eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻 دیوارهای سفارت ( در ادامه‌ی پرونده‌ی شهرستان ادب، شعری می‌خوانیم از آقای که در دومین شب شعر بزرگ خوانده شد) ▪️ آجرهای دیوار سفارت آمریکا جاسوس‌های خیابان طالقانی بودند آجرهای دیوار که از اسپری‌های رنگ می‌ترسیدند اسپری رنگ‌ها که ورد زبانشان مرگ بر آمریکا بود مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا اول یک دهان گفت مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا بعد دهان‌های دیگر اضافه شدند بعد صدای یک ملت بلند شد تا دیوارهای سفارت کوتاه آمدند و ابرهای روشن جماران جای پروازهای تهران - نیویورک را در آسمان گرفت ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«آمریکایی‌بودن» ؛ مروری بر رمان #آمریکایی نوشته #هاوارد_فاست (یادداشتی از #عبدالله_نظری در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«داستان در روزگاری تیره شروع می‌شود. پسری که در بد-جا و بد-وقت به‌دنیا آمده. مادری که فرصت توجه به او را ندارد. روستایی که مثل زمینی بایر از تمام امیدها تهی شده. و پدری که یک شلاق جان‌دار است. این فضا برایم تداعی کننده‌ی ابتدای رمان "مادر" ماکسیم گورکی بود. انگار جهان در آن سال‌های مبهم، همه‌جایش این‌طور بوده. تاریک و گل‌آلود. اما پدر در "آمریکایی" هاوارد فاست زنده می‌ماند. برعکس نمونه‌ی روسی‌اش. به این ترتیب، پسر عزیمت می‌کند. هر جایی بهتر از باران شلاق است. حتی اگر جنگ باشد و مرگ. آخرین سال‌های جنگ داخلی ایالات متحده. بی‌که دانسته باشد، در صف طرفداران الغای بردگی. زنده از جنگ برمی‌گردد. حالا بزرگ شده. حالا و در پایان نوجوانی کهنه‌سرباز جنگ محسوب می‌شود. حالا دیگر شلاق پدر غلاف شده. اما باز هم نمی‌ماند...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10584 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«تولدت مبارك قاصدك مرگ»؛ مروری بر رمان تولدت مبارک جک نیکلسون نوشته #هانتر_اس_تامپسون (یادداشتی از #عبدالله_نظری در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«براي درك برخي امور آدم بايد زمان بيشتري صرف كند. نزديك شدن به درك آن‌چه كه در كتاب #تولدت_مبارک_جک_نيكلسون خواندم، نه تنها زمان كه حتي مطالعات ديگري مي‌طلبيد. هنوز هم نمي‌دانم چه چيزي خواندم. مقاله‌هاي يك روزنامه‌چي ناآرام؟ داستان كوتاه؟ مجموعه داستان به‌هم پيوسته؟ يا به قول خودش گانزو؟ اصلا گانزو چيست؟ تمام اين سوال‌ها برايم بي‌پاسخ هستند. نمي‌توانم درباره‌شان تصميمي بگيرم. اما تقريبا مي‌دانم اگر از چيزي لذت بردم، چه چيزي بوده. چيزي كه حالا سعي خواهم كرد در همين چند كلمه‌ي باقي مانده درباره‌اش حرف بزنم...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10652 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻«ادبیات علیه آمریکا» (بازگشایی پروندۀ در سایت شهرستان ادب ▪️ در آستانۀ سیزدهم آبان‌ماه، روز مبارزه با استکبار و تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا، طبق سنت چهار سال گذشتۀ سایت شهرستان ادب، به بازگشایی پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی اقدام می‌کنیم. پرونده‌ای که منحصر به سایت شهرستان ادب است و دربازۀ زمانی سیزده آبان تا شانزده آذر به معرفی آثار ادبی و هنری ضدآمریکایی ایران و جهان با تمرکز بر دو حوزۀ تخصصی شعر و داستان، به نقد، تحلیل و بررسی این آثار در قالب مقاله، یادداشت و گزارش می‌پردازد. امسال نیز این پرونده بازگشایی شده و با مطالب تازه‌ای به‌روز خواهد شد. گزیده‌ای از مطالب این پرونده: 🔸«وقتی آمریکا "مرگ بر آمریکا" می‌گوید» | ۱۰ داستان‎نویسِ بزرگ ضدآمریکایی در آمریکا 🔸«جعبه‌های پر از خالی» | نگاهی به نمایشنامۀ «رؤیای آمریکایی» | یادداشتی از 🔸«آمریکایی‎ها دریا را دزدیدند!» | روایت از آمریکا | به قلم 🔸«چه کسی آمریکا را به آتش کشید؟» | شعرهای در ستیز با آمریکا | به قلم 🔸«آمریکای گم‎شده» | روایت از سرزمین رؤیاها | به قلم 🔸«روحِ زندانی در انتظار توست ای موسی، برخیز» | یادداشتی بر رمان «برخیز ای موسی» اثر | به قلم 🔸«شناسنامۀ استعمار آمریکایی» | نگاهی به «ریشه‎های» | به قلم 🔸«آمریکای سفیدها و آمریکای سیاه‎ها» | به روایت 🔸انگیزه‎ی ترامپ‎کشی و جشن انقلاب ایران | به قلم 🔸مروری بر «ترامپ چیست و واقعا چرا؟» | شماره تازه مجله سه‌نقطه ویژۀ ادبیات ضدآمریکایی 🔸«آمریکایی‌بودن» | مروری بر رمان «آمریکایی» نوشته | به قلم 🔸گزارش تصویری و مشروح دومین شب شعر بزرگ «هرچه فریاد» در شهرستان ادب 🔗 شما می‌توانید برای مطالعه‌ی مطالب پرونده‌ی ادبیات ضدآمریکایی، به صفحه‌ی این پرونده نیز مراجعه کنید: shahrestanadab.com/ادبیات-ضدآمریکایی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻وجدان خواب‌آلود (در تازه‌ترین مطلب پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی، دو شعرمی‌خوانیم از خانم #پونه_نیکوی. گفتنی‌ست این اشعار پیش از این در دومین شب شعر #هرچه_فریاد در شهرستان ادب خوانده شده است) ▪️بیدار شو وجدان خواب‌آلود خاموش کن موج نظامی رو قلب هواپیما پر از بچه‌ست اجرا نکن این تلخ‌کامی رو قلب حریم آبی ایران گهوارۀ مرگ هما می‌شد دریا چشاشو بسته بود و موج تابوت سرخ بچه‌ها می‌شد یک‌شنبه‌ها دریا غم‌انگیزه خون از دل امواج می‌جوشه یک‌شنبه‌ها ماه‌ِ خلیج فارس پیراهن سرخش رو می‌پوشه لعنت به اون انگشتِ رو ماشه لعنت به حکم لحظۀ پرتاب لعنت به ناو جنگی دشمن لعنت به اون موشک به اون ردیاب تو انتقام چی رو می‌گیری از بچه‌ها با دستای صیهون بوی جنایت میده پای تو با پرسه تو دنیای نفت و خون هر روز مرگ و وحشت و کشتار هر روز تو خون غوطه‌ور هستی هر روز طعمه‌ت بچه‌ها هستن کوری یا این که چشماتو بستی؟ وقتی به طبل جنگ می‌کوبی هر قرن با تو قرن آشوبه وقتی نباشی امنه این دنیا حال تمام نقشه‌ها خوبه ▪️جنگی میان شاخه و باد است بعد از این آتش‌بیار معرکه شاد است بعد از این انسان همیشه نانِ دلش را نمی‌خورد نان‌خور به نرخ روز زیاد است بعد از این تا کِی به هم فشردن دندان و ننگ و رنج نان، آجر است و مرگ، مراد است بعد از این در این چهار گوشۀ مکارۀ سیاه بازارگاهِ عیش، کساد است بعد از این انگار این جهان پر از رنگ و تابناک تبعیدگاه فقر و فساد است بعد از این در حرکتیم رو به خدا رجعتی غریب باور نمی‌کنند معاد است بعد از این باید شکست روزۀ تلخ سکوت را مضمون برای حرف زیاد است بعد از این ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«زمین ما» به روایت | از کتاب (سی‌وسومین صفحه از ویژۀ پروندۀ ) ▪️«کشورهای مغرب از نزدیکی تحول مضطرب هستند. تگزاس و اکلاهاما، کانزاس، نیومکزیکو، آریزونا، کالیفرنی. خانواده‌ای کشور را رها کرده و رفته است. پدر خانواده از بانک پول قرض گرفته است و اینک بانک زمین می‌خواهد. بانک هنگامی که زمین‌ها را تملک می‌کند نام "شرکت غیرمنقول" به خود می‌گیرد و برای زمین‌ها تراکتور می‌خواهد، نه خانواده. آیا تراکتور بد است؟ آیا نیرویی که بر زمین شیارهای درازی می‌کند اشتباه می‌کند؟ اگر این تراکتورها مال ما بود خیلی هم خوب بود؛ مال ما، نه مال من. اگر تراکتور شیارهای درازی بر زمین ما می‌کند، خوب بود؛ زمین ما، نه زمین من. ما می‌توانیم این تراکتور را دوست بداریم. همچنان که زمین خودمان را دوست می‌داشتیم. ولی این تراکتور دو کار می‌کند: زمین ما را بر می‌گرداند و ما را بیرون می‌راند. میان این تراکتور و تانک تفاوت زیادی نیست. هر دو مردم را بیرون می‌رانند، وحشت‌زده و مجروح می‌کنند. این چیزی است که باید به آن بیندیشیم...» 🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11182 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻ترامپ! (ستون شعر و پروندۀ سایت شهرستان ادب را با شعر طنزی از آقای به‌‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این شعر سال گذشته توسط محمدرضا طهماسبی در دومین شب شعر که توسط موسسۀ شهرستان ادب برگزار شد، خوانده شده است) ▪️تا پاره کرد کاغذ برجام را ترامپ آمد کشید بر همه دشنام را ترامپ گفت آخ آخ... وقت نشستن به صندلی نادیده خود گلابی برجام را ترامپ باز او در آسیا به سیابازی آمده کرده سفید روی عموسام را ترامپ باید به دست آورد از راه بهتری هم نفت خام و هم دل خاخام را ترامپ هو! با توام نتانیاهو! از دیار قدس زیتون بیار تا بخورد شام را ترامپ شامی کنار سفرۀ پر چرب و چیل نفت لمباند و پهن کرد سپس دام را ترامپ شمشیر و حج واجب و خوش‌رقصی و شراب بر تن نموده جامۀ احرام را ترامپ مثل ترومپتی پر تف از سر گشاد سر داده بانگ دیم دا را دام دام را ترامپ جر می‌دهد گلو که دهم اختیار تام خندانده بر خودش جری و تام را ترامپ هم خوک گوشتی است و هم گاو شیرده دعوت گرفته جملۀ احشام را ترامپ پیش سگان هار و گرسنه چه می‌بری همراه خود مامازل و مادام را ترامپ آن کله‌شق بزرگ نه گردن کلفت نیست آینه گنده می‌کند اجسام را ترامپ پوشیده‌تر بیار زن و بچه را ریاض پوشیده گفتم به تو حرفام را ترامپ دیشب چه شد نتیجۀ بازی؟ به من بگو چک کن ببین کانال تلگرام را ترامپ تیم شما به جام جهانی نرفته است از دست داده‌اید این ایام را ترامپ جام جهانی است، ولی ول معطلی نشنیده‌ای ز روسیه ول کام را ترامپ هرگز مبر ز یاد خداداد و مهرداد دایی و باقری و نکونام را ترامپ خط و نشان کشید مراکش ولی ببین بعد از ۹۰ دقیقه سرانجام را ترامپ بازنده ناامید نه، با دندۀ امید بنگر شکوه کوشش و ابرام را ترامپ در ضربۀ پنالتی و سیو علیرضا بهتر ببین رونالدوی ناکام را ترامپ تا یاد گیرد او ز امیری تونل زدن صدبار دیده صحنۀ آرام را ترامپ از مهدوی‌کیا و حمید استیلی بپرس حس برنده بودن در جام را ترامپ ژرمن اگر شوی بشوم سن‌پطرزبورگ واقف شو استعاره و ایهام را ترامپ آلمان برنده نیست خصوصاً تو روسیه جدی بگیر حرف فیلیپ لام را ترامپ بیخود لگد به گربه نزن، دست کم نگیر یوزان تیزپنجۀ گمنام را ترامپ یک نکته هیچ وقت طبس را نبر ز یاد گیرم ز یاد بردی ویتنام را ترامپ تو زیر خرج پوشک سرباز مانده‌ای بشنو ز حاج قاسم پیغام را ترامپ با آریایی از در تهدید درنیا تهدید کن تو سایر اقوام را ترامپ تهدید اثر نمی کند اینجا برو بپرس آخر مگر ندیدی صدام را ترامپ اینجا یکی اگر بزنی ده تا می خوری نشناختی هنوز تو اسلام را ترامپ ☑️ @ShahrestanAdab
🔻تهی از فنا، لبریز زندگی | معرفی کتاب ضدآمریکایی #سرشار_زندگی اثر #جان_فانته (یادداشتی از #عبدالله_نظری در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«اگر بخواهم درباره رمان نه‌چندان بلند سرشارِ زندگی حرفی بزنم (کاری که الان تقریبا انجام می‌دهم) باید با گفتن این نکته شروع کنم که قبل از هر چیز کتاب برایم یک غافل‌گیری اساسی داشت. آن، این‌که خلاف توقعم یک رمان قصه‌گو بود. پشت جلد کتاب نوشته: فانته خدای من بود. جمله‌ای که انگار از بوکفسکی نقل شده. البته نمی‌دانم بوکفسکی چقدر و چطور، و اصلا به چه خدایی معتقد است، اما می‌دانم به نسلی از نویسندگان تعلق دارد که خلاف عادت همیشگی امریکایی‌ها، قصه‌گو نبودند. نویسندگانی که معمولا امریکایی‌های دوورگه یا نسل دومی از مهاجران بودند و بعضی حتی در امریکا متولد نشده بودند. مثل همین پروسی بددهن و بی‌اعصاب، هنری چارلز بوکفسکی. آن‌ها به‌هم ریخته، غریب و افسار گسیخته می‌نوشتند. داستان‌هایی که گویی پرسه‌زنی‌های سرخوشانه و دیوانه‌وار خودشان بود در زمین کاغذی...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11184 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻صدای مرگ بر آمریکا (در ادامۀ پروندۀ شهرستان ادب، به خوانش دو شعر از آقای می‌پردازیم که پیشتر در شب شعر در موسسه شهرستان ادب توسط ایشان خوانده شده است) ▪️پاک می‌کنن اشکاتو تا باورکنی شادی گاهی اسیرت می‌کنن با اسم آزادی تو روز روشن با سیاها عکس می‌گیرن شب‌ها که مستن آدمایی گشنه، می‌میرن دامه اگه پیش پرنده دونه می‌ریزن گل می‌خرن تا که نفهمی اهل پاییزن می‌خوان درختا حامی حزب تبر باشن از دریا، ماهی‌های تو حوض، بی‌خبر باشن جایی که دل‌ها بین زرق و برق زنجیرن از گل برای برق چکمه رأی می‌گیرن از برگ زیتون و کبوتر عکس میندازن اما برای صلح هر روز، بمب می‌سازن آزاد از ماییم و من، فانی در الله‌ایم با روح در زنجیر، آزادی نمی‌خواهیم دنیایی می‌سازیم،‌ دنیایی که جون داره دنیایی که تو سفره‌هاشم آسمون داره آباد و زیبا کردن این خاک، کار ماست دانش اگه تو آسمون باشه شکار ماست کوهیم ما تا ایستادیم روی پاهامون ماهیم تا خورشید باشه رهبر رامون ▪️خودت بگو چیه تو دستای مجسمه یه شعله از جهنمه چقدر شبیه اون ستاره‌های روی پرچمه خودت بگو ستاره‌هات بهای خون چندتا آدمه جنایتات زیاده اون‌قدَر که مرگ هم برای تو کمه مرگ برای تو چه آشناس می‌چرخه مثل یک شبح توی خیابونای لاس وگاس مرگ،‌تو زندگیِ‌ بی‌هدف تو خونه‌های بی‌خداس گوشاتو باز کن این صدا، صدای مرگ بر آمریکاس ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کتاب‌های شعر و داستان ضدآمریکایی در انتشارات شهرستان ادب (پروندۀ ) ▪️امروز، ۱۳ آبان‌ماه، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده است. سایت شهرستان ادب در پرونده‌ای با عنوان «ادبیات ضدآمریکایی» برای چهارمین سال پیاپی به‌طورتخصصی به معرفی و تحلیل آثار ادبی ضدآمریکایی ایران و جهان پرداخته است. نیز سال‌هاست که در زمینۀ‌ نشرشعر و داستان، به صورت تخصصی فعالیت می‌کند. در میان آثار منتشر شده در انتشارات شهرستان ادب، چند اثر شاخص ضدآمریکایی وجود دارد که محتوای آن‌ها به‌صراحت به مخالفت با استکبار آمریکایی و ستمگری این دولت زورگوو در قبال دیگر ملل می‌پردازد. از آن جمله کتاب‌های زیر هستند که خوب است در چنین روزی از آن‌ها یاد کنیم: 🔸 / مجموعه‌شعر از 🔸 / مجموعه‌شعر از 🔸 / مجموعه‌داستان کوتاه از گروه نویسندگان ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کودتاچیِ همه اعصار (در ادامۀ پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی شهرستان ادب، شعر طنزی می‌خوانیم از آقای #عباس_احمدی، شاعر مطرح طنزپرداز، که پیش از این در شب شعر #هرچه_فریاد توسط ایشان خوانده شده است) ▪️ای از گزارش و ز خبر، خنده‌دارتر هر کار تو ز کار دگر خنده‌دارتر چیزی نبوده بهر تو از گریۀ پدر بر روی نعش سرد پسر، خنده‌دارتر ای کودتا‌چی همه اعصار، ای «یو اس» از تو ندیده‌ایم جگر! خنده‌دارتر آل سعود هم شده هم‌آخور شما چون گله هست با بز گر، خنده‌دار‌تر آن اتهام‌ها که به ایران زده، بوَد از اتهام شیخ نمر خنده‌دار‌تر آن که کلیدداری کعبه براش هست از هیکل امیر قطر خنده‌دار‌تر! یا نه، میان کل سیاستمدارها داریم از ترامپ‌ مگر خنده‌دارتر؟! یک عده لیک کعبۀ آمال‌شان تویی حاشا کزین جماعت خر، خنده‌دارتر… آنان‌که پشت‌شان به عموسام گرم شد هستند از رجال قجر خنده‌دار‌تر گویند خلق اینکه ابَر قدرتی، ولی از تو ندیده‌ایم ابَر خنده‌دار‌تر با دیدن گوانتانامو یا ابوغریب افتاده‌ای به حال دَمر، خنده‌دار‌تر هرکس که رحم خواست ز تو، خنده‌دار بود هر کس که خواست از تو نظر، خنده‌دار‌تر از طرح زخم روی درختان بدان که نیست از بوسه‌های تیز تبر خنده‌دار‌تر بسیار جوک شنیده‌ام، اما ندیده‌ام مفهومی از حقوق بشر خنده‌دارتر! ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی #عباس_احمدی در دومین شب شعر #هرچه_فریاد (پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کاشفانِ حرفه‌ای (در تازه‌ترین مطلب پروندۀ شهرستان ادب، شعری می‌خوانیم از که پیشتر در شب شعر توسط ایشان خوانده شده است) ▪️کاشفان با کشتی‌ها و شراب به آمریکا رفتند و مست کردند از کوه‌هایش بالا رفتند موهای سرخش را تراشیدند پوست سرخش را کندند و پرپر کردند بوفالوها و گل‌های سرخ را پسران فراری با کشتی‌ها و باروت به آمریکا رفتند و شلیک‌کنان وجب‌به‌وجب پوست سرخش را کندند آنگاه کاشفان حرفه‌ای بازگشتند با هواپیماهای غول‌پیکر و بمب‌های اتم برای کشف رد پاهای خودشان آمریکا! آمریکا! چگونه می‌توانند دوست داشته باشند یک و دو و سه و چهار... پنجی را که گمان می‌کند نخستینِ اعداد است چگونه می‌توانند دوست داشته باشند سامورایی‌ها فوکویاما را چگونه اقیانوس‌ها می‌سی‌‌سی‌پی را دوست بدارند چگونه درخت، تبر را دوست بدارد چگونه دوست بدارد آفتابِ تابان انفجار اتمی هیروشیما را... ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی #علی_محمد_مودب در دومین شب شعر #هرچه_فریاد (پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻از اوکلاهاما تا نبراسکا، نرسیده به داکوتای جنوبی | معرفی کتاب ضدآمریکایی #آخرین_مرز اثر #هاروارد_فاست (یادداشتی از #عبدالله_نظری در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«من یکی از آن‌هایی هستم که امریکا را دوست دارد. نمی‌توانم این حقیقت را پنهان کنم. شاید اسمش دوست داشتن نباشد و در واقع نوعی ستایش باشد. گمانم این است که قوم برتر شایان ستایش است. درواقع من فکر می‌کنم داروین حداقل در این مورد که نوع مقاوم به تغییرات حیات خود را تداوم بخشیده، یعنی تئوری انتخاب طبیعی، اشتباه نکرده. امریکایی‌ها، ملتی متشکل از هرچه نژاد در دنیا، البته با غلبه‌ی محسوس آلمانی‌ها و بریتانیایی‌ها، زمین پهناوری را تصرف کردند و خیلی زود جنگ داخلی‌شان را تمام کردند و حالا سال‌هاست بیرون مرزهای خودشان را هم، به‌نفع خودشان، اداره می‌کنند. آن‌ها در سال‌های آخر جنگ‌های اول و دوم، در حالی که تقریبا هیچ گزندی از آن آتش به ایشان نرسیده بود، وارد میدان شدند. جنگ مغلوبه را تغییر وضعیت دادند. بعد هم رئیس شدند...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11195 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«آلونک‌های غم‌انگیز» به روایت #ایزابل_آلنده | از کتاب #عاشق_ژاپنی (سی‌وششمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب ویژۀ شانزدهم آذر در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«خانوادۀ فوکودا پنجره هایشان را پوشاندند و پشت در مشرف به خیابانشان قفل گذاشتند. ماه مارس بود و آنها کرایۀ یک سال را پرداخته بودند و همین‌طور بیعانۀ خرید یک خانه که به محض این که چارلز به سن قانونی رسید، خانه را بخرند. آنها هرچه را نمی‌توانستند با خود ببرند یا به فروش نمی‌رسید، انداختند دور؛ چون دلال‌های فرصت‌طلب چیزهای آنها را بیست برابر زیر قیمت می‌خریدند. فقط چند روز وقت داشتند که ترتیب اموال خود را بدهند. هرچه را می‌توانستند در چمدان جا دادند و سوار اتوبوس‌های شرم شدند. مجبور شده بودند این توقیف را بپذیرند؛ در غیر این صورت، باید دستگیر می‌شدند و با عواقب خیانت در جنگ روبه‌رو می‌شدند...» 🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11288 🔗 همچنین برای خواندن مطالب دیگر پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی به صفحه مخصوص آن در سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: shahrestanadab.com/ادبیات-ضدآمریکایی ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم شعرخوانی در دومین شب شعر ضدآمریکایی ، آبان ۱۳۹۷ 🔗 و ، دو دفتر شعر سرکار خانم غیاثوند را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔻قطار لرزان (داستانی کوتاه از کتاب ؟ اثر در پروندۀ ) ▪️«با خودم می‌گویم امکان ندارد در آمریکا بروم دکتر. این فکر را باید از کله‌ام خارج کنم. سرم را از زیر پتو بیرون می‌آورم تا خنکای نسیم ماه مارس به صورتم بخورد. لرزم می‌گیرد و دوباره می‌روم زیر پتو تا لابه‌لای رطوبت و بخار دستگاه بخور نفس بکشم. چند بار سرفه می‌کنم و با خودم می‌گویم حتی اگر یک درصد هم قرار باشد دکتر بروم کجا را بلدم؟ شش‌ماه بیشتر نیست که این‌جا آمده‌ام. سعی می‌کنم حواسم را از سرماخوردگی و گلودرد پرت کنم و خودم را با عکس‌های اینستاگرام مشغول کنم. دخترخاله‌ها و دخترعمه‌ها و دوست‌های قدیمی‌ام را می‌بینم و عکس‌های دورهمی و میهمانی‌ها و جشن تولدهایشان را. وقتی دقت می‌کنم می‌بینم همگی بینی‌های ظریف و بقاعده دارند، که در بعضی‌هایشان اگر دقیق شوی جای عمل جراحی مشخص است و در بعضی دیگر بسیار دقیق و بی‌عیب در آمده...» 🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11731 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کودک هیروشیما (شعری از با ترجمۀ در پروندۀ ) ▪️در کنار هر دری می‌ایستم و آن‌را می‌کوبم اما هیچ‌کس نمی‌تواند فریاد در گلوی خفۀ من را بشنود هم‌چنان درها را می‌زنم و هم‌چنان از دید دیگران نامرئی‌ام منی که مرده‌ام، منی که مرده‌ام من هنوز هفت‌ساله‌ام، گرچه ده‌سال پیش هم، وقتی که در هیروشیما می‌مُردم هفت‌ساله بودم چرا که کودکان مرده رشد نمی‌کنند اول از همه موهایم در شعله‌های آتش سوختند دید چشم‌هایم رو به تاریکی رفت، کور شدم سرانجام، مرگ سررسید و استخوان‌هایم را تبدیل به خاکستر کرد سپس باد خاکسترم را پراکند اینک من نه میوه‌ای می‌خواهم، نه غذایی نه نانی می‌خواهم نه آب نباتی من برای خود هیچ نمی‌خواهم برای کسی که مرده است هیچ‌کدام از این‌ها لازم نیست این منم که درها را می‌زنم با شمایم! لطفا کاری کنید که جنگ نباشد، کاری کنید که بچه‌ها کشته نشوند لطفا کاری کنید که بچه‌ها بتوانند بازی کنند، بخندند و رشد کنند لطفا کاری کنید که بچه‌ها بتوانند آب نبات بخورند… ☑️ @ShahrestanAdab