eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ماجرای و بانوی دوعالم حضرت زهرا (س) عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس. می‌گفت: «کسی نفهمه زخمی‌شدم. همینجا مداوام کنید» . دکتر اومد گفت: «زخمش عمیقه،باید بخیه بشه». بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد. یه مدت گذشت. یکدفعه از جا پرید. گفت: «پاشو بریم خط». قسمش دادم. گفتم: « آخه توکه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟ گفت: «بهت میگم. به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی. وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اومدند داخل . فرمودند: «چیه؟چرا خوابیدی؟»؟ عرض کردم: «سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: «بلند شو بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس» به خاطرهمین است که هر جا که می‌روید ‌حسینیه فاطمه ‌الزهرا (سلام الله علیها) ساخته است... شادی روح و 🥀 🕊🌹
🔴‌‏تعجب نکنید که به اسطوره‌ و قهرمان ملت میگه موی دماغ! ☝️‌همین تفکر قبلاً به حاج احمد متوسلیان می‌گفت؛ دندون کرم خورده! و | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/550830581C3bbb082e49
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ماجرای و بانوی دوعالم حضرت زهرا (س) عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس. می‌گفت: «کسی نفهمه زخمی‌شدم. همینجا مداوام کنید» . دکتر اومد گفت: «زخمش عمیقه،باید بخیه بشه». بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد. یه مدت گذشت. یکدفعه از جا پرید. گفت: «پاشو بریم خط». قسمش دادم. گفتم: « آخه توکه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟ گفت: «بهت میگم. به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی. وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اومدند داخل . فرمودند: «چیه؟چرا خوابیدی؟»؟ عرض کردم: «سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: «بلند شو بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس» به خاطرهمین است که هر جا که می‌روید ‌حسینیه فاطمه ‌الزهرا (سلام الله علیها) ساخته است... شادی روح و 🥀 🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده و مجروح نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش و گفت : اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم ، این طوری کمتر درد می کشید . هم ناله ای کرد و گفت : نه ، بی هوشم نکن ، دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند . 🥀 🌴🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 ‍ یکی از رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف نقل می‌کند که بعد از عملیات کربلای پنج با به پشت خط بر می‌گشتیم. پشت فرمان نشسته بود و با هم صحبت می‌کردیم. در بین صحبت‌ها گفت: این شعار مرگ بر آمریکا که به ما هدیه داد ما را حیات داد و ما را سربلند کرد، سپس سه بار دست خود را به فرمان ماشین زد و گفت: فلانی به هفتاد پشتت (نسل بعد از خودت) بسپار که با پوتین بخوابند چرا که حفظ کردن این سربلندی بسیار سخت است. 🌹 🕊🥀