eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
267 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻لایق‌ترین (شعری از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک) ▪️به رخ‌برتافتن از من مپوشان آفتابم را زمستانِ توام لبریز کن از خویش خوابم را مشو آشفته گر حرفی به لب می‌آیدم گاهی دلِ بیچاره گنجایش ندارد التهابم را فرو می‌ریزدم همواره چون ساحل به دریایت نمی‌دانی به کف دارد چه موجی اضطرابم را برآورد از تو خورشیدم، شدم باران به کوهستان به دریایت که خواهد برد پیغامِ حبابم را کلامِ تلخ و کامِ تلخ من شیرین شد از نامت به بارانِ عسل سرداده‌ای گویا سرابم را خدایان را پرستیدم، تو را لایق‌ترین دیدم جنونم رهنمونی کرد حسنِ‌انتخابم را پرم از عطرِ پیغامت، چنان کز بردنِ نامت تو گویی باغ اندامت در آغوش است خوابم را به عشقِ زهره‌ی چنگی گرفتارم، کز او دارم به لب ناورده پرسش در دل آهنگِ جوابم را به رسوایی زلیخا داشت پاسِ عصمتم يوسف چرا نشناختم آیینه‌ی امّ‌الکتابم را؟ ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سوگوار تو نیستم (شعر استاد #یوسفعلی_میرشکاک در پروندۀ #برای_سپهبد_سلیمانی «اختصاصی شهرستان ادب») ▪️نه سوگوار تو نیستم بر آسمان می‌گریم که همچنان واژگون مانده است بر خورشید می‌گریم که همچنان بیهوده با ابرها مجادله می‌کند بر ماه می‌گریم که همچنان شب را به دنبال می‌کشد اما بر تو نمی‌گریم از کدام سیاره آمده بودی که با زمین کنار نمی‌آمدی، مگر آنکه با گام‌هایت همراه باشد؟ به کدام سیاره برگشته‌ای که زمین از همیشه تباه‌تر وبیهوده‌تر به گرد خود می‌گردد؟ تقدیر درخت به خاک افتادن است تقدیر گوسفند قربانی شدن تقدیر گرگ گلوله‌خوردن و تقدیر آدمی جان سپردن تو اما پشت تقدیر را به خاک رساندی و ماندی اما نه بر زمین و نه در آسمان بر نطع جاودانگی نام خداوند در معراجی بی‌بازگشت چگونه می‌توان تو را در سوگواری به پایان رساند؟ سوگواران ناگزیرانند و تو ناگزیری را به پایان رسانده‌ای نه، من باری سوگوار تو نیستم اما پرسشی با من است همچون ترکشی کوچک خلیده در جگرگاه: چگونه از قطعنامه تحمیلی بیرون ماندی؟ و کربلای خود را به فرجام رساندی؟ قطعنامه یکایک ما را حتی از خاطر خود ما برد چندانکه اربعین ما پیاده به کربلا رفتن شد و اربعین تو رستاخیزی است که جهان را سراسیمه می‌کند ☑️ @ShahrestanAdab
🔻باران بهاری (#بهاریه ای از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک) ▪️تشنه‌ام تشنۀ باران بهاری که تویی برده از دست مرا نقشِ نگاری که تویی من اگر ماه شوم باز به مهرت نرسم کی رسد سایه به خورشید سواری که تویی بی‌قرارم مگر آن‌گاه که بینم زده است دل من دست به دامان قراری که تویی از همان روز که دیدار توام از خود برد پر شدم از هوس باغ اناری که تویی به زبان آمدم آن راز که می‌گرداند من و دل را همه شب گرد مداری که تویی تو بهاری و منِ خسته خزان، می‌ترسم برنیاید دلم از عهده کاری که تویی یافتم دیرتر از دیر تو را لیک این بس که به جان زد شررم برق شراری که تویی چه غم از گردش ایام کسی را که بُوَد بر سرش سایۀ اندوه‌گساری که تویی داد بر باد دلم را سر سوداییِ من سر من باد فدای رهِ یاری که تویی ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی #علیرضا_سمیعی از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک، #انتشارات_شهرستان_ادب در پرونده #بهاریه #معرفی_کتاب #کتاب_خوب_بخوانیم ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فراخوان ثبت نام در پنجمین دوره آزاد آموزشی 🔹ثبت‌نام پنجمین دوره از دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی‌هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکای‌روم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از اول اسفندماه به مدت شش‌جلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور استادان: ، ، ، ، ، ، ، ، و برگزار می‌شود. 💠 برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت مراجعه نمایید: shahrestanadab.com/Content/ID/11787 ☑️ @ShahrestanAdab
🔸رئیسعلی دلواری در عالم ادبیّات (گفت‌وگو با دربارۀ رمان اثر ) 🔹«...خیلی‌ها رمان تاریخی نوشته‌اند، امّا نکته‌ی مهم درباره‌ی این اثر این است که اوّلاً، این بزرگوار اوّلین کسی است که اقدام می‌کند به نوشتن رمان تاریخی در ایران. ثانیاً، در این کتاب منطقه‌ی خاصّی به‌تصویر کشیده شده‌است. ثالثاً، زبان ویژه‌ای دارد. رابعاً، اوّلین کسی است که دارد رمان به شیوه‌ی اروپایی می‌نویسد و نحوه‌ی برخوردش با وقایع، علاوه بر این‌که مدرن است، کلاسیک هم هست؛ برای مثال عاشق و معشوق‌های این کتاب به‌واسطه‌ی اشعار شاعران بزرگ کلاسیک فارسی مانند سعدی دیالوگ می‌کنند؛ انگار به‌شیوه‌ی فردوسی و سایر قدما پرده‌پوشی شده تا وارد جزئیّات نشود. از طرف دیگر، نویسنده تلاش کرده به‌شیوه‌ی شخصیّت‌پردازی قهرمانان در آثار ادبی کلاسیک اروپایی، قهرمانانش را به‌سرعت به کشتن ندهد. به همین دلیل، آن‌ها را در مخمصه می‌اندازد ولی هربار آن‌ها را نجات می‌دهد؛ در واقع نثری مفهوم گره‌افکنی را متوجّه شده‌است، در حالی‌که خیلی از نویسندگان بزرگ مدرن ما هنوز این مفهوم را به‌درستی درک نکرده‌اند؛ چه گره‌افکنی کلاسیک، چه گره‌افکنی مدرن، طوری‌که برای مخاطب تعلیق ایجاد کنند و با حفظ روابط علّت و معلولی پیرنگ، قهرمان را هم نجات دهند...» 💠 متن کامل این گفت‌وگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11804 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/تاریخ-عبرت ☑️ @ShahrestanAdab
🔸درخت جوان! (بیستمین روز از اسفندماه زادروز شاعر معاصر و نام آشنای کشورمان است. او خالق مجموعه شعرهای ماندگاری همچون ، و است. ، شاعر و چهره صاحب‌نظر شعر و ادبیات به مناسبت پاسخ به شعری که مودب به وی تقدیم کرده بود، شعری سروده است که با هم می‌خوانیم) 🔹«درخت جوان یاد کردی مرا جوانیت بالنده باد و از برگ و باری شگرف به هرسال و هر ماه آکنده باد نه تنها به اردیبهشت به دی ماه نیز سرت سروسان دلت چون انار بمانی برومند و دور از بد روزگار درین راه دُشخوار درفشی که بر دوش داری درخشنده باد فرازت مبیناد رنگ فرود جهان پیش چشم تو آیینه‌ای باد هر بامداد که خورشید می‌گوید این خاکدان را درود تنت بی‌گزند دلت شادمان علی‌رغم بیداد و بد بماناد این دوستی جاودان به پیمان مهر خداوند خیبرگشای جهان را به پیکار با اهرمن رهنمای به عهدی که با مام آب و نمک بسته‌ایم که روح جهان است و بالاترین راز پروردگار...» 💠 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11822 💠 آثار مؤدب را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸راه درست راه شهید است، من آمده‌ام شهادت را تذکر بدهم ( در جشن ده‌سالگی شهرستان ادب) 🔹«من فقط آمده‌ام که به شما عزیزان این را بگویم که راه درست راه شهید است، من آمده‌ام شهادت را تذکر بدهم. آمده‌ام بگویم لسان صدق و همت بلند و دنیا را به هیچ انگاشتن راه فیروزی و موفقیت است همان‌طور که مولا فرمود:‌ "الدنیا جیفة طالبها کِلاب" من آمده‌ام که به شاعران و نویسندگان بگویم که ایمان و فراتر از آن را طلب کنید. و همچنین به رفقای خودم در موسسه شهرستان ادب که در این سال‌ها جهدشان را از نزدیک دیده‌ام، می‌خواهم بگویم برادران چشمتان را از غرب برگردانید به سمت خودمان، خودمان باید طریقه نوشتن خودمان را پیدا کنیم...» 💠 متن کامل این سخنرانی را از سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11883 ☑️ @ShahrestanAdab
🔸پیام تسلیت مؤسسۀ شهرستان ادب به جناب استاد یوسفعلی میرشکاک 🔹با خبر شدیم استاد –شاعر و پژوهشگر بزرگوار- در ماتم از دست دادن مادر گرامیشان –مرحومه جانبازان- به سوگ نشسته‌اند. اعضای موسسه شهرستان ادب، این مصیبت را به استاد و خانواده محترم و ادیب میرشکاک، تسلیت می‌گویند. امیدواریم خداوند روح ایشان را قرین رحمت خود قراردهد و به خانواده ایشان صبر عنایت بفرماید. ☑️ @ShahrestanAdab
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از خود در حیرت بودم. غمگین و افسرده و به‌هم‌ریخته بودم و پریشان‌خاطر. تن در یاسوج و جان در نجف و کربلا. به ناچار تفأل کردم به «کوه‌زاد» با این نیّت که منِ لر که در یاسوج هم غریبه‌ام، که هستم و آمد: «از شانۀ صخرۀ عطش‌باری آویخته پیچک نگون‌ساری گنجشک غریبی‌ام که از دنیا قانع شده‌ام به بوتۀ خاری» و با هر بیت، اشک بی‌اختیار می‌آمد: «چنبر زده بر دلم غمی، گویی لم داده به روی صخره‌ای ماری خاموشم و سینه‌ام پر از نغمه‌ست چون چلچلۀ شکسته‌منقاری» و با بیت بعد، یاد این مصرع خود از مثنوی «سیاکو» افتادم و عنانم از کف رفت: «منمه بی چار و چدر چی دال پیری هام دلیز خوم چی دس بسی اسیری» گریستم مصرع به مصرع: «سر برده به زیر بال خود روحم مانند عقاب پیر بیماری» و تا آخر این مویه بود و به تعبیر خود شاعر: «این شعر غزل نمی‌شود، بگذر بذر علفی است در نمکزاری» *متن این پیام از صفحۀ شخصی یوسفعلی میرشکاک و تصویر آن مربوط به صدا و سیمای مرکز یاسوج است* @shahrestanadab
میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک باد... به جز نقش بود و نمود علی ندیدم ورای وجود علی ندانستم آخر برای که بود بر این خاک، داغ سجود علی ازل تا ابد طرح آیینه‌ای‌ست ز نقش قیام و قعود علی عیان شد نشان‌های آن بی‌نشان در آیینه هست و بود علی به اندیشه کی می‌توان رخنه کرد؟ به راز فراز و فرود علی به روی دل از بی‌نشان باز شد در باغ گفت‌وشنود علی علی مظهر ذات پروردگار علی پرده‌دار وجود علی @shahrestanadab