eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 و لاتیاسوا من روح الله از رحمت خدا ناامید نشوید سوره یوسف، آیه۸۷ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🤲🏻 خدایا شکرت به خاطر رویا‌هایی 💫 که به حقیقت پیوستند. و دوست داشتن‌هایی که منتهی به عشق ♥️ شدند. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 جوری بینِ دوستات با عنوانِ "نمازِ اول وقتْ خون" معروف باش، که بدونن هر زمانی از روز بهت پیام بدن پاسخگوشون هستی، بجز بیست دقیقه‌ی بعدِ هر اذان! 🌱 ... 💕 @aah3noghte💕
✨﷽✨ (142) أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَهَدُواْ مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الْصَّبِرِينَ ‏ ترجمه🔻 ↩️آیا گمان دارید كه (با ادّعاى ایمان) وارد بهشت شوید، در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را معلوم نساخته است؟ ─┅─═ঊ🍃💠🍃ঈ═─┅─ نکته ها🔻تفسیرنور☀️ 🌻🍃این آیه، به جهاد و صبر و مقاومت مؤمنان اشاره مى ‏كند. زیرا راه بهشت از طریق صبر و جهاد است. 🌻🍃قرآن مى ‏فرماید: «سلام علیكم بما صبرتم» سلام بر شما اهل بهشت، بخاطر صبر و مقاومتى كه داشتید. در این تعبیر لطفى است، نمى‏ گوید سلام بر شما بخاطر حج و روزه و یا خمس و زكات، زیرا انجام هر عملى نیازمند صبر و پایدارى است. ─┅─═ঊ🍃💠🍃ঈ═─┅─ پيام ها ⚡️📨 1🚥از امیدها و آرزوهاى باطل دست برداریم. «ام حسبتم» 2🚥ایمانِ قلبى كافى نیست، تلاش و عمل نیز لازم است. بهشت را به بها دهند نه بهانه. «ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یعلم...» 3🚥كلید بهشت، صبر و جهاد است. صبر در برابر مصیبت، معصیت و انجام عبادت و حضور در جبهه‏ ى جهاد اكبر و جهاد اصغر. «و یعلم الصابرین» 4🚥صبر و مقاومت، همراه با جهاد لازم است. زیرا شروع جنگ و ادامه ‏ى آن و عوارض و آثار بعد از جنگ، همه و همه نیازمند صبر و بردبارى است. «جاهدوا منكم و یعلم الصابرین» 🚩🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم.🚩🍃 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌ ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



- حیدر حیدر، عابس!

بی‌سیم را جلوی دهانم می‌گیرم و با تردید پاسخ می‌دهم:
عابس خودتی؟🤨

صدای خش‌دار ولی آشنای حامد را میان فش‌فش بی‌سیم می‌شنوم:
آره. بگو هوامو داشته باشن دارم میام!

یک لحظه یک سیلی به خودم می‌زنم که ببینم خوابم یا بیدار. 

حتماً از خستگی خوابم برده و حامد می‌خواهد به خوابم بیاید. 

احتمالاً الان در همان اتاقک بیدار می‌شوم و می‌فهمم دارم خواب می‌بینم؛ اما درد سیلی نشان‌دهنده بیداری ست.

دوباره حامد داد می‌زند: کجایی؟ هوامو داشته باشین اومدم! منم دارم میام!

به سیاوش نگاه می‌کنم که رفته پشت تیربار و می‌خواهد ماشینی که به خیال خودش انتحاری است را به رگبار ببندد. 

بجای جواب به حامد، می‌دوم به سمت سیاوش و با تمام توان داد می‌زنم: نزن! نزن!

سیاوش مثل دیوانه‌ها نگاهم می‌کند. می‌گویم: حامده داره میاد! همین الان بهم بی‌سیم زد!

سیدعلی و مجید جلو می‌آیند و تقریباً داد می‌زنند: چی می‌گی؟ مگه می‌شه؟ مطمئنی؟

- آره! خودش بهم بی‌سیم زد!

و جلوی چشمان حاج احمد به حامد بی‌سیم می‌زنم:
عابس عابس حیدر!

با چند ثانیه تاخیر می‌گوید: عابس به گوشم. نزنین! دارم از تیررس خارج می‌شم.

چند قدم به جلو برمی‌دارم. کم‌کم می‌شود ماشینش را با چشم غیرمسلح هم دید.

زیر لب صلوات می‌فرستم. کمی جلوتر بیاید از تیررس موشک‌ها خارج می‌شود، فقط کمی جلوتر.

هنوز حس می‌کنم خوابم. امکان ندارد...

حواسم نیست که بلند بلند دارم می‌گویم: یا فاطمه زهرا... یا قمر بنی‌هاشم... یا امام حسین!

دوباره صدای بی‌سیم درمی‌آید: حیدر حیدر عابس!

اشک خودش را رسانده به لبه پلک‌هایم.
لب‌هایم می‌لرزند و از ته دل می‌گویم: جانم عابس؟

- بگو آمبولانس اعزام کنن. مجروح آوردم.



رو به حاج احمد که پشت سرم ایستاده می‌کنم:
گفت آمبولانس بگیم بیاد. مجروح آورده!

حاج احمد خیره شد به تویوتای هایلوکس خاکستری رنگِ حامد که داشت به ما نزدیک می‌شد:
چه دل شیری داره این پسر! زد تو دل آتیش! الله اکبر!

تویوتا را در فاصله پنج متری نگه می‌دارد.

با این که جانی در پاهایم نمانده، به طرفش قدم برمی‌دارم.

از ماشین پیاده می‌شود و قبل از این که من به او برسم، سیاوش و مجید و سیدعلی می‌دوند به طرفش و حامدِ از دمِ مرگ برگشته را در آغوش می‌گیرند.

حامد فقط می‌خندد و اشاره می‌کند به کابین عقب و قسمت بارِ ماشین:
برید به مجروحا کمک کنید.

سیاوش زودتر از همه در ماشین را باز می‌کند. دور حامد که خلوت می‌شود، من مقابلش می‌ایستم و جلوی ریختن اشک‌هایم را می‌گیرم.

مرد که گریه نمی‌کند؛ حتی اگر اشک شوق باشد. 

می‌گویم:
واسه همین دیوونه‌بازیاته که بهت می‌گن عابس؟

سرش را تکان می‌دهد و من را در آغوش می‌کشد. 

چندبار با کف دست به پشتم می‌زند و می‌گوید:
از قیافه‌ت معلومه حلوام رو هم خورده بودین!

- موشک هدایت‌شونده بود...چطور نتونستن بزننت؟

خودم را از آغوشش بیرون کشیدم و به چهره آرامش نگاه کردم.

انگار نه انگار که همین الان از مرگ برگشته است؛ از دل آتش.

لبخند می‌زند:
آیه وجعلنا* رو گذاشتن واسه همین وقتا دیگه!

و دستش را می‌گذارد سر شانه‌ام:
مهم نیست دشمنت چی داره. مهم اینه که تو خدا رو داری یا نه؟

جمله‌اش در سرم می‌پیچد. مهم این است که خدا را داری یا نه؟

اولین بارش نبود. حداقل من تا قبل از این هم یکی دو چشمه از این کارهایش را دیده بودم.

حامد با مرگ بازی می‌کرد.

...
...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...`
لینک قسمت اول https://eitaa.com/aah3noghte/30730
💔 😔 ادای منتظرا رو در نیاریم! امام زمان زیاد از این منتظرایی که منتظر نیستن داره:) کسی باشیم که دو سه تا غم از روی دوش امام زمان برمی‌داریم، نه کسی که با گناه مانع برای ظهورش می‌سازیم! یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 : ⇦این عکس شهدا را از دیوار خانه هایتان پایین نیاورید☝️🏻 این زینت ها زینت‌های ⇦ همیشگی تاریخ ماست...👌 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ... "انتظار فرج" به چند چیز است: - صبور بودن - گشاده‌رویی - همسایه‌داری - خوش‌رفتاری - ترویج ‌کارهای‌ نیک - خودداری از آزار و اذیت دیگران - خیر‌خواهی و مهربانی با مومنان [امام رضا‌علیه‌السلام] [ تحف‌العقول ص۴۱۵] ... 💞 @aah3noghte💞
💔 إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا اگه ببینه توی دلمون واقعا جا داره اون هم خوبی هاشو به سمت مون سرازیر میکنه . . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یَا مَن هو اّلَی مَن اَحَبٌۀ قَریب ای آنکه نزدیک است به هر کسی که دوستش بدارد... صلّوا على رسولِ الله و آله ﷺ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🤲🏻 خدایا شکرت که سالمم با همه دردهام درد بدتری ندادی 🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 : از این برکت استفاده کنین و خنک بشید🤣🤣🤣 ... 💕 @aah3noghte💕
ولی‌ دمِ بعضی‌ها گرم‌ که با‌ گوشی هم‌ چشمشون‌ رو‌ پاک نگه میدارن.. تویِ این زمونه چشم پاک که سهله، گوشیِ پاک هم کم پیدا میشه! چشمی که قراره‌ یوسف‌ زهرا‌ رو‌ ببینه حیف‌ نیست‌ حرا‌م‌ ببینه؟!
💔 می گفت که حواست به دو تا چیز باشه : ۱. نماز اول وقتت ۲. جلوی چشمتو بگیر... بقیه اش درست میشه♥️
✨﷽✨ (143) وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ‌ همانا شما مرگ (و شهادت) را (پس از جنگ بدر) پيش از آنكه با آن روبرو شويد سخت آرزو مى‌كرديد، پس آن را (در جنگ احد) ديديد، ولى (ناخوشايند به آن) نگاه مى‌كرديد. نکته ها در شأن نزول اين آيه آمده است: پس از جنگ بدر كه مسلمانان پيروز شدند و عدّه‌اى نيز به شهادت رسيدند، برخى مى‌گفتند: اى كاش! ما نيز در جنگ بدر در راه خدا به شهادت مى‌رسيديم. ولى همانها در سال بعد در جنگ احد پا به فرار گذاشتند كه در اين آيه مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته‌اند. در زيارت شهداى كربلا مى‌گوييم: اى كاش! ما با شما بوديم و به شهادت مى‌رسيديم. آيا هيچ فكر كرده‌ايم كه در مقام عمل، چه مى‌كنيم؟! خوش بود گر مِحَك تجربه آيد به ميان‌ تا سيه روى شود هر كه در او غش باشد پیام ها 1- به تخيلات و آرزوهاى خود دل نبنديم و به هر شعار و شعاردهنده‌اى اطمينان نكنيد. «وَ لَقَدْ كُنْتُمْ ... فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ ...» 2- در ميدان عمل، مردان آزموده مى‌شوند. «رَأَيْتُمُوهُ ... وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» 🚩🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم.🚩🍃 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌ ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 آیت الله حق شناس وقتی وصیت نامه شهدا را می خواند می فرمود: «اینها اسراری در دلشان بوده که کسی نمی تواند بفهمد.» 🌳 لذا شهدا به گردن ما حق دارند. این نظام به سادگی به دست نیامده، برای این نظام خیلی زحمت کشیده شده و درخت این نظام با خون شهدا آبیاری شده است. راوی: استاد عرفان آیت الله تقوایی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  




اولین بارش نبود. حداقل من تا قبل از این هم یکی دو چشمه از این کارهایش را دیده بودم.

حامد با مرگ بازی می‌کرد.
یک بارش در عراق بود، همان وقتی که رفته بودیم برای حفاظت از زوار. فکر کنم سال نود و چهار بود.

در یکی از هتل‌های شهر کربلا بمب گذاشته بودند. 

وقتی رسیدیم بالای سر بمب، فهمیدیم تایمر دارد و تایمرش با کنترل از راه دور فعال می‌شود.

حامد یک نگاه به تایمر پنج دقیقه‌ی روی بمب کرد که داشت چشمک می‌زد و هنوز به کار نیفتاده بود و یک نگاه به من.

گفت: تا بچه‌های تخریب برسن این‌جا طول می‌کشه، اگه هتل رو تخلیه کنیم هم مردم می‌ترسن. معلوم نیست اونی که کنترل دستشه کِی تایمر رو فعال کنه.

راست می‌گفت. حامد یک نفس عمیق کشید و بمب را با احتیاط برداشت:
من اینو می‌برم خارج از شهر.

و راه افتاد به سمت خروجی هتل. عرق سرد روی تنم نشست.

در ذهنم دنبال راهی غیر از این می‌گشتم.

تا خواستم دهان باز کنم و حرفی بزنم، حامد اجازه نداد: 
تو هم رد کسی که کنترل بمب دستشه رو بگیر. نباید زیاد دور شده باشه. اگه موفق شدی قبل از فعال کردن تایمر پیداش کنی که هیچی، خیلی عالیه. اگرم نه من بازم پنج دقیقه وقت دارم برسم به یه زمین بایر اطراف شهر تا بمبش به کسی آسیب نزنه.

رسیدیم به در پشتیِ هتل. اعتراض کردم: داری دیوونگی می‌کنی!

قبل از این که سوار ماشینش شود، برگشت و با آرامش نگاهم کرد:
تمام این شهر حرم آقاست، توی حرم آقا هم جای این چیزا نیست.

- بذار من برم!

- تو بهتر می‌تونی اون تروریست رو پیدا کنی. موفق باشی. یا علی.

و رفت؛ با یک بمب حدوداً سه کیلویی.

دوست داشتم بنشینم روی زمین و زارزار گریه کنم، برای حامدی که مرگ را با خودش برده بود.

وقتی رد بمب‌گذار را زدیم و پیدایش کردیم، هنوز انقدر دور نشده بود که تایمر را فعال کند.

وقتی برگشت، حس الان را داشتم. اشک شوق تا لبه پلک‌هایم آمده بود.

حامد هم مثل الان، هیچ نشانی از ترس در صورتش نبود.

فقط لبخند زد و گفت: ، ما رو پناه خودشون می‌دونن؛ ولی  همه ما، پناه همه عالم خود .

***
هر چند ثانیه یک بار به بیرون خانه سرک می‌کشم.

حامد هنوز دارد نماز می‌خواند؛ کنار کوچه.

روی اموال مردم، حساس است.
با این که حکم شرعی‌اش را پرسیده‌ایم و می‌داند بخاطر شرایط جنگی و رها شدن خانه‌ها، نماز خواندن داخل آن‌ها هم اشکال ندارد، باز هم تا رضایت صاحب‌خانه را نگیرد داخل خانه‌ها نماز نمی‌خواند.
حتی اگر مطمئن باشد خارج از خانه در تیررس است.

کمیل به دیوار تکیه داده وقتی من را می‌بیند که برای چندمین بار سراغ حامد آمده‌ام، می‌گوید:
خب چکارش داری؟ برو به کارات برس، اینی که من می‌بینم حالا حالاها نمازش تموم نمی‌شه. سیمش تازه وصل شده. وقتی تموم شد خبرت می‌کنم.

...
...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...`
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 این راهکار توصیه شده توسط آیت الله مصباح یزدی (ره) را فقط یک هفته امتحان کنیم... 🏴 السلام علیک أیتها الصدیقة الشهیدة 🏴 ... 💞 @aah3noghte💞