eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
293 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسنده با دست‌مایه قرار دادن یک باور دینی-مذهبی و تلفیق این اعتقاد با تخیّل خویش، داستانی بسیار پر تعلیق و کشش خلق می‌کند؛ داستانی که در دو خطّ روایی مجزّا، با یک بازۀ زمانی سه‌هزار ساله به پیش می‌رود و به واقع، این بعد زمانی، همان شکینای ازدست‌رفتۀ قوم یهود است که هنوز از پس سال‌ها، پیروان صدّیق یهود، از پی یافتن آن، در غارها و سردابه‌ها به جستجو هستند... شاید قوم یهود برای یافتن تابوت عهد، باید منتظر ظهور منجی عالم یعنی مهدی موعود باشند، چرا که بنا بر روایات اهل اسلام، این صندوق در اختیار حضرت مهدی(عج) است و با ظهور ایشان، این صندوق و نسخۀ دقیق تورات به مردم عرضه خواهد شد. متن کامل را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12289/ -ما @shahrestanadab
ماهنی تلاش می‌کند با از دست دادن آدم‌های زندگی‌اش کنار بیاید. اوّل از همه حسن و حالا رحمان، همسرش، که در چشمان خالی‌اش یادی از ماهنی و دخترانش نیست. جمع‌وجور کردن زندگی بدون سرپرست برای ماهنی که زنی سنّتی به حساب می‌آید، کار ساده‌ای نیست. تا‌ به حال تمام تصمیم‌گیری‌ها با رحمان بوده و ماهنی تنها ناظر و همراهی موافق بوده که نمی‌دانسته قرار نیست همه چیز به خوبی پیش برود. رحمان گذشته را خراب کرده و حالا ماهنی باید آینده را دست تنها بسازد. امّا گذشته به این سادگی دست‌بردار نیست و همراهش کشیده می‌شود... متن کامل یادداشت را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12294/ @shahrestanadab
بدون شک رباعی شگفت‌ترین و شگرف‌ترین قالب شعر فارسی است و به عبارتی، کار رباعی‌سرا جای دادن بحر در کوزه است که سخت و دشوار بودنش بر کسی پوشیده نیست. بر خلاف برخی که رباعی را تفنّن شاعر می‌پندارند و نه قالبی جدّی و قابل توجّه، در واقع، رباعی آیینۀ تمام‌نمای آنات و تأمّلات فلسفی و عمیق شاعر است... یادداشت سیدعلی نقیب بر کتاب «آنات» را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12408/ @shahrestanadab
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از خود در حیرت بودم. غمگین و افسرده و به‌هم‌ریخته بودم و پریشان‌خاطر. تن در یاسوج و جان در نجف و کربلا. به ناچار تفأل کردم به «کوه‌زاد» با این نیّت که منِ لر که در یاسوج هم غریبه‌ام، که هستم و آمد: «از شانۀ صخرۀ عطش‌باری آویخته پیچک نگون‌ساری گنجشک غریبی‌ام که از دنیا قانع شده‌ام به بوتۀ خاری» و با هر بیت، اشک بی‌اختیار می‌آمد: «چنبر زده بر دلم غمی، گویی لم داده به روی صخره‌ای ماری خاموشم و سینه‌ام پر از نغمه‌ست چون چلچلۀ شکسته‌منقاری» و با بیت بعد، یاد این مصرع خود از مثنوی «سیاکو» افتادم و عنانم از کف رفت: «منمه بی چار و چدر چی دال پیری هام دلیز خوم چی دس بسی اسیری» گریستم مصرع به مصرع: «سر برده به زیر بال خود روحم مانند عقاب پیر بیماری» و تا آخر این مویه بود و به تعبیر خود شاعر: «این شعر غزل نمی‌شود، بگذر بذر علفی است در نمکزاری» *متن این پیام از صفحۀ شخصی یوسفعلی میرشکاک و تصویر آن مربوط به صدا و سیمای مرکز یاسوج است* @shahrestanadab
«شبیه» علی داودی برگزیدهٔ دومین دورهٔ دو سالانهٔ کتاب عاشورا شد. شهرستان ادب این موفقیت را به این شاعر ارجمند تبریک می‌گوید و آرزومند کامیابی شاعر در تمامی عرصه‌های زندگی است. @shahrestanadab
رمان «فصل توت‌های سفید» نوشتهٔ سیده‌عذرا موسوی از انتشارات شهرستان ادب، برگزیدهٔ سومین دورهٔ جایزهٔ شهید اندرزگو در بخش رمان بزرگسال شد. متن کامل خبر را از اینجا بخوانید: https://www.ibna.ir/news/498488/ @shahrestanadab
رسول گفت: « هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ.» @shahrestanadab
پس چون رسول وفات یافت، از فاطمه پرسیدم که «آن کلمه چه بود که تو از آن بگریستی؟ و آن کلمه که از آن بخندیدی؟» گفت: «رسول پنهان با من گفت که من رفتنی‌ام. من بگریستم. پس یک بار دیگر گفت اول کسی که به من رسد از اهل من، تو باشی. من بخندیدم.» فاطمه را ندیدم پس از آنکه پدرش از دنیا بیرون رفت خندان. در هر دو روز و سه روز، به گورستان شهیدان رفتی و آنجا نماز کردی و دعا کردی و می‌گریستی. تا آن‌گه که وفات یافت، بر این طریق می‌بود. وفات یافت پس از رسول به صد روز. @shahrestanadab
کتاب یک «تکه ابر» مجموعه روایت‌هایی برای پیامبر اکرم(ص) است. در این کتاب، شش قصه به انتخاب مجید قیصری دیده می‌شود که غالب این داستان‌ها، برگزیدگی جشنوارهٔ خاتم را در کارنامهٔ خود می‌بینند. شخصیت‌های محوری قصه‌های این کتاب، هر کجا که باشند، از اورشلیم و فرانکفورت گرفته تا خیابان‌های تهران، هر کدام داستان زندگی خودشان را دارند و در پی گمشده‌ای می‌گردند؛ از دختری که دنبال یک تکه ابر است تا کارگردانی که بین کودکان، در تب‌وتاب انتخاب بازیگری برای نقش کودکی‌های پیامبر است. @shahrestanadab