شهید صیاد شیرازی
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #محمدحسین_یوسفالهی #حاج_قاسم_سلیمانی @shah
#زندگینامه_شهید_یوسف_الهی
#محمد_حسین_یوسف_الهی سال در شهر « #کرمان» به #سال_۱۳۴۰ در خانواده ای با محیط کاملا فرهنگی متولد شد.
پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد.
همه فرزندان خانواده از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند و به قول عامیانه مسجدی و پا منبری بار آمدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق #محمد_حسین با #نهج_البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد.
زمانی که #محمد_حسین دبیرستانی بود، #انقلاب_اسلامی_ایران در حال شکل گیری بود و همین تربیت خانوادگی باعث حضوری فعال او در زمان انقلاب داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان برای #یاری_انقلاب در شهر #کرمان بود.
با آغاز #جنگ_عراق علیه #ایران در #لشکر۴۱_ثارالله، واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود برای انقلاب و اسلام ادامه داد و بعدها به عنوان #جانشین_فرمانده این واحد انتخاب شد.
در طول مدت جنگ و دفاع از خاک و اسلام، #پنج_مرتبه به سختی #مجروح شد و بالاخره آخرین بار در #عملیات_والفجر_هشت به دلیل مصدومیت حاصل از #بمبهای_شیمیایی در #بیست_و_هفتم_بهمن_ماه_سال_۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به #شهادت رسید.
در طول دورانی که در جبهه خدمت می کرد، یکی از سربازان و هم رزمان #شهید_سلیمانی بود و ایشان به جوانی که دستور « #حاج_قاسم_سلیمانی» را اطاعت نکرد، معروف شده بود.
از جمله #خاطراتی که از وی نقل شده است، این روایت است:
پرسیدم: میخواهی چه کار کنی؟
گفت: هیچی!
من به قرارگاه خبر نمیدهم.
گفتم: #حاج_قاسم ناراحت میشود.
گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن میکنم…
❥↬ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
#وصیت_نامه_شهید_یوسف_اللهی #بسم_الله_الرحمن_الرحیم #شهادت می دهم که #خدا_یکی_است و #محمد (ص) #فرست
#معجزات_شهید_یوسف_الهی
#شهید چنان روح ملکوتی و عرفانی داشت که هر کس او را می دید عاشق سکنات و رفتارش می شد.
بعضی از خلق و خوی های وی که همه اطرافیان آن ها را تایید می کردند به روایت زیر است:
از #۱۹_سالگی تا #۲۴_سالگی که #شهید شد تمام سالها بغیر از #۴_روز_حرام را #روزه بود
#نماز_شب ایشان ۲ تا ۳ ساعت #طول میکشید
دائما #ذکر_خدا می گفت
قبل از #جبهه تمام هم و غمش کمک به #فقرای_محل بود
هیچگاه #دل کسی را #نشکست و بسیار #مهربان بود
#چشمان_برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت
#خبرهای_غیبی را فقط به #حاج_قاسم و برای پیروزی در عملیاتها می گفت
#روزهای_آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها #عاقبت_کارشان را گفته بود
یکی از #خاطراتی که نشان دهنده این کمالات در این #جوان_عرفانی و #خدایی بود، این گونه است:
#مادر_شهید: با مجروح شدن پسرم #محمّد_حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است.
در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: #مادر ! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم.
خودش بود؛ #محمّد_حسین من!
امّا به خاطر #مجروح شدن، هر #دو_چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد!
❥↬ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
#نحوه_شهادت_شهید_محمدحسین_حدادیان
#پدرشهید_محمدحسین ، #شهادت_پسرش را این گونه روایت میکند: از یک ماه قبل از #شهادت_فرزندم، توحشگرانی، موسوم به #دراویش، در خیابان پاسداران حضور داشتند و مزاحماتی را برای مردم میکردند و ما نیز ساکن و بسیجی همان محلّه هستیم.
در روز حادثه، #آشوبگران قصد #تخریب_کلانتری_پاسداران را داشتند و میتوانستند آشوبگران را با #هشدارهای_ناجا عقبنشینی کنند و پس از مدّتی آن حادثهی هولناک رخ دهد که منجر به #شهادت_۳_نفر از #نیروهای_نیروی_انتظامی شد.
پس از آن #آشوبگران با #چوب و #سنگ و #سلاح_شکاری به سمت #نیروی_انتظامی و #مردم هجوم آوردند و قصد ضربه زدن به #اموال_مردم را داشتند، این در حالی بود که #پلیس قصد داشت، بدون خشونت به این غائله، پایان می دهد و بارها می آورد.
#ناجا به آنها #اخطار و #تذکّر داده بود، امّا آنها شوم خود را انجام دادند.
در شب حادثه، ما در #مراسم_عزاداری_حضرت_فاطمه (سلام الله علیها) حضور داشتند که متوجّه شدیم این آشوبها آغاز شد.
#محمدحسین با شنیدن این موضوع، به صورت #داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت.
من نیز همراه او، تا ساعت #۳بامداد، در محلّ حادثه، حضور داشتم.
در همان لحظه بامداد، #محمد_حسین در ابتدا با #اسلحهی_شکاری مجروح شد و سپس توسط یک #خودروی_سمند، #زیر گرفته شد.
این خودرو دوبار از #روی_پسرم رد شد و او را به #شهادت رساند.
❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════