eitaa logo
شهرنامه (تحلیل شاهنامه، مثنوی)
728 دنبال‌کننده
179 عکس
112 ویدیو
16 فایل
شهرنامه تنها نام یک برنامه رسانه ای نیست. حرکتی است برای بازخوانی نوین هویت ایرانی اسلامی؛ این کهن همیشه نو... ارتباط با ادمین🔻 @ghorbanighasem1367 کانال آپارات🔻 https://www.aparat.com/shahr_naame کانال تلگرام🔻 https://t.me/shahr_naame
مشاهده در ایتا
دانلود
19.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺روایت شاهنامه از آفرینش شش اصل گیتی ✅در روایت اساطیری پس از به خواب رفتن اهریمن، اهورامزدا شروع به آفرینش پیش نمونه های آفریدگان گیتی می کند. این پیش نمونه ها شش اصل هستند که سرچشمه همه موجودات گیتی اند: 🌥آسمان،💧 آب، 🌏زمین، 🌿گیاه، 🐄جانور و 👤انسان ✳️در روایت شاهنامه خبری از اصلهای نخستین و جهان پیش نمونه ها نیست؛ اما ترتیب آفرینش کمابیش طبق همان روایت اساطیری است. در این بریده از قسمت نهم، ابیات شاهنامه را در این باره، بازخوانی می کنیم. ✅ برای دیدن این برنامه، به صفحات شهرنامه در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید و حتما ما را دنبال کنید تا برنامه‌ها را از دست ندهید. 📺تماشای این قسمت در یوتیوب: https://youtu.be/3VPihDT_ryY?si=LMAXxuV9dr1kLVmp 📺تماشای این قسمت در آپارات: https://www.aparat.com/v/GOlV3 🎙شنیدن این قسمت در کست باکس: قسمت هشتم در کست باکس @shahr_naame
از جمادی مردم و نامی شدم... 📖 داستان خلقت در شاهنامه، از عناصر و جمادات آغاز می شود که پویایی ندارند، سپس به گیاهان و رستنیها می رسد که هرچند بر جای خود ایستاده اند اما رشد و زایش دارند. پس از آن آفرینش پویاتر می شود و نوبت به جانوران می رسد که پویا هستند اما هوشمند و گویا نیستند. سرانجام نوبت به آدمی می رسد که گویایی و خرد را در پهنه هستی به ظهور می رساند. 🔴 گویی مولوی در ابیات مشهور زیر که روایت خلقت انسان است از شاهنامه الهام گرفته است: از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مُردم به حیوان سر زدم مُردم از حیوانی و «آدم» شدم پس چه ترسم کی ز مُردن کم شدم؟ ⚠️ نامی در ابیات بالا از «نمو» یا همان «نما» می آید و به معنای رستنی یا همان گیاه است. در قسمت چهارم به روایت خلقت انسان می رسیم. این ماجرای جذاب را ببینید: https://www.aparat.com/v/bm9yt بامعرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید👇 🆔 @shahr_naame
18.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺مقایسه سه هزارسال دوم در تاریخ اساطیری ایران با عالم مُثُل افلاطونی 🔰در سه هزار سال دوم، جهان پیش نمونه ها توسط اهورا مزدا آفریده می شود. آب این جهان قطره ای است به وسعت همه آبهای گیتی و گیاه این جهان تخم همه درختان و گیاهان را با خود دارد. گاو یکتا آفرید، صورت اعلای تمامی حیوانات نیکوست و کیومرث انسانی است فرا جنسیتی که مرد و زن از او پدید می آیند. ✳️این آموزه های اساطیری بی شباهت به جهان ایده ها یا عالم مُثُل افلاطونی نیست. در عین این که تفاوت های بنادین نیز میان آنها وجود دارد. در این بریده به این مساله می پردازیم. برای دیدن این برنامه، به صفحات شهرنامه در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید و حتما ما را دنبال کنید تا برنامه‌ها را از دست ندهید. 📺تماشای این قسمت در یوتیوب: https://youtu.be/3VPihDT_ryY?si=LMAXxuV9dr1kLVmp 📺تماشای این قسمت در آپارات: https://www.aparat.com/v/GOlV3 🎙شنیدن این قسمت در کست باکس: قسمت هشتم در کست باکس @shahr_naame
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺ارتباط اساطیر ایران باستان با مُثُل افلاطونی از نگاه ملاصدرا ✅ملاصدرا در یکی از مهمترین کتابهای فلسفی اش یعنی «الشواهد الربوبیة» گریزی به اساطیر ایران باستان می زند. در این تکه از قسمت هشتم تاریخ اساطیری ایران، عبارات او را از نظر می گذرانیم. 🔰برای دیدن این برنامه، به صفحات شهرنامه در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید و حتما ما را دنبال کنید تا برنامه‌ها را از دست ندهید. 📺تماشای این قسمت در یوتیوب: https://youtu.be/3VPihDT_ryY?si=LMAXxuV9dr1kLVmp 📺تماشای این قسمت در آپارات: https://www.aparat.com/v/GOlV3 🎙شنیدن این قسمت در کست باکس: قسمت هشتم در کست باکس @shahr_naame
❌❌ قسمت نهم منتشر شد! 🎞 فصل دوم شهرنامه | قسمت نهم 🗺 تاریخ اساطیری ایران (9 | یورش اهریمن به جهان و زایش هستی ✅در این قسمت خواهیم دید: 1️⃣زمان کران مند و زمان بی کران 2️⃣یورش اهریمن به جهان 3️⃣پدید آمدن هفت کشور و جایگاه ایران ویج 4️⃣پیدایش اولین زن و مرد: مشی و مشیانه 5️⃣آفرینش روان، اولین گناه و هبوط به روایت اساطیر ایران باستان 6️⃣در ستایش نامادری! ✅ برای دیدن این برنامه، به صفحات شهرنامه در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید و حتما ما را دنبال کنید تا برنامه‌ها را از دست ندهید. 📺تماشای این قسمت در یوتیوب: 📺تماشای این قسمت در آپارات: https://www.aparat.com/v/pimXC 🎙نسخه پادکست این قسمت هم به زودی منتشر می شود. @shahr_naame
شهرنامه، اساطیر ایران 8_mixdown.mp3
49.34M
🎙فصل دوم شهرنامه | قسمت هشتم 🗺 تاریخ اساطیری ایران (8) | سه هزار سال دوم: جهان پیش نمونه ها ✅در این قسمت خواهیم دید: 1️⃣سه هزار سال دوم از تاریخ دوازده هزارساله اساطیری ایران 2️⃣جهان پیش نمونه ها 3️⃣شش اصل آفریدگان جهان و ترتیب آفرینش 4️⃣مقایسه جهان پیش نمونه ها با عالم مُثُل افلاطونی 5️⃣تفسیر ملاصدرا از نسبت میان اساطیر ایرانی و عالم مُثُل 6️⃣مقایسه کیومرث اساطیری با کیومرث شاهنامه ✅ برای دیدن این برنامه، به صفحات شهرنامه در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید و حتما ما را دنبال کنید تا برنامه‌ها را از دست ندهید. 📺تماشای این قسمت در یوتیوب: https://youtu.be/3VPihDT_ryY?si=LMAXxuV9dr1kLVmp 📺تماشای این قسمت در آپارات: https://www.aparat.com/v/GOlV3 🎙شنیدن این قسمت در کست باکس: تاریخ اساطیری ایران (8) @shahr_naame
🛠پنجم اسفندماه را به عنوان بزرگداشت خواجه نصیرالدین توسی «روز مهندس» نام نهاده اند. بنده هم به رسم معمول، این روز را خدمت مهندسان گرامی تبریک و شادباش می گویم. ⚒تقریبا از همان روزهای نخستینی که مشغول تحصیل در رشته مهندسی شدم، فهمیدم که مهندس بشو نیستم و مرا هوای دیگر در خاطر است. در همان ایامی که از کلاس ها و حال و هوای مهندسی گریزان بودم، با عشق فراوان نزد استادی، شرح خواجه نصیر بر اشارات و تنبیهات ابن سینا را (که کتابی فلسفی است) می آموختم. در واقع از جنبه ای از شخصیت خواجه نصیر به جنبه دیگرش پناه می بردم :) بعدها که از مهندسی به کل بریدیم و در فلسفه مقیم شدیم، به مرور فهمیدم که فلسفه تا خود را به متن زندگی نرساند، هنوز فاصله زیادی تا کمال دارد. این جا بود که خواجه سیاستمدار و مهندس و ریاضی دان، تازه برایم عظیم و عزیز شد. خدا را چه دیدید؟! شاید گردش روزگار، روزی ما را دوباره به آوردگاه مهندسی کشانید :) @shahr_naame
شهرنامه (تحلیل شاهنامه، مثنوی)
🛠پنجم اسفندماه را به عنوان بزرگداشت خواجه نصیرالدین توسی «روز مهندس» نام نهاده اند. بنده هم به رسم م
⭕️حالا که بحث خواجه شد، چندکلمه قلمبه سلمبه شهرنامه ای هم در وصف خواجه نصیر بنویسیم: 🔹تا زمان مأمون عباسی، قدرت سیاسی و دینی هر دو در نظام خلافت و شخص خلیفه متمرکز بود. ضعف نظام خلافت پس از مأمون، فضا را برای ایرانیها باز کرد که با تشکیل حکومتهای محلی و پدیدآوردن نظام سلطان-خلیفه، بخشی از قدرت سیاسی را بازستانند و پس از قرن ها، حیات سیاسی نیمه مستقل را تجربه کنند. حکومتهای سامانیان و آل بویه، اوج این دوران از حیات سیاسی و اجتماعی ایرانیان بودند. زبان فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران در همین دوران احیا شد، شعر فارسی با رودکی و فردوسی و دیگران دوران باشکوهی را آغاز کرد و دانش با ابن سینا و ابوریحان بیرونی در مسیر رشد و شکوفایی قرار گرفت. 🔸افسوس که این دوران دیری نپایید و جای خود را به دوران انحطاط و ترکتازی غزنویان و سلاجقه و خوارزمشاهیان داد و حمله مغول، سنگی بود بر گور تمدن نوپای ایرانیان مسلمان. هجوم سهمگین مغولان گرچه خاکستر تمدن ایرانی-اسلامی را بر باد داد، اما با حذف کلی نظام خلافت فرصتی بزرگ را نیز برای احیای آن پدید آورد. خلأ سیاسی پدیدآمده فرصتی بود برای ایرانیان تا دوباره همچون ققنوس از خاکستر هجوم مغول زاییده شوند. 🔹بزرگمردی که این فرصت تاریخی را در سخت ترین و جانکاه ترین شرایط دید و آن نسیه را برای آینده ایران نقد کرد، بی گمان، خواجه نصیرالدین توسی بود. وی با جای گرفتن در مقام وزارت مغولان هم بسیاری از گنجینه های گذشته را حفظ کرد و هم در خلأ نظام خلافت، ایران و تشیع را بیش از پیش به قدرت سیاسی نزدیک کرد. آرزویی که با فراست و نبوغ خاندان صفویه (که فعالیتهای خود را از میانه دوران مغولی آغاز کردند) پس از چند قرن، سرانجام محقق شد و «ایران یکپارچه» به عنوان یک کشور واحد سیاسی مستقل، برای اولین بار پس از فروپاشی ساسانیان، این بار با رنگ «تشیع» تشکیل شد. @shahr_naame
این شعر مرحوم سلمان هراتی، همچنان یکی از تکان دهنده ترین اشعار فارسی در توصیف امام زمان است. تکان دهندگی آن نه به خاطر فرم و قالب، که به خاطر تصویری است که از امام زمان در آن منعکس شده است؛ تصویری بسیار متفاوت با آن چه که اهالی منبر ، برای مردم معرفی می کنند. می توان سطرهای فراوانی در تحلیل سیمای امام زمان در این شعر نوشت، اما هر چه بنویسم، تنها از ابهت آن می کاهد. خود شعر به اندازه کافی گویاست. تنها به این بیندیشید که در ابتدای دهه شصت، چنین شعری تا چه حد خلاقانه و مرزشکن بوده است. شما را به خواندن آن دعوت می کنم: او همین جاست همین جا نه در خیال مبهم جابلسا و نه در جزیره خضرا و نه هیچ کجای دور از دست من او را می بینم هر سال عاشورا در مسجد بی سقف آبادی با برادرانم عزاداری میکند او را پشت غروبهای روستا دیدم همراه مردان بیدار مردان مزرعه و کار وقتی که "بالو" بر دوش از ابتدای آفتاب بر میگشتند او را بر بوریای محقر مردم دیدم او را در میدان شوش در کوره پز خانه دیدم او را به جاهای ناشناخته نسبت ندهیم، انصاف نیست مگر قرار نیست او نقش رنجها را از آرنجمان پاک کند و در سایه استراحت آرامش را بین ما تقسیم کند او همه جا هست در اتوبوس کنار مردم می نشیند با مردم درد دل میکند و هر کس که وارد اتوبوس میشود از جایش بر می خیزد و به او تعارف میکند و لبخند فروتنش را به همه می بخشد او کار میکند، کار، کار و عرق پیشانی اش را با منحنی مهربان انگشت نشانه پاک میکند در روزهای یخبندان سرما از درز گیوه پاره اش وارد تنش میشود و او به جای همه ما از سرما می لرزد او با ما از سرما میلرزد او بیشتر پیاده راه میرود اتومبیل ندارد کفشهایش را خودش پینه میزند او ساده زندگی میکند و سادهء دیگر کسی است که مثل او هنوز هم نخلهای کوفه عظمتش را حفظ کرده اند او از خانواده شهداست شبهای جمعه به مزار شهدا می رود و روی قبر شهدا گلاب می پاشد باور کنید فقیرترین آدم روی زمین از او ثروتمند تر است او به جز یک روح معصوم او به جز یک دل مظلوم هیچ ندارد و خانهء خلاصهء او نه شوفاژ دارد نه شومینه او هم مثل خیلیها از گرانی، از تورم از کمبود رنج میبرد و از آدمهای فرصت طلب بدش میآید و از آدمهای متظاهر متنفر است او خیلی خوبست او همه جا هست برادرانم در افغانستان با حضور او دیالکتیک را سر بریدند و عشق را برگزیدند او در تشییع جنازه "مالکم ایکس" شرکت کرد و خطابه اعتراض را در سایه مقدس درخت "بائوباب" برای سیاهان ایراد کرد سیاهان او را میشناسند آخر او وقتی میبیند آفریقا هنوز حق ندارد به مدرسه برود دلتنگ میشود چندی پیش یک شاخه گل سرخ بر مزار "خالد اسلامبولی" کاشت و گامهای داغش را چنان در کوچه های یخ زده مصر کوبید که حرارت آن تا دوردستهای خاورمیانه را متفکر کرد او خیلی مهربان است وقتی "بابی سندز" را خودکشی کردند! او به دیدن مسیح رفت و ما را با خود تا مرز مهربانی برد باور کنید اگر او یک روز خودش را از ما دریغ کند تاریک میشویم خدا کند ما را تنها نگذارد و گرنه امیدی به گشودن پنجره بعدی نیست او یعنی روشنایی یعنی خوبی او خیلی خوب است خوب و صمیمی و ساده و مهربان من میگویم تو میشنوی او خیلی مهربان است او مثل آسمان است او در بوی گل محمدی پنهان است. ارباستان 18/4/1364 @shahr_naame
✅بیایید این تصویر باشکوه را از مردی که در میان ماست؛ با ما زندگی می کند، با ما می نشیند و با ما برمی خیزد؛ با ما و بیشتر از همه ما درد می کشد و بار امت را مثل یک پدر بر دوش می کشد با تصویر رایجی که از موعود امت داریم، مقایسه کنیم. شاید بهترین شعر برای بیان تصویر رایج، شعر مشهور «به طه به یاسین به معراج احمد» باشد که به زیبایی توسط علی فانی خوانده شده و بارها و بارها شنیده ایم. 🔸امام زمان شعر «به طه به یاسین»، زلف پریشان و خال سیاه دارد و گریبانش مملو از عطر ملیح است. دائما مشغول ذکر و قرآن خواندن به صوت حجازی است. صبح را در عراق مشغول زیارت عتبات است و شبان گاه به شام می رود و گاهی هم آهنگ سمت خراسان می کند. او حج جمیلی دارد و جاهی جلیل و برای سربازی اش کافی است صبح جمعه ندبه بخوانیم. و نهایت دعای ما آن است که همدم و محرم و هم رکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش باشیم. 🔹چهره این امام زمان، همان چهره «معشوق» و «شاهد» ادبیات غنایی فارسی است. او شاعرانه و ملیح است و زمختی زندگی این دنیای ما را بر نمی تابد؛ با این ضمیمه که در بیابان ها سرگردان است و کارش عبادت است و نهایت حضورش در میان مردم، زیارت شام و عراق و خراسان و به جا آوردن حج است. 🔸امام زمان «به طه به یاسین» ویترین بسیار زیبایی است که به درد آن می خورد که وقتی از کار و زندگی فارغ شدیم، به چهره اش خیره شویم، چند قطره اشک بریزیم و با خیال زیارت مشترک کربلا با او، کمی از دردهایمان را تسلا بخشیم. او ما را رها کرده است و تنها برای ما دعا می کند و اشک می ریزد؛ او برای این که یکی از ما و امام ما باشد، منتظر ظهور است... 🔹امام زمان شعر سلمان هراتی اما در اتوبوس کنار ما می نشیند و با ما کار می کند و عرق می ریزد. او سعی می کند «همین زندگی» عادی ما را معنا ببخشد ولو با کار کوچکی مثل بلند شدن از صندلی اتوبوس و تعارف کردن جایش به ما و بخشیدن لبخندی فروتنانه. او در کنار افغان ها با شوروی مبارزه می کند و سیاهان را به گرفتن حقوقشان فرا می خواند. او واقعا، واقعا، واقعا، همین الان هم امام امت است و ظهور، فقط ظاهر شدن همین امامتی که الان هم دارد... 🔸امام زمان «به طه به یاسین» نماز می خواند اما برای بخشیدن انگشتری اش به ما فقیران باید تا ظهور صبر کند اما امام زمان شعر سلمان، همین الان هم در نمازش مصداق آیه ولایت است. هم رو به سمت خدا دارد و هم دستش در دست امت است. او فرزند و وصیّ همان پیامبری است که در بازارها و کوچه های این دنیا راه می رود و یادگار علی. همان علی که این آیه در شأن او نازل شد: إنّما وَلیّکُم اللهُ وَ رسولُهُ وَ الّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلاةَ وَ یُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکعونَ سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند. او در شهر است و نه در جزیره خضراء... @shahr_naame
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺راز تفاوت کیومرث شاهنامه با کیومرث اساطیری ✅کیومرث اساطیری پیش نمونه انسان است و سی سال در جهان پیش نمونه ها زندگی می کند. می میرد و از نطفه اش نخستین زن و مرد پدید می آیند. اما کیومرث شاهنامه، نخستین کسی است که نهاد قدرت و عنوان «شاه» را پدید می آورد؛ او سی سال پادشاهی می کند و نهایتا پادشاهی را به هوشنگ وا می گذارد و از دنیا می رود. ✳️کیومرث اساطیری روایتی هستی شناسانه از انسان نخستین است، در حالی که کیومرث شاهنامه روایتی سیاسی از انسان نخستین یا «نخستین انسان در شهر» است. از این رو کیومرث شاهنامه، نخستین «شاه» است. به بیان دیگر، روایت اساطیری داستان پیدایش «انسان از آن جهت که هست» را بازگو می کند و روایت شاهنامه داستان پیدایش «انسان از آن جهت که در شهر است»... 🎞قطعه ای از قسمت 8 🔰برای دیدن این برنامه، به صفحات شهرنامه در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید و حتما ما را دنبال کنید تا برنامه‌ها را از دست ندهید. 📺تماشای این قسمت در یوتیوب: https://youtu.be/3VPihDT_ryY?si=LMAXxuV9dr1kLVmp 📺تماشای این قسمت در آپارات: https://www.aparat.com/v/GOlV3 🎙شنیدن این قسمت در کست باکس: قسمت هشتم در کست باکس @shahr_naame