eitaa logo
مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری
424 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
197 ویدیو
27 فایل
اندیمشک، شهر ظرفیت‌ها شهر هزار شهید و هزار کار نکرده و هزار راه نرفته ارتباط با مدیر: @nikdel313
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدا شمع محفل بشریت‌اند... 🌷معلم شهید صفرعلی قلاوند🌷 🌻هفته معلم گرامی باد🌻 #شهید_صفرعلی_قلاوند #شهدای_معلم #معلم_شهید #اندیمشک دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
شهدا شمع محفل بشریت‌اند... 🌷معلم شهید عبدالعلی چگله🌷 🌻هفته معلم گرامی باد🌻 #شهید_عبدالعلی_چگله #شهدای_معلم #معلم_شهید #اندیمشک دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
شهدا شمع محفل بشریت‌اند... 🌷معلم شهید شعبان قلاوند🌷 🌻هفته معلم گرامی باد🌻 #شهید_شعبان_قلاوند #شهدای_معلم #معلم_شهید #اندیمشک دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
شهدا شمع محفل بشریت‌اند... 🌷معلم شهید اسماعیل افتخاری🌷 🌻هفته معلم گرامی باد🌻 #شهید_اسماعیل_افتخاری #شهدای_معلم #معلم_شهید #اندیمشک #۴آذر۶۵ #عاشورای_۴_آذر_۶۵ دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
شهدا شمع محفل بشریت‌اند... 🌷معلم شهید کریم احمدنژاد🌷 🌻هفته معلم گرامی باد🌻 #شهید_کریم_احمدنژاد #شهدای_معلم #معلم_شهید #اندیمشک دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
شهدا شمع محفل بشریت‌اند... 🌷معلم شهید جواد زیوداری🌷 🌻هفته معلم گرامی باد🌻 #شهید_جواد_زیوداری #شهدای_معلم #معلم_شهید #طلاییه #عملیات_خیبر #اندیمشک دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی فرزند شهید مدافع حرم فرمانده ارشد زرهی جبهه مقاومت در سوریه در محضر رهبر انقلاب ٣٠ اردیبهشت ٩٨ دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
دیدار با همسر پاسدار جهادگر شهید شهادت ۶۳/۱/۱۸ چهارشنبه ۹۸/۳/۱ دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @Shahre_zarfiyatha
*بسم رب شهدا و الصدقین* خانم میرعالی و بهمنی‌نیا با هم صحبت کرده بودند و قرار گذاشته بودند که مجری من باشم. زمانی که این موضوع را به من گفتند می‌خواستم قبول نکنم اما گفتم بالاخره که چی!! مگه قرار نیست شروع کنی به مصاحبه گرفتن. خب حالا موقعیتش پیش اومده *بسم الله.* قرار گذاشتیم اگه چهارشنبه کلاس نداشتم من بشم مجری. چهارشنبه رسید. یکم استرس داشتم. توی زمان استراحت سوالات رو یادداشت کردم و از بچه‌ها نظرشون رو پرسیدم. برای ساعت 17:30 مرخصی گرفتم. آقای فروغی زحمت رسوندن ما رو کشیدن. سر قرار رسیدیم. یک ربع منتظر بقیه شدیم بعد از جمع شدن به طرف منزل شهید رفتیم. زمانی که به در خونه شهید رسیدیم در باز بود. با تعارف خواهرها وارد شدیم. همسر شهید وسط حیاط ایستاده بود. با دیدن همسر شهید یکهو دلم خالی از پُر شد. به خودم نهیب می‌زدم. بابا مگه چی می‌خواد بشه. مثل همیشه که توی جمع حرف می‌زنی. اصلا فکر کن کسی دور و برت نیست. با تعارف همسر شهید از پله ها بالا رفتیم. (یادم رفت بگم خونه شهید دو طبقه بود.) وارد خونه شدیم. خانم قربانی حرف‌هایی که باید زده می‌شد رو بیان کردن. در انتهای کلام‌شون من رو به عنوان مجری معرفی کردند. توی دلم بسم الله کردم و سر صحبت رو با جملۀ *طاعات و عبادات قبول حق ان‌شاءالله* شروع کردم. با جواب گرفتن از همسر شهید استرسم کم شد و سعی کردم اصلا به بچه ها نگاه نکنم و حواسم به ایشون باشه. *می‌خواستم راجع به خودتون یکم برامون صحبت کنید؟* -طیبه علی نژاد هستم. دختر عموی شهید، فرهنگی بودم. امسال با بیست‌و‌نه سال خدمت به‌خاطر عمل زانویم بازنشست شدم. از طایفه گتوندی هستیم. هشتاد سال است که ساکن اندیمشک هستیم. *شهید چطور اومدن خواستگاری‌تون؟* - با پدر و برادر و خواهرشون در مورد من صحبت کردند بعد اومدن خواستگاری. من چون پدر نداشتم موضوع را با مادرم در میان گذاشتند. مادرم موافق بود ولی گفت درست است ما فامیل هستیم و دوست دارم این وصلت صورت بگیرد ولی جواب آخر را دخترم می‌دهد. این شد که من و شهید با هم صحبت کردیم. آن موقع تازه جذب سپاه شده بودند. شهید از شرایط خودش که مرتب می‌رفت کردستان و همش در رفت و آمد بود گفت. بعد از گفتن شرایط ازم پرسید می‌تونی این شرایط رو قبول کنی وگرنه اجباری در جواب دادن و قبول کردن نیست. موافقت کردم و پنجم تیرماه ازدواج کردیم. سه روز بعد از ازدواج ایشون به کردستان رفتند. آن موقع کومله و دموکرات توی کردستان آشوب کرده بودند. شهید تا دوهفته از زمان حمله عراق به ایران در کردستان بودند بعد به اندیمشک برگشتند. سه روز در خانه ماندند و بعد به جبهه رفتند. و این شد آغاز رفتن به منطقه... *این رفت و آمدها باعث نشد شما اعتراض کنید؟* -نه. قبول کرده بودم. همان روز خواستگاری تمام شرایط را برای من گفته بودند. ایشان در ادامه گفتند که مستاجر عمه ام بودیم ولی در مدتی که شهید در منطقه بودند در منزل پدری‌ام بودم. زمانی هم که شهید می‌آمدند چون زمان کمی می‌ماند باز همانجا بودیم و آنجا فقط وسایل مان بودند. خانم علی نژاد با صبر و حوصله تک تک سوالات ما را پاسخ می دادند. از تولد فرزندان‌شان و نبود همسرش، از اینکه دوست داشته موقع تولد بچه‌هایش شهید کنارش باشد اما فرمان خدا و علاقه همسرش را به خواسته‌اش ترجیح داده، از علت‌های نامگذاری فرزندانش به نام‌های مهدی و فاطمه، از اینکه خودش تمایل داشته لباس‌هایی که می خرد به سلیقه شهید باشد، از نبودن شهید و نگرفتن حقوقی که حق‌شان بوده و تحسین کردن شهید از انجام این کارش، از گرفتن نُه دست لباس توسط شهید به خاطر نُه ماهه شدن پسرش و نبودن او در این مدت، از برقرار بودن رابطه بسیار قوی و صمیمی بین شهید و پسرش بطوری‌که که دوستان شهید در سپاه همه مهدی را می‌شناختند، از چند روز مرخصی آمدن ایشان و به تمام اقوام و آشنایان سر زدن، از تاکید داشتن ایشان به این سر زدن‌ها، از متولد شدن دخترش و ندانستن شهید و.... گفت. خانم علی نژاد در ادامه صحبت‌هایش گفتند: «شهید نجات هرموقع مرخصی می‌آمدند تنها نبودند و عده‌ای از دوستانش که راه‌شان دور بود همراه‌شان بود. در یکی از این مرخصی‌ها نجات با هشت نفر از دوستانش آمد و به مادرم گفت: «زن عمو اینا چهل روزه گوشت نخوردن یه غذای گوشتی براشون درست کن.» مادرم حمام را برای‌شان روشن کردند. یه قابلمه بزرگ خورشت سبزی درست کرد و مرغ هم کباب کردند. ادامه دارد... پاسدار جهادگر شهید دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @Shahre_zarfiyatha
در مورد فعالیت‌های شهید پرسیدم که گفتند از کسانی بودند که در تظاهرات‌ها شرکت می‌کردند، جز کفن‌پوشان در تظاهرات‌ها بودند. بعد از انقلاب جذب کمیته شدند و بعد مدتی را در جهاد بودند و با تشکیل سپاه جز اولین‌هایی بودند که جذب سپاه شدند. خانم علی نژاد حرف های زیادی برای گفتن داشتند و ما هم همچنان سراپا گوش بودیم. *آخرین دیدارتون چطور بود؟* -شهید روز یکم فروردین سال 63 به خونه اومدن و گفتن برای انجام کاری اومدن و فردا میرن. فردای آن روز موقع رفتن حال‌وهوایش با دفعات قبل فرق داشت، سفارشات و توصیه‌های زیادی به من کردند. حتی مادرم هم این تفاوت را حس کرد. به مادر و برادرم گفتم نجات این بار که می‌رود شهید می‌شود که با واکنش برادرم مواجه شدم. ولی خودم از این حرف مطمئن بودم چون همیشه می‌گفت *"دوست ندارم اسیر شوم و از خدا آرزوی شهادت دارم."* روز 18 فروردین درست 15 روز بعد از آخرین دیدار ما خبر شهادت نجات را از عمه‌ام شنیدم. طبق خواسته شهید اصلا سر و صدا نکردم. شهید از من خواسته بود موقع شنیدن خبر شهادتش از حال خود خارج نشوم و موهای خود را جلوی نامحرم بیرون نیندازم. و در ادامه از دلتنگی‌های دختر شهید گفت. اینکه با گذشت زمان زیاد اما همچنان در موقع گرفتاری و ناراحتی با شهید صحبت می‌کنیم و از ایشان کمک می‌خواهیم. *این دیدار حاشیه‌های زیادی داشت. کشف دو سوژه در مورد پشتیبانی جنگ و پخت نان در زمان حمله 4 آذر 65، قول همکاری و گرفتن وقت مصاحبه و بدست آوردن اسناد و...* *اللهم ارزقنی توفیق شهادت* پاسدار جهادگر شهید شهادت ۶۳/۱/۱۸ چهارشنبه ۹۸/۳/۱ دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @Shahre_zarfiyatha
*فراخوان عکس‌ها، یادگاری‌ها و خاطرات خانواده‌های اندیمشکی* همیاری در تهیه *کتاب انقلاب اسلامی در اندیمشک* (وقایع و موضوعات شهرستان اندیمشک از ابتدا تا انقلاب) با امانت دادن عکس‌ها، فیلم‌ها، نوارهای صوتی و هر یادگاری قدیمی دیگری که دارید. کمتر از یک هفته اصل سند را به همراه سی‌دی اسکن شده آنها به شما تحویل می‌دهیم. آدرس: کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی نرسیده به مسجد امام حسین علیه‌السلام کوچه دانیال. تلفن تماس: ٠۶١۴٢۶۵١٠١١ دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha
💐💐💐💐💐💐 💠 گل ریزان سلام علیکم طاعات و عبادات و شب زنده داریهایتان در لیالی قدر قبول باد. ❤عزیزان بزرگوار 🌹 یکی از برادران رزمنده و ایثارگر اندیمشکی مدت چند سالی است که دچار مشکل مالی به علت یک اشتباه بزرگ شده و فریب کلاهبرداری را خورده و پول رزمندگانی که در اختیارش بوده را از وی برده اند و اکنون در بازداشت به سر می برد. 🔻این حقیر آبروی هر چند قلیل خود را گرو گذاشته و شما را دعوت می نمایم که در این *گل ریزان* که ان شا الله مورد قبول حق تعالی قرار گیرد ؛ شرکت نمایید. 🔻 مبلغ مشکل این همرزم دوران دفاع مقدس، حدود صد و پنجاه میلیون تومان است. ولی ما می توانیم با هر چند مبلغی اندک نیز کمک کنیم و در این ایام پرفیض در این گلریزان شرکت نمائیم. 🌹انشاالله این مبالغ هر چند کم، بتواند مشکل یک خانواده ایثارگر را حل نماید. 👈لطفأ مبالغ اهدایی خود را به این کارت واریز نمایید و رسید واریزی را هم در خصوصی برای حقیر ارسال فرمایید. 6037997346957344 به نام حسین نظری . 💚❤🌸🌹💚❤🌸🌼🌻☘🌺🌻🌺🌹🌸💚❤🌻🍀 اجرکم عندالله