☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروز شنبه
15 اردیبهشت 1403 هجرے شمسى🗓
25 شوال 1445 هجری قمرے🗓
4 مه 2024 ميلادى🗓
ذکر روز شنبه
#یا_رب_العالمین🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
نخبۀ کنکوری مازندران در اثر گازگرفتگی جان باخت
🔹سیداسماعیل نصراللهی نخبۀ معلول ساروی بههمراه پدرش براثر مسمومیت با مونوکسید کربن در روستای پاجی میانای ساری جان خود را از دست داد.
🔹سیداسماعیل باوجود معلولیت شدید تا حدی که حتی توان ورقزدن کتاب را نداشت توانست در کنکور پارسال رتبه ۲۵ کنکور انسانی را بهدست آورد.
💐فاتحهای برایش بخوانیم💐
─┅═ঊঈ🍃🌷ঊঈ═┅─
لطفاوارد گروه بعدی شوید
#کتابدا🪴 #قسمتچهلسوم🪴 🌿﷽🌿 به دو به آن سمت دویدم. مردی که داد و هوار راه انداخته بود، جراحتش
#کتابدا🪴
#قسمتچهلچهارم🪴
🌿﷽🌿
چشم هایش را بست و خیلی بی رمق گفت: از زور درد نمی تونم
بخوابم
از بالای سرش بلند شدم. سرم را که برگرداندم، پرستاری را دیدم
که چند سرم در دست دارد و از یکی از اتاق ها بیرون می آید. به
طرفش دویدم. رنگ و رویش پریده بود. خستگی در چشم هایش
موج می زد و معلوم بود که بی خوابی کشیده. گفتم: ببخشید اون
خانومی که اونجا خوابیده خیلی درد داره. میشه کاری براش
بکنین؟
گفت: چه کار کنم؟ از صبح تا حالا، مکث کرد و دوباره گفت: از
دیشب تا حالا پدر همه مون در اومده. ما هم داریم از پا درد و سر
درد می میریم. نیروهامون کم اند. اینا هم که یکی، دو تا نیستن.
باید تحمل کنه
این را گفت و سریع رفت. همان طور که دور می شد نگاهم
رویش ماند. به نظرم بیست و هفت، هشت ساله می آمد. موهای دم
اسبی اش باز شده بود و وضعش را آشفته تر نشان میداد. لباسش
که غرق در خون و بتادین بود هیچ، جورابش هم از پشت در رفته
و تا بالای ساقش کشیده شده بود. به خاطر این همه خستگی و
آشفتگی دلم برایش سوخت. توی همین فکرها بودم که صدای بچه
ای توی سالن پیچید، کمی آن طرف تر از زنی که دکتر خواسته
بود، دختر بچه سه، چهار ساله ای را دیدم. مادرش بالای سرش
نشسته بود و با هر جیغ بچه سر او را از روی پتو بلند می کرد و
توی بغلش می فشرد و گریه میکرد. پاهای بچه را آتل بندی کرده
بودند و دورش را با باند کشی بسته بودند. باند و انگشتان متورم
بچه خونی بود. رفتم کنارش. نگاهش کردم. دختر قشنگی بود.
صورت ظریف و ریزنقشی داشت. موهای ہور ولی ژولیده اش تا
روی شانه هایش پایین آمده بود. بیشتر گل های آبی و سبز پیراهن
زردش از رنگ خون به کبودی می زد. همانطور که نگاهش
میکردم متوجه شدم، هر وقت سرش را بالا می آورد و چشمش به
پاهایش می افتد، وحشت میکند و جیغ می کشد. به مادرش که از
هول با لباس خانه به بیمارستان آمده بود، گفتم: روی پاهایش به
چیزی بکش.
پاهاش رو که خونی می بینه می ترسه و جیغ می کشه.
زن با گریه گفت: چیزی ندارم، می بینی که خودم چه جوری
اومدم.
گفتم:اشکالی نداره یه گوشه همین پتو رو که زیرش انداختن رو
پاهاش بندازه زن حرفم رو گوش کرد ولی گریه زاریش دوباره
مرا به حرف آورد. گفتم: خب تو که این طوری میکنی، بچه بیشتر
می ترسه. بیشتر بی قراری میکنه. اول خودت رو آروم کن بعد
بچه ات رو
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کتابدا🪴
#قسمتچهلپنجم🪴
🌿﷽🌿
گفت: به چیزی میگی، جگرم داره می سوزه. هیچ کاری از دستم
برنمی یاد برا بچه بکنم.
نشستم و دستی به صورت دختربچه کشیدم. دلم می خواست کاری
کنم، آرام شود ولی نمی توانستم، یک دفعه شنیدم مردی می پرسد:
کجا باید برم خون بدم؟ با این حرف از جا پریدم. توی این شرایط
حداقل می توانستم خون بدهم. دنبال مردی که این حرف را زده
بود دویدم و پشت سر او وارد اتاقی شدم که پر از کمدهای بزرگ
ویترین دار فلزی بود. پرستاری کم در حال قیچی کردن چسب و
زدن آنها به لبه ترالی بود. زودتر از آن مرد پرسیدم: من می خوام
خون بدم. کجا باید برم؟
پرستار سرش را بالا آورد و پرسید: چند سالته؟ گفتم: هفده سالم
تموم نشده . گفت: نمی شه، نمی تونی خون بدی. از تو خون
نمیگیرن. و گفتم: مگه من چیه؟ گفت: سنت زیر هجده ساله، لاغر
هم هستی، خون رو از افراد بالای هجده سال میگیرن، تازه اگه
وزنشون هم مناسب باشه
خیلی ناراحت شدم. گفتم: خدایا من همین به کار رو می تونستم
انجام بدم که اینم نشد. حالا چی کار کنم...
فکر کردم بروم خانه و با همفکری بابا کاری بکنم. چون او در
جریان غائله خلق عرب به بچه های مسجد خیلی کمک کرده بود،
به توصیه او بود که من و لیلا از خانه همسایه ها ملحفه، بنزین و صابون جمع کردیم. با این تصمیم راهم را کشیدم تا از بخش خارج
شوم. جلوی در یکی از اتاق ها که رسیدم، دیدم پرستاری سرش را
بیرون آورد و گفت: آقای.... بگو مسئول سردخونه بیاد. یکی اینجا
تموم کرده منتقلش کنه سردخونه.
این را که گفت: ذهنم رفت سمت شهدا. دویدم توی حیاط. سر و
صدای زیادی از سمت سردخانه شنیده می شد. زنها و مردهای
زیادی پشت در سردخانه ایستاده بودند و به سر و روی خودشان می
زدند و اسم شهدایشان را صدا می زدند. مردی هم جلوی در
ایستاده بود و به مردم اجازه نمی داد داخل سردخانه هجوم ببرند.
مدام میگفت: چرا این طور ازدحام میکنید بالاخره همه اینارو
منتقل می کنیم جنت آباد. هرکی میخواد شهیدش رو تحویل بگیره
بره اونجا.
بروم ببینم جنت آباد چه خبر است. شاید آنجا بتوانم کاری انجام
بدهم. از بیمارستان خارج شده و به سمت فلکه فرمانداری آمدم.
سر خیابان ایستادم و فکر کردم از کدام مسیر به جنت آباد بروم،
از خیابان عشایر با چهل متری. چون خیابان عشایر به بیابان های
جاده کمربندی منتهی می شد، صلاح ندانستم از آن مسیر بروم. از
کنار خیابان چهل متری پیاده راه افتادم. ماشین هایی که می آمدند
پر از آدم بود و جایی برای سوار شدن نداشتند. داشتم از کنار
فروشگاه مبل مرادی میگذشتم که پیکان سفید رنگی رد شد. دست
تکان دادم. نگه داشت. فقط دو تا مسافر زن سوار بودند. راننده
پرسید: کجا میری؟
گفتم: مستقیم. می خوام برم جنت آباد. گفت: ما تا دم مسجد جامع
می ریم. گفتم: پس من سر خیابون مسجد پیاده می شم.
تقاطع خیابان انقلاب و چهل متری، دم گلفروشی محمدی از ماشین
پیاده شدم و به راننده پول دادم. قبول نکرد و گفت: صلوات
بفرست. تشکر کردم و از خیابان اردیبهشت به سمت جنت آباد
سرازیر شدم. جنت آباد نزدیک خانه مان بود. بارها به آنجا رفته
بودم و چندان از فضای قبرستان و جنازه نمیترسیدم. یادم افتاد یک
بار که با دا و زینب از خانه دایی در محله پارس آون بر می
گشتیم، باید از جاده کمربندی و کنار جنت آباد میگذشتیم تا به
خانه برسیم. هرچه کنار جاده ایستادیم، تاکسی گیرمان نیامد. هوا
رو به تاریکی می رفت و زینب که خسته شده بود نق می زد.
ناچار پیاده راه افتادیم. نزدیکی های جنت آباد که رسیدیم برای
اینکه راهمان کوتاه تر شود، گفتم: دا بیا از توی قبرستون میونبر
بزنیم.
دا گفت: خوب نیست دم غروبی از تو قبرستون رد بشیم اونم وسط
هفته
گفتم: چه اشکالی داره؟ اینا که اینجا خوابیدن یه روز مثل ما بودن.
بعد راهم رو کشیدم و داخل قبرستان شدم. دا هم به ناچار دنبالم آمد. حرفهایی را که از بچه های کوچه درباره ترسناک بودن
قبرستان شنیده بودم را به خاطر می آوردم ولی نمی ترسیدم. همان
طور که بین قبرها راه می رفتیم متوجه شدم، بند کفشم باز شده.
وقتی نشستم تا آن را ببندم در آن تاریک روشنی چشمم به تابوتی
افتاد که در چند قدمی مان قرار داشت. کنجکاو شدم توی تابوت را
ببینم. دا متوجه شد و گفت: چه کار تابوت داری بیا زودتر از اینجا
بریم بیرون.
گفتم: صبر کن میام. بعد در تابوت را کمی بلند کردم. توی آن
مرده کفن کرده ایی بود. دا که بدجور ترسیده بود، منتظرم نایستاد
و رفت. من هم سریع فاتحه ای برای مرده خواندم و دنبال دا دویدم
سمت غسالخانه که رسیدیم وانتی وارد قبرستان شد. گویا می
خواستند مرده را جای دیگری منتقل کنند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
شکر در سختی ها 32.mp3
5.85M
#شکر_در_سختی_ها 32
از دوره کردنِ خودت نترس❗️
از انتقادات دیگران، هول نکن.
✔️تادیر نشده؛
تا سوتِ پایانو نزدن؛
بیماری های دست و پاگیرِ روحتو بشناس
واین مصائب بزرگ رو ازروحت پاک کن
چهار دعای بسیار مهم توصیه شده #امام_صادق(ع) برای منتظران آخر الزمان
1⃣ دعای عهد
🔹 امام صادق علیه السلام فرمودند:
🔺 هر که چهل صبح دعای عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه آن هزار حسنه، او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند.
2⃣ دعای غریق
🔹امام صادق علیه السلام فرمودند: زماني ميرسد که امام هدايتگر ونشانه آشکاري نباشد ازحيرت وسرگرداني آن دوره کسي نجات پيدا نميکند مگر کسي که به خواندن دعاي غريق مداومت کند:
🍀 یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ
📚 کمال الدین جلد ۲ ص ۳۵۱
3⃣ دعای معرفت
🔹 امام صادق علیه السلام فرمودند: بامداومت بر اين دعا معرفت امام عصر را از خداوند طلب نماييد:
🍀 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
📚 اصول کافی جلد ۱ ص ۳۳۷
4⃣ صلوات همراه با عجل فرجهم
🔹 امام صادق عليه السلام فرمودند: هر کس بعد از نماز صبح و ظهر ، در روز جمعه و ديگر روزها بگويد :
🍀 أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
نميميرد تا اين که حضرت قائم مهدي(صلوات اللَّه عليه) را درک کند.
📚 مصباح المتهجّد ص ۳۶۸
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
#نماز_شب
💠آیت الله فاطمی نیا:
🔸 به نماز شب عادت کنیم، از آثارش قوی شدن، شاداب شدن است، حال و لذت انبیاء است، صحبت کردن با خداست. در نماز شب تو هستی و زمین، آسمان و خدا، این حالات انبیاء است.
از آثار یکسره خوابیدن کسل شدن است.
🔸پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله می فرمایند :
یا علی نماز شب بخوان که ۱۰ خصلت دارد، یکی اش تندرستی است.
بندگان خدا شب کم می خوابند و سحرگاهان را استغفار می کنند.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#دعای_فرج
به امیـدِ دَم زیبـای وصـالِ رخ تو،
زنده در سِیرِ جهانِ گذرانیم هنوز...
تاکه توکِی بِرسی زین سفرِ دور و دراز
حیف وصدحیف که از بیخبرانیم هنوز...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروز یکشنبه
16 اردیبهشت 1403 هجرے شمسى🗓
26 شوال 1445 هجری قمرے🗓
5 مه 2024 ميلادى🗓
ذکر روز یکشنبه
#یاذالجلال_والاکرام🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
#سلام_مولای_مهربانم♥️
هر صبح که از خواب بر میخیزم
و رو به قبله که می ایستم و میگويم:
" السلام علیک یا صاحب الزمان "
به این فکر میكنم که خدا
جواب سلام را واجب کرده است،
و قلبم از شوق لبریز میشود ..
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
﷽
#قرآن_کریم🌸
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُونَ
آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مىگويند، و همچنين پرندگان به هنگامىكه بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هريك از آنها نماز و تسبيح خود را مىداند؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهند داناست.
📗سوره نور آیه ۴۱
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مستند بی قرار/شهید سید حمید میرافضلی
شهید میرافضلی🕊
شادی روح شهدا صلوات🌹
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد #رائفی_پور - دنیای امروز ما بر اساس شیطان پرستی می چرخد
#قسمت_هفتم
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد #رائفی_پور | یهودیان جن گیر - کابالا، عرفان یهودی
#قسمت_هشتم
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
#فهرست_سخنرانیهای
#استادرائفی_پور_مبحث
#شیطان_شناسی و ماجرای انسان و شیطان
#قسمت_اول
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم
#قسمت_پنجم
#قسمت_ششم
#قسمت_هفتم
#قسمت_هشتم
#قسمت_نهم
#قسمت_دهم
#قسمت_یازدهم
#قسمت_دوازدهم
#قسمت_سیزدهم
#قسمت_چهاردهم
#قسمت_پانزدهم
#قسمت_شانزدهم
#قسمت_هفدهم
#قسمت_هجدهم
#قسمت_نوزدهم
#قسمت_بیستم
#قسمت_بیست_و_یکم
#قسمت_بیست_و_دوم
#قسمت_بیست_و_سوم
#قسمت_بیست_وچهارم
#قسمت_بیست_وپنجم
#قسمت_بیست_وششم
#قسمت_بیست_هفتم
#قسمت_بیست_وهشتم
#قسمت_بیست_ونهم
#قسمت_سی_ام
#قسمت_سی_و_یک
#قسمت_سی_و_دو
#قسمت_سی_و_سه
#قسمت_سی_و_چهار
☘ امام رضا (علیهالسلام) :
✍ منْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ.
🌿 هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد.
📗 الکافي ، ج2ص200
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
📅 #تقویم_روز
🗓 #یکشنبه ۱۶ اردیبهشت | ثور ۱۴۰۳
🗓 ۲۶ شوال ۱۴۴۵
🗓 5 می 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️14 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️33 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️40 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️42 روز تا روز عرفه
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
⛔️ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
🔹 امروز روز مناسبی است.
🔹 شروع کارها نیکو و پسندیده است.
🔹 دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹 کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.
🔹 کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹 در خرید و فروش و تجارت،انجام شود.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود،دانا و سعادتمند خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « پستان » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹خواب در این شب دارای تعبیر است.
🔹مسیر رجال الغیب از میان غرب و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.
چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ اذان صبح 3:33 اذان ظهر 12:01
☜ اذان مغرب 19:14 طلوع آفتاب 5:08
☜ غروب آفتاب 18:55 نیمه شب 0:14
✅ #آسان_شدن_امر_ازدواج
✅ اگر فرد مجردی دوست دارد که ازدواج کند سه روز روزه بگیرد و در هر شب آن پیش از رفتن به رختخواب 21 بار آیات 74 -76 سوره فرقان را بخواند و از خداوند بخواهد تا خواسته اش را برآورده سازد خداوند امر ازدواج او را آسان میکند.والَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿٧٤﴾ أولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلامًا ﴿٧٥﴾خالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿٧٦
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #یکشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱:۰۸ #صبح
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
چگونه از شرّ اجنّه و سِحر و جادو در امان بمانیم ؟
آیا اینها حقیقت دارند ؟
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروز دوشنبه
17 اردیبهشت 1403 هجرے شمسى🗓
27 شوال 1445 هجری قمرے🗓
6 مه 2024 ميلادى🗓
ذکر روز دوشنبه
#یاقاضی_الحاجات🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استادرائفی_پور - اگر جن وارد زندگی انسان شود چه می شود؟
#قسمت_نهم
اطلاعات جنی میخوای کلیک کن👇
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استادرائفی_پور - خدایان بت پرست ها همه جن بوده اند
#قسمت_دهم
اطلاعات جنی میخوای کلیک کن👇
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
📅 #تقویم_روز
🗓 #دوشنبه ۱۷ اردیبهشت | ثور ۱۴۰۳
🗓 ۲۷ شوال ۱۴۴۵
🗓 6 می 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️13 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️32 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️39 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️41 روز تا روز عرفه
❇️ #ذکر روز #دوشنبه ۱۰۰ مرتبه: یا قاضیَ الحاجات "ای برآورنده حاجت ها"
❇️ این #ذکر که مختص روز #دوشنبه میباشد خواندنش موجب افزایش مال میشود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام میباشد روایت شده است #زیارت آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود #ثواب بسیار بالایی دارد.
❇️ #ذکر (یا #لطیف) ۱۲۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #یافتن_مال_کثیر میشود.
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی نیست.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
⛔️ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر.
🔸امروز روز مناسبی است.
🔸شروع کارها نیکو و پسندیده است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.انشاالله
🔸کسی که در این روز متولد شود،دانا و سعادتمند خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹کسی که امروز گم شود،پس از چند روز پیدا میشود. ان شاء الله.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹در خرید و فروش و تجارت،انجام شود.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « پستان » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹خواب در این شب دارای تعبیر است.
🔹مسیر رجال الغیب از میان غرب و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
✅ #رفع_شرّ
✅ برای دور شدن شر مزاحم در زندگی امام صادق(ع)فرمود:هرگاه از شر کسی ترسان و بیمناک بودی،این دعا را بخوان: اللَّهُمَّ إِنَّکَ لا یَکفی مِنکَ أَحَدٌ وَ اَنتَ تَکفی مِن کُلِّ أَحَدٍ مِن خَلقِکَ فَاکفینی شَرَّ(نام فرد شرور در اینجا آورده شود)
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ اذان صبح 3:32 اذان ظهر 12:01
☜ اذان مغرب 19:15 طلوع آفتاب 5:07
☜ غروب آفتاب 18:56 نیمه شب 0:14
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #دوشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱:۰۴ #صبح
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
لطفاوارد گروه بعدی شوید
#کتابدا🪴 #قسمتچهلپنجم🪴 🌿﷽🌿 گفت: به چیزی میگی، جگرم داره می سوزه. هیچ کاری از دستم برنمی ی
#کتابدا🪴
#قسمتچهلششم🪴
🌿﷽🌿
از خیابان اردیبهشت خیلی طول نکشید که به جنت آباد رسیدم.
محشری برپا بود. جمعیت موج می زد، از هر طرف ناله و شیونی
به آسمان بلند بود. هیچ وقت جنت آباد را این طور ندیده بودم. راه
به راه جنازه ها را خوابانده و روی ملحفه های سفیدی که رویشان
کشیده بودند، یخ گذاشته بودند. خون با آبی که از ذوب یخها راه
افتاده بود، مخلوط شده، خونابه از زیر جنازه ها روان بود. بالای
سر هر شهیدی عده ای جمع شده، مرثیه خوانی می کردند و به سر
و روی خودشان می زدند. بی تابی بعضی ها دل آدم را می
لرزاند. خصوصا زنها جگرسوزتر عزاداری می کردند. بعضی
هایشان آنقدر صورت خراشیده بودند که از
جای آن خون جاری شده بود. تعدادی هم به موهایشان چنگ زده
بودند و دست هایشان پر از مو بود. چند نفری هم غش کرده
بودند. بقیه برای آنکه آنها را به هوش بیاورند آب در دهانشان می ریختند و شانه هایشان را ماساژ می
دادند، حتی مردها هم در مقابل این همه مصیبت از پا در آمده
بودند، سر به دیوار می کوبیدند یا خودشان روی جنازه ها می
انداختند. عده ایی هم گل به سر و شانه هایشان مالیده بودند. بیشتر
زنهای عزادار عرب مثل ایام محرم و شب های عاشورا دایره وار
ایستاده بودند. یکی از آنها مرثیه می خواند و بقیه جواب می دادند
و به سر و سینه شان می زدند. همین طور که بین جمعیت راه می
رفتم و شاهد این صحنه ها بودم، اشک می ریختم و صدای مرثیه
خوانی عرب ها را می شنیدم
زن روضه خوان می گفت: وهوا گولن وه.
زنها جواب می دادند: و هوا و هوا
روضه خوان میگفت: وهوا على الراحو شهیدیه وهوا۔
اسم شهیدشان را که میگفت، همه جیغ می کشیدند. بعد بلافاصله با
ریتم تندی به گونه هایشان می زدند و دم می گرفتند: حا، حا... و
در این بین بعضی ها هم طاقت نمی آوردند و بیهوش می شدند.صحنه های عجیبی بود. با اینکه در جریان انقلاب یا غائله خلق
عرب و یا بمب گذاری منافقین، بارها تشییع شهدا را دیده بودم اما
این بار تعداد شهدا خیلی زیاد بود، شهیدانی که مظلومانه در خواب
به خاک و خون کشیده شده بودند. از آن طرف هم آفتاب بی امان
می تایید. بوی خاک و خون و باروت در فضا پخش شده بود. دیدن
این چیزها حالم را خیلی بد کرده بود. طوری که احساس میکردم
دیگر نمی توانم روی پاهایم بایستم. انگار تمام نیروی بدنم را یکجا
از دست داده بودم. چشمانم سیاهی میرفت و سرگیجه داشتم. به زحمت خودم را به طرف ستونی که روبه رویم قرار داشت کشیدم
و به آن تکیه دادم. زانوهایم سست شدند و ناچار روی زمین
نشستم. صحنه هایی را که میدیدم درست مثل تعریف هایی بود که
از واقعه کربلا شنیده بودم. در حالی که نشسته بودم، به خودم گفتم:
پس چی شد، چرا این قدر ضعیفی؟ با این نهیب درونی سعی کردم
به خودم مسلط شوم، بلند شدم و به طرف غسالخانه زنها رفتم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کتابدا🪴
#قسمتچهلهفتم🪴
🌿﷽🌿
پشت در غسالخانه خیلی شلوغ بود. مرد و زن پشت در نشسته
بودند تا شهیدشان را تحویل بگیرند. همین که در باز می شد یک
عده هجوم می بردند، داخل شوند. می خواستند موقع غسل و کفن
کردن عزیزشان آنجا باشند. از آن طرف تا شهیدی را بیرون می
دادند، سریع در را می بستند، یک نفر هم لیستی در دست داشت و
طبق اسامی که می نوشت شهدا را داخل غسالخانه می فرستاد. بعد
از کلی عقب و جلو رفتن از بین مردم، راه باز کردم و جلو رفتم.
در زدم اما در را باز نکردند. منتظر ماندم همین که در باز شد تا
پیکری را بیرون بفرستند با فشار جمعیت خودم را به داخل پرتاب
کردم و همانجا وسط اتاق ایستادم. منتظر بودم کسانی که داخل
هستند دعوایم کنند که چرا آمدی تو؟ قلبم تند تند میزد. مات و
مبهوت نگاه میکردم. غسالخانه دو تا اتاق تو در تو بود که فقط
یک در ورودی داشت. اندازه اتاقی که من در آن ایستاده بودم، ده
دوازده متری می شد. دیوارها و کف اتاق سیمانی بود و رنگ
طوسی مرده اش فضا را سنگین تر کرده بود. روبه رویم پنجره
چوبی سبز رنگی قرار داشت. نوری که از آنجا وارد می شد با
نور ضعیف لامپ اتاق را روشن می کرد. روی هم رفته همه چیز
اتاق سرد و بی روح بود و به ماتم زدگی و چیزی که دلم را می
سوزاند، جنازه زنهایی بود که از جفت دیوار تا وسط خوابانده
بودند. همان اول که آنها را دیدم، ناخودآگاه یک قدم عقب رفتم.
سرهایشان به طرف من بود و پاهایشان به سمت در چوبی بین
اتاقها. بعضی با چشمان و دهان نیمه باز و بعضی با دهانی پر از
خون. صورت و موهای آشفته شان خونی بود. همگی شان جوان
بودند، دست و پای بعضی از آنها لهیده و از بدنهایشان آویزان بود.
بعضی ها که اصلا دست و پا نداشتند. دست یکی از جنازه ها که
از بازو قطع و گوشتش ریش ریش شده بود، دلم را خیلی سوزاند.
دا همیشه وقتی چیزی از خدا می خواست و در حال اضطرار بود،
خدا را به دستان بریده حضرت عباس قم میداد.نگاهم که به این ها افتاد دوباره ضعف کردم و به دنبالش حالت
تهوع داشتم، خیلی دوست داشتم کسی به صورتم آب بپاشد و
بگوید؛ بلند شو، اینها فقط یک کابوس است از صدای جیغ و مویه
هایی که از بیرون غسالخانه می شنیدم و بوی خون و کافور و
زمین ولی
چیز دیگری می گفت. با حقیقت تلخی روبه رو بودم که راه گریز
از آن را نمی دانستم. از اینکه به اینجا آمده بودم، پشیمان شدم و با
خودم گفتم: خبر مرگت با همان ماشین می رفتی مسجد جامع،
اونجا حتما کاری بود که انجام بدهی. چرا آمدی اینجا!؟ و گوشه
سمت راست اتاق سکوی سیمانی بود و روبه روی آن یک کمد
فلزی قرار داشت. کنار سکو پیرزن چاقی روی زمین نشسته،
خیس عرق بود. آنقدر حالش بد بود که نفهمید من داخل شده ام. به
نظر می رسید از خستگی آنجا نشسته تا نفسی تازه کند. هاج و واج
ایستاده بودم که یک دفعه زن لاغراندام و نسبتا قد کوتاهی از اتاق
عقبی بیرون آمد. لباس گشاد تیره رنگی به تن داشت و شله پنبه ای
هم به سر کرده بود. رنگ صورتش سبزه تندی بود که به زردی
می زد. از کنارم که رد شد بوی تند سیگار به دماغم زد. فهمیدم
کبودی بهایش هم از سیگار کشیدنهای زیاد است. به طرف کمد
گوشه اتاق رفت و یک دفعه
گشت و نگاهی به من انداخت. قلبم ریخت. با خودم گفتم الان
دعوایم می کند. با صدایی که خس خس میکرد، پرسید: اومدی
کمک کنی یا دنبال شهیدت هستی؟ من که بهت زده بودم، گفتم:
اومدم کمک کنم.
نمی دانم چه چیزی در چهره ام دید که پرسید: نمیترسی؟
حس کردم هنوز اثر ضعفی که بیرون غسالخانه داشتم در صورتم
هست. گفتم: سعی میکنم نترسم
از کمد چند تکه بزرگ چلوار در آورد و گفت: بیا اینا رو بگیر. با
اون خانوم تمرین برای کفن
پارچه را گرفتم و به طرف پیرزن رفتم، دزدگی نگاهش کردم
رنگ به رو نداشت. پیراهنش از شدت عرق به تنش چسبیده بود.
کمی از موهای خاکستری رنگش هم از زیر شله اش بیرون زده و
روی پیشانی اش ریخته بود. گیس های باریک بافته شده و حنایی
رنگش از دو طرف شله بیرون آمده بود.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
شکر در سختی ها 33.mp3
6.11M
#شکر_در_سختی_ها 33
🔸برای یه مدرک تحصیلی،
یا یه مهارت هنری یا ورزشی
چقدر زحمت و سختی کشیدی؟
✔️مشکلاتِ زندگیت هم
بسترِ رسیدن به کمالِ انسانی اند
طاقت بیار و کلید و آسمون و بِقاپ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امید غریبان تنها کجائی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤍🍃'
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروز سه شنبه
18 اردیبهشت 1403 هجرے شمسى🗓
28 شوال 1445 هجری قمرے🗓
7 مه 2024 ميلادى🗓
ذکر روز سه شنبه
#یاارحم_الراحمین🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
#سلام_امام_زمانم♥️
سلام بر مهدى امّتها
سلام بر هدایت گر قلوب
هر کجا اسم شما را میبینم
هر کجا که نامتان به میان میآید
حال دل همه خوب میشود
چه رسد به اینکه صدای اناالمهدی تان
در گوش زمین بپیچد ... !
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا