◑اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ◑
🖍امروز 5 اردیبهشت سالروز شهادت:
❣شهید محمدرضا تورجیزاده فرمانده گردان یا زهرا لشکر ۱۴ امام حسین (۱۳۶۶ ه.ش)
💐ارواح مطهر تمام شهداقرین
شادے باقرائت زیارتنامه شهدا و۱۴صلوات
🌹زیارتنامه شهدا⬇️
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌹اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
❣اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌹اَلسَلامُ عَلَیکُمیا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ
بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
"اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک"🌿🌹🌿
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
زیارت-عاشورا-با-صدای-شهید-محمد-رضا-تورجی-زاده-_-صاحب-نیوز.mp3
3.59M
صوت زیارت عاشورا صدای #شهید_تورجی زاده🌷
شهیدی که ارادت خاصی داره به مادر
بیایدش به نیابت ظهور همراهش زمزمه کنیم
#روز_شهادت
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 بمناسبت امروز ۵ اردیبهشت
سی و ششمین سال شهادت
سردارسرافراز
مداح اهلبیت
شهید محمدرضا تورجی زاده 🌷
فرمانده گردان یازهرا سلام الله علیها
ازلشکر14 امام حسین علیه السلام
تقدیم نگاه پر مهر شما 😢
خدایا توفیقی عنایت فرما بتوانیم پیرو راه و رسم شهدا باشیم و به وصیت نامه آنها عمل کنیم به تعبیری
عکس شهدا ببینیم و عکس شهدا عمل نکنیم 🤲
#التماس_دعا
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محمدرضا تورجی زاده
فرمانده گردان یا زهرا ( سلام الله علیها)
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
✅ بسیجی مخلص، جوان عارف و سردار رشید، شهید🌷 #محمدرضا_تورجی_زاده
🗓 ولادت 🌺
۲۳ تیر ۱۳۴۳
👈 همکاری با پدر در مغازه از دوران نوجوانی همزمان با تحصیل
👈 گذراندن دوره راهنمایی در مدرسه مذهبی احمدیه
👈 شرکت فعال در راهپیمایی ها علیه رژیم ستمشاهی پهلوی
👈 فعال فرهنگی در حزب جمهوری اسلامی 🇮🇷
👈 مبارزه با گروهک های ضدانقلاب از اوايل پیروزی انقلاب اسلامی
👈 مداح، مؤذن و ذاڪر اهل (بیت علیهـم) الســلام
👈 جمعی لشڪر ۱۴ امام حسیـن (علیه السلام)
👈 فرمانده شجاع و محبوب گردان خط شکن یا زهرا (سلام الله علیها)
🗓 شهادت 🌷
۵ اردیبهشت ۱۳۶۶
🔹 اصابت ترکش خمپاره به پهلو، بازو و کمر
👈 عملیات کربلای ده
#کربلای۱۰
📌 منطقه
استان کردستان، ارتفاعات مرزی بانه
📍 مزار
گلستان شهدای اصفهان
📚 زندگینامه و وصیتنامه شهید 🌷 محمدرضا تورجی زاده و اطلاعات تکمیلی👇
https://hor-zaman.ir/173
https://salameno.ir/detail/23286
https://navideshahed.com/fa/news/468848/
🍃🌷🍃🌷🍃
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
هدایت شده از شهید شو 🌷
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلستان شهدای اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خاطره ای شنیدنی درمورد شهید محمدرضا تورجی زاده
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ صدای شهید تورجی زاده بعد از درخواست شهید حاج حسین خرازی ....
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
@shahidtoraji213
📚ناسا از خدا رودست خورد!
خدای متعال در ماجرای طبس آبروی آمریکا را بُرد.
📜 آن روزی که لانهی جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریکا آبرو و اعتبار و هیمنهاش چندین برابر امروز بود.
📜 شما امروز را نگاه نکنید که #آمریکا در چشمها سبک شده، کوچک شده، ملتها علناً علیه آمریکا دشنام میدهند و آنها را نفرین میکنند.
آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریکا در دنیا یک هیمنهی ابرقدرتىِ درجهی یک داشت.
جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبهی اصلی جبههی مقاومت ملت ایران، سفارتخانهی آنچنان آمریکائی را تسخیر کرد؛ کسانی را که آنجا بودند، زندانی کرد.
البته امام محبت کردند، ملاطفت کردند و بعد از اندکی گفتند عناصری از آنها - مثل زنهاشان - برگردند بروند آمریکا؛ لیکن آن عناصر اصلی تا مدتی طولانی در اینجا ماندند. این هم حرکت عظیمی بود که قدرت آمریکا را در دنیا متزلزل کرد؛ آمریکای با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروکش کرد.
کار به جائی رسید که رئیس جمهور آمریکا برای نجات این گروگانها دست به حملهی نظامىِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج کردند، مقدمات فراوانی فراهم کردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیکوپتر و هواپیما حمله کردند، آمدند که طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص کنند و ببرند؛ که آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد، خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیماها و هلیکوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند.
۱۳۸۹/۰۸/۱۲ بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
#کلام_رهبر #طوفان_شن_طبس
@shahidtoraji213
🌷🇮🇷
🇮🇷🌷
بسم ربِّ زهــــرا سلام الله
قسمت چهاردهم
#خاطرات_شهیدتورجی_زاده...🌷
بیان خاطرات
راوی:شهید
نزدیک به سه دهه از آن دوران گذشته . حافظه انسان هم پس از این مدت بسیاری از خاطرات را از یاد می برد. مخصوصاً اینکه بیشتر همراهان و همرزمان محمد رضا در طی دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند.
به دنبال خاطرات سالهای 62 تا 64 بودم. خاطراتی که از دوستان شهید از آن دوران شنیدم بسیار محدود بود.
برخی از خاطرات بسیار متضاد بود. نمی دانستم چه کنم. باید خود شهید کمک می کرد. اصلاً تا اینجای کار را هم مدیون خودش بودم.
دوستان حفظ آثار سپاه اصفهان گفتند: از بیشتر فرماندهان نوارهای مصاحبه داریم. شاید از شهید تورجی هم باشد.
جستجوها آغاز شد. با تلاش دوستان، دو نوار مصاحبه و چند فیلم سخنرانی از شهید تورجی در آرشیو سپاه پیدا شد.
کیفیت نوارها بسیار پایین بود. هر چند همه نوارها به سی دی تبدیل شد اما باز کیفیت صدا پایین بود.
بالاخره با تلاش بسیار و استفاده از نرم افزارهای مختلف کیفیت صدا درست شد.
شهید تورجی در طی دو ساعت و دو نوار از روز اول ورودش به جبهه را برای بچه های تبلیغات لشگر 14تعریف کرده بود.
آن هم با جزئیات کامل! تمامی عملیاتهایی را که حضور داشته توضیح می دهد. از دوستان شهیدش می گوید و ...
گویی می دانست روزی همه این خاطرات مکتوب خواهد شد! و انشاءالله راهنمایی خواهد شد برای آیندگان!
به قول یکی از بستگان شهید: محمد در بیست و سه سالگی به شهادت رسید.و حالا بعد از بیست و سه سال که از شهادتش می گذرد محمد آمده است! آمده تا مشعلی باشد فرا روی جویندگان حقیقت!
آمده است تا بفهمیم این انقلاب و نظام به راحتی به دست ما نرسیده است. آمده تا بگوید چه خونها به پای نهال انقلاب ریخته شد.
و بگوید چه جوانهای پاکی راه آینده را برای ما روشن نمودند. آری او آمده تا حجت را بر ما تمام کند.
به هر حال بعد از این راوی بیشتر داستانها خود شهید تورجی است. و ما با کمک دوستان و یارانی که همراه او بودند این خاطرات را کامل می کنیم.
#ادامه_دارد......
📚 کتاب یازهرا
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@shahidtoraji213
╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘ شهید محمدرضا تورجی زاده ⚘
◽سالگرد شهادت ۱۳۶۶/۲/۵
◽تصویرساز: لیلا اربابی
◽انیمیت: سید علی هاشمی
◽نریتور : روح الله سلیمانی
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@shahidtoraji213
╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
رفتید تا حالا سر مزار شهید تورجی زاده ؟
اگه رفته باشید گلستان شهدا دیدین که هیچ وقت سر این شهید خلوت نیست😳😍
خب شاید بگید تعجب نداره !
می دونید تعجبش کجاست؟
اون جایی که می بینی یه عده از افرادی که ظاهرشون هیچ شباهتی به مذهبی ها نداره ولی یه اعتقاد عجیبی به این شهید دارند و میگن ما همیشه توی مشکلات مون به این شهید متوسل میشیم 💗
مخصوصا برای امر ازدواج جوون ها💞
اونایی که تا حالا از شهید تورجی زاده حاجت گرفتید برامون خاطره ش را بفرستید🔖
اون عزیزانی هم که تا حالا متوسل به ایشون نشدین
امروز وقتشه!
نیت بکنید
و از شهید قلباً باز شدن گره تون را بخواین❤️🩹
شک نکن رفیق!!
شهدا باب الحوائج اند
گره های کور باز می کنند🔓
@s_hadi40
💌💌💌💌💌💌💌
در سالروز شهادت شهید تورجی زاده دسته گل هایی از خیرات و مبرات تون را هدیه کنید🌱🌷
ختم قرآن ، صلوات و..
زیارت امام حسین جان♥️♥️
با واریز مبلغ هر چند کم،کانال شهید بزرگوار را برای تبلیغ کمک کنید🥰
✅شماره کارت جهت نذر فرهنگی بنام سیدخادم شهید🌷👇
💳#6037998135265568
آیدی خادم شهید 💌
@s_hadi40
شهدا مدیون هیچ کس نمی مونن!
در دنیا و آخرت چندین برابر جبران می کنند👌
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
#بیاد_شهید❤️
ختم مجازی یادبود شهید تورجی زاده در سالروز شهادتش💌👇👇
https://iPorse.ir/6136949
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗عشق عمیق سردار شهید محمد رضا تورجی زاده به امام زمان ( عج)
#اللّھمَّعَجِّـلْلِوَلِیِّڪَالفَـرَج🤲
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده🌷
#حاجآقاکاشانی🎙
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@shahidtoraji213
╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
راز سه شنبه شبــهـای شهید تورجــی زاده!💌
راز سه شنبه شبــهـای شهید تورجــی زاده!
چند روز بعد گفتم محمـــد باید معاون گروهان شوی.
قبول نمی کرد، با اسرار یه من گفت : به شرطی که سه شنبه ها تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!
با تعجب گفتم : چطــور؟
با خنده گفت : جان آقای مسجدی نپرس!
اولین روزهای سال 63 بود. نشسته بودم داخل چادر فرماندهی ، جوان خوش سیمایی وارد شد. سلام کرد و گفت : آقای مسجدیان نیرو نمی خواهی!؟
گفتم : تا ببینم کی باشه!
گفت : محمـــد تــورجی ، گفتم این محمد آقا کی هست؟
لبخندی زد و گفت : خودم هستم.
نگاهی به او کردم و گفتم : چیکار بلدی؟
گفت: بعضی وقت ها می خونم. گفتم اشکالی نداره ، همین الآن بخون!
همانجا نشست و کمی مداحی کرد. سوز درونی عجیبی داشت. صدایش هم زیبا بود. اشعاری در مورد حضرت زهـــــرا سلام الله علیها خواند.
علت حضورش را در این گردان سوال کردم. فهمیدم به خاطر بعضی مسائل سیاسی از گردان قبلی خارج شده.
کمی که با او صحبت کردم فهمیدم نیروی پخته و فهمیده ای است.
گفتم : به یک شرط تو رو قبول می کنم . باید بی سیم چی خودم باشی ! قبول کرد و به گردان ما ملحق شد.
* * ***
مدتی گذشت. محمد با من صحبت کرد و گفت : می خواهم بروم بین بقیه نیروها. گفتم : باشه اما باید مسئول دسته شوی. قبول کرد. این اولین باری بود که مسئولیت قبول می کرد.
بچه ها خیلی دوستش داشتند. همیشه تعدادی از نیروها اطراف محمـــد بودند. چند روز بعد گفتم محمـــد باید معاون گروهان شوی.
قبول نمی کرد، با اسرار یه من گفت : به شرطی که سه شنبه ها تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!
با تعجب گفتم : چطــور؟
با خنده گفت : جان آقای مسجدی نپرس!
قبول کردم و محمد معاون گروهان شد. مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گروهان بشی.
رفت یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری!
کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی!
گفتم : صبــر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم . بعضی هفته ها که نیستی کجا می ری؟
اصرار می کرد که نگوید. من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی.
بالأخره گفت. حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا می رم مسجد جمکــــران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم.
با تعجب نگاهش می کردم. چیزی نگفتم. بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندنن نماز امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می گرد.
یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمــد انداختم.
سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جااری بود.
در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــــار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم!
به نقل از سردار علی مسجدیان ( فرمـــانده وقت گردان امام حسن علیه السلام )