eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی از اولاد امام حسین(علیهالسلام) و از سادات حسینی هستند. بعد از ایشان، مادر این سید بزرگوار گفت: زمانی که پسرم به رسید، یکی از علمای بزرگوار تهران به دیدن ما آمد و ماجرای عجیبی تعریف کرد. ایشان گفت: «دوست داشتم جایگاه را در برزخ بدانم، یک شب در عالم رویا مشاهده کردم که به زیارت کربلا مشرف شدم، حال عجیبی بود، می‌خواستم سریع به حرم بروم، همین که به حرم نزدیک شدم، یکی از خادمان به سمتی اشاره کرد و گفت: این آقا باید اجازه دهد تا بتوانید وارد حرم شوید. با تعجب نگاه کردم و دیدم آنجا نشسته، ایشان باید اذن ورود به حرم آقا اباعبدالله را صادر کند. جلو رفتم و از ایشان اجازه خواستم، آن زمان سال اول جنگ تحمیلی بود، هر روز خبر جمعی از جوانان انقلابی در جبهه‌ها شنیده می‌شد. رو به من کرد و فرمود: فعلاً جنگ می‌توانند به زیارت آقا بروند، شما صبر کنید و... که یکباره از خواب پریدم.» راوی : 🏴🕊🌹
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 سید حمید از حُرهای انقلاب اسلامی است. همه از دستش عاصی شده‌بودند. حتی لات‌هـای محله هم از او حساب می‌بردنـد. شده بود بزن‌بهادر محله قطب‌آباد رفسنجان. هیچ کس از دست قلدری‌هایش در آسایش نبود. بعد از شروع جنگ تحمیلی، پیکر غرق‌ در خون برادر بزرگ‌ترش را که در حیاط خانه دید، خیلی متحول شد. فقط حرف بی‌بی(مادرش) کمی آرامش کرد: برادرت کشته نشده، شده. شما که عزیزتر از اولاد نیستید. همه شما باید شوید تا اسلام زنده بماند. سید حمید هم به جبهه رفت. کفش‌هایش را بخشید و از آن به بعد، دیگر کسی او را در جبهه با کفش ندید! می‌گفت: این‌جا جایی است که خون روی زمین ریخته. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار و خاشاک راه می‌رفت و با اشک، استغفار می‌کرد. معروف شد به . آن‌قدر از خودش لیاقت نشان داد که به فرماندهی گردان رسید. در یکی از عملیات‌ها، سه روز نخوابید و حتی غذایش را هم در حال راه رفتن می‌خورد. سيد حميد دوبار مخفیانه به كربلا رفت. در عملیات خیبر، ترک موتور نشست. گلوله مستقیم دشمن، هر دوی آنها را به آرزویشان رساند و به رسیدند. که نفر جلویی موتور بود، سر و دستش رفت و هم پیشانی و پهلویش. همانی شد که سید حمید می‌خواست؛ دلش می‌خواست به جده‌اش، فاطمه زهرا(س) ملحق شود. 🏴 🕊🌹
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 یه دستش شده بود، اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: با یه دست که نمیتونی بجنگی ، برو عقب. می گفت: مگه با یه دست نجنگید؟ مگه نفرمود: والله ان قطعتمو یمینی، انّی احامی ابداً عن دینی عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. سردار بهش ماموریت داده بود گردان رو از محاصره دشمن نجات بده. با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی ماموریت. لحظه های آخر که رو آوردن نزدیک لبای گفته بود: مگه مولایمان در لحظه آب آشامید که من بیاشامم. که شد، هم لب بود هم ... 🏴 🕊🌹
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 عبدالرسول زرین تک‌تیرانداز لشکر امام حسین در جنگ تحمیلی بود که به او لقب گردان تک نفره داده بود.یک نیروی نابغه عملیاتی و تک‌تیرانداز ویژه و استراتژیک محسوب می‌شد و بازوی عملیاتی بود. بهترین تک‌تیرانداز دفاع مقدس و جهان بود. سه هزار شلیک موفق داشت. ابتدا وضو می‌گرفت و بعد اسلحه را برمی‌داشت. همیشه نشانه‌گیری و تیراندازی‌هایش را با توسل شروع می‌کرد و می‌گفت: خدایا من برای تو شلیک می‌کنم، نه برای نفسم و بعد دو آیه شریفه «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى» و «وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ» را تلاوت مینمود. صدام برای شکارش یک تیم ۲۰ نفره تک تیرانداز بین‌المللی از جمله تک‌تیرانداز‌های آمریکایی را اجیر کرده بود، اما موفق نشدند. بارها زخمی شده بود و شصت درصد ازکارافتادگی داشت . بعد از عملیات طریق‌القدس یک تیر از بغل گوشش رد شد و لاله گوش راستش را سوراخ کرد ولی اصلاً خم به ابرو نیاورد و اصابت گلوله دشمن را با لبخند زیبایی پاسخ داد. گروهی از فیلمبرداران هم آنجا بودند که بلافاصله فیلم و عکس‌اش را گرفتند. عکس معروفی از آن لحظه به یادگار مانده است. مولایش ، در مکاشفه‌ای، او را سرباز واقعی خود خطاب نموده بودند. زمان و مکان را به دوستانش خبر داده بود. در عملیات خیبر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر به رسید. 🏴 🕊🌹