شهید شو 🌷
💔 خیلی فرق هست بین #منتظر_شهادت و کسی که فقط #شهادت، لقلقه زبانش شده و #امید واقعا منتظر شهادت بود
کانال رسمی شهید زیر نظر برادر بزرگوارشهید👇
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
شهید شو 🌷
💔 #حکم_جهاد رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع): شما امروز در #فضای_مجازی م
💔
#شھادت،
یعنۍ وارد شدن در حریم خلوت الہۍ و میھمان شدن
بر سر سفرهۍ ضیافت الہۍ؛
این خیلۍ باعظمت است.
۱۳۷۰/۱۰/۱۱
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
چگونه لبی بخندد، که عارفِ ما، عاشقِ ما، مخلصِ ما، حسینآقای ما نباشد ...
🎥 روایتی متفاوت از #شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آه... گُنده لات بود، اما با دیدن یه صحنه، متحول شد و راهی جبهه ها شد. توی جبهه ها به حرمت خو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#آه...
غریب ڪسی است
ڪه محبوبی ندارد
و غریبتر ڪسی است
ڪه محبوبش را ندارد...💔💔
#استوری
#آھ_ارباب...
#آھ_یازینب...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#اربعین
#محرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 یَا صَاحِبَ الجَمال وَ یا سَیِدَ البَشَر مِن وَجهڪَ المُنیر لَقَد نُورِ وَالقَمَر لَایَمڪِن الث
💔
همهی حرفهای من؛ با تو!
آبرو، اعتبار دنیا تو ...
نور، خورشید، بندگی، توحید؛
همه تفسیر میشود با تو!
صحن پیامبر اعظم امام رضا ع✨
صلّوا على رسولِ الله و آله ﷺ✨
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#شنبه_های_نبوی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
بزرگواری که عکس پست ها رو تغییر میدی
یا عکس رو کات میکنی
میدونی که کارت حق الناسه؟
پس بجای بلاک کردن من، خودت رو تغییر بده🙃
💔
#بسم_الله
لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ
نترسید که من بی تردید با شما هستم، میشنوم و میبینم.
سوره طه -آیه ۴۶
#یک_حبه_نور ✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
رکورد دار #پرواز_رزمی برون مرزی با هواپیمای اف۴ به یاران شهیدش پیوست
🔹️امیر سرتیپ دوم خلبان منوچهر محققی از خلبانان و نخبگان پروازی و از نام آوران نیروی هوایی ارتش به دلیل جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس و کهولت سن پس از طی یک دوره بیماری در سن ۷۸ سالگی در بیمارستان بعثت نهاجا دار فانی را وداع و به یاران شهیدش پیوست.
🔹️او متولد ۱۳۲۲ در شهر تبریز و خلبان هواپیمای اف ۴ که در سال ۱۳۵۹ در یک ماموریت برون مرزی درمنطقه بصره مورد اصابت پدافند هوایی دشمن بعثی قرار گرفت و به درجه جانبازی نائل شد.
🔹️مرحوم منوچهر محققی یکی از بزرگمردان دوران جنگ هشت ساله و نابغه پرواز با فانتوم است. این خلبان پیشکسوت نیروی هوایی ایران، رکورد دار پرواز رزمی برون مرزی با فانتوم به شمار میرود.
🔹️او دارای رکورد ۱۸۲ سورتی پرواز برون مرزی (Special Mission) است و با بیش از سه هزار ساعت پرواز با فانتوم از این نظر در ایران و خاورمیانه رکورددار است.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#خدایا_شکرت 🤲🏻
بخاطر قدرتی که به من دادی تا خودمو و دنیامو بسازم.🧡
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#دم_اذانی
الهی
و انظر إلی..!
نظری بر من و
بر درد من و
زاری من...!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۴۶) وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ مِنَ ال
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۴۷) قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
(مريم) گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد، در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نداشته است؟ خداوند فرمود: چنين است (كار) پروردگار، او هر چه را بخواهد مىآفريند. هرگاه اراده كارى كند، فقط به آن مىگويد: باش! پس (همان لحظه) موجود مىشود.
✅ نکته ها
ارادهى خداوند سبب پيدايش وآفرينش موجودات است و مىتواند بدون اسباب و وسيلهى مادّى نيز بيافريند. او سببساز و سببسوز است، گاهى تأثير چيزى را از آن مىگيرد و گاهى به چيزى اثر مىبخشد. پيدايش وبقا و آثار همه چيز بسته به اراده و خواست اوست.
🔊 پیام ها
- ريشه سؤال و تعجّب، اگر انكار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ» اولياى خدا نيز اراده خداوند در امور جهان را بر پايهى اسباب و علل طبيعى مىدانند و لذا اگر بشارت ويژهاى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مىپرسند.
- آفرينش خداوند از راه غير معمول، كار تازهاى نيست و عوامل طبيعى نيز منحصر در امور شناخته شده نيست. «كَذلِكِ»
- شرط آفرينش، ارادهى حتمى الهى است. «قَضى أَمْراً ... كُنْ فَيَكُونُ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
دعوا بر سر چیست ...؟!!!
میدونین آتیش این اختلافات رو رضا پالان بپا کرده؟
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
همسنگریا
از امروز ڪتاب صوتے جدید داریم
امیدوارم همراهمون باشید
تا باهم از این کتاب لذت ببریم...✌
📗#معرفی_کتاب📗
اسارت مفهومی است که تا اسیر نشده باشی نمیتوانی آن را درک کنی. برای یک مرد هم مفهوم اسارت غیر قابل تصور است چه رسد به اینکه این اتفاق را از زبان یک دختر ۱۷ ساله بشنوی.
"#من_زندهام" عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد که به شرح خاطرات دوران چهار ساله اسارت وی از سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی در چنگال ارتش بعث عراق می پردازد.
واقعیت این است که هر کسی موقع ورق زدن کتاب و لا به لای خطوط آن دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» را توأمان تجربه می کند و جاهایی از کتاب را از پشت پرده ی اشک خواهد خواند...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
Part01_نمایش من زنده ام.mp3
8.7M
💔
#ڪتاب_صوتی
قسمت اول...♥
#نمایش
#من_زنده_ام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #شھادت، یعنۍ وارد شدن در حریم خلوت الہۍ و میھمان شدن بر سر سفرهۍ ضیافت الہۍ؛ این خیلۍ باعظمت
💔
جنگ هشت ساله، این ملت را #آبدیده، #شجاع و متّکی به نفس کرد. نام این ملت را بلند کرد.✌️
خیلی از ملتهای مسلمان دنیا به خاطر جنگ و عقاید شما ملّت، توجّه و گرایش پیدا کردهاند.
۱۳۷۵/۰۹/۲۴
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
جگرم سوخت آب نیست.
سوختن مجروح از بی آبی😔😔😔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
``💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت13 .
``💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت14 مرصاد شانه بالا انداخت: بیشتر یه ساعت شده. خیر سرم خواستم کمک کنم دیر نرسی به قرارت با حاج رسول! چشمانم دوبرابر قبل باز شد و به ساعت مچیام نگاه کردم. ساعت نُه و ربع بود. لبم را گزیدم و با عجله خودم را جمع و جور کردم. از جایم بلند شدم که بروم آبی به دست و صورتم بزنم و اگر بشود، از آبدارخانه تکه نانی پیدا کنم برای ساکت کردن این شکم وامانده. ساعت نُه و بیست و هشت دقیقه، جلوی دفتر حاج رسول بودم و داشتم فکرهایم را سبک و سنگین میکردم. مانند دانشآموزی که بخواهد امتحان بدهد، داشتم تندتند یک دور دیگر پرونده را مرور میکردم تا بتوانم از پس سوالات پیچیده حاج رسول بربیایم و فکر نکند روی پرونده مسلط نیستم. میخواستم حالا که بهجای سوریه رفتن و دفاع از حرم، این پرونده را دادهاند دستم، خوب از پسش بربیایم. از همان اول که وارد این کار شدم، همیشه به این فکر کردم که هیچ کاری را به من نمیسپارند مگر خود اهلبیت علیهمالسلام. در زدم و وارد اتاق شدم. حاجی پشت میزش بود و همانطور که یک لقمه نان و پنیر را گاز میزد، داشت با لپتاپش کار میکرد. من را که دید، کمی از جایش بلند شد و چون دهانش پر بود، فقط دست بر سینه گذاشت و تعارف کرد بنشینم. کمی صبر کردم لقمهای که در دهانش بود را فرو دهد و بعد سلام کردم تا بتواند جواب سلامم را بدهد. گفت: شنیدم دیشب تا صبح دستت بند بود. بگو ببینم چه کردی؟ نفس عمیقی کشیدم: پرونده که خیلی ناقص بود و چیز زیادی ازش دستگیرم نشد؛ ولی خودم رفتم یکم توی گروهها و کانالهاشون چرخ زدم تا ببینم چه خبره. چیزی که فهمیدم اینه که فعلاً دارن زمینهچینی میکنند تا ذهن مخاطب آماده بشه. هنوز شروع به عضوگیری نکردند. جوّ گروههاشون شدیداً بستهست؛ یعنی تا کسی میاد برای بحث و سوال، شروع میکنند به توهین و بعد هم حذفش میکنند از گروه. یه جورایی گروه بیشتر یه طرفه ست و فقط محتوا به خورد مخاطب میدن و منتظر بازخورد نمیمونن. حاجی که داشت روی یک تکه نان، پنیر میمالید و لقمهاش میکرد، پرید وسط حرفم: فکر میکنی وابسته به کدوم گروهند؟ سوال سختی پرسید و جواب دادنش به این راحتی نبود؛ حداقل الان. با تردید گفتم: حدس من داعشه؛ ولی الان نمیشه با اطمینان نظر داد. باید ببینیم توی مرحله عضوگیری چکار میکنن تا معلوم بشه... اما...چیزی که من و شما رو حساس کرده، این محتواها نیست. درسته؟ حاجی حرفم را با سر تایید کرد و لقمه را به طرف من گرفت: آفرین پسر خوب. خودت بگو مشکل چیه؟ لقمه را از دستش گرفتم؛ ولی چون باید جوابش را میدادم، نشد گازش بزنم. معدهام داشت خودش را به دیواره شکمم میکوبید و فریاد میزد که «بخورش دیگر!»؛ اما من به معده خالیام بها ندادم و گفتم: مشکل اینه که یه گروه و یه کانال به اینها وابسته ست که داره #اسلحه خرید و فروش میکنه؛ اونم توی مرزهای ایران. و اخیراً چندتا معامله گُنده داشته که نشون میده یه خبراییه. حاج رسول سرش را تکان داد: خب پس، دیگه فهمیدی قضیه چیه. اولویت اول اینه که ببینیم برنامهشون برای ماههای آینده چیه؟ اگر خطری هست باید دفع بشه. اولویت دوم اینه که بفهمیم این باند قاچاق اسلحه، سر و تهش کیا هستن. نمیخوام موضعی برخورد کنید، باید از ریشه بخشکند. اولویت سوم هم گروههای تبلیغی تکفیریاند که نباید بذاریم عضوگیری کنند. باید بفهمیم دقیقاً روششون چیه تا بتونیم رابطهاشون توی ایران رو بزنیم. -چشم. تیمم رو میچینم و شروع میکنم انشاءالله. حاج رسول پلاستیک نان و پنیرش را جمع کرد و گفت: موفق باشی. من دیگه کاری باهات ندارم! خندیدم و درحالی که لقمه نان و پنیر را در دهانم میگذاشتم گفتم: دستتون درد نکنه حاجی. -برو بچه، حواست هم باشه با دهن پر حرف نزنی! خودم هم حواسم نیست که دارم مداحی را برای خودم میخوانم و با دست روی زانویم میزنم. کامل هم حفظ نیستم، کمیل هم همراهم سینه میزند و کمک میدهد تا دست و پا شکسته بخوانم: أحملُ الروحَ هدیه...للنفوسِ الهاشمیه قتلُنا عیدٌ و نصرٌ...کیفَ لا نهوى المنیه؟ (روحم را برای بنیهاشم فدا میکنم؛ شهادت ما عید و پیروزی ست، چطور #آرزوی_شهادت نداشته باشیم؟) وقتی به نزدیک ایست بازرسی میرسم، سرعتم را کم میکنم و ساکت میشوم. خوابم میآید؛ اما باید هشیار باشم. مامور ایست و بازرسی، مردی حدوداً چهل ساله است با ریش پرپشت و بلند و هیکل تپل. یک عرقچین سیاه دور سرش بسته و با اخم به ماشین نزدیک میشود. از قیافهاش پیداست او هم مثل من اعصاب ندارد. کنار پنجره میایستد و میگوید: بطاقۀ المرور!(کارت مجوز تردد!) -حاضر.(چشم.) #ادامه_دارد... #خط_قرمز #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه... مجاز است`
💔
دست کرد توی کفن و یک تکه استخوان سوخته آورد بیرون
گفت اونایی که میگن مدافعان حرم واسه پول میرن
ببینید از پسر رشید من یک مشت استخوان سوخته برگشته...
مادر #شهید_مجید_قربانخانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
🔰 امام رضا علیه السلام فرمودند:
اِنّا اَهلُ بَيْتٍ نَرى وَعدَنا عَلَينا دَينا كَما صَنَعَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ؛
ما اهل بيت، وعدههاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مىكنيم، چنانكه رسول اكرم صلی الله عليه و آله چنين مىكردند.
📚تحفت العقول، ص۴۴۶
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
✨بسم ربّ الزهرا(س)
مدتهاست طنین صدایشان آسمان در آسمان دنیا پیچیده اما آنقدر مشغول زیباییهای آن شدهایم و آنقدر صدای این شلوغی ها اوج گرفته که دیگر قادر به شنیدن صدای آنها نیستیم.
شهدا را صدا زدیم. آنجا که گرهای که به کارمان افتاده بود را نتوانستیم خودمان باز کنیم؛ جواب ندادند. نه بهتر است بگویم ما لایق شنیدن آن نبودیم. شاید هم جوابشان را قبول نداشتیم. به هرحال از آن پس، دور رفاقت با آنها را خط کشیدیم. این رسم رفاقت و عاشقی نبود.
بیایید از حاج محمود شیوه پیمودن این راه را بیاموزیم... #ارادت و #غیرت را با نائب امام زمان(عج) در طول انقلاب و جنگ تجربه کرد. در عملیاتهای مختلف شرکت کرد. کمکم تا پایان جنگ، دوستانش از بند اسارت دنیا آزاد شدند اما او ماند و آثاری که از این رفاقت و رشادت بر تنش جا خوش کرده بودند.
بعد از آن ۸سال، خاکهای گلگون به خون شهدا را در ایران و #عراق زیر و رو کرد تا اثری از پیکر مطهر رفقایش پیدا کند. در یکی از همین کاوش ها در عراق بود که بیل مکانیکی به یک مین برخورد کرد. ترکشهایش در بازو و قلبش آرام گرفتند.
🍃او پای عشقش به #خدا و شهدا ماند و پس از قریب به سی سال، از همانجایی که خودش آن را اتوبان شهادت نامیده بود، به جمع رفقایش پیوست.
✍نویسنده: #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمود_توکلی
سالروز شهادت : ۱۰ مهر ۱٣٩٨
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۰
محل شهادت : عراق
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞