شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت بیست و یکم» تلاش کرد که جلب
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت بیست و دوم»
سربازه گفت: مسافر تازه سوار نکردی؟ غریبه نیومد تو ماشینت؟
راننده نگاهی از آینه به مسافرا کرد. هادی همین طوری که تکیه داده بود، پایین تر رفت تا مشخص نشه. راننده گفت: نه والا ... همشون مال خودمن ... از اول باهام بودند ... چیزی شده؟
سربازه اومد بالا و از همون ابتدای اتوبوس، نگاهی به تهِ اتوبوس انداخت و رفت. راننده تا افسره بخواد بیاد به طرف اتوبوس، سربازه رو توجیح کرد و ردش کرد. وگرنه هادی بیچاره میشد. سربازه پیاده شد و رفت. راننده هم دکمه بسته شدن درا زد و حرکت کرد. وقتی میخواست بره، دو سه تا دری وری هم گفت و رفت.
اون لحظه هادی تمام بدنش عرق کرده بود. وقتی اتوبوس راه افتاد، نفس راحتی کشید و ته مونده نوشابه اش داد بالا و آسوده شد.
همچنان تو فکر بود. چشم رو هم نذاشت. ملت داشتند فیلم سینمایی میدیدند و تخمه میشکستند اما هادی همش میترسید اتفاقی بیفته و پلیس بیاد و یکی بهش مشکوک بشه. گوشیش درآورد. میخواست به یکی ... یه کسی ... پیامی بده ... از اوضاع مطلع بشه ... ببینه چه خبره؟ و ... اما نمیدونست به کی زنگ بزنه و چی بگه؟ اولش میخواست برای نظر پیام بده اما دید صلاح نیست. بعدش میخواست به موتی پیام بده اما دید اونم صلاح نیست. حتی یه لحظه میخواست به آبجی مرضیه زنگ بزنه اما این دیگه آخر حماقت بود. این کارو نکرد. گوشی هاشو گذاشت تو ساکش و نشست.
به زور خودشو به بندرعباس رسوند. نا نداشت. داشت میمرد از خستگی. شماره شوری رو حفظ کرده بود. وقتی از اتوبوس خارج شد، یه چرخ در شهر زد و وقت تلف کرد تا بشه همون ساعتی که باید زنگ میزد. به همون شماره زنگ زد. دقیقا ساعتی که موتی گفته بود. تمام امید هادی برای خلاص شدن از شرایطی که توش گیر کرده بود، این بود که یه نفر وسط بوق های تلفن، گوشی رو برداره و بگه «آره داداش! میبرمت هرجا بخوای. بیا سوار شو.»
اما ... مثل اینکه اونم تو زرد از آب دراومد. چون وسط بوق ها که داشت میخورد، ناگهان هادی شنید: دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد؛ The mobile set is off
این بدترین اتفاقی بود که میتونست بیفته. اما تلاش کرد خودشو نبازه. یه کم صبرکرد. یه کم وقت تلف کرد. دو دقیقه ... سه دقیقه ... پنج دقیقه ... دوباره تماس گرفت ... اینبار هم : دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد؛ The mobile set is off
نه ... مثل اینکه راستی راستی بدبخت تر شد. این قاچاقچی هم همه پولا رو کشید بالا و رفت. کاردش میزدی خونش درنمیومد. دیگه هیچ کس نداشت. بچه هاش یا گرفتار شده بودند یا در حال فرار بودند. بابا و خانواده اش هم که هیچی. دلش به این خوش بود که اینم قالش گذاشت و رفت و گوشیش خاموش کرد و خلاص!
چون گوشیش روشن کرده بود، صلاح نبود اون خط و گوشی رو نگه داره. گوشی و سیم کارت رو انداخت تو جوب آب و رفت. خودش مونده بود و یه گوشی بی سیم کارت و ساکِ دستش. نشست فکر کرد. دید ممکنه بلدچی نامرد نباشه. ممکنه اصلا لو رفته باشه و احساس ناامنی کرده باشه و خاموش کرده باشه. به خاطر همین، موندش در بندر عباس هم صلاح نبود. همین جوری که داشت یه ساندویچ میخورد، چشمش خورد به یه موتور. موتوری که داشت نون باگت خالی میکرد. سوییچش داخلش بود. صاحبش رفته بود تو ساندویچی و داشت با صاحب ساندویچی حساب کتاب میکرد. ته مونده ساندویچش انداخت تو سطل. باقی آب معدنی رو هم سر کشید. دستی به دورِ دهنش کشید و درچشم به هم زدنی، پرید رو موتور و الفرار!
اینقدر فرز انجام داد و کلا سرقت ها و کاراش فرز و سریع انجام میداد که حداقل چند دقیقه طول میکشید که اون بیچاره ها بفهمند چی شده و چه اتفاقی افتاده؟! موتورو برداشت و رفت.
رفت پلیس راه. اون ساعت هیچ اتوبوسی نبود. اما دو سه تا ماشین سنگین همونجا بود. یکی از ماشین های سنگین، زده بود بغل و مشخص بود که صاحبش خوابه. هادی شانسی که آورد این بود که راننده اینقدر خسته بوده که یادش رفته بوده چادر ماشینو کامل بکشه و ببنده. رو همین حساب، هادی تا به خودش اومد، وسط بارِ یه ماشین سنگین، بین یه مشت آجر سِفت و سنگین دراز کشیده بود.
راننده ماشین سنگین از اوناش بود که شب رو هستند و کل شب رانندگی میکنند. به خاطر همین، دو سه ساعت بعد از اینکه هادی پرید تو ماشینش، کم کم بیدار شد و حرکت کرد و رفت. خوب بود که هادی داشت از بندر خارج میشد اما بدیش اینجا بود که نمیدونست داره میره کجا؟ فقط هادی دعا میکرد به شیراز و اطراف شیراز نره. دیگه هر جا میخواست بره، مهم نبود.
ادامه دارد...
💕 @aah3noghte💕
@Mohamadrezahadadpour
4_5818672665845575549.mp3
3.31M
💔
🎤•|حاجمهدۍرسولۍ|•
🔊رجز
دُوبارهوَعدهگِرفتیمپایِبِیعَت
دَررِکابحُسینیممابِههَرقِیمت..؛♥️🌱•~
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #سفرنامه سلام آقای من! یک اربعین، به نیــزه ســر یـار دیده ام یک اربعین، چو شمع به پایش چکیده ا
💔
گفتم "حسین" ... قفل دلم ناگهان شکست
بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست
در راه ِعشق اَنگ ِهوس خورد و خُرد شد
پیش ِهمه غرور زلیخا چنان شکست
قُرب ِخدا بدون ِتوسل نمی شود
بالا نرفت آن که زد و نردبان شکست
آه از دوری ...
#آه کربلا
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#ڪربلالازممدلمتنگاست
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
4_5836817545461501274.mp3
14.35M
💔
توسرم صدات میپیچه با اهلا وسهلا
هلابیکم یا زائر 😭😭
#اربعین
خونه زندگیتو با زائرها
قسمت میکنی😭😭
#حبیبی_شکرا
.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
202030_169339333.mp3
2.19M
💔
🎙 این ۷ دقیقه سخنان پدر را بشنوید
صوت بیانات رهبر انقلاب اسلامی در مراسم اربعین حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام). ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
🏷 #از_تبیین_تا_قیام | #اربعین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
*🏴 زنی که جانش را فدای عفتش کرد*
* چرا برای "شلیر رسولی" یقه پاره نکردن؟!*
*شلیر و مهسا هر دو کُرد بودند*
*♨️ شلیر رسولی بانوی مریوانی چند روز قبل به دلیل گریختن از دست مردی شیطانصفت که قصد تجاوز به او را داشت، به شدت مصدوم و بستری شد و روز پنجشنبهی گذشته آسمانی شد.*
شامگاە روز شنبه ۱۲ شهریورماه ۱۴۰۱، مرد همسایه به بهانه مریضی همسرش از شیلر تقاضای کمک میکند و او را به خانه خودش دعوت میکند
این مرد متجاوز قصد تعرض به این بانوی جوان ۳۶ ساله به نام «شلیر رسولی» و اهل روستای «چشمیدر» از توابع سروآباد ساکن شهرستان مریوان واقع در استان کردستان، را داشتە و *این زن عفیفه برای نجات خودش از دست مرد، خود را از پنجرهی منزل به پایین پرتاب کردە است.*
*✅ حالا برای این زن، که به نماد عفاف کردستان تبدیل شده است، کسی فراخوان تجمع نمیدهد، کسی دنبال مجازات قاتلش نیست، کسی برای شلیر فیلم نمیسازد و با پیکرش وداع نمیکند. به راستی چرا؟!*
بجای پررنگ کردن مهسا امینی با پررنگ کردن این خانم عفیفه ، نقشه دشمن را برآب کنید👌
#شلیر_رسولی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
'📖⏳'
عیبتوتا
آنگاهکهروزگارباتو
هماهنگباشد،پنهاناست.
|حکمت۵۱نهجالبلاغه|
#کلامامیر :)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دم_اذانی
اَللهُ اَکبَرُ مِن آلامِنا
و خدا بسیار بسیار بزرگتر از درد های ماست...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
خطاب شهیدحاج قاسم سلیمانی به زائران اربعین حسینی:
با مژهی چشم،خاک راه تو را پاک میکنم
#اربعین
#سردارقلبم
#شهیدسردارسلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
30.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
این کلیپ رو همه ببینید تا متوجه بشید در قضایای پیش آمده پای من و تو هم گیره
#مهسا_امینی
دختران ما لایق این بی احترامی نیستن، اسلام با مهربانی و هم دلی انتقال پیدا می کنه نه با تنش
ما با گشت ارشاد موافقیم اما گشت ارشادی که از کادر دولت شروع بشه از مسئولینی که بودجه دارن ولی خرج آموزش نمیشه،
گشت ارشاد سلبریتی ها و بوتیک های لباس و…
گاهی فکر می کنم نکنه کسی یا کسانی عمدا این سناریو ها رو طراحی می کنند واسه خراب کردن دین !!!
در کل وظیفه من مطالبه بود
شد ، شد
نشد ، خودمون دست بکار میشیم …
#مهسا_امینی #گشت_ارشاد #سیدکاظم_روحبخش
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
💿 #پادکست ویژه اربعین
🏴 کی از بی قراری دق کرد؟
🎙حجه الاسلام استاد عالی
#اربعین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞