eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 شهیدی که امام خامنه ای از او امتحان گرفت یکی از برنامه های ما در زمان انقلاب انتقال اسلحه از سرا
💔 شهیدی که بعد از شهادت، کارنامه دخترش را امضا کرد آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید نه بابا، غذا نخوردم. +خوب من می‌روم برای شما غذا بیاورم. - نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور. +کدام برگه؟ - همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد. زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش میدهد. بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمیگردد پدرش را در اتاق پیدا نمیکند... شرح کامل ماجرا در پست بعدی👇👇👇 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شهیدی که بعد از شهادت، کارنامه دخترش را امضا کرد آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پ
💔 ماجرای کرامت شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بعد از شهادت ◾️بعد از شهادت آقا مجتبی، مراسم های متعددی از سوی ارگان ها و گروه های مختلف به منظور بزرگداشت ایشان برگزار شد. قرار بود در خوانسار هم مراسمی به همین منظور از سوی فرماندار آنجا برگزار شود. به همین خاطر ما را هم به این مراسم دعوت کرده بودند. دخترهای کوچکم به خاطر درس و مدرسه شان نتوانستند همراه ما به خوانسار بیایند و در قم ماندند. ◾️آن روز برای دخترهای من روز عجیبی بوده است. خودشان می گویند در آن روز همه اش احساس می کردند کسی آنها را دنبال می کند. حتی وقتی به گلزار شهدا و نانوایی رفته بودند این احساس را داشتند. دخترم زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات ثلث دوم را بین دانش آموزان می کند و از بچه ها می خواهد که والدینشان آن را ملاحظه و امضا کنند. دخترانم هم با ناراحتی به خانه بر می گردند. ◾️بچه ها را به خواهرم سپرده بودم، به همین خاطر شب هم پیش آنها مانده بود. آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید نه بابا، غذا نخوردم. زهرا می گوید خوب من می روم برای شما غذا بیاورم. پدر می گوید نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور. دخترم می گوید کدام برگه؟ پدرش می گوید همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد. زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، اما هرچه دنبال خودکار آبی می گردد پیدا نمی کند. او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا بالاخره خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش می دهد. بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمی گردد پدرش را در اتاق پیدا نمی کند، نگران به سمت حیاط می دود و می بیند در حال رسیدگی به باغچه است. آقا مجتبی عاشق گل و گیاه بود. زهرا دوباره به آشپزخانه بر می گردد و وقتی غذای پدرش را برایش می برد، می بیند او دیگر در حیاط نیست. این بار هراسان و گریان به دنبال او می دود اما هرچه می گردد، پیدایش نمی کند. همین موقع از خواب می پرد. خاله اش برایش آب می برد و آرامش می کند. زهرا دوباره می خوابد. ◾️صبح که از خواب بیدار می شود توجهی به خواب شب گذشته اش نمی کند. موقع رفتن به مدرسه که با عجله وسایلش را آماده می کند، ناگهان چشمش به برنامه امتحانی اش می افتد که با خودکار قرمز امضا شده، برگه را به خواهرش نشان می دهد. خواب دیشب برایش تداعی می شود. با تعجب ماجرا را برای خواهرش تعریف می کند و تاکید می کند که به کسی نگوید. شهید صالحی در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. ◾️آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. 💞 @shahiidsho💞
💔 جون دادن تا منو تو امنیت داشته باشیم... شهادتون مبارک((: شهادت چند مرزبان در سراوان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 جون دادن تا منو تو امنیت داشته باشیم... شهادتون مبارک((: شهادت چند مرزبان در سراوان #امام_زمان
💔 جون دادن که ما در آرامش روز دختر رو به دخترامون تبریک بگیم شهادت تعدادی مرزبانان در سراوان را تبریک و تسلیت عرض میکنیم 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 گر‌چه لب میخندد اما دیده‌مان غرق غم است.. #حاجی #شهید_قاسم_سلیمانی #امام_زمان 💞 @shahiidsho💞
💔 دختر عزیزم! من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. 💞 @shahiidsho💞
💔 "پدر عزیز تر از جانم سلام امسال درست 30 سال از روزی که عاشقانه به سوی شهادت آغوش گشودی میگذرد و این یعنی سه دهه است که تفسیر واژه پدر را بر روی دوش ناتوان من گذاشتی و چه سنگین مسئولیتی است این بار برای دختری که پدرش قهرمان یک ملت بوده و هست" ✍🏻روز دختر بر تمامی دختران سرزمینم که برای حفظ دین و ناموس و وطن بدون پدر و با قاب عکس بزرگ شدن مبارک.❤️ قسمتی از دلنوشته لیلا برای پدرش انتشار به مناسبت 💞 @shahiidsho💞
💔 ‏دیکتاتور ؟!!!؟ کودوم رهبر مملکت رو دیدین که دست دختر شهید رو ببوسه؟! روز دختر به همه دختران‌ِرهبر مبارک 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 با جوادبودن طور دیگری کِیف داشت. بیشتر جواد سربه سر من می‌گذاشت ولی جاهایی هم که میدید قاطی کرده‌
💔 روز دختر رو تبریک میگم به همه‌ی دخترایی که دیگه طعم تبریک و لبخند پدر رو نمی‌چشن .. - روزتون مبارک رقیه خاتون های زمان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر... خدا نکند در صحرای قیامت شرمنده دختران شهدا باشیم #روز_دختر #امام_زمان #میلاد_حضرت_
💔 حرف آخر پدرش آسمانی شد... دانشگاه که قبول شد همه گفتند: با سهمیه قبول شده!! ولی... هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی خواست یاد بگیرد بنویسد بابا... یک هفته در تب سوخت.. ‎ اینقدر با گفتنِ سهمیه سهمیه، نمک به زخم دل فرزندان شهدا نپاشیم سراغ دارم خانواده‌های شهدایی که فقط بخاطر همین زخم زبانها تا الان از سهمیه استفاده نکرده اند... پ.ن: بغض حلما هنگام یادگیری کلمه بابا در کلاس اول.... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شهیدی که بعد از شهادت، کارنامه دخترش را امضا کرد آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پ
💔 نوشته بود: «ما حاضریم گرسنگی بکشیم و سختی و تحریم را تحمل کنیم ولی زیر بار زور نمی‌رویم. این درس را از سیدالشهدا آموختیم...» اَلّلهُمَّ ارزُقنی شَفاعَة الحُسین یَومَ الورودِ و ثَبِّت لی قَدَمَ صِدقٍ عِندک مَعَ الحُسینِ. پروردگارا شفاعت حسین را روزی که بر تو وارد می‌شوم، نصیبم بگردان و مرا نزد خود ثابت قدم بدار سیدی و مولا یا حسین دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان وصیتنامه 💞 @shahiidsho💞
💔 نوجوان آتش به اختیار احساس مسئولیت عجیبی داشت. منتظر نمی ماند تا کاری به او واگذار شود. خودش پیگیر خیلی از مسائل بود. یک روز با یک روزنامه دیواری آمد پیشم. داد دستم و گفت باز کن. وقتی باز کردم دیدم نقشه خیابان ها  و کوچه های محل را کشیده بود با تمام جزئیاتش. می گفت: این نقشه کوچه ها و خیابان های محله است و خانه تمام افرادی که به نحوی با انقلاب مشکل داشتند و یا مشکلات اخلاقی داشتند مشخص کرده ام. حتی خانه کبوتر بازان محله هم در نقشه مشخص شده بود. در مسائل فرهنگی هم پیشتازی خودش را داشت. با اینکه من مسئول جلسات نوجوانان بودم؛ اما همیشه حسین پیشنهاد می داد. جلسه که تمام می شد حسین یک بحث علمی را مطرح می کرد و همه را پای کار می کشید و بحث ها معمولا تا دو یا سه ساعت ادامه داشت. راوی: عظیم مقدم دزفولی 📚 آسمان خبری دارد 💞 @shahiidsho💞
💔 از به همه بانوان: طوری رفتار کنید که شایسته یک دختر پاک اسلامی است هرگز چادر را از سر خود نگیرید و با پوشش کامل اسلامی در کوچه و خیابان حاضر شوید 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 جون دادن که ما در آرامش روز دختر رو به دخترامون تبریک بگیم شهادت تعدادی مرزبانان در سراوان را تبر
💔 دختری که در روز دختر، یتیم شد... تازه داشت کمی دلم، آروم و قرار می‌گرفت که این عکس، آتش قلبم رو باز شعله‌ور کرد... دختر شهید بادامکی در روز دختر ، یتیم شد😭 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 روز دختر رو تبریک میگم به همه‌ی دخترایی که دیگه طعم تبریک و لبخند پدر رو نمی‌چشن .. - روزتون
💔 روحیه طنزی داشت برای هرجا یک حرف و شوخی و شیطنت جدید داشت. متناسب با آن موقعیت، چیزی پیدا میکرد. یک بار یکی از دوستانش را بعد از چند سال دوباره میبیند. حالا هر کسی بود از خوشحالی بال درمی‌آورد. اما جواد.... رفیقش می‌آید بغلش میکند و خوشحال که جواد کجا بودی؟ دلم برات تنگ شده و.... جواد همینطور خشک... بعد هم میگوید ببخشید من چند وقت پیش تصادف کردم و فراموشی گرفته‌ام. حالا شما را نمی‌شناسم... رفیقش هم شروع میکند به گریه کردن که با خنده جواد متوجه میشود.... 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر... می‌گفت: "یکی از سندهای حقانیت این اصل عزیز و بزرگ انقلاب (ولایت فقیه) این است که بیش از ۳۰۰ هزار شهید در وصیت نامه‌های خود بر آن تاکید کرده و با خون خود این موضوع بزرگ با برکت را امضا نموده‌اند".🖌 شوخی نیست... سیصد هزار شهید (کسی که در قرآن، عِندَ ربهم نامیده شده) به اطاعت از ولایت، سفارش کرده‌اند... تاریخ نشان داده دلت را با نائب امام زمانت صاف کنی، میتوانی امام زمانت را هم تصدیق کنی... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 نوشته بود: «ما حاضریم گرسنگی بکشیم و سختی و تحریم را تحمل کنیم ولی زیر بار زور نمی‌رویم. این در
💔 شهید بروجردی نه محافظ قبول می‌کرد و نه راننده؛ یکی از دوستان که مُرید شهید بروجردی هم بود همراهش شد و سعی می‌کرد یک لحظه از او دور نشود حتی جلوی در دسشویی می‌ایستاد که اگر شهید شد او هم شهید شود. آنها راه افتادند بروند جلسه‌ای که دعوت بودند. در این بین، یکی از پاسدارها که قبلا دو بار می‌آید پیش شهید بروجردی و میگوید مطلبی خصوصی دارم. محمد به خاطر جلسه و کمی وقت، به روز دیگری موکول میکند اتفاقا این جوان برای دفعه سوم زمانی می‌آید که همان صبح رفتن به جلسه ارومیه بوده. شهید بروجردی این بار می‌ماند چه کند به داوود راننده‌اش می‌گوید تو برو به جلسه برس تا من بیام. داوود می‌گوید: من یک قدم هم نمی‌روم بدون شما. من تو را می رسانم. شهید بروجردی اصرار می کند که شما برو من با این آقا صحبت می‌کنم و خودم را می رسانم. هر چه حاج داوود اصرار می‌کند فایده ندارد و می‌رود. آقای منصوری،هماهنگ کننده تیپ به او می‌گویند برادر بروجردی این جاده خطرناک است، ممکنه مین داشته باشد. من می‌روم نگاه می کنم اگر خبری نبود شما را صدا می‌کنم. شهید بروجردی قبول می‌کند. در این فرصت هم آن جوان می‌آید راز مگویش را بگوید. آقای منصوری از دور اشاره می‌کند که بیایید. شهید بروجردی می‌نشیند پشت فرمان و آن جوان هم کنار دستش می‌روند روی مین و شهید می‌شوند. دسته گلی از صلوات به نیابت ازشهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم به امید نگاهی ازجانب پُر مهرشان نقل ازرضا محمدی نیا همرزم 💞 @shahiidsho💞
💔 ‏مرزبان یعنی: جگرگوشه‌ات چند ماهه بدنیا اومده ولی تو دلتنگیت رو فدای امنیت مردمِ کشورت میکنی :) سربازان 💞 @shahiidsho💞
💔 غذای روح صدای اذان رو که شنید، دست کشید و گفت: "میرم نماز." اصرار کردیم: "غذات سرد میشه، تمومش کن"! گفت: "غذای روحم سرد میشه" در آستانه آزادی خرمشهر بی‌انصافی‌ست یاد نکنیم از فرمانده دلاور سالروز شهادت یاران 💞 @shahiidsho💞
💔 با لباس نظامی خاکم کنید می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بود. یهو حاج عبدالله گفت : " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید. " بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن. حالا تو شهید شو .. ! شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. ! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم . محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود . شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری ها . سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت . بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم . چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ... حاج عبدالله به آرزوش رسید ... پ.ن: پیکر مطهر این شهید بعد از ۸سال به میهن بازگشت شهادت ۳۱ اردیبهشت سردار بی سر 💞 @shahiidsho💞