eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
8.8هزار ویدیو
221 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 کتاب خاطرات شهیده زینب کمایی 🌹 روایت اول (کبری طالب نژاد، مادر شهید) اولین باری که قرار بود آن‌ها به خانه ما بیایند، جعفر از خجالت و رودرواسی با آن ها، رفت و یک دست میز و صندلی فلزی ارج(7)خرید. او می‌گفت :((دختر عمه م و خونواده ش عادت ندارن روی زمین بشینن.)) تا مدت ها بعد آن میز و صندلی را داشتیم،ولی همیشه آن ها را تا می‌کردیم و کنار دیوار برای مهمان می‌گذاشتیم و خودمان مثل قبل روی زمین می‌نشستیم. در محله کارمندی شرکت نفت، کسی چادر سر نمی‌کرد. دختر عمه جعفر هم اهل حجاب نبود🧕. هروقت می‌خواستیم به خانه بی بی جان برویم، همان سالی یک بار، جعفر به چادر من ایراد می‌گرفت. او توقع ذاشت چادرم را دربیاورم و مثل زن های منطقه کارمندی بشوم. یک روز آب پاکی را روی دستش ریختم و به او گفتم :((اگر یک میلیونم به من بِدن، چادرم رو درنمیارم. اگه فکر می‌کنی چادر من باعث کسر شأن تو می‌شه، خودت تنها برو خونه دختر عمه ت.)) جعفر با دیدن جدیت من بحث را تمام کرد و بعد از آن کاری به چادر من نداشت🌿 چند سال بعد از تولد زینب، خدا یک پسر به ما دادبابای مهران اسمش را شهرام گذاشت. دختر هاعاشق شهرام بودند. او سفید و تپل بود. 👼🏻 خواهرهایش لحظه ای او را زمین نمی‌گذاشتند. قبل از تولد شهرام، ما به خانه ای در ایستگاه شش فرح آباد، نزدیک مسجد فرح آباد(قدس) رفتیم؛ یک خانه شرکتی سه اتاقه در ایستگاه شش، ردیف 234. در آن خانه واقعا راحت بودیم. بچه ها پشت سر هم بودند و با هم بزرگ می‌شدند. من قبل از رسیدن به سی سالگی، هفت تا بچه داشتم. 😍 عشق می‌کردم وقتی بازی کردن و خوردن و خوابیدن و گریه ها و بچه هایم را می‌دیدم. ❤️💓💐 خودم که خواهر برادری نداشتم و وقتی می‌دیدم چهار تا دخترم با هم عروسک بازی می‌کنند، کِیف میکردم. 🌿😌 گاهی به آن ها حسودی می‌کردم و حسرت می‌خوردم و پیش خودم می‌گفتم :((ای کاش فقط یه خواهر داشتم خواهری که مونس و همدمم می‌شد.)) 7:میز و صندلی تاشوی فلزی که محصول کارخانه ارج بودند و دوام بسیار خوبی داشتند 🌹🌿 شهداء را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹 (این کتاب با رضایت ناشر و نویسنده ی گرامی بارگذاری می‌شود) 🌷