👈 روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از کوچه ای می گذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر درهمان حال فرمودند: «وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان»
👈 اصحابی که حضور داشتند از پیامبر سئوال کردند: یا رسول الله پدرانشان مشرک اند؟
👈 پیامبر اسلام فرمودند: «نه بلکه پدران مؤمن و مسلمان دارند.»
👈 اصحاب پرسیدند پس علت تأسف شما چیست؟
👈 پیامبر فرمودند: پدران و مادران آخرالزمان بیشتر توجه خود را صرف برآوردن نیازهای مادی فرزندان خود نموده و از تربیت دینی آن ها غافلند. برخی از آن ها چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر فرزندی شخصاً برای یادگرفتن احکام اقدام نمود او را از این کار باز می دارند و به بهره ی بسیار اندکی از دنیا برای آن ها راضی می شوند.
👈 آنگاه پیامبر فرمودند: من از آن ها بیزارم و آن ها نیز از من بیزارند.
بحارالانوار ج۲۳ ص ۱۱۴.
http://eitaa.com/shahrah313
💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
لطفاوارد گروه بعدی شوید
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۱۴) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و چهاردهم:غلبه بر یکنواختی و ملال
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۱۵)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و پانزدهم:مرگ باشکوه یک غواص(۱)
🍂یه تیر به دستش خورده بود و یکی کنار ابروش. سه روز لابلای نیزارها با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود و به امید یافتن روزنه ای برای خلاصی از محاصره دشمن و برگشتن تلاش می کرد ، او منطقه رو خوب می شناخت و راهنمای بچه ها توی عملیات بود ، اما دشمن همه جا حضور داشت و هیچ راهی برای خروج از نیزار و رسیدن و الحاق به نیروهای خودی وجود نداشت. بعد از سه شبانه روز دست و پنجه نرم کردن با مرگ در نهایت، به علت خونریزی زیاد و تحلیل رفتن قوای بدنی مقاومتش شکسته شد و به اسارت در اومد.#محمد_رضایی علیرغم جوانی، جزو نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشکر امام رضا علیه السلام بود و به گفته دوستاش، در کارش خیلی خبره بوده.
📌محمد بعد از تحمل حدود شش ماه اسارت در استخبارات بغداد و زندان الرشید و تکریت ۱۱ هنوز لو نرفته بود و همانند بقیه اسرا بصورت عمومی مورد اذیت و آزار دشمن قرار می گرفت تا اینکه خامی و سادگی یکی از دوستاش کار رو برای او سخت کرد. بسیار شنیده اید که#دشمن_دانا_بهتر_از_دوست_نادانه. بعضی وقتا ضربه ها و زیانهایی که از یه دوست نادان و احمق به انسان می رسه خیلی کاری تر و جبران ناپذیرتر از آسیبیه که دشمن به آدم میزنه.
📍یکی که خیلی محمد رو دوست داشته و شاهد رشادتها و توانایی و تجربه اش تو کارای اطلاعات و عملیاتی اش تو جبهه بوده می شینه پیش بچه ها و از توانمندیهای محمد براشون میگه و همین دهن لقی و نشناختن شرایط سرآغاز ماجرایی بسیار تلخ و هولناک برای محمد رضایی شد. از شانس بدِ محمد توی آسایشگاهی افتاده بود که یه جلاد بی مروت بنام ناصر- که بعدا داستانشو براتون میگم- بود . یکی از جاسوسها این حرفها رو شنیده بود و ظاهرا از طریق همین ناصر به گوش بعثیها رسیده بود.
🔸️یکی از تلخترین حوادث ماهای آغازین اسارت🌷#شهادت این جوان مظلوم بود .
بعد از لو رفتن محمد و با توجه به حساسیت بعثیها به نیروهای اطلاعات عملیات و از طرفی بمنظور کشیدن اطلاعات ، دنبال همچی کسایی می گشتن و زیر شدیدترین شکنجه ها قرار می دادن و معمولا هم زنده بر نمی گشتن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۱۶)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و شانزدهم:مرگ با شکوه یک غواص(۲)
♦️از نحوه شهادت #محمد_رضایی خیلی اطلاعاتی نداشتیم و پیکر پاک این شهید رو هم به بچه ها نشون ندادن. چند روز پیاپی محمد رو برده بودن و شکنجه میدادن و ازش خواسته بودن اعتراف کنه و اطلاعاتی رو از جبهه و مسائل اونو که میدونه لو بده ، اما محمد مقاومت کرده بود و هر بار انکار می کرد که نیروی اطلاعات هستش. اونام جری تر می شدن و بیشتر اذیتش می کنن. تا اینکه منجر به شهادت ایشون با یه وضع بسیار فجیع و استثنایی میشه. که در ادامه نحوه دقیق شهادتشو خدمتتون عرض می کنم.
⚡با توجه به جوِ سنگین و خفقان داخل اردوگاه ، اطلاعات دقیقی از نحوه شهادت محمد در دست نبود و روایتهای مختلفی وجود داشت و منم چون خیلی کنجکاو بودم و دوست داشتم وقایع رو همانگونه که بوده بدونم و احیانا اگه برگشتیم به ایران بدون کم و زیاد روایت کنم در پی کسی بودم که از نزدیک شاهد ماجرا بوده و از زبون اون فرد اصل قضیه رو بشنوم .
📌تقریبا یه سال بعد که آبها از آسیاب افتاد و شرایط تا حدودی بهتر شده بود، یه روز#عباس_عرب که بچه ها می گفتن مترجم صحنه شکنجه و شهادت محمد رضایی بوده رو دیدم. از شهادت رضایی خیلی گذشته بود و اوضاع تا حدودی عادی شده بود،
📍رفتم پیش ایشون و ازش خواستم نحوه شهادت شهید رضایی رو برام توضیح بده. اولش می ترسید و طفره می رفت، چون ازش خواسته بودن چیزی به کسی نگه و اگه حرفی از این ماجرا با کسی در میون بزاره اونو زنده نمی زارن، اما با اصرار من و اطمینان از اینکه تا زمانی که در اسارت هستیم پیش هیچ کسی حرفی نمی زنم و با توجه به اینکه به صداقت من اطمینان داشت زبون باز کرد و چیزهایی رو گفت که همونجا مو بر بدنم سیخ شد. گر چه خودم بارها شکنجه شده بودم و شاهد شکنجه های طاقت فرسای دوستانم بودم ، ولی این مورد خیلی ویژه بود.
ادامه ماجرا رو از زبان عباس عرب بشنوید...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۱۷)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و هفدهم:مرگ با شکوه یک غواص(۳)
🔞 این قسمت دلخراش است🔞
🍂تعدادی از خشن ترین شکنجه گرهای بعثی که شاخص ترینشون علی پلنگی و عدنان بودن رضایی رو بردن داخل راهروی حموما، قبلش دیوترم حموم رو روشن کرده بودن و آب به حد جوش رسیده بود. پیراهن و زیرپوششو دراوردن و مقداری با کابل بهش زدن و بعد از اینکه بی حال شد انداختنش زیر دوش آبِ جوش. هر چی سعی می کرد از زیر دوش بیاید کنار اونها اجازه نمی دادن تا اینکه پوست بدنش سوخت و تاول زد. بعد مقداری شیشه کف راهرو خُرد کردن و رضایی را روی شیشه ها با بدن برهنه می غلتوندن و با کابل می زدن که شیشه ها توی بدنش فرو بره. به اینم اکتفا نکردن و اونقدر با کابل زدن که تکه های پوست تاول زده با ضربات کابل جدا می شد و شیشه ها بیشتر فرو می رفت. از همه جای پیکر شهید خون زده بود بیرون و بدن بریان شده بود.
⚡این میزان از شکنجه ارضاشون نکرد و آب نمک آوردن و روی زخمها و بدن سوخته و پاره پاره شده می ریختن. عباس گفت: دیگه طاقتش طاق شد و از شدّت درد ناله می کرد که یکی از نگهبانها یه قالب صابون از اون صابونایی که به اندازه یه پاره آجر بودن رو به زور توی دهان رضایی فرو کرد. شدت جراحات و وارد شدن کف صابون داخل حلق و ریه ی محمد به او امان نداد و خفگی مزید بر علت شد و همونجا کف راهروی حموم در نهایت مظلومیت جان داد و آن#مجاهد_صابر و#جوان_مقاوم به دیدار اربابش امام حسین علیه السلام رفت و چه رفتن باشکوه و با عظمتی !
💥محمد متولد سال ۱۳۴۶ بود و زمان شهادتش فقط بیست بهار از عمرش سپری شده بود که یکی از اونها در اسارت بود. اون حاضر نشده بود کوچکترین اطلاعاتی به دشمن بده جان شیرینشو تقدیم اسلام عزیز و وطن پرافتخارش ایران کرد. خداوند هم این شهید گرانقدر رو بی مزد و پاداش نگذاشت...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
1_1924931485.mp3
3.67M
1_1924879840.mp3
4.18M
1_2359176544.mp3
14.37M
#فایل_صوتی😍
#شکر_در_سختی_ها 22
یه اسمِ قشنگِ خدا؛
اسم شریف "مُبَدِّل" هست!
اگه این اسمو در روحِت فعال کنی؛
میتونی از اوضاع گِل آلود،ماهی بگیری!
اونوقت؛هم آرومی
هم زمان مشکلت کوتاهترمیشه.
#استاد_شجاعی 🎤
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
لطفاوارد گروه بعدی شوید
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۱۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و هفدهم:مرگ با شکوه یک غواص(۳)
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۱۸)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و هجدهم:مرگ با شکوه یک غواص(۴)
🍂رجعت باشکوه پیکر سالمِ شهید رضایی بعد از ۱۵ سال*
🔸️در مرداد ماه سال ۱۳۸۱ پیکر ۲۲ شهید در مشهد مقدس تشییع شد. پیکر رضایی یکی از اونها بود. به گفته شاهدان عینی و یکی از همرزمان شهید پیکر محمد رضایی بعد از آنکه ۱۵ سال در خاک غربت دفن شده بود و قاعدتا باید فقط اسکلت و استخونها بر می گشت
🔹️اما در نهایت شگفتی، به اندازه ای تازه و سالم بود که تا آماده شدن برای مراسم تشییع و خداحافظی در سردخانه نگهداری شد. تمامی آثار شکنجه و سوختگی بر روی پیکرش مشخص بود. انگار همین امروز شهید شده.
حاج رمضانعلی پدر بزرگوار شهید ، پیرمردی با چهره ای شکسته و سیمایی نورانی و جذاب بعد از پانزده سال چشم انتظاری شنیده بود که پیکر فرزند دلاورش به وطن برگشته بود. طی این پانزده سال داستانهای زیادی از رشادت ها و مقاومت بی نظیر محمدش رو از زبان همرزماش شنیده بود.
📌حالا لحظه شماری می کرد تا پیکر فرزندشو در آغوش بکشه و ببینه از اون قامت رشید چی باقی مونده. تصورش این بود که یه مشت استخون توی یه تابوت گذاشتن و می رفت تا استخونهای فرزند رو بغل کنه. آمده بود معراج شهدا و سراغ پیکر فرزندشو می گرفت و می پرسید محمد رضایی کجاست؟ گفتن پدرجان پیکر محمدت سالمه و گذاشتیم سردخانه. حسین محمدی منفرد از غواصان لشکر ۵ نصر و از همرزمای شهید در اسارت میگه: در روز تشییع پیکر شهید که در شهر فاروج در هوای گرم مرداد ماه انجام شد ، قطرات تازه خونابه از داخل تابوت بر روی شانه های کسانی ریخته بود که زیر تابوت قرار داشتن.
📍شهید رضایی با این وضعیت بی تردید از اولیای الهی بود و در بهشتی بودن و همنشینی با اباعبدالله و شهدای کربلا علیهم السلام شک و شبهه ای باقی نمی مونه. این مجاهدت بی نظیر و مرگ و جان دادن سخت و سکوت کردن و ذرّه ای اطلاعات به دشمن ندادن رو مقایسه کنید با یه مشت وطن فروشی که در ناز و نعمت هستن و بر سر سفره رنگین انقلاب نشسته و از تمام مواهب مادی و رفاه بالا برخوردارن ، اما اطلاعات حساس و سری ایران رو در مسئله انرژی هسته ای یا توان موشکی و دفاعی به دشمن دادن و باعث شدن این همه مشکلات و تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران شکل بگیره . این از خدا بی خبرها چگونه میخان روز قیامت پاسخگویی خون و مجاهدت امثال محمد باشن؟...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#دعای_فرج
☀بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ☀
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ الاْرْضُ، وَ مُنِعَتِ السَّماءُ و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنابِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا ياصاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّللِوَلیِّــڪَ الفــَرَج🌤
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروزیکشنبه
25 دی 1401 هجرے شمسى🗓
22جمادی الثانی 1444 هجری قمرے🗓
15 ژانویه 2023 ميلادى🗓
ذکر روز یکشنبه
#یاذالجلال_والاکرام🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤