eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمينی (ره) داشت. درباره امام (ره) گفته بود: به خدا سوگند اگر مرا بكشيد و خونم را بر زمين بريزيد، در هر قطره خونم نام مقدس خمينی را خواهيد يافت.❣ #شھید_آیت_الله_سیدمحمدرضاسعیدی نخستين روحاني شهيد نهضت امام خميني (ره) #۲۰خرداد۱۳۴۹ #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 ... میگن: کسانی به امامِ زمانشان خواهند رسید، که اهل باشند... !!! و اِلّا تاریخ کربلا نشان داده ، که معطل کسی نمی ماند... شاید تنها شباهت یاران امام حسین ع با بقیه شھدا در همین باشد وگـرنه شھید شدن در رکاب حسین لیاقـتی بود که شامل حال خیلےها نشد من مبهوت انتـخاب های اربابم! دست روی کسانی مےگذاشتند که خیلےها به هدایتـ شان امید نداشتند چه رسد به عاقبتـ بخیر شدن و در رکاب ارباب، شدن... در این زمان هم اگر نگاه کنی به مےبینی اهل سرعت بودند... از (مجیدسوزوکے) تا (مجیدبربری) و... مےبینی؟ در کار شھادت در معادله فقط با ارباب جان سر و کار داریم و نگـاه مشکلـ پسند و البته دلِ مادرےاش❤️ خدا را چه دیدی؟ شاید با شھادت ما نیز معادله مجهول، کمی پیچیده تر شود ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ❤️بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما است❤️👍 این آیه خیلی میتونه به صبر انسان در مقابل سختی ها کمک کنه👍 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 اگر مےخواهید با تفکرات یک آشنا شوید ‼️ 📜متن وصیتنامه شهید مدافع حرم .... ✔️ارزش بارها دیدن را دارد👌 😍😍 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 به دنبال #شھادتی؟ روایت برادر شهید دانشگر از #دلایلی که شهادت را نصیب عباس کرد: برادرم از کودکی بچه #هیئتی بود و عشق امام #حسین(ع) در دلش بود❤️ و هر جایی می‌دید مراسم سینه‌زنی برای سیدالشهدا(ع) برقرار است خودش را به آنجا می‌رساند |🌷 📝 دست نوشته #شهید_عباس_دانشگر: ✍ خدايا دلم #تنگ است هم جاهلم هم غافل نہ در جبهۂ #سخت مے جنگم نہ در جبهۂ #نرم #كربلاے حسين(علیه السلام) #تماشاچے نمیخواهد يا حقے يا باطل راستے من کجا هستم؟🍃 #شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم ❤️ #شھیدعباس_دانشگر شادی روحش #صلوات #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...111 سیستم رو خاموش کردم و به تصویر تارم،تو صفحه ی تاریکش نگاه کردم. به دو تا خطی که از چشم هام تا انتهای صورتم،کشیده شده بود وبرق میزد نگاه کردم و به ملافه ی گل گلی روی سرم! من حالا جلوی همون خدا نشسته بودم.خدایی که بهش بد و بیراه میگفتم اما اون میخواست همه این اتفاق‌ها بیفته که بفهمم تنها جای امنم تو بغل خودشه!😔 آرامش عجیبی به دلم چنگ زد.تمام وجودم داشت بهم میگفت که آفرین!بالاخره درست اومدی! قبول کردن خدا و اطاعت از اون ،همون چیزی بود که مدت‌ها ازش فراری بودم،اما تمام راه‌های آرامش به همین ختم میشد!! دلم بابت تمام این سالها پر بود! نوشته های سجاد اومد جلوی چشمم « هروقت دلت از این دنیا و رنج هاش گرفت،برو به خودش بگو! نری دردتو به بقیه بگیا!😞 تو خدا داری! آبروی خدات رو پیش بقیه نبر!" بغضم همزمان با برخورد پیشونیم به سرامیک های سرد کف اتاق، شکست و دلم به اندازه ی بیست و یک سال درد دوری بارید... 😭😭😭 بعد از اینکه حالم بهتر شد،فرش رو مرتب کردم و دراز کشیدم.با صدای ویبره ی ضعیفی متوجه شدم که برام پیام اومده. « سلام ترنم جان.چطوری عزیزم؟خوبی؟ » مریم بود.همون دخترتپل و بانمک هیئت تشکیلاتی زهرا اینا!یکم که باهاش صحبت و خوش و بش کردم گفت « راستش پیام دادم که هم حالت رو بپرسم،هم یه زحمتی برات داشتم!بچه های رسانه ی ما،نیاز به متن تایپ شده ی چندتا کلیپ دارن!سرشون شلوغ شده.نمیرسن خودشون انجام بدن.میتونی یه کمکی به ما بدی؟ » فردا تقریبا بیکار بودم.از اینکه میتونستم بهشون کمکی بکنم خوشحال شدم. « آره عزیزم.چرا که نه!؟خوشحالم میشم.فایل ها رو به تلگرامم بفرست. » صبح با صدای تکراری ساعت،چشم هام رو باز کردم.اولین چیزی که یادم اومد،خاموش کردن آلارم گوشی که برای نماز صبح زنگ گذاشته بودم،بود! با غرغر از تختم بیرون اومدم و با آب سرد صورتم رو شستم.خواستم به سراغ لپ تاپم برم که قار و قور شکمم راهم رو به سمت در اتاق،کج کرد! طبق برنامه ی جدیدم و بر خلاف میلم برای ورزش به حیاط رفتم. "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# مگه شهید پست هم داریم⁉️‼️🤔😳... به هم قول دادند...!هر کس زود تر شهید شد بره بست در خونه امام حسین بشینه و شهادت یکی دیگه رو بگیره.... اگه این کار رو نکنه... شهید پستیه!!!!!!!!!!! شهید مصطفی صدر زاده و شهید مرتضی عطایی.... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اَز غَمِ هِجرِحَرَمـ اين دِل مَـن بےتاب اَست عَطَشِ #ڪربُبَلا‌ღ دَر دوجَهانـ ڪَمياب اَست #صلےالله_علیڪ_یا_اباعبدالله #آھ_ڪربلا #پروفایل 💕 @aah3noghte💕
💔 #دلشڪستھ_ادمین این روزها ما زمینی‌ها در دنیایی زندگی مےکنیم که شده میدان #مین‼️ میدان مینِ غفلت‌ها اما... ره‌‌آورد این میدان نه #شهادت است نه #جانبازی اینجا اگـر #غفلت‌کنی بروی روی مین تمام سرمایه هایت را از دست خواهی داد از ایمان و آبرو و تلاش یک عمرت برای رسیدن به #شھادت... آی رفیق! حواست باشد‼️ دل به آرزوهایی نسپاری که تو را از جاودانگـیِ حقیقی، دور مےکند آی رفیق! یادت باشد‼️ هنوز هم مےتوان چون #شھیدجوادمحمدی عاشقانه طوری زندگی کنی که مادر سادات، خریدارت شود آی رفقا! برای عاقبت بخیری و #شھادت رفقاتون دعا کنین💔 #شھیدجوادمحمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء #فاطمه_گمنام_مےخرد 💕 @aah3noghte💕 📸حضور دکتر عباسی بر مزار #شھیدجوادمحمدی
💔 #دلشڪستھ_ادمین... یه حدیث داریم که مےفرمایند: "مَن ڪانَ لله کانَ الله لَہ" "هر کسی برای خدا و رضای او کار کند، خداوند هم تائید کننده اوست" آقای عابد به هر دلیلی که خودش داشته (امر به معروف، رعایت قانون، جریمه نشدن و ...) یکی از واجبات الهی را انجام داده و الآن خدای متعال اینچنین او را عزیز کرده ولی مطمئن باش اگـر ذره ای ناخالصی در نیتش بود یا کارش، آنطور که برخی مےگویند به خاطر ترس از جریمه بوده😏 اینچنین نزد مردم، محبوب نمےشد‼️ نکته مهم اینجاست این حرکت آقای عابد، بابِ بهانه آوردن را برای ما بست آن وقتی که میان امر به معروف و نهی از منکر، دچار شک و دو دلی مےشوی... عکس بالا: سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه ضمن دیدار با سعید عابد، راننده اسنپ ناهی از منکر، از وی قدردانی کرد. عکس پایین: تقدیر بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف از آقای #سعید_عابد #سعیدعابد #امر_به_معروف #نهی_از_منکر #رضاےخدا #شرمندهءشھدا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 ❤️ قسمت چهارم این داستان واقعےاست🚫 به توسل کردم و روز نذر کردم ... التماس می کردم ... خدایا! تو رو به عزیزترین هات ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده😫 هر که زنگ می زد، مادرم قبول می کرد ... صاف و ساده ای بود علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه😒 تا اینکه مادر زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد😡 است؟ چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم عین همیشه داد می زد و اینها رو می گفت مادرم هم بهانه های مختلف می آورد آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره اما همون اول، جواب نه بشنون ولی به همین راحتی ها نبود من یه ایده داشتم!😏 ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم😌 به خودم گفتم : خودشه ... این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی ... از دستش نده👌 علی، گندم گون، و بلندقامتی بود چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه😞 ... یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... هر چند انتظارِ بود😊 اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ... مادرم پرید وسط حرفش ... ، چه عجله ایه... اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن... شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد☺️ ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم گفتم: اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!!😌 این رو که گفتم برق همه رو گرفت⚡️ ... برق خانواده رو ... برق تعجب پدر و مادر من رو ... پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی هام بود بهش نگاه می کردم می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده... 🙃😬 .... 💕 @aah3noghte💕
💔 فرض کن الان تو این کوچه ای داری میری که بری زیارت #حضرت_زینب سلام الله چه حسی داری؟ یک بار پشـیمان شدم از رندی و مستی عمرےست پشیمان، ز پشیمانیِ خویشم💔😔 #سیده_زینب #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 گفتم: بیا ببین چه طور شده ؟🤔👨‍🍳 یک قاشق خورد. گفت « این چیه دیگه ؟»😣 گفتم « دم پختک، مثلا » 😅 حسن پرید توی سنگر، گفت « بدبخت شدیم رفت ! مهمون اومده برامون» گفتم «خوب بیاد. کی هست حالا؟»😌 گفت « حاج احمد کاظمی و یکی دیگه. » بعد از ریخت و هیکلش گفت و از دستی که ندارد.😟 حاج حسین خرازی بود؛ فرماده لشکر امام حسین.😰 زیر چشمی نگاهشان می کردم. احمد کاظمی قاشق دوم را خوردنخورده گفت « می گن جبهه دانشگاهه یعنی همین.😐 از وقتشون بهترین استفاده رو میکنن؛ آشپزی یاد می گیرن. »😂 حاج حسین گفت «چه عیبی داره ؟😉 این جا ناشی گری ها شونو می کنن و در عوض می رن خونه، غذا می پزن😜 خانوماشون می گن به به.» 😃😃 📚یادگاران، کتاب ... 💕 @aah3noghte💕
سلام همسنگرےها😊 یه پیشنھاد رفاقتی دارم براتون چند ماه دیگه بیشتر نمونده تا ماه محـرم پیشنہاد مےکنم تا قبل از رسیدن ماه محرم کتاب #قصه_ڪربلا نوشته علی نظری منفرد رو با دقت بخونین این کتاب، خیلی متفاوته نسبت به کتابهای دیگه که راجع به امام حسین ع و شرایط آن زمان نوشته شده؛ و وقتی وارد ماه محـرم شدیم (ان شالله به شرط حیات) کتاب #همه_نوکرها اثر محمدرضا حدادپور را بخونیـن اینکه چطور میشه یه نفر تو کربلا تا لحظه شهادت امام، در کنار حضرت باشه اما موقع جنگیدن، اجازه میگیره و... در میره😔 این دو کتاب خیلی زیباست و پیامهای زیادی هم داره
💔 تنھــا پـروانہ ها مےدانند #شھادت از شھد شیرینــ تر است و نگو شیرین تر بگو بسیار بسیار شیرین تر❤️ #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء #غواصها 💕 @aah3noghte💕 📸عسل خوران قبل از عملیات، غواصها...
💔 سردار سلیمانی درباره این فرمانده شهید گفته بود: حیدر یکی از بهترین‌هایم بود.👌 اما حیدر که بود⁉️ محمد جنتی یا همان «فرمانده حیدر» فرمانده لشکر ، در تاریخ ۱۶ فروردین ۹۶ در حماه سوریه منطقه تل ترابی به شهادت رسید و همچون حضرت عباس (ع) سر و دستش را فدا کرد. پیکر ایشان بعد از ۲سال به میهن بازگشت 🕓مراسم وداع با شهید فردا(چهارشنبه) ساعت ۱۶ در حسینیه معراج شهدا 💕 @aah3noghte💕
💔 را تنها نگذارید... را خالی نگذارید... از اسلام و میهن اسلامی خود دفاع کنید و نگذارید که دشمنان ما را نابود کنند... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... 112 نمیدونستم تا کی اما انگار حالا حالاها حالگیری از خودم،برنامه ی ثابت زندگیم بود. البته نمیتونستم منکر احساس عزت نفسی که بعدش بهم دست میداد بشم!و همین احساس بود که وادارم میکرد این برنامه رو ادامه بدم. هوای قشنگ دم پاییز باعث شد برای کار تایپ،لپ تاپ و گوشی رو هم بیارم حیاط. کلیپ ها رو دونه دونه دانلود کردم و مشغول تایپشون شدم. آخرهای تایپم بود. قطره های اشک،دونه دونه سر میخوردن و پایین میومدن. نمیدونستم چرا اما حرف هاش داشت دلم رو زیر و رو میکرد. « تو گناه میکنی،او داره برای تو اشک میریزه! او به جای تو استغفار میکنه! دست به دامن خدا میشه،میگه خدایا به من مهدی ببخشش! این انصافه؟ آقات به خاطر تو باید شرمنده بشه؟ چیکار داری میکنی آخه؟ غمش رو کم نمیکنی،حداقل بیشترش نکن. ما بچه های امام زمان هستیم .میفهمی امام از پدر و مادرت به تو مهربون تره؟میفهمی دوستت داره؟😔 میفهمی چندین ساله غایبه و منتظره که چندنفر واقعا بخوانش تا بیاد؟!😭 میفهمی تو غربته؟ میفهمی تک و تنها،آواره،طرد شده آقای توعه؟!میفهمی؟ میفهمی نمیاد چون تو گناه رو بیشتر از او دوست داری؟ میفهمی نداریش؟ میفهمی یتیمی؟ نمیفهمی! که اگر میفهمیدی حال و روزت این نبود! » واقعا نمیفهمیدم!اشک هام سرازیر بود اما نمیفهمیدم یعنی چی! حالم خیلی به هم ریخته بود. احساس عذاب وجدان داشتم. نمیدونستم چرا اما خیلی داغون شده بودم. فایل رو سیو کردم و برای مریم فرستادم. جواب داد « اجرت با امام زمان... » چند روزی از شروع دانشگاه میگذشت. تقریبا داشتم نماز خوندن رو یاد میگرفتم،هرچند که هنوز بهش عادت نکرده بودم و خصوصا با نمازصبح نمیتونستم کنار بیام. واقعا حرف سجاد رو که میگفت نماز بهترین مبارزه با نفسه رو بهتر میتونستم قبول کنم تا حرف استاد معارفی که میگفت نماز عشق بازی با خداست! تا اینکه سر این مسئله که داشت حوصله ی همه رو سر میبرد، بالاخره با استاد بحثم شد. -استاد میشه بفرمایید کجای نماز دقیقا عشق بازی با خداست!؟؟ -خانم سمیعی!نماز تماما عشق است... همین که شما نماز رو شروع میکنی،دعوت پروردگارت رو لبیک میگی و عشق‌بازی شروع میشه!😌 -میشه بگید کدوم بچه نه ساله،یا اصلا کدوم جوون،ساعت چهار صبح حال عشق بازی با خدایی رو داره که حتی ممکنه به درستی هم نشناستش!؟؟اونم هرروز!! 😏😒 استاد همینجور که داشت دنبال جواب تو ذهنش میگشت،با اخم نگاهم کرد😐 -استاد عذر میخوام،ولی تا جایی که من فهمیدم، نماز عشق بازی نیست! نماز مبارزه با نفسه .نماز یعنی من انسانم. نماز یعنی ترجیح دستور خدا به دل خودت! نماز در ابتدای امر کار شیرینی نیست .وقتی شیرین میشه که بخاطر خدا حال هوای نفست رو بگیری و نماز رو بخونی!! همه نگاه ها با تعجب برگشت به طرف من و گشادی چشم‌های استاد چندبرابر شد! هیچ‌کس انتظار نداشت چنین حرفایی از من بشنوه! سعی کردم با همون اعتماد به نفس ادامه بدم -بهتره جای این درس ها،اول واقعیت های دنیا رو به بقیه یاد بدید و بعد هم مبارزه با نفس .اونجوری همه انسان‌ها خودشون با اختیار، خدا و اسلام رو انتخاب میکنن!! پچ پچ ها فضای کلاس رو پر کرد. استاد نگاهش رو از من برداشت و تو کلاس چرخوند -کافیه!سکوت رو رعایت کنید .کلاس به اتمام رسیده،میتونید تشریف ببرید! وقتی خبر رسید که کلاس ساعت بعد تشکیل نمیشه،بدون معطلی وسایلم رو جمع کردم و از کلاس خارج شدم،حوصله تیکه پرونی بچه ها رو نداشتم! دلم برای زهرا تنگ شده بود .چندروزی میشد که ندیده بودمش! "محدثه افشاری" @Aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 محمد در آخرین پیامک ، برایم نوشته بود : « هرجا باشم عاشقتـم ایران باشم یا خارج ، هرجا باشم عاشقتـم...» ❤️ می‌گفت همسرِ سادات داشتن هم خوب است و هم سخت ...! فکر اینکه همسرت دختر حضرت‌ زهرا (س) است ، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی‌ دهد😅 و از طرفی قدم‌هایش برڪت زندگی است.»😍 محمد خیلی خوش اخلاق بود ، واقعا اگر بگویم اخم او را ندیدم گزافه نیست ، حتی وقتی در معراج شهدا برای آخرین‌ بار او را دیدم همان لبخندِ زیبا و همیشگی را روی لب داشت ...😇 خدا را شڪر می‌ڪنم که محمد من هم "شهید" شد چون او شهادت را دوست داشت خیلی شهادت را دوست داشت ... ... 💕 @Aah3noghte💕