🔻جای خالی
(معرفی کتابهایی با موضوع مرگ به قلم #سیده_زهرا_محمدی در پروندۀ #ادبیات_کودک_و_نوجوان)
▪️«...مسألۀ مرگ و ازدستدادن عزیزان و غم و اندوه پس از آن برای بازماندگان، بهویژه کودکان، همیشه یکی از دلنگرانیهای پدر و مادرها بوده است؛ اینکه کودک آنها چطور میتواند با این مفاهیم آشنا شوند و اصلاً در آن موقعیت بحرانی، عکسالعمل کودکان با این مسأله چگونه است...
شاید بهتر باشد ابتدا والدین و معلمین و بزرگترها این آگاهی را پیدا کنند که کودکان از کی و چهموقع مرگ جزو دغدغههای ذهنیشان میشود و اصلاً آنها مرگ را در هرسنی چگونه میبینند...
"روی سیم تار" کتابی است که مدت زمان زیادی نیست که شهرستانادب آن را برای مخاطبانش وارد بازار نشر کرده است. در این کتاب حسین قربانزاده، نویسندۀ کتاب به موضوع مرگاندیشی پرداخته است. انتشارات شهرستانادب این کتاب را برای نوجوانان چاپ کرده است، اما از من که میشنویید این کتاب را برای جوانان تهیه کنید...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10842
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تشویش
(بهمناسبت سالروز درگذشت استاد #غلامرضا_شکوهی، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از ایشان بهروز میکنیم)
▪️من زین دیار خسته و جانکاه میروم
با میل خویشتن نه، به اکراه میروم
تشویش مبهمی به دلم خانه کرده است
بادم که بیهدف همه جا راه میروم
همچون حباب در دل تنگم بهانه ایست
کز دست با شنیدن یک آه میروم
گهوارهی طلایی خورشید میشوم
وقتی که زیر پای تو ای ماه میروم
چون آفتاب بیرمق خستهی غروب
تا قتلگاه خویش به دلخواه میروم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عاشقانهای برای همسرم
(مطلب ویژۀ پروندۀ شعر عاشقانه در سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا)
▪️ بین این همه مناسبت تقویمی و روز ملی یا جهانیِ عشق، بهراستی روز عشق و دلدادگی کدام است؟ شاید هر یک از ما نخستین نگاه، نخستین سلام یا نخستین روز پیوند یا وصل را روزی از روزهای عشق در تقویم شخصیِ زندگیمان برشمریم، اما باید اولین روز ماه ذیالحجه را یکی از زیباترین روزها در این باب دانست؛ یعنی سالروز پیوند آسمانی امام علی علیهالسلام و حضرت صدیقۀ طاهره سلاماللهعلیها.
به همین مناسبت، پروندۀ #شعر_عاشقانه سایت شهرستان ادب هدیهای برای شما در نظر گرفته است؛ ۳۵شعر عاشقانه که ۳۵شاعرِ عاشقانهسرای معاصر برای همسر خود سرودهاند.
اشعاری از #مهدی_اخوان_ثالث، #علی_محمد_مؤدب،#مبین_اردستانی، #قیصر_امین_پور، #حسین_منزوی، #محمدحسین_نجفی، #قربان_ولیئی، #امید_مهدی_نژاد، #علی_داودی، #بهروز_آورزمان، #مصطفی_محدثی_خراسانی، #هوشنگ_ابتهاج، #عبدالرحیم_سعیدی_راد، #سیدمحمدمهدی_شفیعی، #میلاد_عرفانپور، #زهیر_توکلی، #کبری_موسوی_قهفرخی، #عالیه_مهرابی، #فاطمه_طارمی، #محمدعلی_بهمنی، #سعید_پورطهماسبی، #انسیه_موسویان، #مژگان_عباسلو، #آرش_شفاعی، #زهرا_محدثی_خراسانی، #فریدون_توللی، #مریم_کرباسی، #هدیه_طباطبایی، #فاطمه_هاوشکی، #حامد_عسکری، #ساجده_جبارپور، #حمید_مصدق، #سودابه_امینی، #نغمه_مستشار_نظامی، #سعید_تاجمحمدی.
متن کامل این اشعار را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10741
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تاریخسازانِ آینده
(یادداشتی از #مهدی_نورمحمدزاده بر کتاب #شماس_شامی در پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«سالها پیش یکی از دوستان کوهنورد در مسیر صعودی که باهم همراه بودیم، از کتاب عجیبی سخن گفت که ظاهراً با پیدا شدن چند کتیبۀ تاریخی در اطراف شام، نوشته شده و به شکل مستند بسیاری از وقایع تاریخی اسارت خاندان امام حسین علیهالسلام در شام را روایت میکند. آنقدر جذب تاریخ سوزناک و مصایب دردناک اهل بیت شده بودم که تا نزدیکیهای قله از کتاب "شماس شامی" و روایت جذابش برایم گفت و انگار برایش سؤال بود که چرا منِ نویسنده هنوز این کتاب مستند تاریخی را نخواندهام!
اسم کتاب را به خاطر سپردم. مدتی بعد که در یکی از نمایشگاههای کتاب، عنوان کتاب و اسم نویسندهاش را دیدم، واقعاً حیرت کردم! مجید قیصری داستاننویس کجا و تاریخنویسی کجا؟! کتاب را خریدم و خواندم، یک داستان خوب با روایت جذاب و پرتعلیق!...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10853
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 روایت یک شاعر از جهانی پرهیاهو
(یادداشت #نیلوفر_بختیاری بر مجموعهشعر #هیاهو سرودۀ #محمدمهدی_خانمحمدی )
▪️ «... باتوجه به آنکه «هیاهو» نام هیچیک از اشعار این مجموعه نیست، لاجرم باید در درونمایۀ این اشعار به دنبال چرایی انتخاب این نام بود. آنگاه خواهیم دید برخی اشعار اجتماعی مجموعه به مفاهیم ازدحام و هیاهوی جهان مدرن اشاره دارد. در صفحۀ 41 کتاب، این مصراع را میبینیم: «خسته از تیترها و تهمتها: رادیکال، جنگجو، فاشیست، خشن»، اما در صفحۀ 53 به نکتۀ جالبتری برمیخوریم: «مجلس صوفی کجا و بادۀ صافی کجا/ گوش کردم حرفی از «او» بین هوهوها نبود». دقت در واژۀ هوهو و درونمایۀ بیت که هیاهو را منتقل میکند و توجه به این معنا که در میان هیاهوی صوفینمایان حرفی از« او» نبود، کمک میکند یکبار دیگر با دقت به نام مجموعه بیندیشیم. آنگاه میبینیم در خود کلمۀ هیاهو میتوان یاهوی پنهانشدهای را دید و آن را اینگونه تأویل کرد که در میان این «هیاهو»ها نوعی پناهجستن به عرفانی فردی وجود دارد... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10856
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جذبۀ عشق
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #زیب_النسا متخلص به «مخفی» بهروز میکنیم. زیبالنسا از قدیمیترین شاعران زن ایرانیست که در عصر خود به حکمت و هنر سرآمد بوده است)
▪️خواهم کشم به دیده، آن خاک آستان را
با بوسه از لب دل آن پای پاسبان را
پوشیده جذبۀ عشق در من پلاس محنت
سلطان لباس فاخر بخشد ملازمان را
آخر دهد به توفان بنیاد خانۀ خویش
مرغ نظر چو بیند؟ بر آب آشیان را
تا کی به رغم دشمن در امتحان عتابم
بشناس بهترک زین یاران جانفشان را
مفروش دیده ارزان گوهر به خاطر دل
یاران روا مدارید بر دوستان زیان را
بر حال زار بلبل رحمی کرشمۀ گل
شاهان کشیده دارند بهر گدا عنان را
دادت خدای، مخفی، درِّ سخن وگرنه
زین گونه نیست درّی در سینه بحر و كان را
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان دومین دورۀ جشنواره ادبی «مباهله»
اطلاعات بیشتر:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10862
☑️ @ShahrestanAdab
🔻یکی از ده نفر
(#مجید_قیصری به روایت #پرویز_شیشه_گران)
▪️«...من همان موقع داستانهای ایشان را خواندم و لذت بردم و حس کردم که آقای قیصری یکنویسندۀ دیگر است و در داستان کوتاه متفاوت عمل میکند. معلوم بود که نویسندۀ قدری است و خواهد شد. فرقش با باقی نویسندهها این بود که شعار نداده بود و از لحاظ فنی و تکنیکی، به تمام معنی داستان کوتاه بود و ویژگی موجزبودن و تعلیق و مختصات داستان کوتاه را در آثارش داشت. خیلیها مینوشتند و خاطره را با داستان اشتباه میگرفتند و خیال میکردند داستان نوشتهاند، درحالیکه خاطره بود. یا اینکه داستان مینوشتند، ولی داستانهای قدرتمندی نبود. آقای قیصری اما داستانهایش هم حسوحال داشت و هم تکنیک و هم موجز بود. نیامده بود پشتک و بارو بزند. حسبرانگیز بود و حتی شاعرانه. حس خوبی به آدم دست میداد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10855
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قافله
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با سه رباعی از کتاب تازۀ #امیر_مرادی با نام #سزاوار بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیدهاست)
▪️دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
بازآمدهام پیش تو تشریح کنم
این مشتِ گرهکردۀ خون را، دل را
▪️آن داغ مدام برقرار است هنوز
از خون تو خاک شرمسار است هنوز
آن قافلهای که راه انداخت غمت
اینقدر بدان که رهسپار است هنوز
▪️من هستم و عالمی عزاپوش من است
من هستم و بیکسی همآغوش من است
این بودن بیثبات این طرز حیات
باریست که مرگوار بر دوش من است
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 «یوم التوپ» به روایت #محمدرضا_شرفی_خبوشان | از کتاب #بی_کتابی
(بیستوپنجمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب در سالگرد صدور فرمان مشروطیت)
▪️ «... مشروطه همانطور نشسته و مچاله، لولۀ تفنگش را به طرف ما گرفت. دستار سیاه باریکی دور سرش بسته بود، محاسن تُنُکی داشت. بلند شد ایستاد، عبایش از دوشش سُر خورد، افتاد پشت پایش. میتوانستم لرزیدن آن دو پا را که مثل چوب خشک به هم میخورد، حس کنیم.
مشروطه میلرزید. مثل دوک لاغر بود. همه بیاینکه به هم بگوییم، میدانستیم یوم التوپ اگر تمام شود و قزاقها و سربازها درِ اتاق را باز کنند، ما را که مخفی شدهایم، ببینند، ننگ بزرگی است. بدتر از آن، خبر به پالکونیک میرسید، لابد در حیاط قزّاقخانه به شلاقمان میبست یا حبسمان میکرد در انبار. حالا ما مشروطه را داشتیم و میتوانستیم با پارچه پارچه کردنش دلاوریمان را نشان بدهیم و عاقبت خودمان را بهخیر کنیم... »
متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10861
☑️ @ShahrestanAdab