eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
266 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
بالنده و سرزنده‌تر از جانی تو آری تو، آبروی ایمانی تو سوگند به خون که از ازل تا به ابد همواره معاصر شهیدانی تو @shahrestanadab
ای دیدن تو طلوع دلتنگی‌ها خندیدن تو صبح هماهنگی‌ها ای برف! ببار بر سراپای وجود دل‌خسته‌ام از هزار و یک رنگی‌ها @shahrestanadab
کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای، آینه‌فروش دوره‌گرد! نون حلالت، نوش جونت باشه، مرد اهل درد! توو این روزا که بدجوری دلم گرفته از خودم تو هم همه‌ش داد می‌زنی: «آینه بدم، آینه بدم...» آینه‌هاتو یکی‌یکی ورق بزن، یواش‌یواش این یکی... نه! اون یکی... نه! نه اون، نه این... اون! اوناهاش! نه! این که مثل قبلیاس، دردامو بیشتر می‌کنه غمای جورواجورمو هزار برابر می‌کنه نون حلالت، نوش جونت، نوش جونت باشه، مرد! بین تموم آینه‌هات دنبال یه آینه بگرد وقتی به من رو می‌کنه به غصه‌هام امون نده وقتی بهش رو می‌کنم منو به من نشون نده □ کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای، آینه‌فروش دوره‌گرد! @shahrestanadab
تو کیستی که بهار از لب تو می‌شکفد؟ نه گل، که باغ انار از لب تو می‌شکفد چه‌قدر دشت پر است از تمشک وحشی باز چه‌قدر آینه‌زار از لب تو می‌شکفد چه‌قدر باغ پر است از شکوفۀ گیلاس چه‌قدر نقش و نگار از لب تو می‌شکفد لبت قدیم‌تر از صبح خلقت عشق است جهان به‌عشق‌دچار از لب تو می‌شکفد شکفتن است نوآموزِ مکتبِ لبِ تو جهان شکوفه‌تبار از لب تو می‌شکفد گلی‌ست شب‌بو گفتن، شب نگفتن نیست گلی در این شب تار از لب تو می‌شکفد شکفته باد لب عاشقان به صحبت یار که اذن گفتن «یار» از لب تو می‌شکفد اجازه‌اش بدهی، هان! همین گلِ بوسه ببین چه لحظه‌شمار از لب تو می‌شکفد برای بازشکفتن اجازه می‌خواهد و خود سپاسگزار از لب تو، می‌شکفد چه بوسه‌بارانی! هر گلی که پژمرده ببار و باز ببار، از لب تو می‌شکفد چه بوسه‌بارانی! هر دلی که پژمرده ببار و باز ببار، از لب تو می‌شکفد @Mobin_Ardestani @shahrestanadab
. طومار تنهایی و غم هستند هر شب به هم پیچیدهٔ دردند این کوچه‌های بی تو سرگردان تا صبح دنبال تو می‌گردند @Mobin_Ardestani @shahrestanadab
گزارش تصویری کامل این جلسه را از پیوند زیر ببینید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12425/ @shahrestanadab
هو العلی العظیم تقدیم به مولا ای بی‌کران که هرچه جهان مبتلای توست هستی نفس نفس نفسش در هوای توست جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست در عرش و فرش و هرچه جهان‌های مختلف هر کس که هست، بوسه‌دهِ خاک پای توست خورشید ذرّه‌ای‌ست که همواره روز و شب پرّان در آستانه‌ٔ ایوان‌طلای توست صبح از کرانه‌های سکوت تو جاری است شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست جان ریزه‌خوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست دل خوشه‌چینِ ملتمسِ ربنای توست تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم چشمان ما هنوز به دست دعای توست دل را چه غم، غریبِ دو عالم اگر شود؟ در قبر و در قیامت اگر آشنای توست پیوندِ غیر، سست‌تر از تار عنکبوت رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست ردّ و قبولِ عامه نیرزد به ارزنی هرآینه رضای خدا در رضای توست @Mobin_Ardestani
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیینه طور تجلّی‌ست... شعرخوانی مبین اردستانی در «چهارشنبه‌های شعر» شهرستان ادب، ۱۵ آذر ۱۴۰۲ @shahrestanadab
بر قرار و در مدار باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمام عمر از زهر جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاه قدس، با عشق حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از جان عالم خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی بارها تیر سه‌شعبه بر گلویت خون گریست با علی‌اصغر در اوجی کبریایی زیستی هرچه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا شکر کردی، دم به دم خون خدایی زیستی غیر زیبایی ندیدی در بلاباران عشق از الستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی، البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌ به‌ جان هم‌نفس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بدرالدُّجی، شمس‌الضّحایی زیستی عالمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن، وقت پریدن آمد، ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوق رهایی زیستی @shahrestanadab
رمضان کشتی نوح است، نمانید شما ترسم آن است که خود را نرسانید شما قرن‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان کاروان می‌گذرد، بیرق همراهی شو @shahrestanadab