eitaa logo
شهید صیاد شیرازی
131 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
9 فایل
👈به ڪانال#شهید_صیاد_شیرازی خوش آمدید @Shahidsayaad @esmaili422
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید صیاد شیرازی
‌ دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #محمدحسین_یوسف‌الهی #حاج_قاسم_سلیمانی @shah
سال در شهر « » به در خانواده ای با محیط کاملا فرهنگی متولد شد. پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. همه فرزندان خانواده از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند و به قول عامیانه مسجدی و پا منبری بار آمدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق با نیز ریشه در همین دوران دارد. زمانی که دبیرستانی بود، در حال شکل گیری بود و همین تربیت خانوادگی باعث حضوری فعال او در زمان انقلاب داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان برای در شهر بود. با آغاز علیه در ، واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود برای انقلاب و اسلام ادامه داد و بعدها به عنوان این واحد انتخاب شد. در طول مدت جنگ و دفاع از خاک و اسلام، به سختی شد و بالاخره آخرین بار در به دلیل مصدومیت حاصل از در در بیمارستان لبافی نژاد تهران به رسید. در طول دورانی که در جبهه خدمت می کرد، یکی از سربازان و هم رزمان بود و ایشان به جوانی که دستور « » را اطاعت نکرد، معروف شده بود. از جمله که از وی نقل شده است، این روایت است: پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم… ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
#وصیت_نامه_شهید_یوسف_اللهی #بسم_الله_الرحمن_الرحیم #شهادت می دهم که #خدا_یکی_است و #محمد (ص) #فرست
چنان روح ملکوتی و عرفانی داشت که هر کس او را می دید عاشق سکنات و رفتارش می شد. بعضی از خلق و خوی های وی که همه اطرافیان آن ها را تایید می کردند به روایت زیر است: از تا که شد تمام سالها بغیر از را بود ایشان ۲ تا ۳ ساعت می‌کشید دائما می گفت قبل از تمام هم و غمش کمک به بود هیچگاه کسی را و بسیار بود ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت را فقط به و برای پیروزی در عملیاتها می گفت عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها را گفته بود یکی از که نشان دهنده این کمالات در این و بود، این گونه است: : با مجروح شدن پسرم برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: ! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ من! امّا به خاطر شدن، هر را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد! ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
، را این گونه روایت می‌کند: از یک ماه قبل از ، توحش‌گرانی، موسوم به ، در خیابان پاسداران حضور داشتند و مزاحماتی را برای مردم می‌کردند و ما نیز ساکن و بسیجی همان محلّه هستیم. در روز حادثه، قصد را داشتند و می‌توانستند آشوبگران را با عقب‌نشینی کنند و پس از مدّتی آن حادثه‌ی هولناک رخ دهد که منجر به از شد. پس از آن با و و به سمت و هجوم آوردند و قصد ضربه زدن به را داشتند، این در حالی بود که قصد داشت، بدون خشونت به این غائله، پایان می دهد و بارها می آورد. به آن‌ها و داده بود، امّا آن‌ها شوم خود را انجام دادند. در شب حادثه، ما در (سلام الله علیها) حضور داشتند که متوجّه شدیم این آشوب‌ها آغاز شد. با شنیدن این موضوع، به صورت برای مقابله با اشرار رفت. من نیز همراه او، تا ساعت ، در محلّ حادثه، حضور داشتم. در همان لحظه بامداد، در ابتدا با مجروح شد و سپس توسط یک ، گرفته شد. این خودرو دوبار از رد شد و او را به‌ رساند. ❥ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌