eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 چون یاد #تو مےآرم خود هیچ نمےمانم... #شهیدحسن_علاءنجمه #تراب_الحسین #حزب_الله #جوانب #زیبایی #پاکی #حیا #شهادت 💕 @aah3noghte💕
💔 بـ👸🏻ـانـو! آن زمان كه👇🏻 جلوي آيينه مي نشيني👈🏻 براي دل خودت ! چهره مي آرايي💄👈🏻 براي دل خودت ! مو پريشان ميكني 💇🏻👈🏻براي دل خودت ! لباسهاي تنگ و بدن نما👗 👈🏻 براي دل خودت ! و قدمــ👠ــ در خيابان ميگذاري👈🏻 آنهم براي دل خودت ! اگر مجالي يافتي... نيم نگاهي هم به دل پسر همسايه بينداز ... 😔 حالي از چشمان آن مرد رهگذر بپرس!😓 تاملي هم بكن  به حال و روز آن پسركِ نوجوان🚶 ! و چه بسيار دلهايي كه بخاطر دلِ تو بانو؛ مي لرزند و ... و چه بسيار ذهن هايي كه بخاطر دلِ تو بانو؛ كج مي روند ... و دل تو سالهاست كه دارد ويران ميكند😔 دلها و فكر ها و زندگي ها را ... و اين تضاد❌ را پاياني نيست كه👇🏻 تو ميگويي : براي دل خودم❣ تيپ ميزنم💅🏻 او نگاه نكند! و او ميگويد: براي دل خودم❣ نگاه ميكنم او تيپ نزند!🚫 و اينجاست كه عدالت نمايان ميشود! 🌟 عدالت 🌟 همان مفهمومي كه مي گويد هرچيزي سر جاي خودش! و اين يعني بـانو👈🏻 نجيب باش و باحيا! آقـا 👈🏻سر به زير باش و با غيرت ! هر چيزي سر جاي خودش👌🏻 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 💔 سفارش شهدا به حجاب، یکی دوتا نیست... اما برادرم! تو نیـز با غیرت و چشمان پاڪ قلب شهدا را شـاد کن.... ... 💕 @AAH3NOGHTE💕
💔 قابل توجه اونی که گفت: "شهدا واسه وطنشون جون دادن، نه بخاطر این چند تار مو...."😏 شهیدابراهیم نژاد: "اگر مےدانستم با هر بار که خونم ریختہ مےشود❣ بےحجابی، آغوش حجاب در بَـر مےگیرد حاضـر بودم☝️ #هزارانـ بار ڪشتہ شومـ"... #شهیدیعقوب_ابراهیم_نژاد #پرستوصالحی #سلیبریتی #روغنفکر #حجاب #حیا #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اين يک دعوت نامه است💌 دعوت شما از طرف🌹شهدا🌹 بيا و با حرف هايي از جنس شهدا آشنا شو بيا و با نور اين ستاره ها✨✨، راه را انتخاب کن... شهدا منتظرند سلاحشان 🔫 بر زمين نماند... اگر دعوتنامه ي شهيد💌💌 به دستت رسيد، با ما همراه شو سنگـر تو حجاب توسـت ای خواهرم! نگـذار خون سرخ برادر شهیـــ❣ــدت فراموش شود‼️ #شهیداحمدپناهی #حجاب #حیا #خون #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ⁉️ ☝️ فرقے نمیکنه ... 💻 صفحہ ے ... ... یا ❗️ 👀 مراقب باش❗️ 🚫 ، ارزش دیدن ندارد... فراموش نڪن☝️ ناظر همہ ے چشمـ هاست... ❤️ و خدا برایت کافیست... 😍 چشمـ و دلت را واگذار ڪن بہ خدا❗️ 🙂 تو خودت، انتخاب میکنے چشمت باشد یا بہ گناه❗️ ☝️اما دقت ڪن و عفت تو بہ انتخابت وابستہ است... ... 💕 @aah3nlghte💕
💔 🌺بـــــرادرم... او در گرماے تابستان چادر آری سر ميڪند، سخت است ؛ چادر آزادے حرڪت و دستانش را مے گيرد ، سخت است ولے ... سر ڪردن مسئوليت مے آورد و انتظار 🌺،  ☝️ولے تـــــمام اينها سخت تر از ڪار تو نيست ؛ سخت تر از ڪار تو نيست ڪه بايد در تمام طول سال سر به زير راه بروے💚 و از ميان مدادرنگے هاے متحرڪ😒 کوچه ها و خيابان ها، از ميان بانوانے ڪه نتوانسته اند خودنمايے شان را ڪنترل ڪنند ، سالم رد شوے🌸 ... ازڪار تو سخت تر نيست ڪه در اين هجوم بے مهاباے وسوسه هاے دلفريب و پليدے هاے نا جوانمردانه ❌بايد پاڪـــــ باقے بمانے💛 ! و " خـــ📿ــداوند " مرد را قوے آفريد زيرا وظيفه ات بسے سنگين تر است👌 ؛ و اگر در اين آزمون ها پيروز شدے مردے خدايـــــے ميشوے❤️🍃 ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 مصی علینژاد گفته خیابانهای سوئیس، حریم خصوصی هنرپیشه ها نیست☝️ که بی حجاب راه بروند و بعدا اعتراض کنند چرا فیلم مان را منتشر کردید؟! 😏 اتفاقا حرف ما هم همین است که خیابان های #ایران حریم خصوصی تان نیست که هرطور خواستید بپوشید و انتظار داشته باشید مردم و پلیس کاری تان نداشته باشند! #اندڪےبصیرت #مسیح_علینژاد #مصی #حجاب #پوشش #غیرت #حیا 💕 @aah3noghte💕
ظاهر.mp3
6.29M
💔 که وقتی بهشون میگیم ظاهرت مشکل داره، حجابتو رعایت کن میگه دلم پاکه!😌 👆حتما این فایل رو گوش کنن... 📢یوسف پیامبر با همه زیبایی و موقعیتی که داشت حاضر نشد گناه کنه؛ من و شما چی؟؟؟ 🎙استاد پورآقایی ... 💕 @aah3noghte💕
💔 جهان سوم کجاست؟؟؟ زن ایرانی را فریب مےدهند که بےحجابی، هرزگی نمےآورد #تصویربازشود #حجاب #مصی #حیا #عفت #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 صحبت های جالب #بانو #الهام_چرخنده 🎀 تاکنون بیش از ۳۷۸ سخنرانی کرده‌ام و توانسته‌ام در چادری شدن ۸ هزار نفر نقش داشته باشم و امروز با صدای بلند می گویم: 🎀 کشور صاحب دارد و باید تربت شناس باشید تا از لطف الهی برخوردار شوید. "نباید اسیر سلبریتی هایی که هیچ عمقی ندارند و توخالی هستند شویم" 😔 بارها هم خودم و هم فرزندم کتک خوردیم و می دانم حفظ این حجاب و حسینی بودن سخت است ولی... . 🍃 من راهم را انتخاب کرده‌ام چون از یک «پاپتی پرگناه» برگشته‌ام و از حضرت زینب (س) و حسین (ع) کمک گرفته‌ام و فکر می‌کنم در برابر سختی‌های حضرت زینب (س) من کسی نیستم و "این سختی‌ها چیزی نیست و همه می‌توانیم زینب زمان خود باشیم." 🍃. ‼️ دیگر نمی‌خواهم در قطعه هنرمندان دفن شوم، من باید درس عبرت برای دختران جوان کشورم باشم و راه رفته به سوی دنیای غرب را که به سمت تباهی است به دختران سرزمینم نشان دهم و از عواقبش بگویم تا شاید نفر دومی وارد آن نشود و امروز هر ضربه‌ای که دشمن وارد می‌کند، من در مسیرم مصمم‌تر می‌شوم. . ♥️ بخش هایی از سخنرانی خانم چرخنده در همایش حجاب و عفاف قزوین ♥️ #حجاب_زینبی #حیا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 غیرت عباسیِ ابوفاضل اجازه نمےداد نامحرمان نگاه چپ به خیام حرم بیندازند مدافعان حرم هم عباسگونه از حرَم خواهر ارباب محافظت کردند خواهرم! تو نیز با حجابت از حریم عمه سادات حفاظت کن ...💔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 👱♀دختره با کلی آرایش برگشته میگه: واقعاً شما پسرا این دختر #چادریا رو از ما بیشتر دوس دارین؟ 👱پسره خیلی رک گفت: آره!!!😊 👱♀دختره جواب داد: پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟ 👱پسره گفت: آره تو راس میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم اصلا سر پایین انداختن کمه؛!! باید تعظیم کرد در مقابل یادگار حضرتــــــــ زهــــــــــــرا سلام الله علیها... 😇 #حیا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 دخترِ حضرت زهرا... کم خردان متعقدند اگر حجاب برداشته شود آنگاه زن آزاد است!!! چه کسی به نام آزادی دیوار خانه اش را برمیدارد؟؟ #حجاب_فاطمی #حیا #غیرت #مصی_پولینژاد #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یادش بخیر ، می گفت: یادگار حضرت زهرا(س)است، ایمان یک زن وقتی کامل می شود که حجابش را رعایت کند. ... 💕 @aah3noghte💕
✍️ در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد. حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را می‌دیدم. وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از پشت پلک‌هایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب می‌کرد. عمو همیشه از روستاهای اطراف مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد می‌کردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم. مردی لاغر و قدبلند، با صورتی به‌شدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیره‌تر به نظر می‌رسید. چشمان گودرفته‌اش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق می‌زد و احساس می‌کردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک می‌زند. از که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقب‌تر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم می‌داد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم. از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زن‌عمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زن‌عمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب می‌فهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم می‌کرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟» زن‌عمو همانطورکه به پشتی تکیه زده بود، گردن کشید تا از پنجره‌های قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.» و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون می‌برم عزیزم!» خجالت می‌کشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب می‌دانستم زیبایی این دختر شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است. تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباس‌ها به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته بود، لباس‌ها را در بغلم گرفتم و به‌سرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابم ظاهر شد. لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمی‌توانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و صورتم را به درستی نمی‌پوشاند که من اصلاً انتظار دیدن را در این صبح زود در حیاط‌مان نداشتم. دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم می‌زد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمی‌داد. با لبخندی زشت سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ و بودم که با یک دست تلاش می‌کردم خودم را پشت لباس‌های در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف می‌کشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند. آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بی‌پروا براندازم می‌کرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد شده بودم، نه می‌توانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم. دیگر چاره‌ای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدم‌هایی که از هم پیشی می‌گرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمی‌شد دنبالم بیاید! دسته لباس‌ها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباس‌ها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دست‌بردار نبود که صدای چندش‌آورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟» دلم می‌خواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمی‌توانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباس‌های روی طناب خالی می‌کردم و او همچنان زبان می‌ریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!» شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس می‌کردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون می‌ریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!» نزدیک شدنش را از پشت سر به‌وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد... ✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 . . زمانی زیباست که با عجین شده باشد.... . حیا که نداشته باشی چادر سیاه هم محجبه ات نمیکند... . . . حضورمان در فضای مجازی بی فایده است...اگر ندانیم دشمن حیامان را نشانه گرفته است....🤔 . . به من محجبه نمیگوید چادرت را بردار !😈 چون میداند من این کار را نخواهم کرد... . میگوید عکست را در معرض دید نامحرم قرار بده.... میگوید شوخی و صحبت با نامحرم در این فضا مشکلی ندارد.... میگوید با ناز و ادا صحبت کردن در پست ها و نظرها مشکلی ندارد.... میگوید دلبری از پسرهای مذهبی در فضای مجازی اشکالی ندارد... . میگوید تو عکسی که میخواهی را بگذار... طوری که دوست داری صحبت کن... بیخیالِ ذهن و دل جوان های مجرد و متاهل... . و اینطور میشود که کم کم شاهد کم شدن حیامان میشویم...😥 و امان از روزی که حیا برود....😭 . حیا نباشد حجابی نخواهد بود ... 💞 @aah3noghte💞
💔 و مخصوص خانم ها نیست چشمانی که حیا از آن لبریز باشد صاحبش را می کند و وای بر کسی که حیا ندارد... عکس ، کاملا گویاست و از نجابت یک مرد حکایت دارد جواد محمدی که حالا همه او را به نام می شناسند... ... 💞 @aah3noghte💞
✅توضیح: داستانی که مےخوانید، واقعی و به نقل از دختر تازه مسلمان زرتشتی است که خودشون، داستان رو نوشته اند و البته به سبک دلنوشته و ادبیات سنی بروبچه های دهه هفتادی ادمین کانال ... بااجازه از خود ایشان، داستان را کمی ویرایش کرده اند... ⃣ اوایل تابستان سال۹۲ بود. با دوستم نسیم رفته بودیم استخر؛ در راه برگشت دوست نسیم رو دیدیم که با خوشرویی ما رو پذیرفت و کمی خوش و بش کرد. چند کتاب📚 دستش بود و بعد از صحبتهای معمول، کتاب ها رو به نسیم داد و تشکر کرد و رفت. از نسیم پرسیدم: " اینا چه کتاب هایی اند"؟ گفت: "دفاع مقدس". من وضوح ذهنی کافی از دفاع مقدس نداشتم ولی قلباً نسبت به 🌷شهدا🌷 به خاطر دفاع از ارزش های ملی ارادت داشتم. گفتم: "میدی منم بخونم؟" قبول کرد و داد؛ کتاب "نورالدین پسر ایران"📗 و "پایی که جا ماند"📔 این دو کتاب، جرقه های بزرگی بودند، به چند دلیل: ✅اول اینکه امام خمینی (ره) در میان رزمندگان، بسیار محترم بود و آنها به واسطه امام توکل بسیار زیادی به ✨ ✨داشتند. ✅دوم اینکه رزمندگان مشتاق مرگ یا 🌷شهادت🌷 بودند و به آن افتخار می کردند... من تصویری واضح و کامل از جنگ نداشتم؛ حتی برام خنده دار بود که چرا باید یکی بمیره و به مرگش افتخار کنه❗️ و این عمق ندونستنم بود...😅 نهایت عشقی که من می دونستم رومئو و ژولیت؛ لیلی و مجنون بود... چون درکی از 💖عشق عرفانی💖 میان عبد و ✨معبود✨ نداشتم... ✅سوم اون دوستی و افتادگی و تواضع و از خود گذشتگی توی جبهه ها بود... اوایل فکر می کردم داستانه، واقعاً نمی دونستم این از خودگذشتگی و ایثار، واقعیه، واقعاً جنگ بود. 🌷شهدا🌷ی اقلیت کم نیستن ولی متأسفانه به ما نسل جوان معرفی نشده اند❗️ خلاصه... کتابارو خوندم و به نسیم پس دادم، و بعد کتابای بیشتری📚📚 خوندم؛ بعد از اون رفتم سراغ وصیت نامه های شهدا... که کم کم منجر شده به آشنایی ام با "حاج آقای علوی"❤️... وقتی وصیت نامه شهدا رو خوندم دیدم در وصیت نامه ی خیلی از 🌷شهدا🌷 به حفظ اهمیت داده شده. ✳️ اگر در مناطق اقلیت نشین رفت و آمد کنید می بینید حجابشون حتی از عرف جامعه هم خیلی بهتره ... واقعاً و عفتشون از خیلی از مسلمان ها بهتره... ادامه دارد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 کردن یعنی من نمیخواهم در گناه تو شریک باشم‼️ 💞 @shahiidsho💞