شهید شو 🌷
💔 فرموده اند هر چه که مَستت کند، حَرام... تکلیف ما و ذکر حَسَن جاٰن چه می شود؟! #صلیاللهعلیکیا
💔
یڪ سـوے دلم، مـرقد ارباب #حسن بود
یک سوی دلم، تربت ارباب #حسین است
این عشق، فقط موهبت حضرت زهراست
دل، کفتر دیوانه ی #بین_الحسنین است
#صلیاللهعلیکیامعزالمؤمنین✋💚
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هرگزنمیردآنکهدلشمستمجتباست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#بسم_الله
صبوری کن ؛ توکل کن ...
إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون
اگر خدا بخواد حتما میشه ...
#با_من_بخوان.
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
هر که در ره #عشق
از قله برآرد هنر است
همه تا دامنهی کوه
تحمل دارند....
#شهادتت_مبارک
#شهید_حسن_صیادخدایار
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
🔹در کشور ما دو سبک زندگی وجود داره
👈اولی سبک زندگی شهداست که با حداقلها زندگی میکنن و با جونشون برای ما امنیت میارن و حتی در محل زندگیشون هم امنیت ندارن
👈دومی سبک زندگی سلبریتیهاست که از مال دنیا بینیازن و از زمین و زمان طلبکار!
✅ تلخ قصه اونجاییه که دومی میگه اولی حق ما رو خورده!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
من خود به چشم خويش شنيدم هزار بار
هر غنچه ای لبی به اذان باز كرده است....
#محمد_مهدی_سیار
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
26.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
📌#امام_حسن_علیه_السّلام:
الغَفلَةُ تَركُكَ المَسجِدَ، و طاعَتُكَ المُفسِدَ.
غفلت آن است كه #مسجد [رفتن براى نماز] را ترك كنى و از تبهكار فرمان برى.
📚 بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۵
┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
📹کلیپ |عیادت امام خامنه ای
از جانباز #شهید_محمدتقیطاهرزاده
🌱«محمدتقی! میشنوی آقاجون؟
☘ میشنوی عزیز؟
🌱 میشنوی؟
☘ در آستانهی بهشت، دم در بهشت،
🌱 بین دنیا و بهشت قرار داری شما؛
☘ خوشا به حالت...»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
🔸حکمرانی در منطق اسلام از بن و بنیاد با حکمرانی های رایج جهان متفاوت است. نه شبیه سلطنت است، نه شبیه ریاست جمهوریهای امروز دنیاست، نه شبیه فرماندهیهاست، نه شبیه رؤسای کودتاگر است، شبیه هیچ کدام از اینها نیست. یک چیز خاصی است متکی به مبانی معنوی.
بایستی در جهاد تبیین راه پیشرفت و تعالی مادی ملت از بیراههها و کجراههها جدا بشود. بدانیم که اگرجهاد تبیین به درستی صورت نگیرد، دنیامداران حتی دین را هم وسیلهی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد.
🔹رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت238 در خانه امن
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت239 سرم گیج میرود... نه... من نباید گیج شوم. جان مصطفی در خطر است. احتمالا هدفشان این است که تنها خفتش کنند و دخلش را بیاورند... یکی از بچههای بسیج که در تاریکی صورتش را نمیبینم، راهنمایمان شده تا به سمتی که احتمال میدهیم مصطفی از آن سمت رفته باشد بدویم. دستم را دور دهانم حلقه میکنم و داد میزنم: - مصطفی! الف مصطفی را تا جایی که نفس دارم میکشم. صدایم در همهمه بقیه گم میشود و بقیه به تبعیت از من، نام مصطفی را فریاد میزنند. صدای هندل زدن موتور را از کوچهای میشنوم. دقیق میشوم. موتور روشن شده و صدایش سکوت را شکسته. با قدرت بیشتری به سمت آن کوچه میدوم و داد میزنم: - مصطفی! به سر آن کوچه که میرسم، مصطفی را میبینم که تلوتلوخوران، دنبال موتوری میدود. دست دراز میکند و یکی از سه نفری که ترک موتور نشستهاند را میکشد و زمین میزند. - یا علــــــــــی! صدای فریادِ از عمقِ جانِ مصطفی ست. جنس فریادش از جنس همان فریادِ «یا حسین» #سیاوش بود. همانقدر عمیق، همانقدر محکم و همانقدر آسمانخراش. مردی که از موتور روی زمین افتاده، میخواهد با مصطفی درگیر شود که یکی از بچهها زودتر جلو میدود و به داد مصطفی میرسد. به بچههای بسیج میسپارم مرد را ببرند به پایگاه بسیج و تحویل بدهند به نیروی انتظامی؛ اما خودم دنبال موتور میدوم. سینهام به سوزش افتاده است و دهانم پر شده از طعم تلخ خون. بیتوجه به نفسهای تلخ و گرفتهام، تندتر میدوم تا به موتور برسم. داخل کوچه باریکی میپیچم. چقدر این کوچهها درهم تنیده است... هیچکس نیست و انتهای کوچه، چراغ موتوری روشن میشود. موتور مقابل من، طوری پارک شده که مسیر را بند بیاورد. همانهایی هستند که دنبالشان بودم. هنوز مشغول تحلیل حضورشان و عدم فرارشان هستم که صدای گاز دادن موتوری از پشت سرم میشنوم. برمیگردم. یک موتورسوار دیگر، راه خروجم از کوچه را سد کرده است. پس هدفشان رسیدن به من بوده نه مصطفی... باید حدس میزدم.😏 مسلح نیستم؛ خب یعنی هیچ آدم عاقلی با یک گلاک خشاب هفدهتایی راه نمیافتد برود دعای کمیل.😐 - درست میگی ولی اصلا برای یکی مثل تو، اسلحه داشتن سوسولبازیه. از پسشون برمیای.💪 کمیل این را میگوید و تکیه میدهد به دیوار؛ مانند کسی که برای دیدن یک مسابقه کشتی ذوق دارد. ای بمیری کمیل با این شوخیهای بیوقتت! - من نمیمیرم، چون شهید شدم.😇 تو برو یه فکری به حال خودت بکن. نفسم را بیرون میدهم و به دو موتوری که محاصرهام کردهاند نگاه میکنم: فرمایش؟ تقریباً مطمئنم فرمایششان این است که جان شیرینت را تقدیم ما کن تا برویم. یک نفرشان از موتور پیاده میشود و به دیگری میگوید: - خودشه... #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 @istadegiقسمت اول