#دلنوشته
#همسرانه
#عید_غدیر
بارها نوشته امو پاک کرده ام ، تمام دلتنگی هایم را....
بارها به اشک دیده شستم تمام دلخوریهایم را ...
بارها به رسم تکرارِ ایام و خاطره های پشت آن ، نوشتم و نخواندم همه شان را....
_دوازده ساله شدنِ پیوندِ میانمان را ،در اول ذی الحجه سالروز پیوند حضرتِ آب و آینه ...
_روز عرفه ،خاطره پیاده روی تا مرز و دلتنگی برای حرم را ...
_روز عید قربان و خاطره های آن ؛ و قربانی عظیمم که تقدیم حضرت صبر (س) شد...
_حال روز غدیر 😭
تمام شب برای دلی که دلتنگ است روضه خواندم ، دلداریش دادم ،از فراق های عظیمی که در تاریخ به رنگ خون است برایش نوحه ای گران گفتم ...
اما دلی که تنگ است جز با سیلاب اشک آرام نمیگیرد....
دلها شاد است از این اتفاق عظیم ،از عید ولایت ، از تکمیل شدن دینِ خاتم نَّبیین (ص) ،از روشن شدن چشم حضرت مادر (س) به شنیدن این خبر ...
به رسم هرسالهِ عیدسادات میروم به محل قرار میانمان ، جایی که خواسته بودی خانه ات باشد ، جایی که حال چون چاه مولا ، تنها محل خلوت و گفت وشنودهای من است ...
میعادگاهی که دوستانمان امروز در آن جمع اند به یاد روزهای پیش از آسمانی شدنت...
#یاایها_العزیز جانهایمان را با شنیدن ندای #انا_المهدی ات مُنوّر کن ....
#همسرانه
#مخاطب_آسمانی
#شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا
http://eitaa.com/ShahidSiratnia1