مرجعیت بر دار.mp3
1.9M
🎧👆روایت #امام_خامنه_ای حفظه الله، از بر دار شدن #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع (اعلی الله مقامه الشریف)
...مرجعیت تقلید را آوردند و او را به دار کشیدند، البته کسانی خون گریستند، اما کسانی هم کف زدند، البته کسی نگفت شیخ فضل الله نوری مرد خادمی بود، مرد آزادیخواهی بود و ما به جرم مسلمان بودن، او را می کشیم.بلکه شیخ فضل الله را اول متهم کردند، اول او را ضد مشروطه قلمداد کردند، و بعد او را کشتند و همیشه همینطور است. همیشه کسانی را که می خواهند از هدف ها و آرمان های عالی انسانیشان دور کنند، همیشه هرگاه می خواهند شتابندگان به سوی حکومت عدل اسلامی را متوقف کنند، آنها را به کهنه پرستی، به وابستگی، به ضدیت با آرمان های دموکراسی متهم می کنند.و شیخ فضل الله قربانی عدالت شد./۱۳۵۹ ش
🌹به مناسبت ایام شهادت مظلومانه #مرجع_شهید
🌹شهادت: ۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری برابر با ۱۱ مرداد ماه ۱۲۸۸ شمسی (و به روایتی نهم مرداد)،
به دست عوامل مزدور #انگلیس_خبیث»
🌹هدیه نثار روح پُر فتوحش،
«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
13901007_3820_192k.mp3
5.18M
🎧 صوتی/ تحلیل امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) از #لحظه_شناسی مشروطه
⁉️ چگونه بی بصیرتیِ علمایِ حامیِ مشروطه، منجر به بَردار شدن کسی شد که می دانست و می فهمید، یعنی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✳️ @ShahidRabe
⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰
💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰
مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروههای ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانونها و مراکز مختلف دولتی #نفوذ کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروههای ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروههای ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضلالله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان میگوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها بهخوبی استفاده میکنند! #بهاییها، نیهیلیستها، ماتریالیستها و کلاً گروههایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ #فراماسونری» جمع شدهاند و میخواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمینشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه میدهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت میدهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه میاندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران میرسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه میکردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه میدادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد میزد، به گوش علمای نجف نمیرسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل #نفوذی، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، اینگونه جلوه میدادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف میکنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت میکند، چیست؟! آنها هم حکم میدهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار میدهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر میشود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند]
[اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقیزاده و دو نماینده افراطی مجلس میگوید:🔰
تا دیر نشده است هر چه فتوا میخواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را بهخوبی نشان میدهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه #وهابی پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری میکرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
⁉️ ماجرای اعتراض شیخ الشریعه اصفهانی، به آخوند خراسانی(بابت رفتارهای جسارت آمیز و ناشایستِ پسر آخوند)
⁉️عاقبت کار پسرِ آخوند خراسانی چه شد؟
⁉️ آیت الله العظمی امامی مازندرانی(استاد امام راحل و شاگرد مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری)، مُعممینِ مُسببِ قتل شیخ (آخوند خراسانی، حسین طهرانی، عبدالله مازندرانی...) را به چه تشبیه نمود و چگونه توصیفشان کرد؟!
🔰👇👇
✍ روایت شیخ فتح الله شریعت، ملقب به شیخ الشریعه اصفهانی(از علمای مشروطه خواه نجف و از دوستان آخوند محمد کاظم خراسانی)، از قضیه توهین فرزند آخوند خراسانی، به ساحت مقدس مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه) در حضور پدرش!
✍ شیخ الشریعه اصفهانی پس از کسب اطلاع از وقایع بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، منقلب شد و مطلبِ درد آور تری را اینگونه برای آیت الله امامی مازندرانی نقل فرمود:🔰
یکی از تجار نجف، مجلس عروسی برای فرزندش داشت. به همین مناسبت علما و طلاب [مشروطه خواه را] برای صرف شام دعوت نمود. من و آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و سایر مراجع در یک اتاق قرار گرفتیم و طلاب با فرزندان مراجع، در یک سالن بزرگ دیگر مجاور این اطاق.
در این هنگام تلگرافچی وارد اتاق شد، دست آخوند خراسانی را بوسید و تلگراف را تقدیم آخوند کرد. آخوند تلگراف را باز کرد و مشغول خواندن شد، ناگهان دیدم دستش لرزید، تلگراف از دستش افتاد. به من اشاره کرد، من تلگراف را برداشتم و خواندم. به شدت لرزیدم و متأثر شدم.
متن تلگراف این بود:
"حضور محترم آیت الله آقای آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، شیخ فضل الله مرتد و ضدانقلاب، اعدام و به دار مجازات آویخته شد. امضاء: یپرم ارمنی" [۱]*
پسر [آخوندخراسانی] میرزا مهدی آمد تلگراف را برداشت و گفت: آقا! چه شده؟ من گفتم: چه میخواهی بشود، تلگراف را بخوانید. وقتی خواند با خوشحالی به سالن مجاور اتاق رفت و به طلاب تبریک گفت ...به شادمانی پرداختند!!! و به یکدیگر تبریک گفته! شیرینی توزیع کردند!!! بدون اینکه آخوند خراسانی بابت جسارت پسرش به وی معترض گردد!/ مطلب از شیخ حسن شمس گیلانی، به نقل از آیت الله العظمی شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره)
...شمس گیلانی می افزاید:
مرحوم شیخ مهدی امامی مازندرانی، این مطلب را که خود از شیخ الشریعه شنیده بود، در همین جا به اتمام رساند و درحالیکه قطرات اشکش برای مظلومیت استادش، شیخ فضل الله جاری بود. من فورا" عرض کردم:
آقا!
فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
فرمود:
چطور؟
گفتم، آقا! همان میرزا مهدی[فرزند آخوند خراسانی] به رشت آمد و من بودم و از نزدیک این مطلب را دیدم که وقتی در رشت دیده از جهان بربست، ورقه ای از او به جا ماند که نوشته بود: سالها است در نجف عمر گذرانده ام، افسوس که اکنون عمرم به پایان می رود، با دستی لرزان در این دقایق آخر عمر، این جملات را می نویسم، که جنازه مرا به نجف ببرید.
امیر المؤمنین(ع) حاضر نشد که این آقازاده، که در قتل شیخ شهید فضل الله نوری(ره)، شادی کرد، در جوارش از دنیا برود...!
[۱]* پرسشی کلیدی!
⁉️ براستی چرا باید "یپرم" رئیس ارمنیِ لامذهب، حرامزاده (پدرش معلوم نبود)، جانی، عیاش و زنبارهِ نظمیهِ مشروطه و از عوامل انگلیس، با خوشحالی به آخوند خراسانی از معممینِ ثلاثِ حامیِ مشروطه در نجف، تلگراف ارسال کند؟! و با وقاحت تمام، گزارش اعدام مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری را به وی بدهد!؟
⁉️اساسا" چرا آخوند خراسانی چنین فرد معلوم الحالی را [یپرم ارمنی را] باید به عنوان رئیس نظمیه کشور شیعه پذیرا باشد؟! در تاریخ آمده است که،
یپرم خبیث ارمنی، آن وقیح کثیف، پس از اعدام، بر روی جنازه مطهر مرجع شهید، ادرار نمود و گفت، بالاخره پاپ مسلمانان را کشتم!
👈 پاسخ در بیانات امام خامنه ای(حفظه الله):
در صدر مشروطه هم علمایی بودند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند، در مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که می دانست و می فهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛۱۳۸۸/۱۲/۶
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم/ پایانی🔰
‼️استاد امام راحل و شاگرد مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره)، مُعممینِ مُسببِ قتل شیخ را اینگونه توصیف می نماید👇
«دستاربندانی[۲]* که در قتل شیخ دست داشتند، مشابه شریح قاضی (فتوا دهنده به قتل سید الشهداء علیه السلام) بودند»
✍ مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره)، فقیه، متکلم، خطیب، عارف پارسا و غیور و مجاهد از شاگردان برجسته و خصیصین مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و از اساتید #امام_راحل، قریب ده سال نزد مرجع شهید، دانش و معرفت آموخت.ویژگی بارز او احیای نام و مرام، شیخ نوری پس از شهادت بود. گویی، برخود فرض می دید که، مستمراً نزد این و آن، از شخصیت بزرگ شیخ و راز اعدام و پیامد های سوء شهادت وی، سخن گوید و به تعبیر آیت الله العظمی اراکی ره، روضه شیخ را بخواند.🔰
◽️کشته شدن مظلومانه آن آیت حق الهی، برایش قابل تحمل نبود. هر وقت از مشروطه سخن به میان می آمد، به طرفداری از استادش سخن می گفت و با گریه و اشک، آن حادثه را نقل می کرد، می گریست و می گریاند و از هم کسوتان، شکوه (شکایت) می کرد. در همین زمینه، دستار بندانی (معممینی) را که در قتل شیخ دست داشتند به شریح قاضی(فتوا دهنده به قتل سیدالشهداء علیه السلام) تشبیه می کرد.🔰
◽️اعدام شیخ را در راستای فاجعه عاشورا ارزیابی می کرد و به گفته آیت الله جوادی آملی، در مصیبت امام حسین علیه السلام و شیخ فضل الله نوری(ره)، اشکها می ریخت.🔰
◽️آیت الله شیخ مهدی امامی مازندرانی در حالیکه می گریست می گفت:🔰
وقتی شیخ ما بر دار شد و به جنازه مطهرش اهانت شد، گفتم، قصه حضرت اباعبدالله روشن شد! [و تکرار شد] بابی انت و امی یا اباعبدالله، پدر و مادرم فدای تو باد، امروز می بینم، مسلمانان جمع شدند و همان کار ها با نوکر شما شده است...🔰
✍ختم کلام آیت الله امامی مازندرانی(ره):🔰
شیخ، فردی که با آن سن و سال، کم نظیر بود، با آن وضع شهید کردند و به جنازه اش جسارت نمودند...من زمانی بی سرمایه شدم که استادم، حاج شیخ فضل الله را بالای دار دیدم.
[۲]* ◽️محمد کاظم خراسانی(معروف به آخوند)
◽️حسین خلیلی( معروف به آ میرز خلیل طهرانی)
عبدالله دیوشلی(معروف به مازندرانی)
◽️ابراهیم زنجانی(فراماسون، از شاگردان، معتمدین، مرتبطین و مبلغین آخوند خراسانی و رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به قتل علامه شیخ فضل الله داد)
◽️و...
🔸منابع: کتاب خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی منذر(ره)/مشرق/۲۲بهمن/انقلاب اسلامی/کانال جهادتبیینی...
✳️ @ShahidRabe
📄 از پرونده بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در رابطه با نسبت حوزه علمیه، شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) و انحراف مشروطه
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/١
💢 ملای فاسد [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، شاگرد و معتمدِ آخوند خراسانی] عامل اعدام شیخ شهید
یک روحانی فاسد؛ دستور شهادت روحانی معتقد و مظلومی همچون مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را صادر کرد و از حوزه علمیه نجف که پایگاه سیاسی آن زمان بود صدای اعتراضی بلند نشد. واقعهای عجیب و عبرتانگیز که بیش از پیش اهمیت «اصلاح حوزه» در زمینههای مختلف از جمله تهذیب نفس و تحلیل سیاسی را نشان میدهد و به ما میگوید که اگر حوزه علمیه اصلاح نشود امروز هم فضلاللهها به دست ابراهیم زنجانیها به دار آویخته خواهند شد:
«فيضيه، اگر تهذيب در كار نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد. ... شما می دانيد كه مرحوم شيخ فضل اللَّه نورى را كى محاكمه كرد؟ يك معمّم زنجانى؛ يك ملّاى زنجانى محاكمه كرد و حكم قتل را او صادر كرد؛ وقتى معمّم، ملّا؛ مهذّب نباشد، فسادش از همه كس بيشتر است. در بعض روايات هست كه در جهنم، بعضيها- اهل جهنم- از تَعفُّن بعض روحانيين در عذاب هستند، و دنيا هم از تعفُّن بعضى از اينها در عذاب است.» (صحيفه امام، ج١٣، ص: ۴٢٠)
💢 حوزه و خلأ مدرسها و شیخ فضلالله ها
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/٢
با وجود گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز هم #معممین_بیخبر_از_دنیا در حوزه علمیه هستند که دخالت روحانیت در سیاست را با عناوین مختلف؛ از جمله «لزوم پرهیز از آلودگی سیاسی»، «عدم ورود به مسائل جناحی»، «پرداختن به مباحث عمیق علمی» و... زیر سؤال میبرند. شکی نیست که روحانیت در همه جا باید نماد #تقوا باشد؛ به مسائل جناحی و شخصی ورود نکند و پایبند به مبانی علمی عمیق باشد امّا عدم ورود روحانیت به سیاست باعث میشود که قوای حکومتی به تدریج فاسد شوند و #نظام_اسلامی از درون تهی شود و به عقب بازگردد:
«... روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند؛ و با #توطئههاى_موذيانه و تبليغات مسمومِ مُلهم از غرب، كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در #انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود! و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد؛ و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد؛ و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع الأسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بیخبر از دنيا ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر افكار، مثل #مرحوم_مدرس شهيد، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت، و قانون اساسى با متمم آن، كه مرحوم حاج #شيخ_فضلاللَّه در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد، و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند.» (صحيفه امام، ج١٨، ص: ٣٣۵)
💢 سهلانگاری خطرناک
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/3
تساهل و تسامح با #نفوذیها سمی مهلک برای فضای سیاسی کشور است. سمی که در گذشته به خاطر لطافت روح یا سادگی یا اشتباه محاسباتی برخی بزرگان در فضای سیاسی کشور منتشر شد و آسیبهای جبرانناپذیری به کشور زد. نمونه؛ مماشات #بزرگان_مشروطه با نفوذیها بود که در نهایت موجب شهادت دیدبان مشروعیت؛ شیخ فضل الله و انحراف مشروطه شد:
« این نکته را هم عرض بکنم؛ همه علما در قضیهی #مشروطیت با یکدیگر همنظر بودند؛ یعنی بین مرحوم #شیخ_فضلاللَّه و مرحوم #بهبهانی و مرحوم #طباطبایی در فکر و نظر تفاوتی وجود نداشت؛ اما دیدشان نسبت به واقعیتها و بهاصطلاح روشها و تاکتیکهایی که فکر میکردند باید عمل کنند، متفاوت بود.
مرحوم شیخ فضلاللَّه انحراف را دیده بود؛ نمیشود گفت سید محمد طباطبایی یا مرحوم حاج سید عبداللَّه آن را ندیده بودند؛ چرا، آنها هم میدیدند؛ منتها فکر میکردند باید با آن مماشات کرد تا بشود بر آن غلبه کرد؛ یعنی یک نوع #سهلانگاری در برخورد با نفوذیهای مشروطه در آنها مشاهده میشد، اما در مرحوم شیخ فضلاللَّه این معنا وجود نداشت؛ به همین جهت هم شیخفضلاللَّه از همان زمان تا الان مورد تهاجم قرار گرفته است. (مقام معظم رهبری؛ انتشار در تاریخ: ۱۳۸۳/۰۵/۱۱)
🔸منبع: بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️ @ShahidRabe
⁉️حقیقت های مکتوم‼️
✍ با مبارزات، آرا، نظرات، آثار تألیفی، گفتمان و اندیشه های سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف🔰
در موضوعات🔰
◽️حکومت◽️سلطنت قاجار ◽️ولایت فقیه◽️آزادی ◽️مساوات◽️مجلس شورا ◽️قانون اساسی◽️قانونگذاری ◽️حقوق زنان و ...
بیشتر آشنا شویم، تا بتوانیم🔰
✍ به ادعاهای واهی مغرضانه و تهمت های ناروا و ناجوانمردانه به ایشان، پاسخ دهیم
🔰👇👇
🔰بخش اول🔰
💢مقدمه:
✍ شیخ، به رغم دلبستگی شدیدش به عدالت واصلاحات اجتماعی، نمی توانست با مشروطه سکولار موافقت کند و ناگزیر کارش به نزاعی سخت و جدی با آن می کشید. منتها، مخالفت با مشروطه مطلقه از سوی شیخ شهید و همفکران وی، در دو مرحله انجام گرفت🔰
✅ مرحله نخست:
طرح شعار "مشروطه مشروعه" بود. شیخ و یارانش، در این مرحله، بر لزوم انطباق اصول متمم قانون اساسی (که در دست تهیه و تدوین بود) با موازین شرع، پای فشردند و خواهان تعبیه اصولی چون: لزوم پای بندی شخص اول سلطنت به "طریقه حقه تشیع اثنی عشری"، نظارت فائقه رسمی و دائمی هیئتی از طراز اول مجتهدین بر مصوبات مجلس، وجود شرط فقاهت در قاضی و...در قانون اساسی شدند. مقصود شیخ، در این مرحله، مهار دمکراسی اروپایی به زمام شریعت و اطلاق صورت دیانت به ماده مشروطه بود، چیزی که به قول مرحوم شیخ حسین لنکرانی: مسخ المسخ نهضت عدالتخواهی بود! حریف می خواست با صد ترفند، نفوذ و سیطره سیاسی و اجتماعی اسلام را حتی در قد و قواره پیش از مشروطه آن، نابود سازد، و شیخ با مشروطه مشروعه اش، این نفوذ و سیطره را به نحوی قانونمند، گستره ای فراگیر می بخشید!
مشروطه چیانی که دل و دین به غرب باخته بودند، زیر بار تقیید مشروطه به چنین "مشروعه" ای نمی خواستند بروند، چرا که این کار، کاملا در حکم "نقض غرض" آنان بوده، و کلاهی بود که برسر استعمار و ایادی آن میرفت!
تحصن شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، در این مرحله و در تعقیب همین امر انجام گرفت.
✅ مرحله دوم:
در این مرحله که با ماه های آخر عمر شیخ مقارن است، وی به تحریم مشروطه کذایی و تلاش برای احیای عدالتخانه (مجلس محدود) برخاست و مقصدش باز گرداندن نهضت به مسیر نخستین بود. ورود شیخ و همفکرانش به این مرحله از ستیز با مشروطه، نتیجه آشنایی کامل آنان با ماهیت صحنه گردانان غرب زده مشروطه و دسایس استعمار در این برهه حساس بود. تأثیر شدید اقلیت فراماسون و منحرف مجلس اول بر اکثریت مسلمان اما مشتبه آن، مشاهده تبانی و سازش امثال سردار اسعد (تجدید گر مشروطه) با قدرت های استکباری و حمایت صریح روس و انگلیس از مشروطه و جناح تندرو آن در دوران موسوم به استبداد صغیر، و بالاخره یأس شیخ از اصلاح غائله به شیوه های قانونی و مسالمت آمیز، او را نهایتا" به درگیری حاد و بی پرده با مشروطه کشید. این مرحله، چندی پس از انحلال مجلس اول آغاز شد و تا قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و ملا محمد خمامی و... و انزوا و تبعید برخی دیگر از علما، ادامه یافت.
نکته قابل توجه، این است که، شیخ، حتی در استبداد صغیر نیز مخالف وجود مجلس شورا و مشروطه (به معنی تحدید استبداد و مهار آن توسط شورایی از عقلای ملت) نبود. بلکه، به قول خود: "مشروطه مشروعه و مجلس محدود" می خواست. لذا چند روز پس از انحلال مجلس اول، به شاه تأکید کرد: مشروطه باید باشد، ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.
مخالفت صریح و بی پروای شیخ با مشروطه در ماههای آخر عمر، ممکن است در نگاه ابتدایی، نوعی عدول آشکار از (حتی) مواضع پیشین ایشان (مشروطه مشروعه) تلقی شود. درحالی که اگر نیک دقت کنیم، شیخ نسبت به مشروطه در شکل غربی آن از روز نخست، تأمل های جدی و اصولی داشت و قائل به اصلاحات اساسی بر وفق اصول و مبانی اسلام در آن رژیم وارداتی بود. علاوه، معتقد بود فتنه گران و غوغا سالاران، با بلوا آفرینی خود فرصت و امکان اصلاحات قانونی را از دولت و ملت می گیرند و راه را بر سلطه دشمنان استقلال و آزادی ایران هموار می سازند. مع الاسف، جناح تندرو با شهر آشوبی هایش در مشروطه اول و بند و بست با روس و انگلیس برای براندازی حکومت مرکزی در فترت موسوم به استبداد صغیر، نشان داد که نگرانی شیخ و همفکرانش بی اساس نیست و اسف بارتر آنکه : روس و انگلیس در اولتیماتومی که در فترت مزبور به حمایت از مشروطه به محمدعلی شاه دادند، بر عفو و آزادی عمل مشروطه چیان تبعید شده، اصرار داشتند و مفهوم این امر آن بود که باز باید بساط تندروی ها و بلواگری های مشروطه اول تجدید شود و این چیزی نبود که مرجع شهید علامه نوری (ره) و مصلحان همفکر وی، به هیچ وجه آنرا برتابند./ک، کارنامه، شیخ فضل الله نوری(ره)، علی ابوالحسنی(منذر)
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
✅ مبارزات شهید رابع، علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
مبارزات ضد استبدادی و استعماری شیخ پس از بازگشت از عتبات، کم و بیش شروع شده بود . اما در جریان نهضت تنباکو شدت بیش تر پیدا کرد . شاه قاجار و اطرافیان او بدون توجه به گرفتاری های اقشار مختلف مردم از طریق بستن مالیات های سنگین و واگذری امتیازات گوناگون به بیگانگان مشغول خوش گذرانی بودند . یکی از قراردادهای استعماری که ضربه سنگینی به استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم ایران وارد می ساخت، قرارداد «تالبوت» یعنی واگذاری امتیاز انحصاری توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به شرکت انگلیسی تالبوت بود . عوارض ناشی از این قرارداد موجب قیام مردم شد که در تهران رهبری این حرکت ضد استعماری را علامه شیخ فضل الله نوری به عهده داشت. شهید رابع به عنوان نماینده رهبر نهضت تنباکو به خوبی به انجام وظیفه پرداخت و در پیروزی این نهضت، نقش اساسی داشت. این اولین میدان مبارزه مهم سیاسی شیخ بود که با سربلندی آن را پشت سر نهاد.
شهید رابع در جنبش تحریم تنباکو نقش های سه گانه ای را عهده دار بود:🔰
▫️۱- مجرای ارتباط و اطّلاعات میرزای شیرازی در پایتخت؛ و مشوق و ترغیب کننده ایشان به پشتیبانی مستمر از این جنبش و درخواست کننده صدور فتوای تحریم (که اگر فرد دیگری غیر از او این درخواست را می نمود، کار جنبش به سرانجام نمی رسید و این، خود نشان از اطمینان کامل میرزا، به وی داشت)
▫️۲- نفوذ دادن روح دینی در جنبش و ریشه دار کردن هویت مذهبی آن.
▫️۳- خنثی کردن تبلیغات سویی که ضدّ جنبش راه می افتاد؛ و همراه نمودن دیگر علما با جنبش.
‼️ در واقع، از زمان پیروزی جنبش تنباکو، دشمنان دین و مملکت، عظمت شیخ فضل الله را شناختند و حرکاتش را زیر ذره بین قرار دادند.از این رو میرزای شیرازی همواره نگران حالش بود و جویای احوالش.
‼️ ادوارد براون(فراماسون، از عوامل اینتلجن سرویس انگلیس در ایران) می نویسد:
«لغو این امتیاز لطمه بزرگی به حیثیت دولت انگلیس وارد آورد.»
‼️ انگلیس پس از لغو امتیاز تنباکو تصمیم گرفت که عامل این شکست را بتدریج تضعیف و سپس از دور خارج کند. بردار کردن شیخ فضل الله یکی از صحنه های سناریوی شوم انگلیس خبیث در تسلط مطلق بر کشور با تضعیف روحانیت است. علامه نوری(ره) دانشمندی فرهیخته، آگاه، با تعصب، شجاع و دشمن ستیز بود. او در برخورد با قدرت های استکباری، اصلاً اهل مماشات نبود.
پس از قتل ناصرالدین شاه، وقتی فرزند وی مظفرالدین شاه به سلطنت رسید در نتیجه ساده لوحی و بی تدبیرها و ضعف اراده وی، اوضاع جامعه به سمت نابسامانی رفت . این وضع ملت را بیش از پیش تحت فشار قرار داده بود . مردم، که یک بار طعم پیروزی را در جریان نهضت تنباکو تجربه کرده بودند، درصدد تغییر وضع موجود برآمدند و از طریق تشکیل انجمن های مختلف به تشدید مبارزه پرداختند. رهبران دینی نیز در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام گرد آمدند و در آن جا خواست های خود را که مهم ترین آن ها، اجرای قوانین اسلامی و ایجاد عدالت خانه بود به اطلاع شاه رساندند. عین الدوله با این خواسته ها مخالفت کرده، به تبعید و زندانی ساختن روحانیون پرداخت. شهید رابع در حمایت از نهضت عدالت خانه به صف مبارزان پیوست و به آن ها گفت: من راضی به بی احترامی به روحانیت و توهین به شریعت نیستم و شما را تنها نمی گذارم، هر اقدامی که انجام دادید، من هم با شما حاضرم...
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
ولی باید مقصود اسلام و شرع باشد و طوری رفتار نشود که اسباب توهین به شرع و علما فراهم آید.
در ادامه مبارزه علما تصمیم گرفتند تا از تهران خارج شوند; بر این اساس در روز دوشنبه 23 جمادی الاول ۱۳۲۴ ه . ق (۱۲۸۲ ش) کاروان مهاجران تهران را به سوی قم ترک کرد که شهید رابع نیز با جمعی از اطرافیان خود به این کاروان پیوست . به موازات ادامه تحصن رهبران نهضت عدالت خانه در قم، در تهران اولین انحراف در این نهضت با دخالت دشمنان رخ داد .
دولت انگلیس، که بزرگ ترین قدرت استعماری آن روز محسوب می شد، پس از هجرت علما و ترس و نگرانی مردم از عواقب این کار، به وسیله عمالش سعی کرد تا در بین مبارزان جایگاهی برای به اجرا درآوردن نقشه های خود باز کند و از دست یابی رهبران نهضت عدالت خانه به پیروزی جلوگیری به عمل آورد. از این رو، به وسیله بسیج فرماسون ها و روشنفکرنمایان شیفته و مرعوب غرب و گروهی از مردم ناآگاه و نفوذ در صفوف مبارزان و پخش انواع شایعه، ابتدا زمینه را برای تحصن مردم در سفارت خانه خود آماده کرد و بعد از تحقق این هدف، به جای درخواست عدالت خانه زمزمه حکومت مشروطه را بر سر زبان ها انداخت. ازاین مرحله، نهضت عدالت خانه با نام مشروطه و تحت نفوذ انگلستان به پیش می رفت. روشنفکرنمایان غرب زده و فرماسون های وابسته در شمار رهبران اصلی نهضت درآمدند و همان طور که ماهیت نهضت تغییر کرد، نام آن نیز تغییر یافت. و نهضت مشروطیت نام گرفت. به موازات طرح چنین خواست ها بود که علامه شیخ فضل الله متوجه وقوع انحرافات مهم در روند نهضت شد و از این تاریخ به بعد، به روشن گری بیش تر و یادآوری آرمان های اولیه و اصیل انقلاب و افشا اهداف شوم دشمنان می پرداخت تا از انحراف نهضت جلوگیری به عمل آورد .
نقل می کنند وقتی وی از تحصن عده ای روشنفکرنما و عوامل بیگانه و گروهی از مردم فریب خورده و ناآگاه در سفارت انگلستان باخبر شد، خطاب به مردم و همرزمان خود گفت: «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون آورد، به درد ما ایرانی ها نمی خورد .»
بنابراین، شهید رابع از نخستین مراجع تقلیدی بود که در آن دوران به نقشه استعمار در جهت اسلام زدایی و جایگزین ساختن حکومت مشروطه، که نسخه ای از لیبرال دموکراسی غربی بود و نیز جایگزین ملی گرایی به جای اسلام گرایی و ترویج بی بند و باری به نام آزادی و دموکراسی و . . . پی برد و لحظه ای از مقابله با این جریان شوم باز نایستاد .
این حرکت اسلام خواهانه شهید رابع، از سوی دولت انگلیس و ایادی آن بی پاسخ نماند; چرا که آنان می دانستند در صورت موفقیت شیخ، تمام نقشه های شوم آنان با شکست مواجه خواهد شد. بر این اساس، از راه های مختلف به منظور ساکت ساختن وی اقدام کردند. از جمله حربه هایی که به کار بردن این بود که او را مخالف آزادی و قانون مداری و اصلاحات و طرفدار استبداد معرفی کردند تا بدین وسیله، مردم را بر علیه او بشورانند و پایگاه مهم اجتماعی او را از بین ببرند. حتی او را ترور نمودند که نافرجام بود. اما شیخ با این همه دست از مبارزه برنداشت . علی رغم این که مطبوعات به اصطلاح اصلاح طلب آن روز و تریبون های عمومی از رساندن سخنان او به گوش مردم خودداری می کردند . وی از طریق تحصن و بست نشستن در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و پخش اعلامیه های تحت عنوان «لایحه » به روشن گری مردم و افشا توطئه ها و نیات پلید دشمنان می پرداخت.
برای آشنایی بیش تر با مواضع و دیدگاه های روشنگرانه این مرجع بصیر و رهبر آگاه و بیدارگر، و نیز تهمت ها و تبلیغات دروغین دشمنان وی، برخی از وقایع آن عصر را مورد اشاره قرار می دهیم.
الف . شهید رابع و قانون اساسی
به دنبال صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورا در روز یکشنبه هیجدهم شعبان ۱۳۲۴ه . ق (۱۲۸۲ ش) مجلس افتتاح شد . یکی از مهم ترین کارهای مجلس، تدوین قانون اساسی بود. علامه شیخ فضل الله خواهان قانونی بود که بر پایه احکام اسلامی باشد. اما روشنفکران غربزده و فرماسون ها و سایر عوامل بیگانه، قانونی همانند قوانین کشورهای غربی می خواستند . از آن جا که اکثر نمایندگان در جبهه مخالف با گروه شیخ بودند. در نوشتن قانون اساسی و متمم آن نقش مهمی ایفا می کردند. شیخ از راه روشنگری و حتی نصیحت و خیرخواهی تلاش کرد که از تصویب قوانین غیراسلامی جلوگیری کند، اما موفق نشد و حتی پیشنهادهای او مبنی بر ذکر مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور و اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس شورای ملی با مخالفت روبه رو شد. در نتیجه، او به نشان اعتراض مجلس را ترک کرد. مخالفان شیخ در عکس العمل به این حرکت این تهمت ناجوانمردانه را به او زدند که چون او ریاستی پیدا نکرده، راه مخالفت را در پیش گرفت. تا از این راه به ریاست برسد!
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
ب . شهید رابع و حکومت مشروطه
مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری معتقد بودند چون اکثر مردم مسلمان پیرو دین اسلام هستند، باید حکومت آن هرچند به صورت مشروطه باشد، باید از نوع حکومت مشروطه مشروعه باشد، یعنی قانون اساسی و سایر قوانین حقوقی و جزایی آن باید با احکام قوانین اسلامی مطابقت داشته باشد. وقتی مخالفانش به او تهمت مخالفت با مشروطه و طرفداری استبداد شاهنشاهی می زدند، او در پاسخ فرمود: من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی دین و فرقه گمراه و گمراه گر مخالفم که می خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند . . .
ج . شهید رابع و مجلس قانون گذاری
علامه شیخ فضل الله نوری بارها تاکید کرد: ایها الناس من به هیچ وجه مخالف فکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه دخلیت خود را در تاسیس آن اساس بیش از همه کس می دانم، صریحا می گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند . به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که اساسش به اسلامیت باشد و برخلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذراند . من همچنین مجلسی می خواهم.
علی رغم مواضع صریح و شفاف شیخ متاسفانه تبلیغات زهرآگین دشمنان مانع از رسیدن این حرف به گوش ها توده های مردم شد و در نهایت، هم مجلس بر طبق خواسته عوامل بیگانه و روشنفکران غربزده تشکیل گردید و با شعار اصلاحات، مسیر انقلاب را منحرف و ارزش های غربی را جایگزین ارزش های دینی کردند .
د . شهید رابع و مساله آزادی مطبوعات
علامه شیخ فضل الله نوری با توجه به بصیرت و تیزبینی و درک عمیق خود مراد روشنفکران غرب زده از آزادی و مساوات را درک نمود و فهمید که معنای جز لجام گسیختگی از آن ندارند. لذا از همان ابتدا کار، با آن نوع آزادی به مخالفت برخواست . همین طور مساوات مورد حمله و اعتراض شیخ، مساوات به مفهوم وارداتی و غربی آن بود که در قرن هیجدهم رواج یافته بود و که مشرک و کافر و مسلمان و . . را یکسان می دانست نه مساوات قضایی اسلامی که یکی از اصول عالی اسلامی است .
با این همه، طولی نکشید که به دنبال مطرح شدن بحث های مربوط به آزادی بیان و مطبوعات پیش بینی های شیخ به حقیقت پیوست .
وی در مقابل توهین به مقدسات دینی و ائمه علیهم السلام صریحا موضع گیری کرد و مردم را به مقابله با مطبوعات مدعی آزادی و اصلاح طلبی و فرا خواند که در تاریخ ثبت شده است.
و . علامه شیخ فضل الله و روشنفکران غرب زده
اثر ترفندهای منافقانه ای که قشر روشنفکرنمای غربزده در پیش گرفته بود، طولی نکشید که در نتیجه تبلیغات روزافزون و دادن شعارهای به ظاهر زیبا و عامه پسند مراکز تصمیم گیری و قانون گذاری و پارلمان کشور، به دست این قشر افتاد . پس از ایجاد مجلس قانون روحانیون در سیاست و تعطیل نمودن قوانین اسلامی پرداختند، کسانی چون مجد الاسلام کرمانی می گفت: دخالت روحانیون در مجلس سبب انحطاط آن است و حتی طولی نکشید به صورت صریح گفتند که ما مشروعه نمی خواهیم.
در مقابل این عده، علامه شیخ فضل الله نوری به همراه عده ای از علما مقاومت کردند و بر لزوم اضافه شدن قید مشروعه پافشاری نمودند.
همه دشمنان و مخالفان علامه شیخ فضل الله به این حقیقت اعتراف کردند که شیخ هدفی جز استقرار احکام اسلام در نظر نداشت. فراماسون احمد کسروی، که یکی از دشمنان سرسخت اسلام و روحانیت است، در این باره می نویسد: شیخ فضل الله شریعت را می طلبید. وی فریفته شریعت بود و رواج آن را می خواست . . . روی هم رفته به بنیان نهادن یک حکومت شرعی می اندیشید.
وقتی استعمارگران این تلاش ها و مقاومت های شجاعانه شیخ را می بینند سخت دچار هراس می شوند و می کوشند تا به هر طریق ممکن جلو نفوذ او را بگیرند و حتی درصدد می آیند حداقل زمینه تبعید او را از تهران فراهم سازند . «سرجورج بارکلی» سفیر انگلیس به وزیر خارجه وقت «سر ادوارد گری » می نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل الله را از تهران خارج[تبعید] نمایند; زیرا اگرچه مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد، امید است انجام این پیشنهاد موجب تاخیر کار نشود. بالاخره در روز سیزدهم رجب سال 1327 ه ق (1285 ش) شیخ به دست عمال بیگانه توسط «یپرم حرامزاده ارمنی، رئیس دین ستیز نظمیه تهران گ» به صورت ناجوانمردانه به شهادت رسید و شهید رابع مراجع شیعه گردید.
«سرجورج بارکلی » در ضمن تلگرافی که به وزیر امورخارجه انگلیس می فرستد در این باره می نویسد: «شیخ فضل الله برای مملکت خودخطر بزرگی بود! [بخوانید برای منافع استکباری انگلیس]. خوب شد که ایران! او را از میان برداشت.
این همه کینه توزی بیگانگان و ایادی فرصت طلب در داخل، با شیخ جز به خاطر اسلام و پافشاری او به لزوم رعایت قوانین آن نبود.
🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰
ه . شهید رابع و مسأله زنان
✍ مطلب مخالفت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) با پیشرفت زنان، از اساس کذب محض و زائیده افکار بیمارگونه قلم به مزدان فراماسون بوده که مأموریت تخریب شخصیت این انسان الهی را داشتند.
متأسفانه جهالت و غفلت باعث شده که این مقصرین از خدا بی خبر بتوانند افکار مسموم خود را در اذهان عده ای جاهل و قاصر تزریق کرده و ذهنشان را مسموم نمایند!
✍ اما واقعیت چیست؟🔰
⁉️چرا عناصر فراماسون مشروطه، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را متهم کردند که مخالف پیشرفت زنان و مدارس دخترانه بود!؟
⁉️چرا با قلم های مسموم خود این دروغ بزرگ را در تحریف نامه های خود ثبت نمودند تا به عنوان تاریخ مشروطه به خورد آیندگان دهند!؟
✍ واقعیت این است که مرجع شهید علامه نوری(ره)، قصد اصلی دشمن و در رأسش #انگلیس_خبیث را دقیقا"، تشخیص داده بود👇
"نهادینه شدن فساد و فحشاء در مملکت شیعه با برداشتن #حجاب از سر #زنان و #دختران مسلمان و با استفاده از مدارس و محافل غربی"
✍ پس این دیده بان بیدار اسلام که حقایق را می دید، می دانست و می فهمید و دستشان را می خواند و رو می کرد، باید طوری تخریب و حذف میشد که درس عبرتی برای سایرین باشد! اما گهی خیال باطل که ماه هیچگاه پشت ابر نمی ماند!
و شیخ نیز بیدی نبود که از این بادها بلرزد و خللی در عزمش به وجود آید. او باید مأموریت الهی خود را که همانا دفاع از اسلام ناب بود با شایستگی به پایان می رساند، که رساند.
⏪ شیخ، در مواجهه و مقابله با این توطئه و نقشه کثیف فساد انگیز، فقط اعتراض و انتقاد نمی کرد، بلکه مرد عمل در مسیر خیر و صلاح بود👇
⁉️ آیا میدانستید که؟
مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از بانیان تأسیس اولیه مدارس دخترانه در تهران بوده ؛البته نه از نوع غربی🔰
💠 دکتر یعقوب توکلی(مورخ و پژوهشگر معاصر) :
شیخ فضلالله نوری نادیدههایی را دیده بود که دیگران نتوانستند ببینند، یکی از نکات جالب توجه در کارنامه شیخ فضلالله این بود که شیخ یکی از بانیان تأسیس اولیه مدارس دخترانه در تهران بود؛ البته نه از نوع غربی و فرنگی.
این واقعیتی است که "مونیکا رینگر" در کتاب «دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» آن را مطرح میکند. این حقیقت، به توجه شیخ فضلالله به مسئله آموزش دختران اشاره دارد. در واقع #مراجع کسانی هستند که تأثیر فرهنگی عمیق در زندگی مردم داشتند.ایشان در تهران به طور جدی با فعالیتهایی که علیه اسلام و فرهنگ اسلامی اتفاق میافتد مقابله میکند [از جمله طرح فساد انگیز مدارس دخترانه غربی] و [برای مقابله] امکانات و منابع برای تحصیل دختران را [در قالب مدارس جدید دخترانه اسلامی] فراهم مینماید.
این در حالی است که در فضای ادبیات روشنفکری، شیخ به عنوان نماد تحجر و احیاناَ سدی در برابر هرگونه تغییر معرفی میشد،!/در مصاحبه با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد مطلب ۵۹۱۵
⏪ اینکه شیخ فضل الله، مخالف حقوق زنان و تحصیلات ایشان بوده است. کاملا جعلی است و جز سایتهای معاند در هیچ کتاب تاریخی یافت نشد و با ادبیات شیخ هم سازگار نیست (جمله چه معنا دارد زن درس بخواند این عین اشاعه فحشاست!)
شیخ فضل الله نوری که خود از مؤسسان مدارس دخترانه بود و حتی با فرستادن زنان برای تحصیل در خارج از کشور هم با حفظ اصول شرعیه موافق بوده، دارای همسر و دختران فاضل و تحصیلکرده، چطور ممکن است متحجر باشد و مخالف پیشرفت زنان؟!
⏪ فتوای صریح و تاریخی شیخ در #تأیید مدارس جدید دخترانه و پسرانه اسلامی در مجموعه دو جلدیِ مکتوبات...شیخ، اثر مورخ معاصر، آقای محمد ترکمان، درج و ثبت تاریخ شده است.
شیخ درباره سایرحقوق #زنان نیز پیشتاز بود و حق تجارت، خرید و فروش ملک و آزادی در اداره اموال شان را به رسمیت می شناخت.
در حوزه امور مالى و اقتصادى از لحاظ قانونى و شرعى (بنا به فتوای مرجع شهید نوری) بين زنان و مردان تفاوتى وجود نداشت و زنان در اداره اموال خود آزادى تصميمگيرى داشتند که این خود حکایت از حفظ کرامت و منزلت مقام زن در افکار و عمل مرجع شهید علامه نوری دارد و این در حالیست که در همان زمان، مراجع حامی مشروطه در نجف برای زنان، چنین حقوقی را کمتر قائل بوده و یا اصلا" قائل نبودند! /
و خلاصه اینکه دست #انگلیس_خبیث و عواملش در تولید و نشر شایعات برای تخریب شخصیت الهی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه) کاملا" واضح و هویداست.
🔰ادامه در بخش ششم🔰
🔰بخش ششم🔰
💢گفتمان سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ از محقق و پژوهشگر معاصر، دکتر عبدالحسین خسرو پناه🔰
شیخ شهید در ضرورت عقلی حکومت و وظایف عقلایی آن یعنی، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ از مداخله اجانب تردیدی نداشت. وی حکومت و سلطنت را امانت الهی می دانست و به شدت با الگوی حاکمیت استبدادی مخالفت می ورزید.
شیخ فضل الله نوری با دو شعار سلبی وارد عرصه سیاست شد و با این دو شعار، رویکرد و پارادایم اندیشه سیاسی خود را نشان می دهد. یکی، رهایی از سلطه بیگانه و استعمار غرب در همه عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و دوم، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی.
شعار نخست گفتمان سیاسی شیخ از مهمترین عوامل مخالفت او با مشروطیت وارداتی بود؛ زیرا هواداران افراطی مشروطیت با بیگانگان در ارتباط مستقیم بودند و اجانب نیز حمایت متقابل می نمودند. شیخ شهید می فرماید: «ای عزیز، اگر مقصود، تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان، عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده پناه به کفر (سفارت انگلیس) نمی بردند و آنها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی دادند. اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یکی، عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس؟»
به ظاهر مراد شیخ از این جمله، وابستگی سپهدار تنکابنی به روسها و سردار اسعد بختیاری به انگلیسیها است این دو نفر از رهبران و مشروطه خواهان افراطی ای بودند که به ترتیب از شمال و جنوب به تهران حمله کردند و پس از شکست قوای قزاق و نظامیان هوادار محمدعلیشاه، تهران را فتح کردند. شاه به سفارت روس گریخت و از سلطنت عزل شد. به اعتراف تقی زاده(قطب مشروطه)، دکتر مصدق و عین السلطنه،
سپهدار تنکابنی تابع روسها بود و خیلی از آنها حرف شنوی داشت وحتی اقدامات نظامی او علیه محمدعلی شاه با همراهی روس انجام گرفت و سردار اسعد بختیاری نیز از انگلیسیها اطاعت می کرد و سهام نفت جنوب را هم داشت. انگلیسیها و روسها نیز خواستار قیامی علیه محمدعلی شاه بودند تا با نفی اقتدار حکومت، مجالی برای دستیابی به منافع مادی خود از ایران پیدا کنند.
شیخ شهید برای تحقق شعار دوم خود یعنی، مقابله با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی فرمودند: «مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر بدهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچوقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد را هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یکدیگر بنویسند و به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند.»
طرح عدالتخانه شیخ فضل الله نیز مهاری برای استبداد و روحیه تملکیه شاه و دولت بود؛ بنابراین، در لوایح ایام تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تصریح دارد که انگیزهاش از طرح عدالتخواهی، تغییر رژیم خودکامه و قانونمندساختن عملکرد شاه و دولت بود.
بنابراین، شیخ فضل الله از مخالفان حکومت خودکامه و استبدادی و از مدافعان استقلال کشور و حفظ مصالح نوعیه مردم بود.
شیخ فضل الله نوری نیز همانند دیگر فقهای جامعالشرایط با منطق شیعه به تبیین دولت و حکومت اسلامی می پردازد و در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم تصریح می کند که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا ، رسول ،امام و نایبان امام یعنی فقهای عادل نباشد، اوامرش واجب الاطاعه نیست. وظیفه نواب عام و صحیح اسلام نزد شیخ شهید آن است که احکام کلیه که مواد قانون الهی است را از چهار دلیل شرعی استنباط فرمایند و به عوام برسانند. آیت الله شیخ فضل الله نوری نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام واز جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) می داند؛ بلکه نیابت فقیه جامع الشرایط در امور اجتماعی و سیاسی را انحصاری دانسته و به عدم مشروطیت حکومت غیرفقیه تصریح می کند و می فرماید:
«امور عامه یعنی، اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(علیهالسلام) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد»، «اگر مقصد امور شرعیه عامه است، این امور راجع به ولایت است نه وکالت و ولایت در زمان غیبت امام زمان با فقها و مجتهدین است.»
بنابراین، مرحوم شیخ فضل الله به حکم اولی، از مشروعیت ولایت فقیه و حکومت ولایی اسلامی دفاع می کند؛
🔰ادامه در بخش هفتم🔰
🔰بخش هفتم🔰
شیخ فضل الله نوری قلمروی وسیعی برای دین معتقد است و انتظاراتش از دین، منحصر به عرصه عبادات و رابطه انسان با خدا نبوده و سیاست راستین را بخشی از دین اسلام معرفی می کند. به گفته وی:« قانون الهی ما، مخصوص عبادات نیست؛ بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اکمل و اوفی داراست، حتی ارش الخدش یعنی، دیه جراحت.»
و همچنین ، حکومت ایده ال در عصر غیبت نزد شیخ، حکومت دینی فقهای جامعالشرایط است؛ اما در دوران قاجار که تحقق حکومت ایده ال امکان ندارد، شیخ، راهبرد حکومت دولت شریعت را با دولت سلطنت جابهجا می کند و برای کنترل دولت سلطنت، نهاد عدالتخانه را پیشنهاد داده و هنگامی که مشروطه خواهان سکولار زمام امور را به دست گرفتند، نظریه مشروطه مشروعه و نظارت فقها را جایگزین کرد.
پس، وقتی شیخ مشاهده کرد که جریان جامعه به سمت تبدیل استبداد مطلقه سلطنتی به حکومت مشروطه غربی است و زمینه تحقق حکومت دینی و حتی تشکیل نهاد عدالتخانه برای حکومت سلطنتی میسر نیست، به تئوری مشروطه مشروعه روی آورد و تاکید کرد که قوانینی که سلطنت را مقید میسازد، باید قوانین شرع باشد.
بنابراین، شیخ نه با استبداد موافقت کرد و نه با مشروطه غربی؛ بلکه بهدنبال تحقق حکومت دینی فقهای عادل و در صورت عدم امکان تشکیل عدالتخانه و تحقق حکومت مشروطه مشروعه بود.
پس، اصل و حکم اولی شیخ این بود که در زمان غیبت امام( علیه السلام) مرجع در حوادث، فقهای شیعه هستند و مجاری امور به دست آنها است و بعد از تحقق موازین، احقاق حقوق و اجرای حدود مینماید و هیچ گاه منوط به تصویب احدی نخواهدبود.
همچنان که گفته شد، به اعتقاد وی، وکالت در امور عامه، صحیح نیست و مساله حکومت از باب ولایت شرعیه است؛ یعنی، تکلم در امور عامه و مصالح عمومی مردم، مخصوص به امام( علیه السلام) یا نواب عام او است و ربطی به دیگران ندارد و دخالت غیر آنها در این امور، حرام و غصب نمودن مسند پیغمبر و امام (علیه السلام) است. پس شیخ، خواهان حاکمیت احکام و ارزشهای اسلامی بود که به حکم و تنفیذ #فقیهان تحقق می یابد.
حال که این زمینه فراهم نگشت، پس باید به فکر مهار خودکامگیهای شاه، دولت و سلطنت استبدادی بود و بهترین فرض این مهار، تحقق نهاد عدالتخانه و به تعبیر شیخ، دارالشورای کبرای اسلامی است.
در آن زمان، شیخ، خود را بین دو محذور مخیر دید، دو گزینش که احتمال سوم آن در عصر قاجار تصور نمی شد. یکی، حاکمیت عمال بیگانه روس و انگلیس و سیاستهای انگلیس و دیگری حاکمیت محمدعلی شاه بود و بدون شک، استراتژی استعمار [استکباری انگلیس]، خطرناکتر از حاکمیت شاه بود؛ از این رو، در آن مقطع از شاه حمایت کرد و بر او تاکید داشت که شاه باید در مسیر اسلام و مصالح مسلمین گام بردارد. بر این اساس، شیخ در لوایح متحصنین حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح دارد که زمام دولت باید به دست خدا ، رسول، امام و نائبان امام یعنی فقهای عادل باشد و الا اوامرش واجبالاطاعه نیست.
شیخ، در اجتماع علما و مردم در باغشاه در شوال 1326، شاه را مکلف کرد که در چارچوب شرع حرکت کند و طبق فتوای علما بر حرمت مشروطه دستخطی بر رفع مشروطه [مورد نظر انگلیس] صادر نماید و شاه به شرط مذاکره با صدراعظم پذیرفت؛ ولی شیخ، مذاکره با صدر اعظم را رد کرد و گفت:« مشورت در محلی است که طریق دیگر داشته باشد» و شاه به ناچار پذیرفت. پس، شواهد گوناگونی مبنی بر این است که شیخ، از شاه شریعت مدار حمایت می کند نه از شاه مستبد و دفاع از شاه شریعت مدار هم به حکم ثانوی برای جلوگیری از نفوذ بیگانه است.
🔰ادامه در بخش هشتم🔰
🔰بخش هشتم🔰
مرحوم شیخ فضل الله نوری با مجلس شورای اسلامی ، قانون اساسی اسلامی ، آزادی و مساوات شرعی مخالفتی نداشته و تنها با تعریف مشروطه خواهان افراطی از این مفاهیم که برگرفته از غرب استعمارگر بوده، تعارض داشته است. وی در زمینه مجلس شورا فرمودند: «ایها الناس، من به هیچوجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیت خود را در تاسیس این اساس پیش از همه کس می دانم. الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد و تجددی در رای من به هم نرسیده است.»
شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم، همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم می زد و تاکید داشت که هیچوقت منکر مجلس نبوده و تنها در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن ازدو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگی مآب سخن گفت و از اولی، دفاع نموده و به مخالفت با دومی پرداخت. حمله شدید شیخ در عصر فترت پس از مشروطه صغیر به مجلسی بود که تسلیم احکام اسلام و شریعت محمدی(ص) نبود و این مطلب، مورد تایید همه فقهای شیعه است؛ زیرا، اسلام، خداوند متعال و شارحان او یعنی پیامبر و ائمه را قانونگذارمی داند و بر اساس توحید در قانونگذاری، احدی حق وضع قوانین را ندارد. و نیز قوانین الهی، از آن جهت که ناظر به مصالح و مفاسد واقعی نوع انسانها وضع گردید، دائمی و در همه اعصار مستمر است و شریعت پیامبر اکرم(ص) به عنوان خاتم شرایع، ابدیت دارد و به تعبیر پیشوایان اسلام:« حلال محمد(ص)، حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه، حرام ابدا الی یوم القیامه.»
پس شیخ با مجلس غربگرایی که پذیرای احکام و قوانین الهی نیست، مخالفت نموده، شیخ با دارالشورای کبرای اسلامی که مسوولیتش برنامه ریزی برای اجرای احکام الهی در جامعه بوده، برنامههایی که با موازین شرع تعارضی ندارد و موافقت با شرع داشته و مجتهدان عادل بر آن مراقبت نمایند، هماهنگ و مدافع است.
به تعبیر شیخ فضل الله:« من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان، آن را می خواهند. به این معنا که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که ... برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری(ع) قانونی نگذارد.»
مخالفت شیخ با رای اکثریت و بدعت دانستن آن در زمانی است که قوانین بدون اذن فقیه صاحب ولایت مشروعیت پیداکند.
شیخ فضل الله، قانون اساسی را نیز لازم دانسته و می فرماید: «مجلس شورای ملی و اجتماع وکلا و مبعوثین در آن و مقصد رفع ظلم و نشر عدالت و اصلاح مملکت، بدون نظامنامه [یعنی قانون اساسی] که عموم اهالی و حکام و کارگزاران ممالک به آن رویه حرکت نمایند، چگونه تصور می شود. تدبیر منزلی که اول مرحله حکمت عملی است بدون دستور [ قانون اساسی] نمی شود، تدبیر مملکتی، چگونه بدون قانون ممکن خواهدبود». وی در ادامه می فرماید:
«بعضی از اشخاص، مذاکره می نمایند که ما نظامنامه نمی خواهیم. این چه کلمه ای است؟ آیا می شنوید یا نه؟ و می دانید غرض را یا نه؟ این حرف، بر جمیع تقادیر، غلط و موجب تضییع حقوق نفوس است بلکه مودی به فساد اصل مجلس است.»
و نیز می فرماید: «ای برادر، نظامنامه، نظامنامه ... لکن اسلامی، اسلامی ... یعنی، همان قانون شریعت که 1300 و اندی است در میان ما هست و جمله ای از آن که به آن، اصلاح مفاسد ما می شود در مرتبه اجرا نبود، حالا بیاید به عنوان قانون و اجراشود» شیخ به شدت از ثبات قوانین اسلام دفاع می کند و می گوید: «اگر کسی را گمان آن باشد که مقتضیات عصر، تغییر دهنده بعض مواد قانون [قطعی] الهی است یا مکمل آن است، چنین کسی از عقاید اسلامی خارج است؛ به جهت آنکه:« پیغمبر ما خاتم انبیا است و خاتم، آن کسی است که آنچه مقتضی صلاح حال عباد است الی یوم الصور به سوی او وحی شده باشد و دین را کامل کرده باشد. پس بالبدیهه، چنین اعتقادی، کمال منافات را با اعتقاد به خاتمیت و کمال دین او دارد و انکار خاتمیت، به حکم قانون الهی، کفر است.»
اما در باب دیدگاه شیخ نسبت به حریت و آزادی باید توجه داشت که شیخ با آزادی به معنای بی بندوباری اخلاقی و رهایی از دین و شریعت و آشوب و هرج و مرج مخالف بود، نه با آزادی به معنای مقابله با استبداد.
شیخ با کمال دقت و شجاعت، هم با استبداد فردی شاه مبارزه کرد و طرح عدالتخانه را برای مهار خودکامگی او مطرح ساخت و هم با استبدادهای گروهی در ستیز بود.
وی در زمینه استبدادهای گروهی می فرماید: «در هر شهر و هر روستا جماعتی به اسم انجمن محلی همدست و همداستان شده، در غایت قساوت و استبداد، مشغول خودکامی و بیداد هستند، همان رفتاری را که سابقا" حکام و ظلام با رعایای سوخته فرسوده ولایات می کردند؛ الحال، آحاد این انجمنها و بستگان و پیوستگان آنها می کنند، فی الحقیقه، یک استبداد را صدهزار استبداد ساخته اند و با صدهزار حاکم ظالم بر این مملکت و رعیت جورکش آن تاخته اند.»
🔰ادامه در بخش نهم🔰
🔰بخش نهم🔰
شیخ فضل الله، در گفت وگوی با سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) نقاب از چهره مشروطه خواهان غربزده برداشته و تصریح می کند که «این آزادی که اینها تصور کرده اند، کفر در کفر است. آیا گفته اند، کسی که دارای این آزادی است، باید توهین از مردمان محترم بکند؟ آیا گفته اند، فحش باید بگوید و بنویسد؟ آیا گفته اند، آشوب و فتنه در مملکت حادث کند و پارتی اجانب باشد و برای دولت خارج کارکند؟ از همه این مراتب گذشته، آزادی قلم و زبان برای این است که جراید آزاد، نسبت به ائمه اطهار هرچه می خواهند بنویسند و بگویند؟»
پس مخالفت شیخ با آزادی به معنای حلال شمردن محرمات الهی و مخالفت با دین و قوانین وحیانی و ضدیت با مذهب است، نه آزادی از ظلم و ستم.
وی در تفسیر آزادی مثبت و مشروع می فرماید:
«مراد از حریت، حریت در حقوق مشروعه و آزادی بیان درمصالح عامه است تا اهالی این مملکت مثل سوابق ایام، گرفتار ظلم و استبداد نباشند و بتوانند حقوقی که از جانب خداوند برای آنها مقرر است، مطالبه و اخذ نمایند، نه حریت ارباب ادیان باطله و آزادی در اشاعه منکرات شرعیه که هرکس آنچه بخواهد بگوید و به موقع اجرا بگذارد.»
و اما در زمینه مساوات باید اعتراف کرد که شیخ فضل الله با تمام وجود به تساوی اجرای احکام نسبت به همه آحاد ملت اعم از شاه و توده مردم اعتقاد داشت و پیشنهاد ایجاد عدالتخانه از سوی او در همین راستا بوده است؛ اما با اصل مساوات مشروطه خواهان [غربگرا] مخالفت می نماید و آن را اصلی موذی می داند؛ زیرا، مساوات در نزد شیخ دو مفهوم مثبت و منفی داشته است. مساوات مثبت به معنای اجرای عادلانه احکام قضایی و اجتماعی اسلام نسبت به تمام آحاد ملت است، ولی مساوات منفی، همان مساوات به مفهوم غربی یعنی، حذف تفاوتهای حقوقی در فقه اسلام نسبت به مسلمانان و کفار است. وی اصل مساوات غربی را دکانی در مقابل صاحب شرع که در صدد تاسیس احکام جدیدی است، معرفی می کند.
پس مجلس شورا، قانون اساسی، آزادی و مساوات به معنای مشروع آن که با آموزه های اسلام هماهنگی دارد، نزد شیخ پذیرفتنی و به معنای غربی واستعماری آن که با شریعت نبوی ناسازگاری دارد، مردود است.
✍ نتیجه:🔰
◽️ اندیشه سیاسی شیخ شهید فضل الله نوری، فقیه و اصولیگرای عصر قاجار، از مکتب اصولی شیخ انصاری و فقه جواهری سرچشمه گرفته است.
◽️ حکومت نزد ایشان، ضرورت عقلی دارد و وظایف عقلایی آن، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ ازمداخله اجانب است. رویکرد سیاسی ایشان، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی و رهایی از سلطه بیگانه واستعمار غرب در عرصه های مختلف است.
◽️ حکومت به حکم اولی، حق امام معصوم(ع) و در دوره غیبت از باب ولایت یا حسبه از آن فقیهان جامع الشرایط است؛ بنابراین، حکومت غیرفقیه، مشروعیت ندارد.
◽️ در صورت عدم تحقق حکومت دینی فقیهان جامع الشرایط، حکومت عدالتخانه ای یا مشروطه مشروعه به تعبیر شیخ فضل الله از باب قدر مقدور لازم است؛ به عبارت دیگر، با نفی حکومت دینی فقیهان، تکلیف در انجام وظایف شرعی در حد مقدور از مومنان ساقط نمی شود.
◽️ مجلس شورا و قانون اساسی در گفتمان سیاسی شیخ فضل الله، تنها با مطابقت با شریعت نبوی و نظارت و تایید فقهای جامع الشرایط مشروعیت پیدا می کنند و مجلس غربزده استعمار پذیر و قانون اساسی مخالف با قوانین الهی باطل و مردود به شمار می آید.
◽️ آزادی و مساوات نزد شیخ، به مثبت و منفی یا مشروع و نامشروع تقسیم پذیر است. آزادی از عبودیت پادشاهان و مقابله با استبداد مشروع و مثبت بوده و آزادی به معنای آشوب و هرج و مرج و رهایی از دین و شریعت و آزادی از حدود و مقررات دین مردود می باشد.
◽️ مساوات نیز به معنای اجرای عادلانه احکام الهی نسبت به همه انسانها اعم از شاه و گدا پذیرفتنی است؛ ولی نفی تفاوتهای حقوقی میان کفار و مسلمانان مردود و باطل است.
🔸 منبع: فصلنامه زمانه، شماره 15، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کد لینک مطلب ۱۵۲۵۲)
🔰ادامه در بخش دهم🔰
🔰بخش دهم🔰
💢ولایت فقیهان از دیدگاه شیخ فضل الله نوری (ره)
✍ از مورخ و پژوهشگر معاصر حجت الاسلام والمسلمین علی احمدی خواه کوه نانی🔰
«ولایت فقیهان» از مسائل مهم تاریخ مشروطه است که هنوز نسبت به دیدگاه بعضی از شخصیتهای آن زمان راجع به موضوع یادشده، ابهامهایی برای برخی از مورخان وجود دارد. یکی از شخصیتهایی کهاندیشههای او نیاز به شرح و بیان شفاف و تحقیق دقیق دارد، مرجع شهید آیتالله علامه شیخ فضلالله نوری(ره) است. مسأله این تحقیق، بیان نظر ایشان، در باره «ولایت فقیه» بر اساس بیانات و مکتوبات ایشان است. این تحقیق به این سؤال اصلی جواب میدهد که نظر مجتهد نوری، درباره «ولایت فقیه» چیست؟...
⏪ ۱- طبق اسناد، سخنان، لوایح و عملکرد مجتهد نوری(ره)، او درست، مثل امام خمینی(ره) به ولایت فقیهان، معتقد بوده و تمام حاکمان را مجری و مأمور فرمان فقیه میدانسته.
⏪ ۲- حضور شیخ در نهضت عدالتخانه در قد و قامت رهبریِ نهضت، نافی این تهمت است که شیخ، شاه را ظلالله میدانست و معتقد بود فقهاء به جز قضاوت نباید در سیاست دخالت کنند!
روشنترین دلیل بر عدم اعتقاد شیخ به سلطانیزم، عملکرد اول و آخر ایشان؛ یعنی رهبری جنبش عدالتخانه بر ضد حاکمیت سلطنتی موجود و در آخر، خشم و نارضایتی از شاه و تشر به او و تحریک علما بر ضد او که حکایت از واقعیت جدایی مسیر او از شاه دارد، که سرانجام محمد علی شاه به سفارت پناه برد و ایشان جان خویش را در راه تحقق مشروطه مشروعه فدا کرد.
⏪ ۳- این سخن صریح شیخ که گفت: «حکومت در زمان غیبت امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، از آن فقهای مبسوطالید است، نه فلان بقال و بزاز و…» این اتهام را رد میکند که «شیخ در هیچ یک از آثارش سخنی از ولایت فقیه نگفته و دیانت را از سیاست جدا میدانسته».
⏪ ۴- مجتهد نوری، اتهامات سهگانه (ظلالله دانستن سلطان، جدایی دین از سیاست، عدم اعتقاد به ولایت فقیه) را قبول ندارد. عملکرد اوّل و آخر، اسناد و سخنان و لوایح او نشان از اعتقاد نظری و عملی به ولایت مطلقه فقیه دارد؛ هرچند که در آن زمان و شرایط، این امکان، الا به قدر مقدور وجود نداشت، که اجرای همان «اصل دوم متمم قانون اساسی»، همین شورای نگهبان با تکامل امروزی بود.
✍ متن کامل مقاله👇
http://ahmadikhahkoonani.blogfa.com/post/10
💢پاسخی مستدل به اتهامات ناروا به مرجع شهید🔰
✍ محققان دقیق، در پیچ و خمهای تاریک تاریخ، چه بسیار سرهای بریده دیدهاند که بیجرم و بیجنایت به تیغ تیز تندروان و تندخویان از جسم جدا شدهاند! به عبارتی، تاریخ ترورستان است و بند بند آن، سرکَشی ظالم و سرکُشی مظلوم. گاهی مظلوم را ترور جسمانی میکردند و گاهی ترور جانی و روحانی و شخصیتی؛ و اگر میتوانستند از هر جهت ترور میکردند؛ نمونههای آن، به قدری بسیار است که هر جا بنگری، ظالمی هست یا مظلومی با مشخصات پیشگفته؛ اما قصد قلم، این است که در این نوشتار به شخصیتی بپردازد که از هر جهت جسمی و جانی، شخصیتی و بدنی، هر دو ترور شد و اعدام؛ و مورد اتهامهای دوستان بیخبر و دشمنان بیانصاف قرار گرفته یعنی مجتهد نوری (آیتالله حاجی شیخفضلالله).
از زمان خود مجتهد نوری- به جهت تقاص فتوای تحریم تنباکو از شاگرد میرزا و همکاری شیخ شهید با ایشان یا هر علت دیگر- سکولاران دینستیز و دینگریز- به سردمداری انگلیس- به جان شیخ افتادند. ابتدا با ترور جسمانی، بعد با ترور شخصیت و تهمت، بعد هم اعدام؛ در آخر با حقیقتسوزی و دروغدوزی و تاریخسازی، دست به تخریب همهجانبه بر ضد ایشان زدند؛ او را که خود از پیشوایان نخستین نهضت عدالتخانه (و بعد مشروطه) بود، ضد مشروطه، ضد مجلس، ضد ولایت فقیه، مدافع و دعاگوی محمدعلیشاه و و و و؛ در تاریخ تاریک مشروطه- که از دست و زبان مخالفان شیخ و حزب حاکم بیرون تراویده و نگاشته شده- معرفی کردند؛ تا الان که برخی از معاصران نیز با تکرار همان سخنان سخیف مخالفان شیخ شهید، دست به تکرار تاریخ یک قرن پیش زدهاند؛ در حالی که همان زمان، خود شیخ به آن شبهات پاسخ داده است.
در این نوشتار به طور خلاصه به ادعاهای جناب آقای حسین آبادیان درباره مسائل پیشگفته و نسبتهای ناروایشان درباره مجتهد نوری میپردازیم؛ البته این اتهام و ادعای آبادیان از زبان پیشکسوتان ایشان مانند: آجودانیها، محسن کدیور، داود فیرحی و ثبوت نیز پیشتر تکرار شده و این جماعت معمولاً سخنان همدیگر را تکرار میکنند و تکثیر و استنساخ. اما در اينجا، به طور اشاره تنها به ادعاها و تهمتهاي آقاي حسين آباديان درباره شيخ شهيد میپردازیم و جواب حضرت شيخ به ايشان تا محك تجربه تاريخ به ميان بيايد و سفيدروي نشود هر كه در او غش باشد!..کامل مطلب👇
http://ahmadikhahkoonani.blogfa.com/post/14
🔰ادامه در بخش یازدهم🔰
🔰بخش یازدهم🔰
✍ معرفی برخی از آثار مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، که متأسفانه پس از شهادت ایشان، اکثرشان به یغما رفت🔰
📙۱-رساله منظوم فقهی"الدرر التنظیم یا الدر النظیم"
📘۲-رساله فقهی"فی قاعده ضمان الید"
📗۳-رساله فقهی«عدم لزوم الترتیب فی قضاء الصلاه الخمسه»
📕۴-رساله«حـکم التـجری فی حجیه القطع
📒۵-رساله«التجزّی فی الاجته
📗۶-رساله حرمت استطراق از طریق جبل به مکه معظمه
📕۷-جُنگ بیاض(کرامتهای بزرگان)
📒۸-الصحیفه القائمیه یا الصحیفه المهدویه(ادعیه رسیده از جانب امام زمان عج)
📙۹-حاشیه بر فرائد الاصول شیخ مرتضی انصاری
📘۱۰-حاشیه بر المکاسب شیخ مرتضی انصاری
📗۱۱-حاشیه بر کتاب طهارت شیخ مرتضی انصاری
📘۱۲-نورالاشعار (اشعار و قصیده ها)
📒۱۳-رساله دلایل حرمت مشروطه
📕۱۴-شهادت نامه(وصیت نامه در جریان مبارزه با دین ستیزان غربگرا)
📙۱۵-حاشیه بر کتاب شواهد الربوبیه ملاصدرا
📒۱۶-لوایح(روزنامه شیخ)
📘۱۷-توضیحات بر اقبال سید ابن طاووس
📗۱۸-الاغسال(تقریر درس میرزای شیرازی)
📒۱۹-پیش نویس پیشنهادی قانون اساسی مشروطه با محوریت شرع مقدس، طرح ها در موضوع اقتصاد و بانک داری اسلامی و نظارت فقها بر مصوبات مجلس و...
📗۲۰-رساله فی المشتق، تقریر درس میرزای شیرازی (شیخ آقا بزرگ تهرانی، در الذریعه، با صراحت، شیخ شهید را به عنوان مؤلف این اثر، معرفی می کند)
📘۲۱-نورالقلم(مجموعه ترجمه ها، تقریظات، تعلیقات، توقیعات، تنفیذ ها، تصدیقات، تأییدات، تعیین ها، اجازات، نامه ها و یادداشتها به زبان های مختلف از جمله فرانسه
📙۲۲-حاشیه بر وسائل الشیعه
📘۲۳-فهرست ابواب بحارالانوار
📒۲۴-محضر، در موضوع قضاء، دعاوی و مجموعه احکام قضاء
📕۲۵-مباحثات ریاضی، هیئت و نجوم با عبدالغفار نجم الدوله
📒۲۶-تقویم رقومی(نجومی)
📑۲۷-نوشته هایی در مبحث، شیمی، هندسه، نجوم، جغرافی...
📗۲۸-مقابله قرآن مجید و تفسیر
📙۲۹-نورالکلام (سخنان قصار)
📘۳۰-الخمس
📗۳۱-رساله مشروطه مشروعه، (تبیین نظریه مشروطه مشروعه)
📚۳۲-رساله عملیه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در قالب چند رساله🔰
📗۱- رساله ۶۰ مسأله/چاپ سنگی، تهران ۱۳۰۶، به کتابت احمد تفرشی
📘۲- رساله ۲۳۶ مسئله(نافع المسائل یا زبدة المسائل)، ۱۳۰۵چاپ در تهران-۱۳۰۶چاپ در بمبئی، به کتابت عبدالحسین بن مفید شیرازی، موجود در کتابخانه دانشکده الهیات تهران(فهرست نسخ خطی ص ۲۴۳)
✍ در سال ۱۳۱۱ق تحت نظر جامع مرجع شهید، این دو رساله (۶۰ و ۲۳۶ مسأله) با یکدیگر، تجمیع و در چاپخانه مفید عام پریس لاهور، تحت عنوان سؤال و جواب (۲۹۶ مسأله) به چاپ رسید.
📙۳- اجوبة المسائل (رساله عملیه فارسی مرجع شهید)، به کتابت غلامحسین خوانساری در صفر ۱۳۰۸/موجود به شماره ۱۳۷۴۰ در فهرست آستان قدس رضوی، ج۲۳، ص ۶۳)
📕۴- المسألة شیخ مرتضی انصاری(ره)، که میرزای شیرازی آرای خود را به صورت تعلیقه بر آن نوشته و مرجع شهید نیز با تقریظی به آن، صحتش را تأیید و مقلدین خود را به عمل بدان، فراخوانده است.
در تقریظ مرجع شهید،آمده:🔰
...باکی نیست برای مقلدین، که عمل نمایند به آنچه در این رساله مذکور است. إِنْ شَاءَ ٱللَّٰهُ تعالی.حُررّه الأحقر فضل الله نوری
✍ فتاوای مشهور مرجع شهید
◽️فتوای حرام بودن مشروطه غیر شرعی انگلیسی/۸۸-۱۲۸۷ش
◽️فتوای حرام دانستن استطراق از طریق جبل به مکه معظمه به علت نا امنی و خطر جانی برای حاجیان، که در آن، تردد از این راه، مادام که دولت عثمانی آنرا کاملا" از شر راهزنان امن نکرده، حرام شمرده شد.
◽️فتوای تأیید مدارس جدید اسلامی دخترانه و پسرانه
✍ علاوه بر آثار فوق
📚 تصحیحات(تصحیح تعداد زیادی از آثار بزرگان شیعه)
و
📚 استنساخ ۱۳ اثر فاخر را نیز باید اضافه نمود
🔰ادامه در بخش دوازدهم/پایانی🔰
🔰بخش دوازدهم/پایانی🔰
✍ «استاد العلماء العظام» کلماتی است که بر سنگ مزار مطهرش، نقش بسته، در طول عمر پر برکتش، صدها انسان شایسته را در علوم مختلف معقول و منقول، تعلیم داد و از آنان عالمانی فرهیخته ساخت.🔰
✅ فهرست تفصیلی بیش از ۶۰ نفر از بزرگان، که خوشه چین محضر مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف در نجف، سامرا، تهران و... بودند. از مجتهدین(مراجع)، فقیهان، عارفان، فیلسوفان، ادیبان، ریاضیدانان و منجمین مشهور، که خود بعضاًَ در زمره اساتید بنام قرار گرفتند. رضوان الله تعالی علیهم🔰
✍ شیخ عبدالکریم حائری یزدی(مؤسس حوزه علمیه قم و از اساتید امام خمینی)/حاج آقا حسین طباطبایی قمی (زعیم قیام بر ضد کشف حجاب رضاخانی)/شهید آقا سید مصطفی موسوی(والد امام خمینی)/میرزا ابوتراب شهیدی قزوینی/شیخ روح الله دانایی قزوینی/میر سید حسین قمی/میر سید علی شوشتری جزایری/میر سید حسن شوشتری جزایری/سید احمد طباطبایی یزدی(فرزند صاحب عروه)/سید احمد طباطبایی سنگلجی(برادر سید محمد طباطبایی)/سید جمال الدین اسدآبادی(از رهبران جنبش بیداری مسلمانان)/شیخ مهدی امامی مازندرانی(از اساتید امام خمینی)/شیخ محمد رضا نوری(والد حاج آقا جمال نوری)/شیخ عبد النبی نوری(مرجع پس از شهادت شیخ فضل الله در تهران)/علامه محمد قزوینی(ادیب بزرگ ایران، نماینده پژوهشی شیخ فضل الله در اروپا)/میرزا عبدالغفار نجم الدوله(ریاضیدان و منجم مشهور عصر قاجار)/ملا علی مدرس(والد اعظام الوزراه)/شهید سید حسن مدرس/ضیاء الدین دری اصفهانی/آقا سید موسی زرآبادی قزوینی/سید احمد رضوی(ادیب پیشاوری)/آقا سید محمود مرعشی(والد آقا سید شهاب الدین)/آقا سید اسماعیل مرعشی(عموی آقا سید شهاب الدین)/میرزا علی لنکرانی(والد شیخ حسین لنکرانی)/آیت الحق شیخ مرتضی زاهد(عارف بالله مرتبط با امام زمان عج)/میرزا علی هسته ای(سخنور مشهور)/حاج میرزا عبدالله سبوحی(واعظ مشهور)/شیخ محمد حسن عبادی خراسانی/شیخ محمد بوذری طالقانی/ملا محمد آملی(والد شیخ محمد تقی)/شیخ علی اکبر مجتهد بروجردی/آقا نورالدین عراقی/میرزا مهدی آشتیانی(فیلسوف مشهور)/میرزا ابوالقاسم قمی(برادر بزرگتر حاج آقا حسین طباطبایی قمی)/شیخ محمد تقی شیرازی(میرزای دوم)/شیخ باقر معزی تهرانی/شیخ محمد کبیر قمی/اشرف الواعظین شیرازی(والد سلطان الواعظین)/شیخ حسن تهرانی/شیخ غلامحسین نوری/شیخ عیسی لواسانی/شیخ باقر نجم آبادی/آخوند ملا علیرضا/شیخ علی چیذری/میرزا محمد علی خان اراکی/شیخ محمد سلطان تهرانی/میرزا جمال الدین کرمانی/️میرزا هاشم کرمانی/حاج آقای دماوندی(در ماجرای ترور شیخ، جانفشانی کرد و مانع فرجام آن جنایت شد)/شیخ میرزا جعفر تبریزی/️شیخ محمد تربتی/میرزا زین العابدین پیشوایی/سید حسین حائری/ملا علی یوشی مازندرانی/شیخ محمد قاضی کیای طالقانی/️شیخ علی سولقانی/️شیخ حسن کربلایی اصفهانی(صاحب کتاب تاریخ دخانیه)/️میرزا محمد حسن اصفهانی/️شیخ محمود مفید اصفهانی/سید حسن صاحب زمانی/️شیخ محمد رضا یزدی/شیخ ابراهیم نوری/سید علی موسوی دزفولی/سید محمد علی شوشتری/حاج آقا جمال الدین آل آقا/شیخ علی بابا مازندرانی/️میرزا خلیل طالقانی/حاجی عمادالواعظین/شیخ محمد مهدی عبدالرب آبادی(شمس العلما)/شیخ محمد جواد صافی(والد شیخ لطف الله صافی) و صدها شخصیت ممتاز دیگر (رضوان الله تعالی علیهم)
🔸دیگر منابع: حوزه نت، مقاله سید صادق سید نژاد/خبرگزاری تسنیم/مشرق نیوز/دوره هفت جلدی مشروطه و علامه شیخ فضل الله، اثر مرحوم استاد منذر/ک،تنهای شکیبا، استاد منذر/دانشنامه های آزاد مجازی، پدیا، گفتاورد، فقه، شیعه/تألیفات و سخنان علی دوانی، مهدی انصاری، محمد ترکمان، یعقوب توکلی/ک، دوجلدی، در محضر شیخ فضل الله نوری، از بانوی تاریخدان ایران، منصوره اتحادیه/محدث بزرگ میرزا حسین نوری(نقباء البشر)/خاطرات شیخ حسین لنکرانی/رجانیوز/ نسیم آنلاین/مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/کتابخانه های آستان قدس رضوی و آیت الله مرعشی نجفی(ره) قم/ک، در محضر بهجت/ک، سر دار، شمس الدین تندرکیا/الذریعة إلی تصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانی/اَعیانُ الشّیعه، سید محسن امین/شهداء الفضیلة، علامه امینی/...
✳️ @ShahidRabe