‼️با #مسئول_دفتر مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله الله نوری ، اعلی الله مقامه الشریف آشنا شوید🔰
✍ میرزا علی هستهای اصفهانی از عالمان بزرگ اصفهان از نزدیکان، شاگردان برجسته و امین مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و در نهضت مشروطه در معیت ایشان وفادارانه شرکت جست. میرزا علی با نظر شیخ، در بیت ایشان ساکن و امورات دفتر معظم له را عهده دار شد.
وی، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند محمدرضا، فرزند شیخ زینالدین فرزند عین علی در اصل اهل خوانسار بود که در سال ۱۲۵۰ ش. در «هَسْتان»، حومه اصفهان، در خانوادهای ریشهدار و متدین دیده به جهان گشود.
جدش آقا محمدرضا از عالمان و فقیهان بزرگ اصفهان بود که در نهم ربیع الاول ۱۲۰۲ ق وفات یافت و در قبرستان تخت فولاد نزدیک بقعه آقا محمد بیدآبادی دفن شد. جد دیگرش، شیخ زینالدین، از عالمان بزرگ بود و مدتی امامت جمعه اصفهان را بر عهده داشت که در سال ۱۱۶۷ ق در قبرستان آب بخشان به خاک سپرده شد و بقعه کوچکی داشت. شیخ زین الدین، که اهل عرفان بود و در خوانسار زندگی میکرد، مورد طمع ورزی صوفیان قرار میگیرد و مقام «قطب» به او پیشنهاد میشود، ولی او نمیپذیرد. مراتب فضل و کمال شیخ زینالدین چنان بود که علامه مجلسی دامادش، میر محمدصالح خاتون آبادی را به خوانسار فرستاد تا او را به اصفهان دعوت کند که شیخ میپذیرد و علامه مجلسی سمت «شیخ الاسلامی» اصفهان را به وی واگذار مینماید.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش دوم🔰
پدر میرزا علی هستهای، در همان دوران کودکی، آثار هوش، ذکاوت و حافظه فوق العادهای را در فرزندش مشاهده میکند و به تربیت و تعلیم او همت میگمارد. او مقدمات ادبیات عرب، زبان فارسی و کتابهای متداول دینی آن عصر را به خوبی فرامیگیرد و در جوانی، در ادبیات عرب سرآمد طلاب میشود. میرزا علی دروس فقه، اصول و منطق را از استادان مشهور زمان خویش، در نهایت دقت و جدیت میآموزد؛ به طوری که در فاصله کوتاهی، به تدریس دروس سطح در حوزه علمیه اصفهان میپردازد. وی سپس در درس خارج فقه و اصول عالم مشروعه خواه آیت الله حاج سید محمدباقر درچهای اصفهانی، از مجتهدان به نام و مشهور اصفهان و از همفکران علامه شیخ فضل الله نوری حضور مییابد و مورد توجه استادش قرار میگیرد.
هر چند او دوست داشت برای تکمیل تحصیل خود به نجف اشرف برود، اما از یک سو آوازه علمی و معنوی میرزا حبیب الله رشتی (م ۱۳۱۲ ق) که محضر درس وی مجمع عالمان و فقیهان بود، و از سوی دیگر مشکلات مادی موجب شد تا پس از مشورت با استادش آیت الله درچهای و بنابر توصیه دیگر استادان اصفهان، خصوصاً عالم مشروعه خواه جهانگیرخان قشقایی، به تهران رهسپار شود و در درس استاد معروف و برجسته خویش آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه حاضر گردد.
🔸جذب درس و معنویت شیخ شد
وی میگوید: به درس شیخ فضل الله نوری،(از شاگردان ممتاز وارثان علم و سیاستِ شیخ الاعظم انصاری، یعنی میرزای رشتی و میرزای شیرازی) رفتم. هنگامیکه ایشان «بحث ترتب» اصول را تدریس میفرمود، بنده از انتهای مجلس نظراتی مطرح کردم. شیخ جوابی فرمود. بنده بر جواب ایشان پرسشی نمودم و این امر تا چند مرتبه تکرار شد. شیخ پرسید: تو میرزا علی اصفهانی نیستی! عرض کردم: بله. فرمود: بعد از درس نروید! پس از درس، به محضرش شرفیاب شدم. فرمود: چه وقت است آمدهای. عرض کردم: چند روزی بیش نیست. فرمود: کجا منزل کردی. گفتم: در یک کاروان سرا. هنگامیکه محل اقامتم را دانست، خادمی را فرستاد تا از کاروان سرا اثاث مختصر مرا بیاورد و اتاقی هم در بیت شریفش در اختیارم گذارد.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
میرزا علی هستهای وقتی به جلسات درس مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) میرفت، استاد و جلسه درسی او را، سرآمد همه میدانست و از این که استاد میتوانست حق مطالب را به شایستگی ادا نماید، بسیار لذت میبرد. استاد نیز از نظرات اساسی و پرمحتوای شاگرد، مسرور میگردید؛ اما جریان مشروطه پیش آمد و جلسات درس تداوم نیافت. شیخ، در اوایل نهضت، با مشروطیت موافق بود و از بنیانگذاران آن؛ اما بعد از آن که فهمید دسایسی در کار است، آن را مقید به مشروعه کرد که با مخالفت و جنجال عوامل نفوذی استعمار مواجه شد و آنان به دشمنی با شیخ و پیروان او پرداختند و او را متهم به استبداد و مطالب دیگر نمودند.
میرزا علی خط زیبایی داشت و در آن گیرودار غالب مکاتبات با خط خوش ایشان صورت میپذیرفت. از آن جا که او دارای فهم و هوش سرشاری بود و وقایع سیاسی را به خوبی درک میکرد، مشاوری امین و یاوری دلسوز برای علامه شیخ فضل الله نوری بشمار میآمد و تا آخرین لحظات حیات شیخ، او را یاری کرد.
فرزند مرحوم، حجة الاسلام مهدی شیخ زین الدین (هستهای اصفهانی) در این باره مینویسد: «مرحوم آیت الله والد، محرم اسرار حاج شیخ فضل الله بود و رتق و فتق امور داخلی و تقریر مکاتبات و ترتیب دادن ملاقات رجال با شیخ شهید را به عهده داشت.[مسئول دفتر شیخ بود]. مقدمات محاکمه شیخ که فراهم آمد. شیخ کلیه طلاب وابسته به خود را مرخص فرمود و هر یک را به شهر خودشان فرستاد و فرمود: بعد از من شما را دستگیر و شکنجه میکنند و به قتل میرسانند؛ چرا که میل نداشت کسی به خاطر حمایت از او کشته شود؛ هر چند شیخ، خود هراسی از شهادت نداشت.
یکی از خادمان بیت شیخ میگفت: شبی که فردای آن شیخ را دار زدند، شیخ مرا طلبید و دستور داد تا نامههایی را که مردم برایش نوشتهاند جمع کنیم. ما همه را جمع کردیم و در صندوق ریختم و به کمک حاج میرزا علی صندوق را در آب انبار انداختیم؛ شیخ میفرمود، بعد از من این نامهها باعث گرفتاری مردم میشود. در همان شب، شیخ به پدرم فرمود که حتماً باید به اصفهان برود؛ زیرا پدرت تلگراف کرده و نگران است. در آن موقع یکی از آقایان برای شیخ پیام داده بود که به آقا بگویید اگر مخالفت کنید، شما را خواهند کشت. پدرم چون اصرار شیخ را در رفتن میبینند با قلبی پردرد و چشمیاشکبار با شیخ خداحافظی میکند و شبانه عازم اصفهان میشود. صبح زود که مهدی فرزند ناخلف و طرد شده شیخ با چند مسلح برای بردن شیخ به پای چوبه دار آمده بود، از روی غضب، از شیخ میپرسد: میرزا علی را کجا فرستادی! برخیز و برویم برای دار!
آیت الله هستهای اصفهانی، با اصرار شیخ و با لباس مبدل، تهران را به قصد اصفهان ترک کرد و به منزل پدری رفت. دو روز در آن جا مخفی بود تا این که خبر شهادت شیخ به اصفهان رسید. ایشان با اندوه فراوان و با لباس مبدل عازم نجف گردید. چون به کاظمین رسید و در یک کاروان سرا ساکن شد؛ دو افسر انگلیسی وارد شدند و یکسره به اتاق ایشان مراجعه کردند و عکسی را که با خود داشتند با او تطبیق کردند. سپس او را به سفارت ایران در بغداد[که در اختیار مشروطه چیان غربگرا بود] تحویل دادند! ایشان را بدون بازپرسی و محاکمه به سردابی تاریک که ۴۰ پله داشت، منتقل و وی را به زنجیر کشیدند.
خبر دستگیری و زندانی شدن آیت الله هستهای به اصفهان و به خانوادهاش میرسد. سرانجام با اعتراضات مردمی، سفارت مجبور به آزادی میرزا علی میشوند.
میرزا علی بعد از آزادی از زندان، بغداد را به مقصد نجف ترک کرد. وی در جوار حرم مطهر حضرت امام علی علیه السلام رحل اقامت افکند و در محضر آیت الله سید محمدکاظم یزدی صاحب عروةالوثقی به فراگیری دروس خارج فقه و اصول به مدت ده سال پرداخت. میرزا علی از نزدیکان و یاران خاص آیت الله یزدی که از دوستان و همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری بود، بشمار میرفت. لطف و عنایت صاحب عروة به میرزا علی، به قدری بود که در یکی از سال ها وی را همراه فرزندانش، به مکه فرستاد. هستهای میگفت: مشروطه چیان غربگرا به آیت الله یزدی خیلی اعتراض و حمله میکردند. یک بار که در محضر ایشان بودم، بعضی از اینها پرسیدند: چرا شما با مشروطه مخالفید؛ ایشان فرمود: «هر ادعایی را که میخواهید بفهمید تا چه حد حقیقت دارد، دقت کنید در هواداران و کسانی که سنگ آن را به سینه میزنند. من هواداران و دوستداران مشروطه را جز اشخاص مجهول الهویه و بیکار و درس نخوان و هوچی گر، کس دیگری نمیبینم».
هستهای در مدت اقامت در نجف اشرف مبحث «تعادل و تراجیح» آیات عظام را با شیخ عبدالکریم حائری یزدی(مؤسس حوزه و از شاگردان شیخ شهید) و دروس دیگر را با مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری مباحثه میکرد. وی پس از حمله انگلیسیها به عراق و آغاز آشوب در این کشور، از نجف به اصفهان بازگشت.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش چهارم🔰
آیت الله هستهای در حدود سال ۱۳۰۰ ش وارد اصفهان شد. در همان سال که سن شریفش متجاوز از ۵۰ سال بود و هنوز ازدواج نکرده بود، با علویهای ازدواج نمود و در منزل خویش مجلس درسی قرار داد، که فضلا و طلاب محترم حاضر میشدند و ایشان نیز بر اساس کتاب عروة الوثقی مباحث را عنوان میکرد.
وی مورد توجه و احترام همه عالمان و مردم اصفهان بود. از این رو، به توصیه و درخواست آنان، به منبر و وعظ پرداخت و از این زمان، اشتغالات منبری ایشان در اجتماعات و مجالس آغاز شد و تا پایان عمر آن بزرگوار ادامه یافت.
میرزا علی به علت طلاقت زبان و شیرینی گفتار در اندک زمانی، آوازه نطقهای آتشین و مؤثر وی به شهرهای اطراف آن رسید. مردم تهران نیز آن بزرگوار را دعوت کردند و این منبرها در اصفهان و تهران تا آخر عمر ادامه داشت. او میفرمود: آن گاه که به تهران آمدم و در مدرسه سپهسالار (مدرسه شهید مطهری) دعوت به منبر شدم، جمعیت موج میزد و سپس در مسجد امام خمینی بازار و سایر مجالس منبر میرفتم و کلیه وعاظ محترم و علمای اعلام، نهایت احترام را نسبت به من روا میداشتند.
هستهای، آثار خطی فراوانی داشت که بخشی از آن ها به همراه اجازات اجتهاد ایشان، در اثر حوادث زندگی مفقود شد و بخشی را که به امانت بردند، برگشت داده نشد! وی شرحی جامع بر کتاب «عقاید» علامه مجلسی نوشته است که در آن زمان به وسیله مرحوم امین التجار چاپ سنگی شد.
او با داشتن مقام والای اجتهاد، منبر و ارشاد و هدایت جامعه را کسر شأن نمیدانست. او بیش از ۵۰ سال منبر رفت و بارها میفرمود: «منبر وظیفه است، نه شغل». از ایشان سؤال کردند که شما با این سن و سال و موقعیت ممتاز علمی، تا کی باید منبر بروید! فرمود: تا زمانی که حمد و سوره میخوانم! او هیچ گاه به فکر مسائل مادی نبود و در تمام مدت تبلیغ و روضه، مطلقاً از پول سخن به میان نمیآورد. با این که حافظه قوی داشت؛ مقید بود تمام ریزهکاری های منبر را بنویسد. او به غیر از اصفهان و تهران گاهی اوقات در سایر شهرها؛ نیز منبر میرفت. همواره به دعوت آیت الله حائری به قم مشرف و در مدرسه فیضیه برای عموم عالمان، بزرگان و طلاب سخن میگفت.
آیت الله میرزا مهدی هستهای اصفهانی فرزند ایشان میگوید: «وقتی که حضرت امام در تهران مستقر شد، به اتفاق جمعی از عالمان از جمله آیت الله استرآبادی، به محضر حضرت امام رسیدیم. ایشان تا مرا دید، فرمود: تو آقا مهدی نیستی! بعد فرمودند: در اوایل ورودمان به قم، مرحوم حاج میرزا علی آقا، به دعوت حاج شیخ (عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه و از دیگر شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ) به مدرسه حاج ملا صادق میآمد و برای طلبهها درس اخلاق میگفت و من هم در آن شرکت میکردم. بیان شیرینی داشت».
وی امر به معروف و نهی از منکر را همانند نماز واجب میدانست و معتقد بود که ما تا زندهایم باید آن را بجا بیاوریم و این کار برای حفظ جامعه از فساد و حفظ محیط اسلامی ضروری است. حاج آقا مجتهدی تهرانی مینویسد: بعضیها بر این باورند که با امر به معروف کار پیش نمیرود؛ باید سکوت کرد، ولی حضرت آیت الله میرزا علی هستهای در جواب این گروه و با این تفکر و بی تفاوتی و بی خیالی آنان با همان لهجه اصفهانی خود میفرمود: «میگویید پیش نِمیرِه. یک غُرّ و غُرّی، یک لُند و لُندی، یک نُچّ و نُچّی بکنید تا بفهمند که شما ناراحت هستید و شاید در آن ها اثر بکند. گاهی اوقات اگر نیاز باشد خودت را بزن تا دیگران بفهمند که اشتباه کردهاند. اگر در مجلس، گناهی شد، بلند شو و برو. اخم کن و ناراحت شو. خلاصه کاری بکن که بفهمند تو ناراحت شدی».
هستهای معتقد بود اهل علم نباید وقت خویش را تلف کنند؛ بلکه باید برای رسیدن به مقاصد عالی و نیل به قلههای رفیع کمال، از هر فرصتی استفاده نمایند و خود بدین سخنان پای بند بود و در این زمینه خاطراتی را از برخی بزرگان نقل میکرد. فرزند ایشان میرزا مهدی هستهای، میگوید: «مرحوم پدرم با آیت الله حاج عبدالکریم حائری هردو از شاگردان شیخ شهید بودند و هم بحث، پدرم میفرمود؛ در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در منزل آن مرحوم(حاج شیخ عبدالکریم) مباحثه میکردیم. مقداری از شب گذشته بود که عرض کردم حرم و زیارت مشرف نمیشوید؛ مردم همه شب در حرم مطهر مشغول ضجه و ناله و گریه و زاریاند. فرمود: حاج میرزا علی! بهترین عبادت در شبهای قدر، مذاکره علم است که ما مشغولیم.
🔰ادامه در بخش پنجم🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش پنجم🔰
آیت الله هستهای با مسائل زمان خویش شجاعانه برخورد میکرد. در سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۸ ش که به فرمان رضاخان، کشف حجاب زنان و مسئله اتحاد شکل مردان، در مجلس شورای آن زمان تصویب و اجرا گردید، ایشان را برای منبر به دماوند دعوت کردند. مجلس مملو از جمعیت بود و چادر و حاجبی بین مردان و زنان وجود نداشت. ایشان دستور میدهد که بین زنان و مردان پردهای قرار دهند تا مردان، زنان را نبینند. این موضوع به تهران و رضاشاه گزارش شد. او فرمان میدهد که واعظ را بیاورند. تابستان بود ایشان را از دماوند آوردند. زمانی که شاه در کاخ مرمر وی را دید، او را شناخت و میدانست که او از یاران نزدیک مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری بوده است.(در آن دوران رضاخان از قزاقها بود) رضاخان میگوید: میرزا علی! هنوز به شلنگ و تخته میزنی. شنیدم در دماوند، دستور داده ای که بین زن و مرد چادر و پرده باشد. نمیخواهی به عراق بروی. آیت الله میرزا علی هستهای با حاضر جوابی میگوید: «خیلی آرزومندم». آن گاه او به رئیس نظمیه وقت، دستور صدور گذرنامهای را داد و با خانواده همگی به عراق رهسپار شدند.
آیت الله هستهای معتقد بود، طلبه و روحانی باید از افراط و تفریط در کلیه امور به دور باشد و تقدس آنان باید به اندازهای باشد که لطمهای به خودش و اطرافیان نزند. ایشان خصوصاً در درس اخلاق هشدار میداد که طلاب باید رگ مقدسی داشته باشند؛ یعنی علاوه بر درس، هم باید اهل نوافل، مستحبات، تعقیبات و تلاوت قرآن باشند و هم مزاح و شوخی کنند؛ ولی همه این امور باید به اندازه و اعتدال باشد. آن وقت این جمله را به طلاب میفرمود: «آقایان محترم! همان طوری که بادبادک بدون دنباله بالا نمیرود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمیرود.» و از عواقب افراط در تقدس، کسانی بودند که نه تنها از طلبگی بیرون رفتند، بلکه عاقبت به خیر هم نشدند.
ایشان واعظی شیرین بیان و گوینده ای طلیق اللسان و حاضر جواب بود؛ ضمن آن که واجد مقام اجتهاد و فقاهت نیز بود و در منبر او (در عصر آیت الله العظمی حائری یزدی) در قم، مراجع و علما هم شرکت میکردند. او با مهارت، در منبرها از تمثیل و حکایت استفاده میکرد؛ به طوری که عموم شنوندگان را به شدت تحت تأثیر قرار میداد. آیت الله نظری منفرد میگوید: من ایشان را ندیده بودم؛ ولی بارها از بزرگانی شنیدم که ایشان لیاقت مرجعیت را داشت. وی منبر رفتن را عار نمیدانست و دینداری خیلی از مردم مسلمان به خاطر وجود چنین فقیهان بزرگواری بود که با فروتنی برای عموم مردم منبر میرفتند و به هدایت و ارشاد و تهذیب نفوس میپرداختند. من از زبان بزرگانی که او را دیده بودند شنیدم که او مهارت فوق العادهای در خنداندن و گریاندن مردم در آنِ واحد داشت؛ مثلاً مسئلهای را میگفت که باعث خندیدن حضار میگردید، آن وقت هنوز لبخند آنان خاتمه نیافته، مطلبی را میفرمود که حضار شروع به گریه میکردند.
هستهای، همواره خود را خادم و روضه خوان خاندان اهل بیت علیهم السلام میدانست. او در آخرین سفری که در حقیقت باید آن را تبعید رضاخان نامید، بعد از سفر به نجف، از طریق دریای سرخ عازم مکه بود که به مدت دوازده روز با زن و فرزندانش، گرفتار طوفان دریا میشود، وی در حالی که وحشت، ساکنان کشتی را فراگرفته بود، بر خلاف همه، آرام بود و میفرمود: «اهل بیت علیهم السلام نوکرشان را فراموش نمیکنند».او مدال ایمان را، ولایت میدانست و میفرمود: «اسلام بدون امام علی علیه السلام، هیچ قیمت و ارزش ندارد؛ ارزش دین به ولایت خاندان پیامبر است.» او میفرمود: «من به برکت خاندان پیامبر همه چیز دارم؛ نه حسرتی دارم و نه کمبودی». آن وقت، نتیجه میگرفت که حسادت افراد، ریشه در حسرت و کمبودها دارد؛ چون حسرت هاست که حسد میآورد. حسد در جایی است که شخص خودش را کم ارزش میداند؛ کسی که سرمایه ولایت را داشته باشد، ثروتمند است. با این وجود، حسرت و حسد به همنوع معنا ندارد.
آن بزرگوار مقید بود نافله شب را بخواند. فرزند وی میگوید: «مرحوم والد، گاه دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ، در قنوت نماز وتر میخواند و هیچ گاه نماز شب را ترک نکرد».
وفات
آیت الله میرزا علی هستهای در سال ۱۳۴۷ ش در ۹۷ سالگی و در اصفهان رحلت کرد و روحش در جوار رحمت الهی آرام گرفت. پیکر پاک ایشان پس از تشییع باشکوهی در اصفهان، به قم انتقال یافت و بعد از اقامه نماز توسط آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی در شمال قبرستان شیخان دفن شد. پس از ارتحال، مجالس فراوانی در اصفهان، تهران، قم و نجف اشرف از سوی عالمان و گروههای مختلف مردم برای وی برگزار شد.
🔸محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۷، صفحه ۱۲-۲۶.
🔰ادامه در بخش ششم🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش ششم🔰
🔸توضیحات، منابع:
هستان، دهی است از دهستانِ «جِی» در حومه اصفهان که آب آن از زایندهرود و چاه تأمین میشود و محصول عمدهاش غله، پنبه و میوه و تعداد سکنه آن ۱۴۸ نفر است (لغت نامه علی اکبر دخو اشتهار به دهخدا، ص ۲۰۷۵۷)./دانشنامه اسلامی/ویکی اهل البیت/تذکرة القبور، یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۳۰۴، چاپ دوم ثقفی اصفهان، رجال اصفهان، ملا عبدالکریم جزی، ص ۱۰۳./میر محمدصالح خاتون آبادی (۱۱۱۶ ق) عالم فاضل و جلیل القدر، داماد و شاگرد ملا محمدتقی مجلسی و علامه محمدباقر مجلسی، شیخ الاسلام و امام جمعه اصفهان و صاحب تألیفات گوناگون. ر.ک: تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۳۸۶./مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج میرزا مهدی شیخ زینالدین، معروف به هستهای اصفهانی./گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۴۲۶؛ آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، ص ۳۱۸؛ تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۲۹۵./ یکی از سخنرانیهای ایشان، تحت عنوان «بررسی و کاوش دینی» در مجموعه گفتار وعاظ از محمدمهدی تاج لنگرودی (وعظ)، ج ۳، ص ۳۳۹ به چاپ رسیده است./دست نوشتههای آیت الله میرزا مهدی هستهای اصفهانی./گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۴۲۷./آداب الطلاب، شاکر برخوردار فرید، چاپ اول، بهمن ۱۳۷۹، ص ۲۷۴./ آداب الطلاب، ص ۱۸۹-۱۸۶./گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۴۲۶.
✳️ @ShahidRabe
‼️به بهانه ایام شمسی سالگرد محمدکاظم خراسانی معروف به #آخوند_خراسانی از حامیان جریان غربگرای مشروطه / ۲۰ آذر ۱۲۹۰ ش
🔸او اصالتاً اهل هرات افغانستان است. در سال ۱۲۵۵ ق در مشهد به دنیا آمد و پس از آموزش علوم مقدماتی حوزوی در۲۲ سالگی مدتی در سبزوار و تهران مشغول تحصیل بود تا راهی عتبات شد. وی در جریان فتنه انگلیسی مشروطه، تمام قد! از جریان غربگرای مشروطه حمایت نمود. ابراهیم زنجانی، مُعمم فاسدِ فراماسون و رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به اعدام علامه شیخ فضل الله نوری داد، از شاگردان، مُبلغین و معتمدین آخوند خراسانی بوده است! برخی بر این باورند که کفایة الاصول آخوند، در یک سهم دهی سیاسی بخاطر حمایت آخوند از مشروطه، توسط زنجانی و امثالهم به عنوان کتاب اصلی، به حوزه ها تحمیل شده است!...👇
‼️👈 درباره آخوند خراسانی و دیگر معممین حامی جریان غربگرای مشروطه، بیشتر بدانیم #تاریخ_بی_روتوش
🔰👇👇
‼️✍تصاویر دو گروه از علما( مشروعه خواهان و حامیان جریان غربگرا!) معمای تجلیل رژیم شاه از علمای حامی جریان غربگرا!/ از کتاب مقدمه فکری نهضت مشروطیت، تألیف دکتر علیاکبرولایتی👇
https://eitaa.com/shahidrabe/7082
‼️✍سخنان مورخ معاصر آقای قاسم تبریزی درباره جریانشناسی مشروطه(شش بخش)👇
https://eitaa.com/shahidrabe/7083
‼️✍ #مقاله / نسخه #PDF عملکرد علمای حامیِ مشروطه غربگرا! و سرنوشت آنان!(برای نخستین بار! انتشار تصویر فرزند تندرو، افراطی و مشروطهطلبِ آخوند خراسانی، در انتهای مقاله)👇
https://eitaa.com/shahidrabe/8967
‼️✍ماجرای تقیه و سکوتِ ثقة الاسلام تبریزی در برابر فتنه دینستیزانِ جریان غربگرا و عاقبت او!👇
https://eitaa.com/shahidrabe/8075
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
⁉️چگونه بی بصیرتیِ علمایِ حامیِ جریان غربگرای مشروطه، منجر به بَردار شدن کسی شد که میدانست و میفهمید؟!👇
⏪ #لحظه_شناسی مشروطه در کلام مقام معظم رهبری
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/3930
🎧 فایل صوتی👇
🎙#مشروطیت یکی از ماجراهای تلخ و #عبرت_آموز تاریخ اخیر ماست! ۸۳/۱۲/۲۴
من از اینکه میبینم جوانان ما از قضایای مشروطه بیاطلاعند رنج میبرم! ۸۰/۸/۲۰👇
https://eitaa.com/shahidrabe/8632
⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!👇
⏪ دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/5771
‼️📷 تصویر ابراهیم زنجانی، شاگرد و معتمد آخوند خراسانی در محفل فراماسونری!(لازم به توضیح است که ابراهیم زنجانی در همه جا و بخصوص در مکتوباتش از اعتماد آخوند به خود گفته و آخوند خراسانی نیز نتنها این ادعای وی را تکذیب نکرده، بلکه تأیید هم کرده است!)
⁉️امام راحل درباره ابراهیم زنجانی، رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) داد، چه فرمودند؟!+ صوت
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6537
⁉️ماجرای اعتراض شیخ الشریعه اصفهانی، به آخوند خراسانی(بابت رفتارهای جسارت آمیز و ناشایستِ پسر آخوند) چه بود؟! عاقبت کار پسرِ آخوند خراسانی چه شد؟
⁉️آیت الله العظمی امامی مازندرانی(استاد امام راحل و شاگرد مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری)، مُعممینِ مُسببِ قتل شیخ (آخوند خراسانی، حسین طهرانی(آمیرز خلیل)، عبدالله دیوشلی مازندرانی...) را به چه تشبیه نمود و چگونه توصیفشان کرد؟!
«در دو بخش»
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/5774
‼️دیدگاه آیتالله بهجت(ره) درباره علمای غفلت زدهِ حامیِ مشروطه(بویژه آخوند خراسانی) و حقانیت راه مرجع شهید علامه شیخفضلالله نوری(ره)
«در سه بخش»
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6961
‼️گوشه ای از اعمال خباثت آمیز طرفداران آخوند خراسانی در نجف، نسبت به ساحت مرجع عالیقدر مشروعه خواه، آقا سید محمد کاظم یزدی(صاحب عروة)، به جرم مخالفت با مشروطه غربگرا و دوستی و همفکری با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)!
‼️تهدید به ترورِ صاحب عروة از سوی طرفداران آخوند خراسانی!
⁉️ماجرای خاموش کردن سیگار، در پشت گردن سید یزدی توسط یکی از معممین ثلاث حامی جریان غربگرای مشروطه، چه بود؟!
⁉️صاحب عروة از چه تعابیری برای نشان دادن ماهیت واقعی علمای ثلاثِ حامی جریای غربگرای مشروطه استفاده کرد؟!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6860
‼️مرحوم آیت الله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی(ره)
از نقش اطرافیان علمای حامی مشروطه، بخصوص اطرافیان آخوند خراسانی در به انحراف کشیدن مشروطه می گوید!
⁉️آخوند خراسانی چگونه باعث تبعید مجتهد بزرگ زنجان (ملا قربانعلی زنجانی مشهور به حجتالاسلام) که از همفکران علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود، شد؟!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6943
⁉️ماجرای پارک اتابک و خالی کردن پشتِ ستارخان و باقرخان توسط آخوند خراسانی! چه بود؟!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6616
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
⏪ درباره یپرم خبیث ارمنی، رئیس نظمیه مورد حمایت آخوند خراسانی و عامل جنایات بسیار، از جمله مجری اعدام شیخ و حمله به پارک اتابک، بیشتر بدانید!
⏪ گزارش دادن خبر اعدام شیخ به آخوند خراسانی، توسط یپرم با تلگراف!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6967
⁉️چگونه دست انتقام الهی توسط جوان رشید و دلاور کرمانشاهی، یپرم حرامزاده جانی را به درک واصل کرد؟
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/5469
‼️درباره اسعد بختیاری، عضو لژ فراماسونی، یار صمیمی انگلستان، از عوامل اصلی دستگیری و شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، از دوستان یپرم و از عوامل سرکوب ستارخان و نیروهایش در تهران ... بیشتر بدانیم!
‼️مورخین ماسون، سعی نمودند با تحریف تاریخ و بهره گیری از احساسات قومی و محلی، چهره ای مبارز از اسعد بختیاری بسازند!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6140
‼️نقش پسر سید محمد طباطبایی از علمای حامی جریان غربگرای مشروطه در تشکیل انجمن های مخفی ماسونی با همکاری ناظم الاسلام کرمانی و سیدحسن تقیزاده!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/5996
‼️سیدعبدالله بهبهانی از علمای حامی جریان غربگرای مشروطه در بیان حضرات آیات، شیخ مرتضی تهرانی(ره) و محمد رضا مهدوی کنی(ره)!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/7213
‼️انتقاد نویسنده مردمی و متعهد، مرحوم جلال آل احمد، از علمای حامی جریان غربگرای مشروطه!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/5296
‼️تلاش مرجعِ بصیر، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) جهت هوشیار نمودن مُعممینِ غافل؛ تا آخرین لحظه!
ایشان طی مکتوبی خطاب به علمای ایران و عراق، نسبت به پیامد های سوء مشروطه هشدار داد و پیش بینی کرد که مشروطه چیان غربزده، کشور را به سمت نابودی اسلام و روحانیت، رواج بی بندوباری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه، سوق خواهند داد!
⁉️براستی آیا چنین نشد که شیخ گفته بود؟!
⁉️شهید مدرس در کتاب زرد، کدام حقیقت تلخ را افشا کرد؟!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6535
‼️سرانجام کار علمای حامی جریان غربگرای مشروطه!
🔰👇👇
https://eitaa.com/shahidrabe/734
‼️✍ امام خمینی(ره) نیز علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند و نسبت به آنان دیدگاه شدیداً منفی داشتند!👇
«اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
✍ دکتر مهدی جمشیدی
1⃣ من هر گاه که به حرم قم مشرف میشوم، بهحتم به زیارت قبر[مرجع شهید علامه]"شیخفضلالله نوری" (ره)نیز میروم [آنکه جوهر تجدد را فهمید] و دقایقی در پشت درِ حجرۀ مقبرۀ ایشان، میایستم و با او سخن میگویم. امروز، سالروز "شهادت" اوست؛ "اعدام" او به دست "جریان مشروطهخواهِ سکولار". در میدان توپخانۀ تهران، آشکارا و بیپروا، اجتماع کردند و در روز روشن و در انظار عمومی، شیخ را به دار آویختند و پایکوبی کردند! شیخی که در علم و تقوا، سرآمد علمای تهران بود!
2⃣ حکم اعدام وی از سوی یک "معمّم" صادر شد؛ "شیخ ابراهیم زنجانی"! جُرم شیخ نیز، "مخالفت با مشروطۀ سکولار" بود. صدای او در آن غوغای "غافلان حوزوی" و "مغرضان روشنفکر"، شنیده نشد. شیخ ابراهیم زنجانی، آخوند فاسدی بود که دادگاه فرمایشی به پا کرد و بهعنوان "عملۀ جریان مشروطهخواهیِ سکولار"، شیخ را از سر راهِ "سکولاریسم در ایران" برداشت. از او درگذریم که خیانت و خباثتش، وصفنشدنی است.
3⃣ مسألۀ مهمتر و کمتر گفتهشده، مواضع " آخوند خراسانی" در نجف است که بهطور مطلق، به حمایت از مشروطه برخاست و حتّی شیخ شهید را نیز تهدید کرد؛ درحالیکه در تهران نبود و نمیدانست نیروی اجتماعیِ جدیدی بهنام "روشنفکری" در ایران شکل گرفته که مصائبش از سلسلۀ قاجار، بسی بیشتر است. او سرگرم "درسوبحث اصولیِ" خود بود و از شکلگیریِ "عالَم جدید" – که مبتنی بر تجدّد غربی بود - خبری نداشت. تلخترین اتّفاقی که ممکن بود رخ بدهد، همین بود که حوزۀ نجف، بهجای صفآرایی در برابر "روشنفکری سکولار" و "مشروطۀ انگلیسی"، شیخفضلالله را دشمن قلمداد کند و بر او بتازد و بهانه به دست مخالفان بدهد تا او را اعدام کنند. متأسفانه، آخوند خراسانی، اینچنین نقشی را ایفا کرد و ناخواسته، جامعه و حاکمیّت را در ایران، گرفتار پیشرویِ جریان روشنفکری سکولار کرد. "تشخیص ناصواب" و "محاسبۀ ناقص" او در آن لحظۀ تاریخیِ حسّاس، معادله را به نفع مشروطۀ سکولار تغییر داد و به "حذف شیخفضلالله" انجامید. بعد از این ماجرا، آخوند خراسانی از موضعگیری خویش، پشیمان شد و شاید تازه دریافت که روشنفکری سکولار و انگلیسی در پی چیست، امّا دیگر کار از کار گذشته بود.
4⃣ شخص دیگر، نائینی است که بهراستی باید او را "جادّهصافکن مشروطۀ سکولار" دانست. او اندکی از نظریههای جدید و غربی میدانست، امّا فهمش بهشدّت "سطحی" و "غیرتاریخی" بود. ازاینرو، بهجای فاصلهگیری از تجدّد غربی، تلاش کرد ثابت کند شریعت اسلام با این نظریههای نوپدید، سازگار است. بهاینترتیب، "تنبیهالامّه و تنزیهالملّه"، بسترساز پیشرویِ مشروطۀ سکولار شد و عرصه را هرچه بیشتر بر جریان مشروطۀ مشروعه، تنگ کرد. او چندی بعد، از نگارش این "کتاب" پشیمان شد و کوشید آن را جمعآوری کند، امّا "پیامدهای اجتماعی و سیاسیِ این کتاب"، به حرکت درآمده بودند و جمعآوری آنها در اختیار او نبودند. "تحلیل غلط" از مناسبات و رویدادها، چنین ناگواریهایی را به دنبال میآورد و تاریخ را در مسیری میافکند که "جبرانناپذیر" است.
5⃣ فتنۀ مشروطۀ سکولار، جملگی طرّاحی و توطئۀ "سفارت انگلیس" در تهران بود. اگر در روند قیام، برخی از "علمای تهران"، پای سفرۀ سفارت انگلیس نمینشستند و مردم را به این سو روانه نمیکردند، سرنوشت دیگری رقم میخورد. متأسفانه در اینجا نیز به لغزش یا انحراف علما میرسیم و میبینیم سرچشمه، گلآلود بوده است. واقعیّت تلخ این است که "روحانیان دلبسته به غرب"، تجدّد را بر ایران حاکم کردند و با چند واسطه، مردم به مرداب حکومت پنجاهسالۀ پهلوی افکندند. شیخ شهید، خلاف جهت این رودخانه حرکت کرد و حذف شد.
6⃣ از تاریخ به در آییم و به امروز نظر افکنیم. امروز نیز پارهای از حوزه، حامی و هوادارِ "جریان روشنفکریِ سکولار" است و گفتههای آنها را موبه مو تکرار میکند. از جمله، اینان از "حجاب اختیاری" دفاع میکنند؛ غافل از اینکه حجاب اختیاری، حلقهای از "زنجیرۀ تحمیل سبک زندگیِ غربی" به جامعۀ ایران است و "برهنگی زنان"، "جامهدرانی روحانیان" را نیز در پی خواهد داشت؛ چنانکه چندی پس از مشروطه، رضاخان با روحانیان آن کرد که تاریخ به خود ندیده بود. از تجربۀ مشروطه بیاموزیم که نباید بر بخشی از جریان روحانیّت، تکیه کرد و از آنها انتظار "زمانهشناسی" و "تحلیل بجا" داشت. شیخ نوشت که اگر هزار مجتهد به حلیّت مشروطه فتوا بدهند، وقتی خود شما مشاهده میکنید که مشروطه، چنین تبعاتی دارد، نباید به سخن آن مجتهدان اعتنا کنید. بنابراین، امروز باید "مجتهد بصیر" را شناخت و حکم او را گردن نهاد، نه سخن آنان که ما را از چاله به چاه میافکنند و مسئولیّتِ خطاهای تاریخیِ بزرگ خود را نیز نمیپذیرند.
فهم پیشدستانه شیخ از منطق تجدّد و چالش با سیطره غربگرایی/مهدی جمشیدیPDF👇
https://eitaa.com/shahidrabe/9462
✳️ @ShahidRabe
📘#معرفی_کتاب
🔸عنوان: شیخ ابراهیم زنجانی؛ زمان، زندگی، خاطرات
🔸نویسنده: علی ابوالحسنی (منذر)
🔸چاپ سوم: 1393
🔸قیمت: 19000 تومان
🔸صفحات: 530
🔸ناشر: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
🔸قطع: وزیری (شومیز)
✍ در این اثر بیش از هرچیز به مسیر و سرگذشت حیرت آور و چرخش کامل اعتقادات سیاسی و دینی ابراهیم زنجانی، آخوند فاسد فراماسون و از شاگردان، معتمدین و مبلغین آخوند محمد کاظم خراسانی، بعنوان یک فعال سیاسی تاثیر گذار و بسیار پر جنب و جوش در جریانات تاریخ مشروطیت ایران میپردازد. زنجانی که پس از تحصیل علوم دینی در نجف و کسب اعتماد آخوند خراسانی با بازگشت به زنجان در مسیر حراست از دین و همسویی با علمای تشیع در دوران قاجار به میانسالی میرسد، با پیدایش جریانات غربگرای مشروطه خواهی با قرار گرفتن در صف اول پیوند خوردگان با لژهای فراماسونی و جمعیت های تندرو سکولار، در جهت تخریب مبانی اسلام و تشیع در بین عوام و نخبگان در مشروطیت اول و نیز عصر پهلوی اول از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکند، در این مسیر طی شده توسط ابراهیم زنجانی میتوان از موارد زیر که مشروح آن در کتاب ذکر شده یاد کرد:🔰
▫️اصرار شیخ ابراهیم بر اعدام مرجع طراز اول پایتخت و زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بعنوان ریاست دادگاه فرمایشی محاکمه ایشان و قرائت اتهام نامه ای تند و تیز بر علیه ایشان که گویی اعدام ایشان از قبل برنامه ریزی و طراحی شده!
▫️عضویت و فعالیت موثر در حزب دمکرات و شیفتگی به شخصیتها و جریانات تندرو سکولار همچون یپرم خبیث ارمنی، تقی زاده و ...
▫️عضویت در لژ فراماسونی انگلیس در تهران
▫️ریاکاری و نفاق در تظاهر به متشرع بودن و سوء استفاده از لباس روحانیت در ترویج التقاط دینی و ایجاد بدبینی و تمسخر نسبت به عقاید، مناسک و آئین های مذهبی تشیع چون زیارت حج و کربلا، مراسم عزاداری اهل بیت(ع) ، مساله حجاب و ....
▫️همکاری با سوسیالیستها در حمایت از رضاخان و دشمنی با شهید مدرس و همفکران ایشان
▫️گرایش به وهابیت و زیر سوال بردن اصل توسل به ائمه اطهار معصومین (ع)
✍ مؤلف اثر، مرحوم حجتالاسلام علی ابولحسنی ( منذر) که از برترین محققان و پژوهشگران شیعی تاریخ معاصر میباشند در انتهای کتاب، بدلیل عقاید مصموم ضد شیعی که ابراهیم زنجانی در خصوص ولایت ائمه معصوم(ع) ارائه کرده، در دفاع از اصل توسل به اهل بیت (ع) و ولایت تکوینی ائمه اطهار معصومین(ع) در تشیع مفصلاً با شواهد فقهی و تاریخی، به دفاع از این اصل شیعی و اسلامی پرداخته اند. هرچند به نظر میرسد مؤلف بنا به ملاحظاتی، از پرداختن به ارتباط نزدیک زنجانی با آخوند خراسانی صرف نظر کرده و یا تلاش شده این ارتباط با استناداتی تقلیل یابد یا رد شود.
✳️ @ShahidRabe
‼️👈 قابل توجه افرادی که ارتباط نزدیک #آخوند_خراسانی با ابراهیم زنجانی را انکار میکنند!
📄سندی از ارادت و دلبستگی! استاد و شاگرد به یکدیگر!
محمد کاظم هراتی، مشهور به آخوند خراسانی (از حامیان جریان غربگرای مشروطه) در مقام استاد! و #شیخ_ابراهیم_زنجانی (آخوند فاسدِ فراماسون و رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره داد) در مقام شاگرد، معتمد و مبلغِ آخوند!
👈 برگرفته از: مقاله «سه نکته درباره شیخ ابراهیم زنجانی» محمد امیر قدوسی، که به نظر میرسد با هدف دفاع و تطهیر ابراهیم زنجانی نگاشته شده! / شماره سی و دوم مجله سیاستنامه (پائیز ۱۴۰۳)/PDF کانال نردبان فقاهت
✍ برخی بر این باورند که کفایة الاصول آخوند خراسانی، در جریان یک سهم گیری سیاسی بخاطر حمایت تمام قد آخوند از مشروطه غربگرا، توسط زنجانی و امثالهم به عنوان کتاب اصلی، به حوزه ها تحمیل شده است! کتابِ نافهمی که باعث دلزدگی در مسیر حوزوی میشد و انتقادات را بر میانگیخت! و این پرسشهای بیپاسخ را بر جای گذاشت! که👇
⁉️چرا و چگونه و طی چه فرایند ارزشیابی و توسط کدام اشخاص! این کتاب، درسی شد؟! حلقه اطرافیان آخوند، بخصوص ابراهیم زنجانی چه نقشی در این مورد داشتند؟! آیا از خیل علمای بزرگ آن زمان، فقط و فقط آخوند خراسانی بود که کتابی در موضوع فوق داشت؟! چه کسانی مانع دیده شدن و ارزشگذاری آثار دیگران شدند؟! قضاوت را به پژوهشگران بیطرف و صادق، واگذار میکنیم.
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
✍ به بهانه سالروز وفات حضرت ام البنین (س)، مادر بزرگوار حضرت عباس(ع)،
که #روز_گرامیداشت_مادران_شهدا نام گرفته، یادی می کنیم از مادر بافضیلتِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ بانوی فاضله، آسیه خانم، فرزند مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمد تقی نوری (۱۲۰۱-۱۲۶۳ق)، است که از فحول علما و پیشوایان مذهبی عصر خویش بوده است. او خواهر محدث بزرگ شیعه، میرزا حسین محدث نوری، صاحب مستدرک الوسائل (دایی و پدر همسر مرجع شهید) است.
بانوی فاضله، (آسیه خانم) مراتب تحصیلی و کمال خویش را تحت نظارت و اشراف پدر گذراند. (تاریخ فوت، ۱۷ محرم ۱۳۰۲ق)
خاندان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله(ره)، از پدر بزرگوارش آیت الله ملا عباس نوری(ره) و جد مادری اش آیت الله العظمی میرزا محمد تقی نوری(ره) گرفته تا دایی و دیگر بستگانش، همه از عالمان بزرگ زمان خویش بودند. (به کتاب تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی و نقباء البشر شیخ آقا بزرگ تهرانی، مراجعه شود)/رضوان الله تعالی علیهم
🔸منابع: ک، تنهای شکیبا/ویکی حج/خبرگزاری ابنا ...
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔳 ایام شمسی ارتحال بزرگ مرجع تقلید جهان تشیع، وارث علمِ شیخ الاعظم مرتضی انصاری(ره) و از اساتید اصلیِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
🌹 آیت الله میرزا حبیب الله رشتی(املشی)، رضوان الله تعالی علیه، ملقب به محقق رشتی(رضوان الله تعالی علیه)
🏴 تاریخ ارتحال:
۲۲ آذر ۱۲۷۳ / ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۱۲
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
💠 میرزا حبیب الله رشتی(ره):
«شیخ[انصاری] سه چیز ممتاز داشت: علم، سیاست و زهد
سیاست را به حاج میرزا محمد حسن شیرازی و علم را به من داد و زهد را با خود برد.» /زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص262
✍ میرزا حبیب الله رشتی که در دادن اجازه اجتهاد به افراد بسیار سخت گیر بود، اما مرجعیت شاگرد اصلی و طراز اول حوزه تدریس خود یعنی شیخ فضل الله نوری(ره) را با عباراتی شگرف، در تقریظ رساله فقهی «فی قاعدة ضمان الید، تألیف شیخ فضل الله نوری» تأیید نمود و از مؤمنین خواست وی را بعنوان مرجع دینی خود قرار دهند👇
نور چشمم شیخ فضل الله نوری، مجتهدی متبحر و کامل و جامع معقول و منقول گردیده، رواست مؤمنین وی را در امور دینی، #مرجع خود قرار دهند
✍ اجمالی درباره میرزا حبیب الله رشتی(ره)🔰
🖋📃 به قلم: سهیلا عین الله زاده
✍ حاج میرزا حبیب الله رشتی از علمای روحانی و از مراجع تقلید عالم تشیع و از شاگردان مبرز شیخ مرتضی انصاری به سال 1324 ق در املش متولد شد. در 18 سالگی در پی آرمانی بلند با همراهی پدرش میرزا محمدعلی خان راه هجرت در پی گرفت و عازم حوزه علمیه قزوین شد. پدر لوازم معیشتش فراهم ساخت و همسری نیز برای وی برگزید تا فارغ البال به تحصیل علوم دینی بپردازد. میرزا حبیب الله در درس علامه آخوند ملا عبدالکریم ایروانی از فقهای برجسته و نامدار قرن سیزدهم هجری به فراگیری فقه و اصول پرداخت و در 25 سالگی، به مقام عالی اجتهاد از ایشان نائل آمد و با نظر شیخ عبدالکریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود. سال 1259 ق از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. سپس با خانواده خود برای تکمیل مدارج علمی به نجف اشرف مشرف شد و سه سال از درس مرحوم شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) بهره برد 1 تا اینکه روزی در اثنای درس اشکالی به ذهنش رسید و تکاپویش در طریق حل آن مشکل، زمینه آشنایی و سپس ارتباط جدی و دیرپای وی با شیخ اعظم انصاری را فراهم ساخت. لذا مصمم بر اقامت در نجف شد و حدود 7 سال از محضر شیخ بهره برد. 2
پس از مرحوم شیخ انصاری کرسی تدریس حوزه علمیه نجف به وی منتقل گردید. در حلقه درس وی شاگردان زیادی از علما و فضلا و مجتهدان حاضر می شدند و شاگردان بسیاری از درس وی به مقام اجتهاد نائل آمدند. وی از مراجع تقلید درجه اول شیعه بود و او را بر معاصرانش مانند میرزا حسن شیرازی ، حاج میرزا محمدحسین کوه کمری ترجیح می دادند. 3
حاج میرزا حبیب الله رشتی، مدرس والا مقام و پرشاگردی که «از روی عمد، تجاهل می ورزید و شاگردان خود را نمی شناخت و گوش به حرف آنان نمی داد تا از او پول و اجازه اجتهاد نخواهند» در تقریظ خویش بر رساله محققانه ای که مرحوم #مرجع_شهید حاج شیخ فضل الله نوری(ره)، پیرامون قاعده فقهی « ضمان الید»، نگاشته و ضمن آن به نقل اقوال و نقد آراء فقها در این زمینه پرداخته است شیخ شهید نوری را از نظر علمی در اوج قلۀ تحقیق و تدقیق، شناخته و مرجعی شایسته، و مجتهدی ماهر و متبحر و کامل و جامع شمرده است. و هرگز مانع از اعطای اجازه اجتهاد به شیخ شهید و تأیید مقام مرجعیت ایشان نمی گردد و در این میان، از جمله تعبیرات لطیف و پرمعنایی که وی در توصیف فرد طراز اول حوزه، و « نور دیده خویش، شیخ فضل الله» به کار گرفته، تعبیر «العالم الاواه» (عالم پر سوز و گداز) است، که این امر خود ارزش مفاد تقریظ حاجی بر رساله مزبور را ، بیشتر می سازد. 4 نامبرده کتبی در فقه و اصول ازجمله بدایع الافکار در اصول فقه تألیف نموده و دارای سه فرزند ذکور بود که هر سه از علمای عصر خود بودند. ویژگیهای اخلاقی میرزا او را به شخصیتی وارسته تبدیل کرد که زهدش زبانزد خاص و عام بود. وی در سال 1312 ق، در نجف درگذشت و در صحن مطهر امیر مؤمنان به خاک سپرده شد. 5
◽️منبع http://www.iichs.ir/s/858
1. گلشن ابرار : خلاصه ای از زندگی اسوه های علم و عمل از ثقه الاسلام کلینی تا آیه الله خامنه ای، ج 1، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم: نشر معروف ، 1382، صص 378-379 .
2. علی ابوالحسنی (منذر)، پایداری تا پای دار: سیری در حیات پربار علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی شهید علامه فضل الله نوری، تهران : نور، 1368، صص 169-170 .
3. محمدعلی (صدرالدین) قربانی لاهیجی، پیشینه تاریخی – فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، تهران: نشر سایه، 1375، ص 743 .
4. علی ابوالحسنی (منذر) ، پیشین ، صص 181، 183 .
5. گلشن ابرار، ج 1، پیشین ، صص 380، 382، 384 .
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🏴 ایام ارتحال سخنران بزرگ انقلاب اسلامی، خطیب خاصِ مراسمات امام راحل، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی(ره)/ ۲۷ آذر ۷۷ شمسی
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
📷 سخنرانی آقای فلسفی(ره) در مدرسه فیضیه در حضور حضرت امام خمینی(ره)
حضرات آیات مرحوم شیخ ابولقاسم خزعلی(ره)، مرحوم شیخ صادق خلخالی و مرحوم شیخ حسن صانعی(رئیسِ وقت بنیاد ۱۵ خرداد) در تصاویر دیده میشوند
🔰👇👇
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
💠 خاطرات واعظ شهیر، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی(ره) از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و امام راحل:🔰
به ياد دارم كه در سال 1358 ، مدرسين محترم حوزه علميه قم تصميم گرفتند به مناسبت چهلم شهيد آيت الله مطهري دو روز در مدرسه فيضيه مجلس بزرگداشتي بگيرند. آنها براي سخنراني در آن مجلس از من دعوت كردند و من نيز هر دو روز را منبر رفتم، امام خميني هم در هر دو مجلس حضور داشتند. تمام صحن مدرسه فيضيه و اطراف آن مملو از روحانيون و اقشار مختلف مردم بود. در آن جلسات، اساس سخنراني من درباره خدمات بزرگ روحانيت در نهضت هاي تاريخي ايران بود. در آن ايام كساني كه غرب زده بودند مي خواستند كه نقش دين و روحانيت در جامعه كم رنگ باشد و يا اصولا انديشه اسلام منهاي روحانيت حاكم باشد، لذا در منبر به تفصيل آن موضوع را مورد بحث قرار داده و در مقام اشاره به يکي از مصاديق تاريخي اين بحث، گفتم:
«در ماجراي مشروطيت... در آن زمان مردم رشد فكري لازم را نداشتند، لذا در آن مقطع عوامل وابسته به اجانب كه از سفارت انگليس دستور مي گرفتند، مي گفتند : اگر مشروطه بر پا شود همه روزه يك نان سنگك با دو سيخ كباب به در خانه ها خواهند داد! و بدين وسيله مردم كوته نظر را تطميع و به سوي گروه و دسته خود جذب نمودند. آنها غرب زدگاني بودند كه نمي خواستند قانون اساسي حاوي وجه ديني و امر روحانيت باشد و به همين جهت شهيد شيخ فضل الله نوري را كه در اين باره پافشاري مي کرد، مورد جسارت و حملات شديد قرار دادند و سرانجام هم با اينكه وي طرفدار مشروطه مشروعه بود، او را ضد مشروطه معرفي نمودند؛ بعد هم به همين عنوان كه دروغي بيش نبود، به دارش آويختند...
به اين ترتيب سخنراني آن دو روز به پايان رسيد. به خاطر دارم كه شبِ روز دوم، در منزل آقاي خزعلي مهمان بودم. مرحوم آقاي پسنديده – برادر بزرگ امام – و مرحوم اشراقي – داماد امام- هم آنجا بودند. آقاي اشراقي گفت: «بعد از سخنراني شما در معيت امام، به منزل ايشان رفتم. ايشان فرمودند: الان به راديو و تلويزيون -كه آن موقع مسئولش قطب زاده (عامل معدوم کودتای نافرجام علیه نظام، با مشارکت و عاملیت مرجع شاه ساخته، کاظم شریعتمداری) بود – تلفن كنيد و بگوييد كه اين سخنراني [به خاطر دفاع به حقی که از حقانیت راه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری شده بود] بايد عينا پخش شود و يك «واوش » هم كسر نشود. پرسيدم: حتي يك واوش هم كسر نشود و تمامش پخش شود؟ امام فرمودند: بله! » با اين همه، مسئولين وقت نه تنها به دستور امام ترتيب اثر ندادند و سخنراني را پخش نكردند، بلكه تا آنجا كه به خاطر دارم، حتي خبر برگزاري اين مجلس مهم را هم درست اعلام نكردند و به همين مقدار اكتفا شد كه امام به فيضيه آمدند و فلاني هم سخنراني كرد.
به دنبال اين سخنراني، ملي گرايان در روزنامه ها و مجلات خود، با به راه انداختن موجي از تبليغات منفي عليه من، به تخطئه آن سخنراني پرداختند و آن را خلاف واقع وانمود كردند. از بارزترين موارد اعتراض آنان اين بود كه چرا از شيخ فضل الله نوري دفاع و او را طرفدار مشروطه مشروعه معرفي كرده اي، در حالي كه او [به زعم فکر منحرف آنان] مخالف مشروطه و طرفدار استبداد بود!!!
البته امروز تا حد زيادي با انتشار اسناد و مدارك تاريخي مربوط به دوران معاصر ايران، مردم با واقعيتِ ديدگاه هاي مرحوم شيخ در دوران مشروطيت آشنا شده اند و چندان نيازي نيست كه در مقام پاسخگويي به ذهنيت آن افراد [منحرف] سخن بگويم.../
...در حدود سي چهل سال پيش يکي از دوستان صميمي مرحوم حاج ميرزا عبدالله صبوحي واعظ [خطیب مشهور تهران] برايم نقل كرد كه حاج ميرزا عبدالله از ياران نزديك #مرجع_شهید شیخ فضل الله نوري(ره) بود و به منزل او بسيار رفت و آمد داشت و در مواقعي محرمانه و دو نفري از اوضاع و احوال با یکديگر صحبت مي كردند. حاج ميرزا عبدالله گفت: «شبی به منزل مرحوم شيخ فضل الله رفتم كسي غير از من نبود. به من گفت: امروز از طرف سفارت روس بسته اي برايم آوردند كه داخل آن پرچم روس بود. آورنده گفت: چون در خطر قرار گرفته ايد اگر مايل هستيد اين پرچم را بالاي سر در خانه خود بزنيد تا تحت حمايت دولت روس قرار گيريد و كسي نتواند متعرض شما شود. شيخ فضل الله گفت: من به آن فرد گفتم: من يك روحاني مسلمانم و در پناه غيرمسلمان نمي روم، مرگ را مي پذيرم، ولي به اين ذلت تن نمي دهم.
🔸منابع: خاطرات و مبارزات مرحوم فلسفی/ ماهنامه فرهنگی شاهد یاران...
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🗓 به بهانه ۲۷ آذر سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح (ره)
🌹شهادت: توسط گروهک تروریستی التقاطیِ فرقان(پیروان مکتب شریعتیسم)
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✍ روز شهادت دکتر مفتح به پاس خدمات ایشان، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفت.
‼️اما!👇
⁉️آیا می دانستید که سالها قبل از این شهید بزرگوار، عالمی بزرگ و انقلابی، ولی متأسفانه گمنام مانده! مسیر تحقق این وحدت و پیوند را با تلاش های بی وقفه خود، هموار نمود؟!🔰
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد غروی کاشانی، رضوان الله تعالی علیه
👈 نخستین شخصیتی که پیوند حوزه و دانشگاه را در دهه ۴۰ ایجاد کرد!
👈 از علمای برجسته و چهره های مبارز و انقلابی کاشان و تهران
👈 از مریدان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه
✍ آقای دکتر عباسعلی فراهتی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی و نوه این عالم جلیل القدر، ناگفته ها و ناشنیده هایی را در اینباره با خبرنگار خبرگزاری رضوی کاشان درمیان گذاشتند که در ادامه ملاحظه میکنید🔰