💔
🌷شهید مبارزه با اشرار و آشوبگران
پاسدار شهید مرتضی ابراهیمی، از نیروهای سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) استان تهران در درگیری روز گذشته با منافقین و آشوبگران در ملارد به فیض عظیم شهادت نائل گردید.
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
بنزین کد بود. بسطامی.mp3
3.85M
💔
💥 خیلی مهم!
☢ چرا دولت یک شبه و بدون پیوست اطلاعاتی بنزین رو گران کرد؟
⭕️ دولت روحانی به خاطر دستگیرشدگان اخیر و اعترافات اون ها تحت فشار شدیدی قرار داره
و هر لحظه ممکنه کشور رو به مرز فروپاشی ببره...
#روحانی
#گرانی_بنزین
#اندڪےبصیرت
#پیشنهاددانلود👌
💔
#قرار_عاشقی
یکے باید باشھ بھ امامِ مهربونم،
امامِ رضا(ع) بگھ ڪھ:
"حالِ گرفتھ ے مرا با حَرَمَت درمان ڪن"
.
.
مآییم وُ سینه ای که
در آن مآجرایِ عشق توست 💛✨
.
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#ای_حرمت_ملجأ_درماندگان..
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#ایهالارباب
از #تو آنی دلِ دیوانه ی من غافل نیست
اینکه درسینه ی من هست،
تو هستی دل نیست...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#آھارباب
#آھزینب
#آھ_ڪربلا
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#السلامعلیڪدلتنگم💔
💕 @aah3noghte💕
💔
#شــهادت، بارانےست که بر همه یکسان مےبارد
چطور بعضی ها #گــُل مےکنند
و بعضی چون خار، نم نم #باران اثری در آنها ندارد؟؟
خدایا!
#خارهای_نفسم را تو حرَس کن
درد جدا کردنشان را تحمل مےکنم...
#شهید_کمیل_صفری_تبار(مصطفی)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهـایــے_ازشــ ☄ #قسمت_صد_و_پنجاه_و_یکم _چه صدای قشنگی داره شوهرت..!! یه چیزی بگم؟! نگاش ک
💔
#رمان_رهـایــے_ازشـــ ☄
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_دوم
_اگه بناست وسط حرفم بیای برو بیرون..😠
صورتم رو سمت حاج کمیل چرخوندم.
او پوست سفیدش از ناراحتی سرخ شده و گوشهاش قرمز بود حالا انگشتش رو تا ته توی پارچه ی عمامه ش فرو برده بود و با عضلاتی منقبض به گلهای فرش نگاه میکرد.
🍃🌹🍃
حاج مهدوی شروع کرد به گفتن اون حرفها..حرفهایی که بهم نشون داد چقدر گذشته ی هر کسی میتونه براش ننگ آفرین باشه!
_ببین بابا جان..شما قبلا یه اشتباهاتی کردی که همچین ساده نبوده..البته این جای شکر داره که پشیمون هستی وتوبه کردی.این فرصتیه که خدا به هرکسی نمیده!البته ما هم امانتدار خوبی واسه گذشته ت بودیم. کلی حرف از این ورو اونور به گوشمون رسوندن که ما همه رو با یک تو دهنی به صاحاب حرف انکار کردیم..البته منتی هم نیست.شما خواستی خوب شی ما هم گفتیم یا علی.. پشتتیم.هر چی باشه آبروی تو آبروی ماست.خودت باید بدونی که کاری که کمیل کرد هرکسی نمیکرد. منی که خودم پدرشم اعتراف میکنم اگه من جاش بودم چنین ریسکی نمیکردم.حالا چه دلایلی پیش خودش داشته خدا میدونه و خودش..وگرنه من یکی نظرمو از قبل بهش گفته بودم.
از خجالت در حال آب شدن بودم.پس حاج آقا مخالف وصلت ما بوده.درسته او بیراه نمیگفت ولی حرفهاش قلبم رو به درد میاورد.منتظر بودم تا ببینم چی موجب شده که بعد از چندماه این حرفها رو بهم بزنه..گفت:
_دیشب که دم مسجد با اون خانوم که خودشو دوستت معرفی کرد دیدمت حقیقتش نگران شدم.قرار نبود شما بعد ازدواج دنبال اون دوست و رفیقای اراذلت باشی کمیل میگفت باهاشون قطع رابطه کردی.
خواستم از خودم دفاع کنم که مانع شد و گفت:
_هنوز حرفم تموم نشده..✋
از شدت ناراحتی نفسم بالا نمی اومد
گفت:
_ببین من به خودت کاری ندارم.خدا بهت عقل داده شعور داده خودت صلاح کارت رو بهتر میدونی ولی بزار یک اتمام حجت باهات کنم کوچکترین خطری آبروی ما یا حاج کمیل و تهدید کنه من سکوت نمیکنم و خودم اقدام میکنم.
🍃🌹🍃
قلبم ایستاد..
چقدر صریح..چقدر مستقیم!سکوت مرگباری بینمون حکم فرما شد.فقط صدای نفس نفس زدن حاج کمیل می اومد..حاج مهدوی پدر از جا بلند شد و حرف آخرش رو زد:
_یه چیز دیگه میگم و حجت تمام!!! ما شما رو از خودمون میدونیم.اگه از خودم نبودی بهت هرگز اینها رو نمیگفتم. ما در این مدت خیلی حرفها شنیدیم.اونم بخاطر اینکه میخواستیم دست یک دختر توبه کار یتیم رو بگیریم و کمکش کنیم خودشو پیدا کنه..اگه نمک شناس و با انصاف باشی که قطعا هستی باید خیلی حواست رو جمع کنی..همین بابا..
از اتاق بیرون رفت ودر رو بست!
🍃🌹🍃
حاج کمیل صدای نفسهاش بلند ترشده بود از وقتی پدرش شروع به صحبت کرد سرش بالا نیومده بود.بیشتر از خودم دلم برای او سوخت که با انتخاب من چقدر پیش خونواده ش سرشکسته شده بود.
شاید اینها حرف دل خودش هم بود و روش نمیشد بهم بگه.
حق با پدرشوهرم بود..هیچ انسان شریف و با اعتباری چنین ریسکی نمیکرد.
دلم میخواست کاری کنم.حرفی بزنم تا شاید نفس کشیدنهای حاج کمیل طبیعی تر بشه.ولی من خودم هم حال خوبی نداشتم.بلند شدم..قبل از اینکه اشکم در بیاد باید از اتاق بیرون میرفتم و به جمع ملحق میشدم.شاید در سکوت وتنهایی حاج کمیل راحت تر نفس بکشه…
🍃🌹🍃
به خونه برگشتیم.
حاج کمیل تنها کلمه ای که از دهانش خارج شده بود خداحافظی از خونوادش بود.میدونستم که از من شرمنده ست.
در حالیکه این من بودم که باید احساس شرمندگی میکردم.
به محض رسیدن، قبا و عمامه اش رو درآورد و روی چوب لباسی آویزون کرد و بدون کلامی روی تخت دراز کشید.داخل اتاق نرفتم چادر وروسریم رو در آوردم و روی مبل نشستم.دلم گریه میخواست ولی حال گریه نبود.دیگه از یه جایی به بعد گریه آرومت نمیکنه!
روی مبل نشستم و فکر کردم.به همه چیز! به خودم.به حاج کمیل.به گذشته و آدمهای دورو برم.به حرفهای پدرشوهرم که چقدر تیز و برا بود و روحم رو جریحه دار کرده بود.کاش آقام بود..کاش مادر داشتم! اگر اونها بودند شاید با من اینطوری رفتار نمیشد!!تنهایی موجب شد خیلی از حرفهای پدرشوهرم رو بهتر درک کنم.یک جمله ش مدام در ذهنم تکرار میشد! دختر توبه کار یتیم…😒
تسبیح رو از مچم باز کردم و روی سینه م فشردم.انگار الهام کنارم بود.تصورش میکردم که مقابلم روی اون مبل تک نفره نشسته و بهم لبخند میزنه.ومن معنی اون لبخند رو نمیفهمیدم.اینقدر در خیالات خودم محو بودم که نفهمیدم کی تصویر الهام جای خودش رو به تصویر زیبای حاج کمیل داد.او روی همان مبل نشسته بود و دستش رو زیر چانه اش گذاشته بود.اندوه از نگاهش می بارید.این رو در نور کم اتاق هم میشد فهمید.خیلی طول کشید تا سکوت رو شکست.😔
_معذرت میخوام!
ادامه دارد…
نویسنده:
#فــــ_مــقیـمــے
#کپی_با_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
در کارهایتان دقّت کنید ببینید که آیا #اخلاص دارید یا نه؟
عمل خالص آن است که #نخواهی جز #خدا
تو را به خاطر آن تشویق کند.
#اخلاص
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
آهن آبدیده را، رنگ عوض نمےڪند
چهره انقلاب را، جنگ عوض نمےڪند
به منکر علی بگو، به کوری دو چشمتان
مطیع امر رهبری، رنگ عوض نمےڪند
#فداےسیدعلےجانم❤️
#پروفایل💪
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#آرایش_سه_لایه
👈بررسی رفتار میدانی آشوبگران در چند شهر حکایت از آن دارد که مدل رفتاری این افراد در اعتراضات اخیر نسبت به حوادث قبلی تغییرات عمدهای داشته است و هسته های خشونت آرایش سه لایه گرفتند.
بررسی های یک نهاد امنیتی نشان می دهد در اغتشاشات اخیر، افراد آموزش دیده در گروههای 5 تا 7 نفره سازماندهی شده اند
بر خلاف اغتشاشات سال 96 که زنان هدایت این گروهها را بر عهده داشتند، این بار مردانی که اکثرا قوای جسمانی بالایی دارند در این هسته های خشونت نقش آفرینی می کنند.
موارد کشف شده از این افراد نشان می دهد «هسته خشونت» در لایه اول به نارنجک دست ساز، ژل های آتش زا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد مجهز هستند که توسط یک یا چند موتور سوارمسلح با سلاح گرم درلایه دوم پشتیبانی می شوند.
همچنین در لایه سوم زنان جوانی وظیفه تهییج مردم حاضر در میدان به ویژه جوانان را بر عهده دارند که با هدف تحریک عواطف، آنها را برای پیوستن به اقدامات خرابکارانه تشویق می کنند.
یکی از نکات قابل توجه، سرعت بسیار بالای گروههای تخریبی است که در کوتاهترین زمان ممکن با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتش زدن کرده و پس از آن به طرز ماهرانهای خود را از بدنه معترضان و عابران جدا کرده و محل را ترک میکنند.
بر اساس اعلام نهادهای امنیتی، افراد «هسته خشونت» از لباسها و نشانه های مشخصی استفاده میکنند تا یکدیگر را در زمان ماموریت راحت تر شناسایی کنند.
#فتنه
#اندڪےبصیرت
💔
شهادت سه بسیجی
سپاه سیدالشهدا(ع) استان تهران از شهادت سه بسیجی و پاسدار در راه حفظ امنیت کشور در مبارزه با اشرار و آشوبگران خبر داد.😔
اسامی این شهدای بزرگوار به شرح ذیل است:
۱. شهید پاسدار مرتضی ابراهیمی - شهرستان ملارد
۲. شهید بسیجی مجید شیخی - شهرستان بهارستان
۳. شهید بسیجی مصطفی رضایی - شهرستان ملارد
نکته این است که نحوه شهادت هر سه شهید نیز همانند ترورهای دهه ۶۰ به دست منافقین است؛😏 به طوری که در کمین و ایجاد حلقه محاصره، به وسیله 🔪 #سلاح_سرد🗡 به شهادت رسیدند.
قصه پرغصه رشادت، فداکاری و ایثار #مأموران_ناجا انگار قرار نیست به فصل آخر برسد؛
چه آنجا که در اغتشاشات ۹۶ در صحنه سنگ خوردند و عقب ننشستند،
چه آن بار که در پاسداران تهران له شدند و خون ریختند و جان دادند
و چه این بار در تهران، در شیراز، کرمانشاه، اصفهان، اهواز و ... که به دست عدهای اوباش سلاخی شدند.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
AUD-20191110-WA0004.mp3
5M
💔
نظام تصمیم جدی داره که دیگه به راحتی کسی تایید صلاحیت نشه
💢 منصوبین رهبری بودجه شون دست #دولت هست
اختیارات این دولت از همه دولت ها بیشتر بوده...
استاد حسن عباسی
#اندڪےبصیرت
#نشرحداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
هشیارْ ، سری بود ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی #تو
دِلش رفت ز دَست...
خدا رو شکر کن
دلت اگه بند شهیدی شده
چون کسی، دلت رو خریده
که خدا خریدارشه...
#شھیدجوادمحمدی
#شهید_مدافع_حرم_آلالله
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#آھارباب
#آھزینب
#آھڪربلا
#حجاب
#رفیق_شھید
#مدافع_حریم_عمه_سادات
#قیامت
#حسرت
#رفاقت
#شھادت
#حسرت
#شفاعت
#جامانده
#کوچه_شهدا
#کوچه_شهید
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#فروارد_کن_مومن😊
💔
با درد بســاز! چـون دوای تو، مـنم
بر ڪَس منگر! کہ آشناے تو، مـنم
گـر بر سـر کوے عشق ما ڪشته شدی
شـڪرانه بدھ ! کہ خونبهاے تو، مـنم
حدیث قدسی:
هر کسی عاشقم شود
عاشقش مےشوم
و هر کس من عاشقش شوم
او را خواهم کُشت
و دیه اش بر من است...
#برای_بهترین_دوستانتان_آرزوی_شهادت_کنید
#شهادت_روزےتون❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
خدایا خودت گفتہ ای:
#انّا_لله
- من مالِ توام یعنے؟!🍂😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
شهادت اتفاقی نیست...
همین خرده حسابها که گاهی
بعضی ها امل بازی میدانند
اگر محض خاطر خدا باشد
میشود امضای شهادت
#شهید_محمود_توکلی
#شهید_تفحص
#دلشڪستھ_ادمین... 💔
#دستنوشته_شهید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
دل جدا، دیده جدا، سوی تو پرواز کند
گر چه من در قفسم، بال و پرم بسیار است...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#آھارباب
#آھزینب
#آھ_ڪربلا
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#السلامعلیڪدلتنگم💔
💕 @aah3noghte💕
💔
با آن صدای بی گذشت پرسید:
"عاشق شده ای"؟
گفتم:
"عشق، نمی دانم چیست....
بی تجربه ام.
تازه کارم.
نمی دانم اینطور خواستن، اسمش #عشق است یا چیز دیگر؟....
#فقط_سخت_میخواهمش.
گفت: "سخت خواستن، می تواند عشق باشد «به شرط آنکه سخت بماند و نرم»"
شهادت را میخواهیم... سخت میخواهمش...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهـایــے_ازشـــ ☄ #قسمت_صد_و_پنجاه_و_دوم _اگه بناست وسط حرفم بیای برو بیرون..😠 صورتم رو سم
💔
#رمان_رهـایــے_ازشــ ☄
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_سوم
_معذرت میخوام!!
همین جمله ی کوتاه هم براش سنگین بود.دستهاش رو با کلافگی روی صورتش کشید ونفسش رو بیرون داد.بلند شد و دور اتاق راه رفت.چند دور زد تا
بالاخره مقابلم ایستاد.
_حاج آقا قصد بدی از گفتن اون حرفها نداشتند.ایشون نگران شما هستند..
لبخند تلخی زدم.
_نگران من نه..نگران شما و خانوادتون.. البته حق هم دارن..من واقعا برای شما و خانوادتون ننگم..😞
🍃🌹🍃
او داشت دیوونه میشد.بلند بلند نفس میکشید.کنارم زانو زد و زل زد به چشمهام.
_اینطوری تا نکن رقیه سادات خانوم..شما خودت بهتر میدونی که حاج آقا نگران شما هستن.خودشون گفتن شما از خودمونید
با حرص گفتم:😬😞
_نیستم! من از شما نیستم! اگه از شما بودم گنهکار نبودم..گذشته م سیاه نبود.. بخاطر من سر شما نمیشکست..من یک لکه ی ننگم وسط اعتبار خانوادگی شما..
چرا؟؟؟ چرا حاج کمیل از من خواستگاری کردید؟! شماکه گفتی منو دوستم داشتی. پس چرا حاج آقا گفتن به رسم یتیم نوازی …
🍃🌹🍃
بالاخره گریه ام گرفت..😭
او محکم بغلم کرد..نفسهاش بیشتر و بیشتر میشد..ومن بلند بلند روی اون شونه ها اشک میریختم.گفت:
_به جدتون قسم اینطور نیست..حاج آقا شیوه ی خودشونو دارن..اعتقادات و افکار خودشون و دارن..من..من.....😞
سرم رو از روی شونه اش برداشت و صورتم رو مقابل صورتش گرفت.با چشمهایی که صداقت و اطمینان ازش می بارید گفت:
_به اسمت قسم من بهت ایمان دارم..شما اصلا برای من لکه ی ننگ نیستی..برای هیچ کدوممون نیستی..حتی برای حاج آقا..من عاشقتم..
سرم رو تکون داد وبا تاکید بیشتر گفت:
_گوش کن!!! من عاشقتم!بخاطر همین الان جانشین الهامی..
سرم رو رها کرد و کنارم به مبل تکیه داد و زانوانش رو بغل گرفت!گفت:
_شما خیلی مونده تا حاج آقا رو بشناسی. ایشون فقط به حضور اون دختر تو مسجد خوش بین نیستند..
اون داشت مدام حرف اون دختر رو میزد در حالیکه من فقط یک سوال ذهنم رو درگیر کرده بود نه نسیم!!به سمتش چرخیدم و با صورتی گریون دوباره پرسیدم:
_حاج کمیل،من به اون دختر کاری ندارم..من از اون متنفرم..الان مساله ی اصلی یک چیزه..اونم گذشته ی منه..شما نگفته بودی که خونوادتون از گذشته ی من مطلع هستند.شما نگفته بودی که پدرتون مخالف این وصلت بوده.من فقط دنبال یک جوابم.😢☝️اعتراف کنید..اعتراف کنید که این وصلت فقط بخاطر رضایت پروردگار بود نه رضایت شما!
هق هقم بیشتر شد.
_بهم بگید چرا خودتون و اعتبارتون رو فدای یک دختر بی سروپا کردید؟؟ چرا اجازه دادید بهتون مهر بوالهوسی بخوره؟؟
🍃🌹🍃
سرش رو با تاسف تکون داد.نگاهش پر از اشک😢 شد.میخواست چیزی بگه ولی حرفش رو میخورد!با بغض گفت:
_میدونی درد من چیه؟!!! درد من اینه که من شما رو باور کردم شما منو باور نکردی..دست مریزاد رقیه خانوم..دست مریزاد سید اولاد پیغمبر…
اینو گفت و بلند شد.
داشت میرفت سمت اتاق ولی دوباره برگشت سمتم.موقع حرف زدن فکش میلرزید:
_حتما در شما چیزی دیدم که به همسری اختیارت کردم..چیزی که خودت ندیدیش. به والله ندیدش..که اگر میدیدیش اینطوری درمورد خودت حرف نمیزدی..
او به سبک خودش عصبانی بود.
این رو میشد از بکار بردن افعال دوم شخصش فهمید.سرم درد میکرد.دستم رو حایل سرم کردم وناله زدم.😩😭
خدایااا من واقعا خسته ام..از این همه شک و تحقیر خسته ام..کی گذشته ی من و پاک میکنی؟! کی میتونم خودم رو باور کنم..؟؟
🍃🌹🍃
به دقیقه نکشید با یک لیوان آب کنارم نشست.
از میان پلکهای خیسم نگاهش کردم.چه آرامشی میدادن بهم اون یک جفت چشم نا آروم!!آب رو از دستش گرفتم ولی نگاهم رو نه!!من به اون چشمها احتیاج داشتم!!اونها به من اعتماد میداد! عشق میداد!از همه مهمتر اونها به من صبر و آرامش هدیه می داد.نجوا کردم:
_ببخشید که ناراحتتون کردم..😢
پیشونیم رو بوسید.یک بوسه ی طولانی!
_دوستت دارم…😊
ومن طبق عادت تا صبح مرور کردم همین یک کلمه را(دوستت دارم)!!!
🍃🌹🍃
شب بعد تصمیم گرفتم به مسجد نرم.
شاید اگر نسیم می دید که من مسجد نمیام دیگه اونجا رفت وآمد نمیکرد.تا چند روز مسجد نرفتم و تلفنی از فاطمه اخبار نسیم رو میگرفتم.فاطمه میگفت نسیم هرشب به مسجد میاد و سراغ منو میگیره.حتی چندبار اصرار کرده که فاطمه شماره ی تماسی از من بهش بده ولی فاطمه هر بار به بهانه ای سرباز زده.!روزهای بعدی فاطمه میگفت که نسیم دیگه مسجد نمیاد.ته دلم عذاب وجدان داشتم..
اگه نسیم حس کرده بود که من بخاطر دست به سر کردن او به مسجد نمیام و ازمن نا امید شده باشه و دوباره برگرده به روزای اولش اون وقت تکلیف من چی میشد؟ چرا اون زمان توقع داشتم همه توبه ی منو باور کنند ولی من دوست ده ساله ی خودم رو باور نکردم و ازش فرار کردم؟!
ادامه دارد...
نویسنده:
#فــــ_مــقیـمــے
#کپی_با_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
رئیس جمهوری که خودش را در جهنم می دید...
🎥شهید رجایی: خداوند در جهنم جایی داره که مساوی است با گناه ۳۶ میلیون انسان. اونجا جای منه! چون یک "بله" و یک "نه" ی من، زندگیشون رو تحتالشعاع قرار میده
👈کاش دولت مردان امروز این سخن را سرلوحه خود می کردند
#شهید_محمدعلی_رجائی
#روحانی
#فتنه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕