eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 فردا روز پرستاره.. کسایی که سپر بلای ما شدن.. نفساشون سخت شد بعضیا نفساشون بند اومد تا راحت نفس بکشیم.. خیلی حس قشنگیه که نفس کشیدنمون بسته به نفس کشیدناتونه.. روزتون مبارک ..⚘⚘⚘ ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 مرد تر از همه ست گرچه زن است تڪیه گاه حسین با حسن است نطق حیدر ، صلابت زهرا زینب اصلا تمام پنج‌تن است ... 💞 @aah3noghte💞
💔 پلاکارد قابل تامل یک هوادار ایرانی✓ من یک ایرانیم؛ زندگی کودکان بیماری های خاص در خطر است. ‌ هزاران کودک نمی‌توانند شاد باشند و ورزش کنند. شاید هزاران کودک تا جام جهانی بعدی زنده نمانند. چرا؟ به خاطر های دارویی بر . آفرین بر این پرستار باشرف را به تموم پرستاران باوجدان تبریک میگیم. 💞 @shahiidsho💞
💔 🌸 امروز فلَک از زینب کبری گوید 🌸 از نور دل و دیده ی طاها گوید 🌸 تبریک به هم ولادت زینب را 🌸 زهرا به علی، علی به زهرا گوید ولادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) و روز پرستار مبارک باد سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞
💔 یادم هست زمان شکست حصر آبادان بود. صبح اول وقت که بیمارستان رفتم. همینطور مجروح بود که به بیمارستان  می‌آوردند. در میان مجروحان یک رزمنده بود که جراحت شدیدی داشت. فامیل این رزمنده که یغمایی بود، هیچوقت از خاطرم نمی‌رود. چون لحظات آخر عمر این مجروح بود، به گوشه‌ای از یک سالن در بیمارستان منتقل شد تا در آرامش خاصی  شهید شود چون دیگر برای این رزمنده نمی‌شد کاری کرد اما من با خودم فکر کردم ممکن است یک اتفاقی بیافتد، شروع کردم به پانسمان زخم‌های این مجروح و سرم زدن و هر مراقبت‌ اولیه‌ای که می‌شد برای این رزمنده انجام داد. این رزمنده مجروح تا لحظه آخر همینطور اشهد می‌گفت تا شهید شد و چند تا از این رزمنده‌های همراه این شهید شروع کردند به سجده کردن. از آن‌ها که پرسیدم "ایشان شهید شده است چرا شما سجده را می‌کنید؟" جواب دادند که این رزمنده به ما وصیت کرده بود وقتی شهید شد برایش  سجده شکر به جای بیاوریم. وقتی این صحنه را دیدم از نظر روحی ضربه خیلی شدیدی خوردم و اشک‌هایم جاری شد. من هم همراه آن رزمنده‌ها سجده شکر به جای آوردم اما گریه امانم نمی‌داد. همین موضوع نشان می‌داد شهدای ما با اینکه می‌دانستند ممکن است چه اتفاقاتی برای آن‌ها بیافتد باز هم تا لحظات آخر هیچوقت خدا را فراموش نمی‌کردند. راوی: نرگس آقاجری امدادگر دفاع مقدس انتشار به مناسبت و 💞 @shahiidsho💞