eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 این نامه عاشقانه را چه کسی برای عشقش نوشته باشد خوب است؟ ...الهی قربانت بروم😍.... صورت زیبایت.... محبوب عزیزم....♥️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اللهم ارزقنا از این رفاقتا👆 😍 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ورود به سال ۱۳۹۳ از ابتدا برایم عجیب بود؛ حالات حمید عوض شده بود. سجده های نمازش را طولانی تر کرده بود. تا قبل از این پیش من گریه نمےکرد اما از همان فروردین ماه، گاه و بےگاه شاهد اشک هایش بودم. داخل اتاق تاریک می رفت و بےصدا اشک مےریخت. نماز شب که مےخواند، با سوز "الهی العفو" میگفت... 📚یادت باشد... به روایت همسرش ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ✨🌿امام باقر(ع) از قول ابوذر نقل میکنن: که ایشون زیاد میگفتند، 《نماز بخونید، قبل از این‌که روزی برسه که دیگه نتونید نماز بخونید.》🌿✨ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب 💢فروش ویژه و جشن امضای اینترنتی کتاب #دخترها_بابایی_اند . به قلم توانای بهزاد دان
💔 📚 «من ادواردو نیستم» ۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه، مهدی (ادواردو) آنیلی برای نوجوانان است. این کتاب، خاطرات کوتاه از مردی است که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهرش نفروخت. مردی که ثابت کرد می‌شود در درّهٔ گناه بود، اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد و تا اعلی علّیین بهشت پرواز کرد. مردی که بزرگ‌ترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمانش ظهور کند و از یارانش شود. بخشی از کتاب... داشت از کنار قفسه‌های کتابخانه رد می‌شد و به کتاب‌ها نگاه می‌کرد. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، فلسفه، تاریخ، رمان، شعر. جلوتر رفت. چشمش خورد به کتابی که در میان بقیهٔ کتاب‌ها فرو رفته بود و مقداری خاک رویش نشسته بود. بی‌اختیار دست برد سمتش و از قفسه درش آورد. نگاهش کرد. ترجمهٔ انگلیسی بود. رویش نوشته بود: «The Holy Quran». کتاب را باز کرد. چند سطری از آن را خواند. به نظرش جالب آمد. کتاب را ورق زد. چند سطر دیگر را خواند. به نظرش جالب‌تر آمد. گوشه‌ای از کتابخانه روی صندلی نشست و مشغول خواندن شد. یک ساعت گذشت. دو ساعت گذشت. سه ساعت گذشت و... کتاب برایش زیبا بود. نمی‌توانست برای یک لحظه هم کنار بگذاردش. هر چه بیشتر می‌خواند، بیشتر لذت می‌برد. حس می‌کرد گمشده‌اش به او نزدیک شده. کتاب را از کتابخانهٔ دانشگاه امانت گرفت و برد خوابگاه. (مهدی) ... 💞 @aah3noghte💞
💔 : خون شهيدجاذبه‌ی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید🥀 و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن به سفری خواهد برد 🕊که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد . . .🥀 🌷 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ▪️🏴 ▪ تا فصل عاشقی 💔 هفتادو دو روز با هوایت ارباب هفتادو دو روز تا عزایت ارباب هفتادو دو بار جان من قربانِ هفتادو دو یار با وفایت ارباب ❤️ حرم 😭 ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 [ برای شهادت باید مرام داشته باشیم یک مکتب یک مرام که هرکی ما رو ببینه بدونه ما این خصوصیات رو داریم.. مثلا همه میدونن پیش ما غیبت بشه فرار میکنیم.. خودمونو از بالا ببینیم "مرام" داریم یا نه؟.. ] ✍ ... 💞 @aah3noghte 💞
هدایت شده از پویش مردمی قرائت دعاهای سفارش شده توسط آقا
همه با هم میخوانیم فرازی از دعای سفارش شده توسط : اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ وَ أَسْاَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَهِ اى خداوند، چنان کن که به هنگام ضرورت به نیروى تو بتازم و به هنگام نیاز از تو یارى خواهم‏ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَهِ وَ لاَ تَفْتِنِّی بِالاِسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ‏ و به هنگام مسکنت به درگاه تو تضرع کنم. و مرا میازماى که به هنگام اضطرار از جز تویى یارى جویم‏ وَ لاَ بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ‏ و به هنگام بینوایى به پیشگاه جز تویى خاضع شوم‏ وَ لاَ بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلاَنَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏ و به هنگام ترس در برابر جز تویى تضرع کنم، تا آنگاه مستحق خذلان و منع و اعراض تو گردم. اى مهربان‏ترین مهربانان. نشر دهید👌
💔 خنده ات دکانِ عطارےست یا دارُالشفاست؟ من یقین دارم که بر هر دردِ بی درمان دواست ... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 💞 🌿چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی❤️❤️ به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی🍃   ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر😍 تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟🌿   🙏 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 خاطره‌ای از که در زمان حیاتش اجازه نداد منتشر شود! مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.  بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر_نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. خبرگزاری دانشجویان ایران ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تــو #قــسـمـت_بــیــسـتــم
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (دعــوت نــامـــہ) فردا، آخرین روز بود ... می رفتیم شلمچه ... دلم گرفته بود ... کاش می شد منو همون جا می گذاشتن و برمی گشتن ... تمام شب رو گریه کردم ... . راهی شلمچه شدیم ...برعکس دفعات قبل، قرار شد توی راه راوی رو سوار کنیم ... ته اتوبوس برای خودم دم گرفته بودم ... چادرم رو انداخته بودم توی صورتم ... با شهدا حرف می زدم و گریه می کردم توی همون حال خوابم برد ... . بین خواب و بیداری ... یه صدا توی گوشم پیچید ... "چرا فکر می کنی تنهایی و ما رهات کردیم؟ ... ما دعوتتون کردیم ... پاشو ... نذرت قبول ... ."😍 چشم هام رو باز کردم ... هنوز صدا توی گوشم می پیچید ... . اتوبوس ایستاد ... در اتوبوس باز شد ... راوی یکی یکی از پله ها بالا میومد ... زمان متوقف شده بود ... خودش بود ... امیرحسین من ...😳😃 اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد ... .😭 اتوبوس راه افتاد ... من رو ندیده بود ... بسم الله الرحمن الرحیم ... به من گفتن ... شروع کرد به صحبت کردن و من فقط نگاهش می کردم ... هنوز همون امیرحسین سر به زیر من بود ... بدون اینکه صداش بلرزه یا به کسی نگاه کنه ... ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🌿✨میرسد روزی به پایان نوبت هجران او میشود آخر نمایان طلعت رخشان او🍃 میرسد روزی به دوران فصل زیبای ظهور میرود ایام غیبت میرسد دوران او🌿✨ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ما بیخیال خون به ناحق ریخته شده نمی شویم در آتشی که خودتان افروختید🔥 جزغاله خواهید شد☝️ یادتان هست⁉️😏 ✍ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🌟🌿این که میگن نماز را اقامه کنید (بپا دارید) : یعنی یه‌جوری نماز بخونیم که بتونیم بهش تکیه کنیم؛🍃 یه‌جوری نماز بخونیم که بتونیم ازش استفاده کنیم.🍃 یعنی داشتن و نداشتن ها ما رو له نکنه!😇🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 عباس دانشگر در1372/2/18در سمنان چشم به جهان گشود. عباس پسری مومن وانقلابی بود عباس در دانشگاه افسری وتربیت پاسداری امام حسین در حال دانش اموختگی بود و تازه دوماه از نامزدی اش میگذشت که هوایی شد و از دانشگاه افسریه به سوریه اعزام شد و بالاخره در 1395/3/20در ماه مبارک رمضان در جنوب حلب شربت شهادت نوشید و به دست مردم سمنان در امامزاده اشرف محلات به خاک سپرده شد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سلام رفقای با صفا 😊✋ هستم خوشحالم که در جمع دوستان شهدایی هستم😍 درتاریخ ۱۳۶۲/۵/۲۹ در شهر درچه اصفهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم چهارمین شهید مدافع حرم درچه اصفهان هستم😊 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 سلام رفقای با صفا 😊✋ #جواد_محمدی هستم خوشحالم که در جمع دوستان شهدایی هستم😍 درتاریخ ۱۳۶۲/۵/۲۹ د
💔 متاهل و یک دسته گل به یادگار دارم، فاطمه خانم زمان شهادتم ۵ ساله بود🌷 مهم‌ترین دغدغه مذهبی ام نمازم بود، نمازم را حتما اول وقت و تا جایی که می‌توانستم به جماعت می‌خواندم، حتما مقید به حضور در مسجد بودم حتی اگر مهمان داشتیم، موقع اذان می‌گفتم، من می روم نماز و برمی‌گردم. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 متاهل و یک دسته گل به یادگار دارم، فاطمه خانم زمان شهادتم ۵ ساله بود🌷 مهم‌ترین دغدغه مذهبی ام
💔 می گفتم :«اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها و آنها که ترویج بی‌حجابی می‌کنند را در آن دنیا خواهم گرفت».🌷 محرم سال ۹۵ بود که به همسرم پیشنهاد برپایی روضه امام حسین(ع) در دهه اول محرم را دادم و گفتم نیت کنیم و هرساله این روضه را در خانه به صورت مجلس زنانه دایر کنیم.خودم هم مسئول برپایی مجلس روضه برای امام حسین(ع) بودم🌷 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 می گفتم :«اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها و
💔 هر سال قبل از ایام عید نوروز به راهیان نور می رفتم و خادم الشهدا بودم گاهی ۲۴ ساعت در راهیان نور نمی خوابیدم و می گفتم "باید برای زائران شهدا سنگ تمام گذاشت تا با خاطره ای خوش از این سفر بروند" ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 هر سال قبل از ایام عید نوروز به راهیان نور می رفتم و خادم الشهدا بودم گاهی ۲۴ ساعت در راهیان نور
💔 ارادتم به شهدا تا آنجا ادامه داشت که در مراسم تشییع شهدای گمنام و همچنین رفیق شهیدم مهدی اسحاقیان سنگ تمام گذاشتم و می گفتم باید خادمِ شهدا بود می گفتم باید شهدا را به همه نشان داد و تمام تلاشم را کردم که پیکر شهید اسحاقیان را به مراسم سحر ماه رمضان شبکه پنجم سیمای اصفهان ببرم زیرا اعتقادم این بود که باید شهدا را به جهانیان معرفی کنیم ... 💞 @aah3noghte💞