eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا کسی نمیتونه تو پیاده رو پارک کنه چون قبل از پلیس صد نفر بهش تذکر میدن باهاش برخورد میکنن زنگ میزنن پلیس آخر سر یه جوری که طرف پشیمون میشه از کارش ، یه جورایی امر به معروف و نهی از منکرش میکنن چون این کار زشته در نگاه مردم چون فرهنگ سازی شده، متوجه شدین؟ @seyyedoona
1_1977765698.mp3
6.94M
💔 ۱۲ 💠بدون خودشناسی، داشتن اعتقادی محکم که تا قیامت، پشتوانه ای برای نجات مان باشد؛ محال است. ✔️هَراسِ مرگ، اعتقادت را می دُزدَد 💞 @shahiidsho💞
💔 محبوبم! نگاه شما چه لَحنِ خوشایندی دارد ✍🏻محمدصالح‌علاء ❤️ 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت شصت و یک» سعید خندید
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت شصت و دو» دوساعتی گذشت و مهمونا سرِ میز شام بودند که یه نفر از پشت سر، به شانه سوزان زد. سوزان برگشت و دید یکی از خدمه است. گفت: خانم لطفا با من تشریف بیارین! سوزان جوری که آلادپوش و پیتر متوجه نشن، پشت سرِ اون زن راه افتاد و رفت. به طبقه دوم عمارت رفتند. طبقه ای که از دمِ درِ آسانسورش دو تا دو تا محافظ ایستاده بود تا درِ اتاقی که صدای خنده بلند دختری از آن شنیده میشد. در باز شد و سوزان را به داخل راهنمایی کردند. سوزان وقتی وارد شد، دید نوردخت روی تخت نشسته و تکیه داده و دو تا دوست پسرِ سیاه پوستش هم دو طرفش نشستن و دارن میگن و میخندند. صحنه زننده ای بود. اونا به سوزان هیچ اهمیتی ندادند و انگاربه رفت و آمد به اون اتاق عادت داشتند. سوزان هم انگار نه انگار روشو برگردوند و رو به طرف آیینه ایستاد و موهاشو مرتب کرد. که ناگهان دید پشت سرش یه مرد میانسال و کت شلواری، حدودا پنجاه ساله حاضر شد. اولش سوزان جا خورد. به طرف مرد ایستاد. مرد با زبان انگلیسی با سوزان شروع به گفتگو کرد: -سلام. من آرسن هستم. از اسرائیل. رابط اصلی نوردخت. سوزان گفت: خوشبختم. مطمئنم اسم منو میدونین. آرسن لبخندی زد و گفت: ما فقط 15 دقیقه فرصت گفتگو داریم. بفرمایید بنشینید. سوزان نگاهی به فاصله سه چهار متری که با تختِ نوردخت داشتند کرد و با لبخندی مصنوعی پرسید: اینجا؟ آرسن که متوجه منظور سوزان شده بود گفت: من اجازه ندارم پامو از پنج متری نوردخت آن طرفتر بذارم. سوزان و آرسم روی صندلی های نزدیکِ تخت نشستند و شروع به گفتگو کردند. سوزان پرسید: آرسن ینی چی؟ معنی اسم شما را نمیدونم. آرسن لبخندی زد و گفت: به معنی مرد مبارز هست. این اسم اصیلی در بین یهودیان قدیم هست و تلاش داریم اسامی که داشتیم را زنده کنیم. راستی سوزان ینی چی؟ سوزان گفت: به معنی داغ و آتشین. از قدمت اسمم خبر ندارم و فکر نکنم موقع نامگذاری من هدفشون زنده کردن اسامی باستانی ما بوده باشه! اینو که گفت، هر دوشون خندیدند. در شرایطی گفتگوی سوزان و آرسن داشت جدی تر میشد که صدای خنده های نوردخت با اون دو تا پسر سیاه پوست در فضا میپیچید. آرسن گفت: من اطلاعات جالبی از گفتگوهای شما با آلادپوش دارم. و اصلا پیشنهاد فعال کردن ظرفیت آلادپوش را ما به مریم رجوی دادیم. چون آلادپوش یک چهره زن گرا و ستیزه جو داره. متوجه شدم که تو اثر خیلی خوبی روی سیستم محاسباتی آلادپوش و سازمان مجاهدین داشتی. میشه در یک جمله خودت بگی اونا به چی رسیدند؟ سوزان گفت: کارم تقریبا با آلادپوش تمومه. من فقط باید فعالش میکردم تا وارد بازی بشه و همه ظرفیتاش در قومیت های مختلف علی الخصوص کُرد و تُرک فعال کنه. آرسن پرسید: باهاش چطوری معامله کردی؟ سوزان: به سبک خودمون. کارای شیک رسانه ای و جهانیش با ما. کارای کثیف و میدانی با اونا. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💕
💔 مادر از بستر خود آمده امشب به حرم با عصا آمده، انگار خودش بیمار است... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 گفت: "خانم! من از ۱۶سالگی توی سپاه بوده ام هر جا کار سختی بوده، رفته‌ام شما حیفت نمی‌آید من با م
💔 گفت: "خانم! حیفت نمی‌آید من با مرگ عادی از دنیا بروم؟؟؟" خواستم بگویم : "نه" ولی نگفتم... چون خودم هم با او هم‌عقیده بودم✓ چون خواسته‌اش برایم مهم بود✓ چون من هم باید برای حضرت زینب علیهاالسلام کاری میکردم...✓ 📚 راوی: همسر 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 محبوبم! احساس مى كنم که تحمل درد و غم و خطر و مصیبت در راه خدا... دستنوشته های #شهید_مصطفی_چم
💔 ای حسین، اى شهید بزرگ! آمده ام تا با تو راز و نیاز کنم دستنوشته های 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 سلام همسنگری ها✋ خدا برکت بده به جهادتون💪🏻 لطفاً خودتون کانال خودتونو به دوستانتون معرفی کنین مخصوصا برای بخش خیلی زحمت کشیدیم و امیدوارم اثرگذار باشه🌹 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 از تربت تو خاک خراسان حیات یافت آری ز دل به سینه رسد فیض بی حساب 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🏴 برای فاطمیه باید زحمت بکشی... 🏴 برای فاطمیه باید خوب خرج کنی... 🎙استاد دارستانی 🔹انتشار با شما بانی کار خیر باشیم ... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 کلیپ جالب تشکر شهید مدافع حرم از کودک ۳ ساله ای که سر مزارش گل میذاره😍☺️ سلام 🔹بطور اتفاقی داشت
💔 ثواب اعمال امروز تقدیم به روح ملکوتی باشد که به واسطه این فدایی عمه سادات به چشم حضرت مادر ، خریدنی شویم🥀 دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🔅بهترین کاربرای امام زمان عجل‌الله وزمینہ سازی ظهور چیست⁉️ عجل الله تعالی فرجه الشریف 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ببینید این شهید اصفهانی چگونه و با چه مشقتی با پای زخمی در میدان نبرد نماز می خواند... زیارتگاه: گلستان شهدای اصفهان، قطعه خیبر ۱(چند ردیف پایین تر از قبر شهید مهرداد عزیزاللهی ) رقصی چنین میانه میدانم آرزوست... لحظه اجابت دعا اول وقت التماس دعا 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 ببینید این شهید اصفهانی چگونه و با چه مشقتی با پای زخمی در میدان نبرد نماز می خواند... #شهید_غل
💔 🎤 به حبیب گفتم: وضع خط خوب نیست، گردان را ببر جلو. آهسته گفت: بچه‌ها بخاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند...!😔 امکان برگرداندن آن‌ها به عقب نبود و بچه‌ها با همان حال خراب، شش روز در حال دفاع بودند….. 😔 حبیب گفت: اگه می‌تونی یکی از بچه‌های مجروح را ببر. گفتم: صبر کن با بقیه بفرستم شون عقب. حبیب اصرار کرد؛ سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند. گفتم: باشه. دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد، ترکشی به سینه‌اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می‌داد. سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد. تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم. گفتم: برادر اسمت چیه؟❓ جواب نداد، نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهایی می‌گوید. فکر کردم لابد اولین بار است جبهه آمده و زخمی شده، کُپ کرده[خیلی ترسیده] برای همین دیگه سوال نکردم . مدتی بعد مؤدب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد. گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟ گفت: نماز می‌خواندم !! نگاهش کردم، از زخمش خون می‌زد بیرون… گفتم: ما که رو به قبله نیستیم، تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه! گفت: حالا همین نماز را می‌خونیم تا بعد ببینیم چی می‌شه؟ 😔 و ساکت شد. گفتم: نماز عصر را هم خوندی؟ گفت: بله. گفتم: خب صبر می‌کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می‌کردی، آنوقت نماز می‌خوندی! گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خوندم، رد و قبولش با خدا...🙏 گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست، یک جراحت مختصره زود بر می‌گردی پیش دوستات.. با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست و إلّا با بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی‌خونه!🙄🤔 درِ اورژانس پیادش کردم و گفتم: باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا خدا چی بخواد! با برانکارد آمدند ببرنش. گفتم: خودش می‌تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید… بیست دقیقه‌ای آن‌جا بودم بعد خواستم بروم؛ رفتم پست اورژانس پرسیدم: حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند: شهید شد، با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت…..😳 تمام وجودم لرزید. 😭 بعدها نواری از شهید شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده بود: 📢 آهای بسیجی ! خوب گوش کن چه می‌گویم! من می‌خواهم به تو پبشنهاد یک معامله‌ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود!😳 منِ دستغیب حاضرم یکجا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه‌ها و تهجدها و شب زنده‌داری هایم را بدهم به تو؛ 👈 و در عوض، ثواب آن دو رکعت نمازی که تو در میدان جنگ بدون وضو ، پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده‌ای را از تو بگیرم! آیا تو حاضر به چنین معامله‌ای هستی؟!😳😭 📚 از خاطرات «سردار شهید حاج حسین همدانی در کتاب مهتاب خیّن» 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #شیطان_میگه خوشم میاد نه سوره جمعه امروز رو میخونی، نه دعای عهد روزانه و نه دعای ندبه آخر هفته و
💔 میگه : یارای من سمت دعا و نماز نمیرن ، اما شما چطور سمت گناه میرید ؟ مگه معتقد به امامتون نیستید ؟ :) 💞 @shahiidsho💞
💔 وعده‌های به بار نشسته دولت سیزدهم 👌 💞 @shahiidsho💞
💔 حذف ایران از کمسیون مقام زن با اینـکه حدود نیمـی از اعضـا، همراهـــــی نکردند ولی با تلاشهای آمریکا،‌ ایران از حذف شد کدام آمریکا؟🇺🇸 ▫️از هر پنج زن آمریکایـــی یکی قربانی تجـاوز می‌شود. ▫️ یک‌سومِ زنانِ زندانیِ جهان فقط در آمریــکا زندانی هستند. ▫️ بیست درصدِ دختـــرانِ دانشجوی آمریکایی در معرض تعرض قرار دارند. ▫️ حدود نیمی از زنان آمریکایـی سرپرســت خانواده‌ی خود هستند. ▫️ در آمریکا سالانه ۲۵هزار زن از تجــــــــــــاوز باردار می‌شوند. ▫️ هر دقیقه به یـــــک زنِ آمریکایی تجــاوز می‌شود. 🔺آمریکا یکی از ۱۰ کشور خطرنــــــــــــاک برای زنان ~.~.~.~.~.~.~ می‌پرسین کمیسیون مقام زن چیه؟ هیچی یه نهاد وابسته به سازمان ملل که هدف خودش رو کمک به حقوق زنان اعلام کرده. ایران از «کمسیون مقام زن» حذف شده؛ با تلاش کی؟ آمریکا یکی از ده کشور خطرناک برای زنان😂 حالا ببینید چه بساطیه این سازمان ملل😁 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 برآنچه که اعتقاد داری پافشاری کن 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"