eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 آنکه چون سرو سهی بدرقه شد با گلِ اشک اینک از معرکه چون #نسترنش آوردند. #وداع_با_پیکر_داداش_مجید #حر_مدافعان_حرم #شھیدمجیدقربانخانی #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 شاید نام را بارها به عنوان شنیده باشید اما... از چیزی شنیده اید⁉️ سر مزار شهید فاطمیون، نشسته بودند. رفتم کنارشون وایسادم. پرسیدم: ببخشید شما با این نسبتی دارین؟! +بله با خانواده شون بودن که سر مزار بودن. -امکانش هست در مورد برامون بگید؟ عموی شهید تعریف کرد: فیلم اخراجی ها رو دیدید⁉️ ما هم مثل مجید سوزوکی بود. عموی هنوز شروع نکرده بود به تعریف، اشک از چشمانش سرازیر بود! با (ع) و هم با (ع) همزمان شد، خانواده هست و هم در قطعه فاطمیون، مزار مبارک ایشونه‼️ پسر خیلی شری بود،😟 تو زندان میخواست خودکشی کنه!😑 دادگاه گفته بود وثیقه 40 میلیونی ببریم برای آزادیش ولی 40 میلیونی گیرمون نمیومد، حتی وثیقه شصت میلیونی هم گیرمون اومد. تو زندان، خواب (س) رو دیده بودن که از کمک خواسته بودن. بعد از خوابش، میکنه❗️ ما به چشم یه آدم بد به او نگاه میکردیم ولی نمیدونستیم درِ همیشه بازه. در عین ناباوری نامه رو خوندن! بعد از گفت: میخام برم سوریه. خانواده ش نمیشدن. دست به دامن بقیه میشد تا خانواده ش رو بگیرن. چهار دوره رفت و فرمانده گردان شد، اونقدر بود که میگفت: و ، دست داعش نمیفته. خلاف کار بود توبه کرد رفت جبهه به مکانی رسید که الان غبطه شو میخوریم. مزار مطهر: گلزارشهداےشیراز ... 💕 @aah3noghte💕
💔 هِی نشستیم و نوشتیم: "کِے شود حُر شوَم و توبہ مردانه کُنم!؟" و ندانستیم فقط به گفتن نیست... داداش مجید هم شاید مثل ما گفت اما... پای حرفش ایستاد پای حرفش، جان داد... . کاش توبه هایمان، توبه بود... 💔 ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 ازپله های قهوه خانه که پائین مےآمد به من اشاره مےڪرد و مےگفت: "پناه حرم! بریم"؟ و خودش شروع مےکرد به خواندن: "پناه حرم! کجا داری میری برادرم؟! بدرقه راه تو، دیدهء ترَم! آهسته تر برو داداش، ببین چه مضطرم" حالا این نوحه را من یاد گرفته بود ولی عجیب به دلش نشسته بود... دلش تاب اضطرار حضرت زینب را نداشت رفت تا بار دیگر عمه سادات به اسارت نرود... راوی: دوست 💞 @shahiidsho💞