eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 #آشنایی_که_با_وجدان_آشنا_نیست!!! توییت عجیب مشاور رئیس جمهور پس از حادثه تروریستی اتوبوس سپاه؛ انتقام نمیگیریم! چه غم انگیز است که سپاه و سپاهی؛ برای وطن پرپر شوند، فحش و ناسزا بشنوند، متهم به بخور بخور بشوند انوقت لیبرالها افساد طلب، مرفه، کدخدا پرست، مزور، منافق، نفوذی، ذوب در غرب و ... در سایه امنیتِ حاصل جان سپاه و سپاهی خیانت، وطن فروشی و غارت کند و با نشخوار های #آشنا و آشناهایشان طلبکار هم باشند! چه حزن انگیز است این سکوت و سکون! آفرین بر انتخاب های ما ملت!😏 دستمریزاد! نکند ما با این انتخابهایمان، خدای ناکرده غیر مستقیم سهمی حتی اندک در به خاک و خون غلطیدن پاکترین و وطن پرست ترین دوستداران ایران و اسلام، داشته باشیم؟!❣ اگر اینگونه باشد ، پس در دو دنیا، وای به حالمان! کمی بیندیشیم! #آشنا #زیباکلام #سلبریتی #خفه_خون_سیاسی #نون_به_نرخ_روز #کدخداپرست 💕 @aah3noghte💕
37.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 به نظر می رسه این کلیپ بدجوری به هدف خورده🚀 شاید یکی از علل فشار دولت به صداوسیما و ممنوع شدن پخش زنده برنامه ، پخش این کلیپ روشنگرانه در این برنامه بوده است! ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ...🌹🕊هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است یک شب خوابش را دیدم. گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست ایستادم. پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . ... 💞 @aah3noghte💞
🌼🍃🍃🌼 ...🌹🕊هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است یک شب خوابش را دیدم. گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست ایستادم. پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . ... 💞 @aah3noghte💞