای را جذب خودشان می‌کردند. از نظر سیاسی، مبارزه مسلحانه داشتند و بمب‌گذاری و ترور می‌کردند. از نظر اجتماعی و اخلاقی هم پایبند به هیچ چیز نبودند. مسألة قفقازی‌ها کم‌ مسأله‌ای نبود. بیشتر هم تحت مدیریت حیدرخانِ عمو اوغلی بود. او نبوغ و استعداد و مدیریت قوی‌ای داشت. مهندس برق بود که مظفرالدین‌شاه او را از بادکوبه به ایران آورد. در اینجا تشکیلات مراکز غیبی [راه انداخت] که بعد به مراکز سوسیال دموکرات ختم شد. اینکه آن‌ها چطور با تقی‌زاده در حزب دموکرات پیوند ‌خوردند، ابهام‌هایی وجود دارد که باید بعدها به آن پرداخت. به هر صورت جریان سوسیال دموکرات فعال بود. 🔸جریان بابی‌ها و بهایی‌ها نیز فعال بودند. شخصیت‌های عباوعمامه‌دار، ولی بابیِ ازلی نیز بودند؛ مثل یحیی دولت‌آبادی، [محمد ناظم الاسلام کرمانی]، مَلک المتکلمین و سید جمال‌ واعظ اصفهانی. ما این تیپ افراد هم داشتیم که به عنوان روحانی فعالیت می‌کردند، ولی ضد دین بودند. البته ملک المتکلمین مستقیما با [سر جاسوس انگلیس]، اردشیر جی و جریان انگلیسی مرتبط بود. 🔸انجمن‌های مخفی اینجا انجمن‌های مخفی داریم که تا پانصد انجمن می‌شمارند، ولی بعید است این مقدار باشد؛ بعضی‌ها صرفا اسم بوده و با اسامی مختلف فعالیت می‌کردن. طالب‌اوف از روشنفکران غرب‌گرا بود و در تفلیس زندگی می‌کرد. در ذهنِ روشنفکران، [طالب‌اوف] رهبرِ سیاسی فکری بود. [بابی ازلی علی اکبر دخو همان] دهخدا برای طالب‌اوف به عنوان یک رهبر، نامه‌ای می‌نویسد. نامه جالبی است که تفکر دهخدا را می‌رساند. دهخدا می‌نویسد که ما در اینجا داریم انقلاب می‌کنیم و پانصد حزب و گروه در ایران اعلام موجودیت کرده‌اند. شما بیا اینجا مدیریت کن و رهبری و پیشوایی را به عهده بگیر. طالب‌اوف هم جواب جالبی می‌دهد؛ می‌گوید کدام جانور در ایران یک‌شبه، پانصد حزب و انجمن زاییده؟! جوان! مگر می‌شود در یک دوره این همه انجمن و نهاد به وجود آمده باشد. انجمن شرایط دارد. طالب‌اوف می‌خواهد یک‌خرده درس تاریخی بدهد. به هر صورت این انجمن‌ها عمدتا یا وابسته به فراماسونری بودند یا وابسته به غرب. بابی‌ها و ازلی‌ها نیز در برخی از آن‌ انجمن‌ها مشارکت فعال داشتند.[محمد ناظم الاسلام کرمانی از تحریفگران تاریخ مشروطه، از بانیان تعدادی از این انجمن ها بود]. از مدارس خارجی که بگذریم، سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها فعالیت داشتند. آنها را نیز باید جزء جریانات استعماری حساب کنیم. 🔸استعمار، جامعه را به انحطاط و ابتذال می‌کشاند این وضعیت مردم بی‌پناه است. در متن جامعه، فقر مالی، فقر فرهنگی، فقر بهداشتی، عدم درک سیاسی [موج می‌زند]؛ یعنی وقتی استعمار می‌آید، به تدریج جامعه را به انحطاط و ابتذال و عقب‌ماندگی می‌کشاند. قحطی، مشکلات مالی، انواع و اقسام بیماری‌ها در مجموع وضعیت فضاحت‌باری بود. در این موقعیت طبیعی است که عده‌ای روشنفکر یا روحانی به دنبال تغییر و تحول باشند. چون همه این‌ها را، از ظلم و ستم می‌بینند. فکر کنم برای فهم استبداد رساله طبایع الاستبداد کواکبی، کتاب خیلی قوی‌ای است. هم آقای مطهری درباره این کتاب نظر می‌داد و هم آقا سید محمود طالقانی. [ کواکبی می‌گوید] استبداد همان‌گونه که جامعه را به تحجر، عقب‌ماندگی، کم‌فهمی و کج‌فهمی می‌کشاند، با همان ماهیت استبدادی به دنبال راه‌حل است. آنجا می‌گوید اگر بخواهیم علم را گسترش بدهیم، با زور و استبداد می‌خواهیم مردم را عالم کنیم. اگر می‌خواهیم اخلاق گسترش بدهیم، با استبداد می‌خواهیم اخلاق را [نهادینه کنیم]. رساله طبایع الاستبداد، نشانگر اوضاع آن زمان است. [کواکبی] از خاندان و سادات اردبیل است. اجدادش به شامات رفتند. ولی او زبان فارسی را خوب می‌داند و با فرهنگ ایران هم آشناست. این مسئله استبداد و این فقر و مشکلاتی بود که ما در جامعه داشتیم. یعنی همه آن مشکلات را در استبداد می‌دیدند و به دنبال نسخه رهایی می‌گشتند که ناگهان مشروطه مطرح شد؟ بله؛ در ابتدا مطرح بود که ما باید یک جایی داشته باشیم که قوانین را تدوین کنند و اسم آن عدالتخانه باشد. بعضی‌ها می‌گویند کلمه مشروطه... 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 از خارج آمد. البته بستگی دارد. مثل کلمه آزادی است. بعضی کلمات، عمومی است؛ مهم این است که چه کسی بخواهد آن را تعریف، تبیین یا تدوین کند. آزادی، برادری، برابری، مساوات، قسط، مشروطه و عدالتخانه اصل مطالبات بود که حکام تهران مثل عین‌الدوله ظلم و ستم نکنند و یک جایی باشد که جلوی این‌ها را بگیرد. لذا با این حرکت[عدالتخانه] شروع و بعد تبدیل شد به مشروطه. 🔸تفسیر متفاوت «مشروطه‌» از زبان گروه‌ها و جریان‌های مختلف برخی می‌گویند سفیر انگلیس مشروطه را مطرح کرد، بعضی‌ها می‌گویند در آن تجمع [تحصن ذلت بار در سفارت انگلیس] گفته شده است. مهم این است که چه کسی، چه کسانی و چه جریانی «مشروطه» را مطرح می‌کنند! 🔸مروری بر رساله انصافیه از ملا حبیب الله کاشی رساله است که ملا حبیب الله کاشی آن را نوشته است. ایشان آن موقع یک روحانی و مدرس 40 ساله بود. او برادرزاده و داماد ملامحمد کاشانی است که از مراجع و علما و مدرسین بزرگ حوزه علمیه اصفهان می‌باشد. ملامحمد کاشانی یک تقریظی هم بر این رساله نوشته است. ایشان در این رساله، مشروطه را بر اساس قرآن و نهج البلاغه تعریف می‌کند. بیشتر هم نهج‌البلاغه را متن قرار می‌دهد. ایشان این رساله را در سال 1328 ق، یعنی دو‌سال‌ونیم بعد از انقلابِ مشروطه چاپ کرده است. معلوم می‌شود رساله را یک سال بعد از مشروطه نوشته است. دوازده مطالبه جامعه را از مشروطه مطرح می‌کند. او نامه حضرت امیر به مالک اشتر را می‌آورد و قانون را بر اساس قرآن و اسلام تبیین می‌کند. اول حاکمیت قانون را مطرح می‌کند. بعد بحث تعدیل ظلم و تأسیس عدالتخانه برای رسیدگی به خواسته‌های مردم، تا بین شاه و عامی تفاوتی نباشد. آزادی در حیطه اسلام و قرآن باشد تا جامعه بتواند به رشد و تعالی برسد. همچنین آزادی مطبوعات و آزادی انجمن‌ها را در چارچوب قرآن و دین می‌برد. او حدود ده آسیب را برای مشروطه بیان می‌کند که باعث شد مشروطه به اهدافش نرسد. یعنی یک سال و نیم بعد از انقلاب مشروطه احساس می‌کند مشروطه به انحراف رفته و مطبوعات به دست جهال افتاده است؛ تا جایی که به جای تربیت و ایجاد اتحاد در مردم، موجب اختلاف و رویارویی جامعه شده‌اند. [يعنى همان آفَت ها و آسيب هايى كه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بارها تذكر داده و نتایج آنرا پیش بینی کرده بود: ایها الناس بانیان مشروطه از لامذهبین هستند و قصد فریب مردم و انحراف نهضت را دارند...مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس درآید، آخر و عاقبتش معلوم است] كاشانى، آسیب ها را اینگونه باز گو می کند - عدم تقیدِ دولتمردان به قانون؛ می‌گوید قانونی که نوشته شد دولتمردان عمل نکردند. - تزاحم مشاغل، دولتمردان هر کدامش چند شغل داشتند و به هیچ کدام نرسیدند. - انتقاد از پارتی‌بازی و توصیه‌هایی که در حکومت صورت می‌گرفت. - مشکلات علمی و اقتصادی جامعه را مطرح می‌کند که ما مصرفمان بیش از تولیدمان است. می‌گوید تمامِ طلاها و نقره و دفینه‌هایمان را به خارجی دادیم، در مقابل از آن‌ها جنس بنجول گرفتیم... در رابطه با رجال مشروطه، باید رسائلی را که علمای ما نوشتند دید. مجموعه رسائل مشروطه، از دکتر غلامحسین زرگرنژاد است. مقدمه و حواشی این کتاب گویاتر است. 🔸با توجه به شرایط اجتماعی آن دوران که بیان کردید، یکی از آن‌ها عدم درک سیاسیِ مردم بود. با توجه به چنین شرایطی چگونه مردم و روشنفکران به این نتیجه می‌رسند که مشروطه را مطرح کنند؟ یک تعبیری در سیاسیون است که نمی‌شود آن را همه جا تعمیم داد. گاهی در زندگی فردی افراد نیز هست؛ می‌دانند چه نمی‌خواهند، ولی نمی‌دانند چه می‌خواهند؛ نه فقط عامه مردم، حتی خیلی از روشنفکران هم نمی‌دانستند چه می‌خواهند. گاهی مردم چنان از ظلم و ستم و تباهی به تنگ می‌آیند [که فقط به دنبال راهی هستند که از این مخصمه فرار کنند] اما نمی‌دانند بعد از آن چه می‌شود؛ اگرچه برخی گفتند ظلم و ستم قبل از مشروطه، کمتر از بعد مشروطه بود. جریان شیخ فضل الله نوری و آسید محمد کاظم یزدی، مشکلات را می‌دانستند و می‌فهمیدند که چه می‌خواهند؛ ولی برخی درک صحیحی نداشتند و با همان جو جلو می‌آمدند. وقتی واعظ بالای منبر علیه این‌ها حرف می‌زند یا در حرم حضرت معصومه(س) تحصن می‌کنند یا به عنوان اعتراض مهاجرت می‌کنند، جامعه حس می‌کند که اصلا فقها و علما امنیت ندارند. یعنی این قسمت را می‌بینند، اما این‌که چه می‌خواهند [را نمی‌دانند] و گرگ‌هایی که لباس میش به تن دارند را نمی‌توانند تشیخص بدهند؛ حتی گاهی خوب‌هایمان نتوانستند تشخیص بدهند. ما بعد از صدواندی سال... 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 داریم تحلیل می‌کنیم؛ وگرنه چه بسا اگر ما هم بودیم همان بودیم. طلبه جوانِ سی‌و‌اندی ساله بود به نام سلطان‌العلمای خراسانی. او همان حرف‌های شیخ فضل الله نوری را می‌زند، اما کاملا در موضع تقی‌زاده حرکت می‌کند! آخر هم کشته می‌شود. وقتی می‌خواست از مشهد بیاید تهران، پدرش اجازه نمی‌داد و می‌گفت اوضاع ناجور است. آدم مؤمن، متدین و مقیدی است که به تهران می‌آید. او روزنامه دارد. نوشته‌هایش را که می‌خوانید، کاملا عادی است که یک روحانی این‌گونه بنویسد؛ اما در جایگاهی می‌ایستد که تقی‌زاده و جریان فراماسونری هستند. خودش هم متوجه نیست. واقعا هم متوجه نیست. از روی عمد نیست. 🔸غبار فتنه، مانند تیراندازی در تاریکی است خیلی جاها فرد متوجه قضیه نیست. وقتی که فتنه می‌آید انسان‌ها جلوی چشمشان را نمی‌بینند؛ فضا غبارآلود می‌شود و دودی جلوی چشم‌ها را می‌گیرد و فرد جلوی پایش را نمی‌بیند و افراد را گم می‌کند. مثل اینکه در شب تیراندازی می‌کند نمی‌داند به چه کسی تیراندازی می‌کند. طبیعت فتنه همین‌طور است. در جنگ روانی همین است. حجم جنگ روانی به‌قدری وسیع و گسترده است که افراد متوجه نمی‌شوند. اوایل انقلاب علیه آیت الله شهید سیدمحمد بهشتی جوی درست کردند که بعضی آدم‌های خوب قضیه را نمی‌فهمیدند. می‌گفتند بهشتی آدم خوبی است، ولی کمی قدرت‌طلب است، آدم خوبی است، ولی یک‌خرده به انحراف کشیده شده است، آدم خوبی است، ولی یک‌خرده تکبر دارد. چون آدم‌های صادقی بودند بعد از شهادت بهشتی، از مواضعشان برگشتند. ولی کسانی که آگاهانه آن تهمت‌ها را می‌زدند، می‌دانستند چه کار دارند می‌کنند و می‌فهمیدند بهشتی کیست؟ 🔸طرفداران مشروطه با تشکیلات منسجم مجلس را به دست گرفتند به هر حال در چنین اوضاع و احوالی وقتی مشروطه را مطرح می‌کنند آخوند خراسانی در صف اول حامیان است! سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی، که منفرد عمل می‌کردند؛ اما جریان وابسته، تشکیلاتی عمل می‌کند؛ به‌طوری امر را مشتبه می‌کنند؛ که سید عبدالله و سیدمحمد خیلی چیزها را متوجه نمی‌شدند. واقعا متوجه نمی‌شدند. آن‌ها چون تشکیلاتی بودند توانستند با سرعت مجلس را بگیرند و قانون نیز تنظیم کنند. مجلسی که در آن ماسون‌ها و بابی‌ها و ازلی‌ها هستند. مطبوعات نیز به‌طوری علنی علیه اسلام، قرآن و ائمه اطهار(ع) می‌نویسند. مطالب صریحِ بابی‌ها، بهایی‌ها، ازلی‌ها، غربی‌ها و ماسون‌ها علیه دین جای خود، اما در نطق‌های اول مجلس همین حرف‌ها را می‌زدند. به صراحت می‌گفتند مگر ما آمده‌ایم اینجا مسجد درست کنیم؟ آمده‌ایم معیشت مردم را درست کنیم؛ چه ربطی به دین دارد. در این موقعیت شیخ فضل الله، احساس خطر کرد. نشریات را می‌خواند و آن‌ها را نقد می‌کرد. معلوم بود آن دو [سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی] نشریات را نمی‌خواندند. جریان وابسته در نجف هم فعال بود؛ چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ یعنی جریان فرماسونری و جریان غربی در نجف هم در برابر این قضایا فتنه‌انگیزی می‌کرد؛ [در حمایت از علمای مشروطه خواه، علمای مشروعه خواه را ناجوانمردانه مورد هجمه و تخریب قرار می دادند] تا جایی که آسیدمحمدکاظم یزدی[صاحب عروه و از همفکران شیخ فضل الله] را تهدید به مرگ کردند. می‌خواستند به خانه‌اش حمله کنند که عشایر مدت‌ها دور خانه آسیدکاظم را محاصره می‌کنند و اجازه رفت‌وآمد به عده‌ای نمی‌دهند. 🔸شیخ فضل‌الله با فهم عمیق، به مشروطه قید «مشروعه» اضافه می‌کند 🔹به نام مردم علیه شیخ فضل‌الله و برخی افرادی که منتقد بودند حجم زیادی تلگراف‌ به نجف می‌زنند. تلگراف نجف، خیلی‌هایش به اینجا نمی‌رسید. شیخ احساس می‌کند این‌ها که می‌گویند ما مشروطه می‌خواهیم [قصد توطئه دارند بنابراین تأکید می‌کند] قید اضافه کنید. قید مشروعه همان قید اسلامی است. 🔹لفظ «مشروطه» را هر کس یک جوری تفسیر می‌کند؛ مثل کلمه «جمهوری» است؛ می‌شود پنجاه پسوند برای آن آورد: جمهوری دموکراتیک، جمهوری ملی، جمهوری مارکسیستی، جمهوری سوسیالیستی؛ ولی امام (ره) می‌گویند «جمهوری اسلامی» و محکم می‌ایستند که نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نمی‌خواهیم. در اینجا نیز قیدی که شیخ فضل‌الله(ره) زد، قید بسیار مهمی بود.[مشروطه فقط مشروعه، یعنی اسلامی باید باشد] گفت چرا کتاب قانون ما باید از سفارت بلژیک و فرانسه و انگلیس بیاید؟ ما قرآن داریم و خودمان قانون تدوین می‌کنیم. بعد آن را در راستای مخالف قانون مطرح کردند. 🔹بسیاری از علما و روحانیون طرفدار شیخ فضل‌الله بودند 🔹نکته خیلی مهم این است که در سراسر مملکت ده‌ها مجتهد، چندین مرجع و هزاران روحانی داریم که از مدافعان شیخ بودند، ولی در تاریخ اسم آن‌ها را نمی‌آورند. در تحصن حرم عبدالعظیم حسنی، هشت مجتهد مسلم و حدود هفتادوچند نفر امام جماعت... 🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰 [که اکثرشان مجتهد بودند]، سیصد طلبه و در مجموع هزار نفر شرکت می‌کنند. ولی در تاریخ فقط یک شیخ فضل الله نوری مطرح می‌شود! و مدافعین ایشان را در استان‌ها و شهرها، تهدید و منزوی می‌کنند. یکی از آن‌ها میرزا حسن مجتهد تبریزی است. او در آن طرف مرز فققاز هم مرجعیت دارد. او را به عنوان زمین‌دار تبعید می‌کنند. چون اگر آنجا باشد اجازه فعالیت به مشروطه‌خواهان نمی‌دهد. برادرش آمیزرا صادق مجتهد تبریزی نیز که در دوره رضاشاه مبارزه می‌کند، دستگیر و او را زندانی می‌کنند. او را نیز منزوی می‌کنند. شما نامه‌های ثقة‌‌الاسلام به پسرش را مطالعه کنید و ببینید اوضاع جریان‌های ضد دینی در تبریز چگونه است. میرزاعلی‌اکبر مجتهد اردبیلی را محدود می‌کنند به اتهام اینکه او مدافع استبداد بود. علمای زیادی در خراسان داریم [که مخالف مشروطه بودند]. شگرد مشروطه‌خواهان؛ دوقطبیِ یا مشروطه یا استبداد شگرد این‌ها این بود که یک خط وسط می‌کشند: مشروطه‌خواهان و مستبدین؛ یعنی هر کس مشروطه را قبول نداشت، مستبد است. اینکه به [مرجع شهید علامه] شیخ [فضل الله نوری(ره)] تهمت استبداد می‌زنند به‌خاطر همین است. هر عالمی که در هر نقطه از ایران منتقد بود گفتند او مستبد است. به مرحوم آسیدمحمدکاظم یزدی نیز اتهام می‌زنند که طرفدار استبداد است. نمی‌گویند ما چند نوع مشروطه داریم؛ مشروطه غربی، مشروطه مشروعه و... داریم، بلکه یک خط می‌کشند: یا استبداد یا مشروطه‌خواه. در این موقعیت ما شاهد شقاق وسیعی بین جریان روحانیت هستیم. آیت الله شهید مرتضی مطهری نیز در کتاب اسلام و مقتضیات زمان به این قضیه اشاره‌ دارد؛ که در قضیه مشروطه، در نجف برخورد اسلام و کفر بود؛ یعنی هر کس که مخالف مشروطه است کافر است. در داخل هم همین مسئله بود. این‌ها چنین جو ناجوری ساختند./876/ت۳۰۲/س، گفتگوی آقای قاسم تبریزی، پژوهشگر و مورخ معاصر با رسا، به همراه ویرایش و اضافات 🔰ادامه در بخش ششم/پایانی🔰