شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 86 همه ی جملاتش مثل همون حرف هایی بود که شنیده بودم! از اینکه هیچی ازشون نمیفهمیدم حر
🔹 #او_را ... 87
کم کم هوا داشت روشن میشد!
اما هنوز داشتم میخوندم.
اونقدر مغزم پر از سوال بود که هرچی میخوندم،کم بود!!
آرزوهایی که هیچوقت بهشون نرسیده بودم،😢
چیزایی که دوست داشتم اما نداشتم،
شرایطی که من رو تو فشار قرار بده تا رشد کنم و بزرگ بشم،
برنامه ریزی هایی که به هم میخورد،
و خلاصه تلخی دنیا...
این همون واقعیتی بود که اون شب راجع بهش تو اون جلسه،شنیده بودم!
همون واقعیتی که اگر بپذیری ،افسرده نمیشی!!
ناخودآگاه مغزم شروع به مقایسه کرد!
مقایسه ی این حرفها با حرفهای مرجان!
قبول رنج،تلاش،رسیدن به لذت و ارامش دائمی ؛
فرار از رنج،قبول پوچی،رسیدن به لذت و ارامش چند ساعته!!
حرفهای هردوشون منطقی به نظر میومد،
اما حرف مرجان حالم رو بد میکرد!
یاد روزایی افتادم که همه جوره میخواستم از منطقی که مرجان به کار برده بود،فرار کنم
و آخرش با حقارت تسلیم شدم و زندگیم از قبل هم تلختر شد!!
نفسمو دادم بیرون،
میارزید یه بارم حرف های اون رو که خودش غرق تو آرامش بود،قبول کنم،
حداقل یه مدت امتحانی!
خودکارم رو برداشتم و آخر صفحه نوشتم :قبول!!💯
نور خورشید خودش رو از لابه لای پرده،به اتاقم رسوند،
خواب کم کم داشت میومد سراغم.
رو تختم خزیدم و طبق عادت بالشم رو بغل کردم...😴
دم ظهر بود که چشمام رو باز کردم،
از گرسنگی شکمم رو گرفتم و رفتم بیرون.
از بوی قشنگی که تو خونه پیچیده بود فهمیدم که شهناز خانوم اومده!
هروقت که میومد لااقل سه چهار مدل غذای سنتی درست میکرد و میذاشت تو یخچال.😋
شهناز خانوم تنها کسی بود که بابا بهش اعتماد داشت و اجازه میداد برای تمیز کردن خونه بیاد.
بعد از خوردن سوپ خوشمزه ای که بوش خونه رو برداشته بود،به اتاقم برگشتم.
سه شنبه بود،
دلم میخواست یک بار دیگه هم به اون جلسه برم.
فضای دلنشینی داشت...❣
البته باید خیلی زود برمیگشتم که دوباره مجبور نشم تهدیدهای بابا رو بشنوم!😒
چندساعتی وقت داشتم،نشستم پشت میز و دفترچه رو باز کردم!📖
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک‼️
💔
#تکواندو کار ۱۷ ساله و#محجبه #ایرانی به #فینال قهرمانی جهان رسید اما این #افتخار برای #مهناز_افشار اندازه برنده شدن #صدف_خادم بی #حجاب تو یه #مسابقه ساده محلی قابل توجه نبود.😕
میدونید چرا؟
⚠️راستی #مصیح_علی_نژاد چرا اقدام افتخار بانوی تکواندو کار ایرانی رو تحسین نمیکنه ❗😏
آخه این بانوی #تکواندو کار #حجاب داره❤️
#حجاب
#مصی_پولی_نژاد
#سلبریتی_بیسواد
#آھ_ز_بےبصیرتی
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_بیستــ_و_دوم چله رو به یاد #شھید_محمدحسین_حدادیان💞 #شھید_حامد_بافنده💞 #شھ
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_بیستــ_و_سوم چله رو به یاد
#شھید_احمدعلی_نیری💞 عارف ۱۹ساله
#شھید_غلامرضا_کرمی💞
#شھید_مهدی_مهری💞
+ رفیق شھیدمون❤️
شروع مےکنیم
ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم
و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد..
و موثر باشیم در ظهور امام
#دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و
تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
در طول روز هم
با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#همسنگرےها! #جانمونین☝️
یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی
نگی دیگه نمیخونم‼️
دوباره شروع کن💪
این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓
تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️
#ان_شاءالله
#تصویربازشود👌
#نذرمهدےفاطمه❤️
شهید شو 🌷
💔 #میخوای_شهید_بشی⁉️ پایان مـن از روزی شروع شد که، #دیــده_بانی را رهـــا کــردم ...! اگـر دیده
💔
#میخوای_شهید_بشی⁉️
مےگفت:
اگه دو چیز رو رعایت کنی، خدا شہادت رو نصیبت مےکنه😊
☝️تلاش
✌️اخلاصـ
این دو تا رو درست انجـام بدی،
خدا هم شھادت رو نصیبت مےکنه😇
#شهید_حسن_باقری
💞 @shahiidsho💞
💔
عذر مےخواهم اگر نامه من بارانی ست
یا ببخشید اگر مختصرم، طولانی ست
ما که در کوچه تان راه نداریم ولی
خبرش آمده در خانه تان مهمانی ست
دور تا دور، شهیدان و شما قاریِ جمع
خانه ات وقت سحر محفل قرآن خوانی ست
شاعر: مرتضی طالبی
عکاس: محمدامین بهشتی
پ.ن: سحرگاه ۱۱ ماه مبارک رمضان،
مسجد مقدس جمکران
#دست_به_دامان_توایم_یا_اباصالح
#یا_مهدی
یااباصالح!
گاهگاهی دل ما را دریاب
لای موهای شما زندانی ست
#به_فدای_لب_عطشان_حسین
#جمکران
#نحن_ابناء_المهدی
#جمکران_وعدهگاه_منتظران
#لنز_سرگردان
#قلم_پریشان
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 87 کم کم هوا داشت روشن میشد! اما هنوز داشتم میخوندم. اونقدر مغزم پر از سوال بود که هر
🔹 #او_را ... 88
این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم!😫😫
"هرچی بیشتر دنبال خواهشهای دلت بری،
بیشتر ضربه میخوری!"
این ،مدلش از همون حرفهای آخوندجماعت بود!😒
همونا که تموم خوشی آدم رو ازش میگیرن به بهونه حروم بودن!!
"تو انسانی!
چرا انسان آفریده شدی؟!"
چقدر اینجای حرفش آشنا بود!!
کجا شنیده بودم...!؟؟
یدفعه یاد اون جلسه افتادم! اونجا شنیده بودم...!
به مغزم فشار آوردم تا یادم بیاد چی بود!
"خالقت چرا تو رو به شکل انسان خلق کرده؟! چرا تو رو آفریده؟
میگه تو رو خلق کردم برای خودم...!!"
سرم رو تکون دادم،
هرچی که میخوندم و هرچی که به ذهنم میرسید تند تند مینوشتم!✍
بقیهاش رو خوندم،
"تو انسان نشدی که بری دنبال هرچی که دلت میخواد!
اونی که میره دنبال دل بخواهی هاش، یه موجود دیگهست!!
انسان نیست!"
یعنی چی؟ منظورش چی بود؟😕
حیوون رو میگفت؟
داشت بهم برمیخورد!!😒
دفترچه رو بستم و با اخم به پشتی صندلی تکیه دادم!😠
"اصلا کی گفته من باید هرچی که اون تو نوشته رو قبول کنم؟
مگه من خودم عقل ندارم؟؟😒"
چرا!
ولی عقلم هم با دفترچه همدست شده بود!
"خب... راست میگه...
اما نمیفهمم منظورش رو؟
یعنی چی؟
پس تموم زندگیم حسرت لذت هایی که دلم میخواد رو بخورم؟؟!"
دوباره یاد اون جلسه افتادم!!
"اگر لذت نمیبردی از زندگیت،
از دینداریت،
خودت رو مؤمن معرفی نکن!
آبروی دین رو نبر!!"
واقعا احساس خنگی بهم دست داده بود!
ناامیدانه به دفترهایی که جلوم باز کرده بودم نگاه کردم!
چرا همه چی یهجوری بود!!؟😢☹️
یه پازل تو ذهنم درست شده بود ،
خودکار رو برداشتم و همه رو نوشتم:
رنج ، لذت ، انسان ، حیوان ، دین ، زندگی ، خدا ، خواهش های دل !!
نمیدونستم یعنی چی!!
حتی نمیتونستم باهاشون جمله بسازم!!😕
ساعت رو نگاه کردم و بلند شدم!🕢
دوست نداشتم بازم با تعجب نگاهم کنن!!
بعد از مدت ها یه مانتوی دکمه دار و کمی بلندتر از بقیه مانتوهام رو پوشیدم
و به یه کرم پودر و خط چشم باریک ،راضی شدم!
دوباره ماشین خودم رو گرفته بودم،
اون که نبود!
دیگه چه فرقی داشت با چه ماشینی برم و بیام!!😢
آهنگ رو پلی کردم و راه افتادم!
ولی به قدری ذهنم درگیر بود که هیچی نمیشنیدم!
قطعش کردم و سعی کردم به چیزی فکر نکنم!
مغزم نیاز به آرامش داشت!
هنوز هم نگاهها روم سنگینی میکردن،
سرم رو انداختم پایین و رفتم همون جای قبلی نشستم.
این دفعه صاحب پایی که جلوم جفت شد رو میشناختم!
منم بهش لبخند زدم و چایی رو برداشتم!
یه دخترکوچولو برام قند آورد،
داشت دور میشد که یه نفر دستشو گذاشت رو پام!
سرم رو برگردوندم و با دو جفت چشم آشنا و یه لب خندون رو به رو شدم!
-خوش اومدین!😊
همون دختر چایی بهدست کنارم نشسته بود!
با لبخند همراه با تعجب نگاهش کردم!
-ممنونم!🙂
هم سنهای خودم بود!
روسری ابریشمی سورمه ای رنگی با گل های ریز سفید،صورت مهربونش رو قاب گرفته بود!
-احتمال میدادم بازم بیای!☺️
خودمم از وقتی این حاج اقا جدیده اومده، دلم نمیاد یه جلسه رو هم از دست بدم!😅
-امممم...
اره خب حرفاش جالبه!☺️
با شروع سخنرانی، هر دو به هم لبخند زدیم و ساکت شدیم!
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک‼️
شهید شو 🌷
بسم رب المهدی...💕 💟فصل اول💟 🔷 #او_را ... 1 سنگینی نور خورشید، مجبورم کرد چشمام رو باز کنم. هن
ریپلای به قسمت اول رمان #او_را
از دست ندین👌
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_ڪوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھید_محمدرضا_دهقان_امیری قسمت ششم وقتی محمدرضا سوریه بود یک روز خ
💔
#گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا
#شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری
قسمت هفتم
مهم ترین نگرانی محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود، این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود!
در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد.
یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم.
استاد پناهیان آن شب از #اخلاص میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم.
بعد از اتمام هیات، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم.😊
انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم.
به او گفتم:
"محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید #خالص بشی"
محمد رضا در جواب گفت:
"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و
هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبارِ سبکبارم"😍😇
👈تخففوا تلحقوا👉
سبکبار شوید، تا برسید...
شرط #شهادت، خلاصه شده
در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام،
سبکبار شدن...
خالص شدن...
و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ...
#ادامه_دارد...
#شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری
#شھید_دهه_هفتادی
#آھ_اے_شھادت...
#پروفایل😍
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_بیستــ_و_سوم چله رو به یاد #شھید_احمدعلی_نیری💞 عارف ۱۹ساله #شھید_غلامرضا_
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_بیستــ_و_چهارم چله رو به یاد
#شھیدمصطفی_ردانےپور💞
#شھیدبیژن_رفیعی💞
#شھیدعلاءحسن_نجمه💞
+ رفیق شھیدمون❤️
شروع مےکنیم
ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم
و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد..
و موثر باشیم در ظهور امام
#دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و
تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
در طول روز هم
با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#همسنگرےها! #جانمونین☝️
یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی
نگی دیگه نمیخونم‼️
دوباره شروع کن💪
این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓
تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️
#ان_شاءالله
#تصویربازشود👌
#نذرمهدےفاطمه❤️
این نمکدان خدا جنس عجیبی دارد
هر چقدر میشکنیم باز نمک ها دارد
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
دل خوشےهایمان کم نیست
مثلا اینکه
هر روز با سلامی به تو
بعد از ارباب و مولای غریب
روز را آغاز کردن...
یا دل خوش کرده ایم به
شب بخیر و التماس دعا گفتن ها به تو
اما مےدانی درد کجاست؟
آنجـا که عکس هایت هیچ وقت نتوانستند
جای خالی تو را پر کنند
اینکه هر چقدر هم خانه را از عکس هایت
پر کنیم
اما همین که نیستی
همین تنهایی، که نبودنت را به رخ مےکِشد
دلخوشیهایمان را گرفته...
آری...
دلخوشےهایمان را
هراس ِ رفتنت
دلشوره کرد
تنها دلآرام ما
قول خداست که فرمود
شما زنده جاوید هستید و در نزد او روزی مےخورید...
دستمان را بگیر...
#شھیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
#آھ_اے_شھادت...
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
مادر بزرگوار #شهید_یوسف_داورپناه:
من #مظلوم_ترین_مادرشهید هستم.😔
منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند
من #تنها مادر شهیدم که منافقین بچه ام را جلویم سر بریدند
شکم بچه ام را پاره کردند و #جگرش را دراوردند.
با ساتور بدن فرزندم را قطعه قطعه کردند💔
و من 24 ساعت با این بدن تنها ماندم
و #خودم با دستم قبر کندم
و کفن کردم
و #دفن_کردم.
#به_خانواده_شھدا_بدهکاریم
#آھ_اے_شھادت...
💕 @aah3noghte💕
💔
#شهادت و
#عشق....
هر دو پنج نقطه دارد...
شهادتی که همراه با عشق راه رسیدن به معشوق را هموار میسازد.
شهادتی که همراه با عشق تو را پله پله به معشوقت میرساند...
و چه چیزی بهتر از پله پله تا خدا ؟؟!!!
اما سوال این است چگونه؟؟؟
آرزوی شهادت دعای خیلی از بچه مذهبی هاست...
آرزویی که فقط اسم دعا را به خود گرفته است آن هم یک دعای بدون عمل...😔
(امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَن سَألَ اللهَ التَّوفیقَ وَ لَم یَجتَهِد، فَقَدِ استَهزَءَ بِنَفسِهِ؛
هر کس از خداوند، توفیق بطلبد ولی تلاش نکند، خودش را مسخره کرده است.
مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 1، ص 283)
اما
در این میان دعاهای شھادتی بودند که عملی شدند
دعای بزرگ مردانی چون: باکری ها، آوینی ها، حججی ها و...
کسانی که پله های شهادت را به کمک عشقی که برای رسیدن به معشوق داشتند
طی کردند...
#لاله_بی_نشان
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#آھ_اے_شھادت...
#ارسالےتون😊
💕 @aah3noghte💕