eitaa logo
شهیدحرم سیداسماعیل سیرت نیا
118 دنبال‌کننده
716 عکس
364 ویدیو
1 فایل
آرزومند شهادتیم... سیدجان,سرمشقی که برایمان با خونت نوشتی را, در این محفل مشق میکنیم به امید دیدار در محضر حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهداء و الصدیقین بر خلاف همه سه شنبه ها که باید سرکلاس حاضر میشدم ، بهمراه مادر برای نگهداری حسین آقا ، منزل ماندم ؛ تا مادرش لوازم مورد نیاز سفرش را تهیه کند... آنقدر نگرانیش برای ویزای حسین آقا زیاد بود که یک روز مانده به سفر ؛ کوله و پوشک و دیگر لوازم را خریداری کرد ....!! اما برای زیارتی که به نیابت از تو بود ،باید نشانه ای از تو بهمراه میبردیم... چند روز بود که درگیر طرح بودیم بالاخره یک طرح نهایی شد... و زحمتش به دوش کسی بود که تو در آخرین دستنوشته ات او را برادر بهترازجانم خطاب کرده بودی و حالا پدر حسین آقا بود ... به تجربه سه سفر قبلی بدنبال پاوِر ،بعنوان شارژر یدکی بودم که الحمدالله آن هم تهیه شد ... اما تو میدانی که این سفر آمادگی از جنس دل و دلتنگی و عشق وجنون میخواهد که به لطف تو همیشه محیاست... دلی که دلتنگ است حتما عاشق است و مجنون ، دلی که مشتاق دیدار است ... چند روزی است که حسین آقا مهمان خانه مان شده سروصدایش دیوار شیشه ایی سکوت خانه را میشکند و کنجکاوی بی حدش گاهی حوصله ام را سر میبرد ... !! بخصوص زمانی که سراغ گلدانهایم می رود ... آن موقع است که متوسل به نگاهت میشوم ... و حسین است که در این لحظه ها با شِگردی که گویی از تو آموخته اَبرُوان گره کرده ام را به لبخند باز میکند ... صبح روز چهارشنبه آرامش بعد از طوفان بود ... خیالمان از مدارک راحت شده بود و مشغول جمع و جور کردن های نهایی بودیم... دوشنبه همان هفته همسایه دیواربه دیوارمان که عازم سفر اربعین بود تصویر تورا میخواست ، تا یاد تورا با خود به همراه داشته باشد و تو، نائبی دیگر در این مسیرِ دلدادگی داشته باشی ؛ که تا پیش از این تو تنها متعلق به من بودی و حال متعلق به حسینی (ع) ... ادامه دارد ... @ShahidSiratnia1