شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت45 صدای
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت46 با دو انگشتش چشمان مطهره را باز کرد و نور چراغقوه را انداخت در چشمان مطهره. اعصابم بهم ریخته بود از این که دارد به چشمان مطهره من دست میزند. دلم میخواست مطهره خودش چشمان قشنگش را باز کند، لبخند بزند و بگوید چیزی نیست. نمیدانم امدادگر چه دید که هول کرد. شروع کرد به دادن ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی. انقدر پریشان بودم که حتی زبانم به گفتن ذکر هم نمیچرخید. فقط به این فکر میکردم که من و مطهره الان باید نماز صبحمان را به جماعت بخوانیم؛ نه این که در آمبولانس باشیم. امدادگر یک دور دیگر علائم حیاتی مطهره را چک کرد و باز هم برای احیای قلبی تقلا کرد. نمیفهمیدم دارد چه اتفاقی میافتد. مغزم کند شده بود. زبانم مثل یک وزنه ده تُنی تکان نمیخورد. ناگاه امدادگر دست از کار کشید و لبش را جوید. به من نگاه کرد. شاید تعجب کرده بود از این که هنوز مات هستم. وقتی مطمئن شد قلب مطهره دیگر نمیزند، چادر مطهره را کشید روی صورتش. چند لحظه به صورت مطهره که زیر چادر پنهان شده بود نگاه کردم. نمیفهمیدم. وقتی دیدم امدادگر کاری نمیکند، جرأت پیدا کردم، دست بردم و چادر مطهره را از صورتش برداشتم. سرم را جلوتر بردم و این بار بیشتر به صورتش دقت کردم. از این که امدادگر داشت نگاهمان میکرد خوشم نمیآمد. بالاخره به سختی زبان چرخاندم و به امدادگر گفتم: - حالش خوب میشه؟ امدادگر فقط نگاهم کرد. از نگاهش اندوه را خواندم. انگار میدانست نباید چیزی بگوید؛ فهمیده بود من انقدر شوکه شدهام که معنای رفتارش را نفهمیدم و هنوز امید داشتم به زنده بودن مطهره. دوباره پرسیدم: شما میدونید چرا اینطوری شده؟ سرش را تکان داد؛ خیلی کم. با صدای گرفتهای پرسید: - گفتید شما چه نسبتی باهاشون دارید؟ راست نشستم و گفتم: همسرشونم. همیشه از پاسخ به این سوال احساس غرور میکردم؛ حتی الان که یک حس مبهم در ذهنم فریاد میزد که این اول بدبختیست. دوست داشتم بگویم اردیبهشت همین امسال عقد کردیم؛ اول رجب. دقیقاً دو ماه و بیست و سه روز از عقدمان میگذشت. مقنعه مطهره را صاف کردم که گردنش پیدا نباشد. جرأت نمیکردم به گردن کبودش دست بکشم. گفتم: مگه نمیگید گردنش ممکنه شکسته باشه؟ چرا آتل نمیبندید؟ باز هم چیزی نگفت. سرش را پایین انداخت و بیسیمش را از جیبش درآورد. دیگر نگاهش نکردم. چشم دوختم به مطهره. چند تار مو از موهای مشکیاش از زیر مقنعه بیرون آمده بود. احساس میکردم خواب است. طوری که بیدار نشود، با انگشتانم سعی کردم موهایش را برگردانم زیر مقنعه. موهایش بخاطر عرق چسبیده بودند به سرش. عرقش سرد بود؛ سرش هم. پشت دستم را گذاشتم روی گونهاش. یخ بود. نمیفهمیدم؛ مطهره من انقدر یخ و بیروح نبود!😔 دستم را گرفتم مقابل لبان نیمهباز و کبودش. انگار میخندید. چشم بستم و تمام حواسم را روی دستم متمرکز کردم تا بتوانم گرمای دم و بازدمش را بفهمم؛ اما هیچ نفهمیدم. از بینیاش هم. #ادامه_دارد... #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#تو تمام من شدی!
#شهید_حسین_مسافر در حال بوسیدن پیشانی #شهید_مهدی_ابراهیمی
سه راهی شهادت
کربلای ۵
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_دلتنگی😔
[دیده را فایده آن است که،دلبر بیند...]
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💙
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#شکرگزارباشیم🤲🏻
حتی اگر از خستگی داری بیهوش میشی
بگو خدایا شکرت که کار درست و حسابی دارم...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#قرار_عاشقی
چجوری میشه رفت مشهد ...؟!
من دیگه خسته شدم...💔
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند
💔
یڪ ڪلام:
جواد محمدی شاگرد اول ڪلاس خدمت رسانی به خلق خدا بود
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 یڪ ڪلام: جواد محمدی شاگرد اول ڪلاس خدمت رسانی به خلق خدا بود #شهید_جواد_محمدی #آھ_اے_شھادت...
قدر عمر و فرصت را بدانید
به خلوت
به شب ،
و به سکوت ..
- علامهحسنزادهآملی
شهید شو 🌷
💔 #آھ عمر در عشق تو خوب است به آخر برسد... #شب_جمعه #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕
💔
#آھ...
اگر دلتنگــ مےشوے
یعنے هنوز زنده ای...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 الحق که ایشان، همان دردانهایست که خداوند در کتاب خود به جانش سوگند میخورد... |حجر-۷۲| صلّوا ع
💔
﷽
عطرت
هوا شده اینجا
براے نَفَس...
تو
با روح من از روز ازل، یارترینی ...
صلّوا على رسولِ الله و آله ﷺ
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#شنبه_های_نبوی
#من_محمد_را_دوست_دارم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ
رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
تو محتاج بودنت را به خدا اعلام کن
و اینڪه چی برات مفید و خیر هست
را به خودش واگذار کن !🍀
سوره قصص|۲۴
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕