14020431 شب پنجم.mp3
20.45M
🏴صلّی اللّه علیک یااباعبدالله
🔳نگاه توحیدی به دشمنی ها(۵)
«حجة الاسلام محسن عباسی ولدی»
🔴 بگویید دیگر روضه حضرت #قاسم نخوانند !
سال 1362 زمانی که رییسجمهور از ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور خارج میشد، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده میشد. چند محافظ دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند. او فریاد میزد آقای رییسجمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم ...
آقای خامنهای پرسید چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ یکی از محافظان گفت: حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل اومده و با شما کار واجب داره، بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا، گفته میخوام با آقای خامنهای حرف هم بزنم.
پسرک 13 ساله با صورت پُر اَشک، از حلقه محافظان بیرون آمده و خودش را به آقا میرساند. آقا دستش را دراز کرده و با صدای بلند میگوید سلام بابا جان! خوش آمدی. حالت چطوره؟ سرتیم محافظان میگوید: این هم آقای خامنهای! بگو دیگر حرفت را. ناگهان آقا با زبان آذری میپرسد: اسمت چیه پسرم؟
پسر نوجوان با شنیدن زبان مادری جان گرفته و با هیجان به ترکی میگوید: آقاجان من مرحمت بالازاده هستم از اردبیل، تنها اومدم تهران که شما را ببینم. آقا دست روی شانه او گذاشته و میگوید: افتخار دادی پسرم، صفا آوردی، چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهی کجای اردبیل هستی؟
- انگوت کندی آقا جان! آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که خواهشی از شما بکنم.
+ بگو پسرم. چه خواهشی؟
- آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
+ چرا پسرم؟
نوجوان دوباره بغضش می ترکد: آقا جان!حضرت قاسم 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم. میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر به جنگ رفتن 13 سالهها بد است، چرا این همه روضه حضرت قاسم (ع) میخوانند؟
+ پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است.
نوجوان هیچ نمیگوید، فقط هِقهِق گریه میکند.
+ آقای...! یک زحمتی بکش با امام جمعه تبریز تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیاندازید و هرکجا خواست ببریدش. ماشین بگیرید تا برگردد.
آقا خم میشود صورت او را میبوسد و میگوید «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان».
نوجوان 13 ساله (شهید مرحمت بالازاده) روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به فاصله اندکی از شهادت مرادش شهید مهدی باکری به شهادت رسید و میهمان حضرت قاسم (ع) شد ...
✍خاطرهای از ریاست جمهوری #امام_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وزارت اطلاعات: اعضای شبکهٔ گسترده تروریستی-صهیونیستی به همراه ۴۳ بمب بازداشت شدند
🔹سرشبکهها در دانمارک و هلند اقامت دارند.
اینها باید روایت شوند
باید هر شب و هر روز چند فیلم و سریال با کیفیت از این وقایع ساخته شود تا مخاطب ایرانی بلکه مخاطب جهانی بفهمد با چه پدیده هایی مواجه هستیم
◾️ هدف قیام امام حسین(علیهالسلام) تجدید بنای نظام اسلامی بود
کسانی که گفتهاند «هدف، حکومت بود»، یا «هدف، شهادت بود»، میان هدف و نتیجه، خَلط کردهاند...امام حسین علیهالسلام قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد.
#از_تبیین_تا_قیام
#امام_خامنه_ای
⚫️ روایت کربلا؛ شب هفتم محرم
اوج مصیبت در کربلا شهادت طفل ششماهه است
به نظر من اوج مصیبت در کربلا، شهادت علی اصغر و این طفل شش ماهه در آغوش پدر است. معمولاً از روز هفتم محرّم تشنگی اصحاب حضرت سیدالشهدا و خاندان پیغمبر را مطرح میکنند اما عطش آدم بزرگ با عطش بچهی کوچک، آن هم بچهی شیرخوار، قابل مقایسه نیست. من وقتی ترسیم میکنم آن حالتی را که در خیمههای حسینبنعلی (علیهالسلام) آن هیجان و ناراحتی را که به خاطر عطش این بچّه پیشآمدهبود، واقعا برایم قابل تحمّل نیست و طاقت نمیآورم. ✔️
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#امام_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام_امام_زمانم ♥️✋
ای یار سفر کرده اگر که ز تو دوریم
حس میکنم انگار که نزدیک ظهوریم
ای نور که کعبه شده دل تنگ اذانت
مردان جهادند همه منتظرانت...
✨السلامعلیکیااباصالحالمهدی ✨
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
محشر شد و ديدم همه جا غوغا بود
هر كس كه حسينى شده بود، آقا بود
والله قسم هر چه خدا داد به ما
از لطف حسين و مادرش زهرا بود
#سلام_ارباب_خوبم ♥️✋
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
14020501 شب ششم.mp3
20.31M
🏴صلّی اللّه علیک یااباعبدالله
🔳نگاه توحیدی به دشمنی ها(۶)
«حجة الاسلام محسن عباسی ولدی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 چه جوری توی دست من عزیزم😭
شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند.
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند،
شهید بابایی فرمود: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی.
#پای_کار_حسینیم
🍃🥀ربابهستوخروشوخستهحالی
بهدامناشکوجایِطفلخالی ..💔🖤
اگرگهوارهراپسدادهبودند
دلشخوشبودباطفلخیالی ...😭
◾️ حرکت امام حسین علیهالسلام منطق مستحکم داشت
✍عنصر منطق و عقل در حرکت و در بیانات امام حسین علیهالسلام متجلی است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جملهی این بیانات نورانی، بیانکنندهی یک منطق مستحکم است. خلاصهی این منطق هم این است که وقتی شرایط متناسب بود، وظیفهی مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالیترین مراحل، یا نداشته باشد.
#از_تبیین_تا_قیام
#امام_خامنه_ای
#معشوق_من_می_بیند
🔘بعضی از بندگان خدا اینگونه اند که در مقابل تحمل بلا و مصیبت ها فقط با خدا معاشقه می کنند و می گویند: خدایا، ببین؛ من این بلا را به خاطر تو تحمل می کنم.
🔘سیدالشهدا(علیه السلام) پس از آن كه تیر سه شعبه را از گلوی حضرت علی اصغر کشیدند، مقداری از خونی را كه از گلوی طفل شیرخواره جاری شده بود، به آسمان پاشیدند و قدری از آن هم به محاسنشان مالیدند و فرمودند: آن چه این مصیبت را بر من آسان می کند این است كه در برابر دیدگان خدا این مصیبت بر من نازل شد؛ «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّه»؛ معشوق من می بیند که من برای او چه می کنم؛ من چیزی دیگری نمی خواهم.
🔘اگر خدای متعالی شِمه ای از چنین معرفت و محبتی را به كسی بدهد، خیلی اوج می گیرد و اصلاً در زندگی برایش تلخی معنا ندارد؛ برای چنین كسی تحمل سخت ترین مصیبت ها لذیذترین رفتار است؛ زیرا از نظر او موقعیتی است كه اوج وفاداری اش را به محبوب نشان بدهد. برای یک عاشق چه چیزی بهتر از این؟!
#علامه_مصباح
⚫️ روایت کربلا؛ شب هشتم محرم
علیاکبر، اسماعیل امام حسین(علیهالسلام)
وقتی که همهی اصحاب امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانوادهی او باقی نماند، علیاکبر از خیمهگاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد!
این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پاره تن و پاره جگر خود اوست! حال که میخواهد برود، این انفاق امام حسین (علیهالسلام) است؛ این اسماعیل حسین (علیهالسلام) است که به میدان میرود. امام حسین (علیهالسلام) نگاهی از روی نومیدی به قدّ و قامت علیاکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش. جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همه مردم، شبیهتر به پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآله) بود.✔️
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#امام_خامنه_ای
سلام_ارباب_خوبم♥️✋
از دور سلامم به تو ای غریب مادر
ای پیکرصدپاره شده زخمی خنجر
جانم به فدای تو ویاران شهیدت
لبیک حسین بن علی کشته ی بی سر
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
14020502 شب هفتم.mp3
22.01M
🏴صلّی اللّه علیک یااباعبدالله
🔳نگاه توحیدی به دشمنی ها(۷)
«حجة الاسلام محسن عباسی ولدی»