eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
270 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پرونده را در سایت شهرستان ادب بخوانید! ▪️در ادامه پرونده‌های موضوعی سایت شهرستان ادب، پرونده تخصصی «ادبیات و فوتبال» در این سایت گشوده شد همزمان با روزهای داغ جام جهانی فوتبال 2018 و جلب توجه جامعه جهانی به این روی‌داد ورزشی، تحریریه سایت شهرستان ادب تصمیم به انتشار پرونده‌ای اختصاصی با موضوع فوتبال و ادبیات گرفته است. در این پرونده سعی می‌کنیم جدا از انتشار شعرها و داستان‌های فوتبالی در ادبیات ایران و جهان از نسبت فوتبال و ادبیات سخن بگوییم. این شاید اولین‌باری است که پرونده‌ای با چنین موضوعی در نشریات مکتوب و الکترونیکی منتشر می‌شود. تاکنون در این پرونده داستانی از تیری ژونکه و شعرهایی از مرتضی امیری اسفندقه و مهدی جهاندار منتشر شده است برای مطالعه مطالب این پرونده به صفحه اختصاصی پرونده ادبیات و فوتبال در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید : 🔗 shahrestanadab.com/ادبیات-و-فوتبال همچنین شما هم می‌توانید مطالب پیشنهادی خود را به یکی از ایمیل‌های شهرستان ادب به نشانی info@shahrestanadab.com و shahrestanadab@gmail.com بفرستید و یا برای آیدی شهرستان ادب بفرستید ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«پیراهنی برای الجزایر» (ماجرای حیرت‌انگیز فوتبالیست‌های مبارز) ▪️«ماجرایی که می‌خوانید نه تنها در ایران، بلکه در فرانسه نیز چندان شناخته شده نیست. همه می‌کوشند چشم بر داستان این مردان ببندند، در پستوهای تاریخ پنهانش کنند و آن را از یادها ببرند. با این حال، قصه آنان، از اسطوره‌های سازنده کشور نوپای الجزایر است. دوشنبه چهاردهم آوریل 1958. دو ماه مانده تا جام جهانی 1958. دو مرد به بیمارستان می‌روند که رشید مخلوفی، جوانی 21 ساله، در آن بستری است. او ستاره تیم باشگاهی سنت‌اتین، قهرمان فصل پیشِ آن زمان فرانسه است و یک روز قبل، در بازی با تیم بزیه مصدوم شده است. رشید آن‌ها را به جا می‌آورد. یکی از آن‌ها مختار عریبی (بازیکن سابق باشگاه لنز که اخیرا مربی آوینیون شده بود) و دیگری عبدالحمید کرمالی بازیکن باشگاه المپیک لیون است. دو مرد و نیز رشید مخلوفی، همگی زاده سطیف هستند، شهری در الجزایر که هشتم ماه مه 1945، شاهد بروز تظاهرات مردمی ضد استعمارگری فرانسه بود و در نتیجه سرکوب، هزاران الجزایری قتل‌عام شدند. جرقه جنگ الجزایر با این اتفاق در همین شهر زده شد. روز دوشنبه سال 1958، آن دو فوتبالیست آمده بودند تا به رشید پیشنهادی شگفت‌انگیز بدهند: مخفیانه فرانسه را ترک کند، همه زندگیش را رها سازد و همراه آن دو، تیم ملی فوتبال الجزایر را تشکیل دهند. تیمی برای کشوری که هنوز وجود خارجی ندارد، چون الجزایر در آن زمان هنوز بخشی از فرانسه محسوب می‌شد. رشید جوان بدون لحظه‌ای تردید پذیرفت. او که تا آن روز سربازِ فرانسه نیز بود و حتی با تیم ملی نظامی فرانسه، قهرمان جهان نیز شده بود، حالا ترک خدمت کرده، فراری قلمداد می‌شد...» متن کامل گزارش تازه گروه ترجمه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9198 همچنین برای مطالعه دیگر مطالب پرونده به صفحه اختصاصی این پرونده سر بزنید: 🔗 shahrestanadab.com/ادبیات-و-فوتبال ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 در تازه‌ترین مطلب پرونده یک "کمیک استریپ" فوتبالی به طور اختصاصی با ترجمه گروه ترجمه سایت منتشر می‌شود. پیش از این در مطلب «پیراهنی برای الجزایر» گزارش و مصاحبه‌ای مفصل درباره این منتشر کرده و مژده‌ی انتشار آن را داده بودیم. ▪️کمیک استریپ فوتبالی را همراه با ترجمه کامل فارسی در ده صفحه در سایت شهرستان ادب مشاهده ‌کنید: ShahrestanAdab.com/Content/ID/9245 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«این رشتۀ نامرئی» (در تازه‌ترین مطلب از پرونده مقاله‌ای از کارگردان سینما و شاعر مشهور ایتالیایی را با یادداشت و مقدمه‌ای از می‌خوانیم) ▪️«...تا کنون تعریف درستی که بتواند ادبیات را از غیرش به طور کامل جدا کند، ارائه نشده است امّا شاید اگر بگوییم"ادبیات هر متن زیبای تأثیرگذاری است" پر بیراه نرفته باشیم. در این تعریف سه کلمه کلیدی است: متن (هر آرایشی از کلمات)، زیبا (وابسته به فرم) و تأثیرگذار (وابسته به محتوا). بنا بر این تعریف، کار ادبیات به بند کشیدن محتوا در قالب فرم زیبایی از کلمات است که اگر درست انجام شود، سبب ماندگاری یک اثر می‌شود. همین مسئلۀ ماندگاری است که فوتبال را به ادبیات پیوند می‌زند. گاهی لحظاتی در فوتبال پدید می‌آیند که دوربین‌ها با همۀ قدرت و قابلیت بی حدّ و حصر خود، نمی‌توانند ثبت‌شان کنند و نیاز به سازه‌ای محکم از کلمات است که بتواند این لحظات را در یک قاب تاریخی ماندگار کند. به یاد بیاورید که چه‌قدر از صحنه‌های فراموش‌نشدنی فوتبال را با گزارش‌ها، بهتر بگویم، با کلمات و ادبیات، به خاطر دارید؛ "الله اکبر"های کوتی وقتی ایران مقابل عربستان به پنالتی رسید، "تمام تن و بدنم داره می‌لرزه" عادل فردوسی‌پور اواخر بازی بارسلونا-پاری‌سن‌ژرمن، "باز هم روی زمین»های خیابانی پس از گل ایران به استرالیا. به یاد بیاورید استعاره‌های"بمب‌افکن" (لقب گرد مولر)، دلقک (لقب پابلو آیمار)، چیچاریتو (به معنی نخود فرنگی، لقب خاویر هرناندز) و غزال تیزپا و جادوگر و موشک و هلی‌کوپتر را برای خداداد عزیزی و علی کریمی و مهدی مهدوی‌کیا و وحید هاشمیان. با همۀ جذّابیت‌های بصری فوق‌العاده‌ای که دوربین‌ها و رسانه‌ها برای فوتبال ساخته‌اند، فوتبال هیچ گاه منفک از کلمه و کلمات قابل تصوّر نیست و از همین روست که تو اگر از گزارشگر یک بازی متنفّر هم باشی، نمی‌توانی صدای تلویزیون را ببندی و فقط دل به تصاویر خوش کنی. فوتبال بدون صدای استادیوم و گزارشگر، بدون کلمه و کلمات، مجموعه‌ای است از تصاویر گذرا. فوتبال بدون ادبیات چیزی نه، چیزهایی کم دارد...» متن کامل این مقاله و یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9266 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«بازی ایران آرژانتین» | با «روایت» (در تازه‌ترین مطلب از پرونده ادبیات و فوتبال شما را به خواندن یک «روایت» از بازی "ایران و آرژانتین" به قلم"محمدرضا وحیدزاده" دعوت می‌کنیم) ▪️«...ده دقیقه به بازی مانده و من در مسیر خانه‌ی مادرزنم هستم. خیابان‌ها به شکل مرموزی خلوت هستند؛ اما همان تعداد معدود ماشینی هم که در ترددند همگی در حال گاز و ویراژ دادن‌اند. ذیل چشم‌غره‌‌های همسرم کمی سرعتم را زیاد می‌کنم تا از قافله عقب نمانم. با اینکه دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است، به موقع می‌رسم. از ماشین پیاده می‌شوم و با عیال و محمدحسین شش‌ماهه‌ام وارد خانة مادرزنم می‌شوم. بازی شروع شده است. با عجله روی زمین ولو می‌شوم و ظرف تخمه‌ای که از پیش با تمهیدات مادرزن در آن حوالی تعبیه شده، پیش رویم می‌گذارم. مشخص است که از همان ابتدای بازی فشار تیم آرژانتین روی تیم ایران سنگین است. اما تیم ایران نیز محکم و جنگنده بازی می‌کند. صدای مزدک میرزایی که گزارش بازی را برعهده دارد از ته چاه درمی‌آید. دقت می‌کنم و می‌فهمم با تصویر هم سینک نیست و کمی از بازی جلوتر است. به نظرم این صدا به این تصویر اچ‌دی چندان نمی‌آید. برادرخانمم با بی‌حوصلگی از اتاقش بیرون می‌آید و می‌گوید علاقه‌ای به دیدن فوتبال ندارد. در چند صحنه بین بازیکن‌های دو طرف برخورد پیش می‌آید. بعد از چند حملة تیم آرژانتین، ایرانی‌ها از حریف یک کرنل می‌گیرند. در این چند روز آن‌قدر از تیم آرژانتین و این بازی شنیده‌ایم که همین کرنل نیز برایمان غرورآفرین جلوه می‌کند. در پی بازی محکم بچه‌ها در نهایت داور مجبور می‌شود به قوچان‌نژاد و مدافع آرژانتین تذکر دهد. کرنلمان به جایی نمی‌رسد و حمله‌های آرژانتین شروع می‌شود. محمدحسین سعی می‌کند خودش را به من و البته درست‌ترش به ظرف تخمه برساند. هنوز سینه‌خیز رفتن را یاد نگرفته و فعلا درجا می‌چرخد. اما با همین درجا چرخیدن کمی به هدف مورد نظرش نزدیک‌ می‌شود و با چند دور می‌تواند خود را به آ‌ن برساند...» متن کامل این یادداشت را در پرونده سایت شهرستان ادب بخوانید: ShahrestanAdab.com/Content/ID/9331 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻زنده‌ماندن ادبیّات، در گرو ورود به زندگی اجتماعی است (گزارش روزنامۀ قدس از پروندۀ سایت شهرستان ادب) ▪️«...در روزهای داغ جام جهانی بود که مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب، پروندهای ویژه دربارۀ فوتبال، در تارنمای خود منتشر کرد که به گفتۀ سردبیر سایت، پرونده‌اش همچنان باز است؛ پرونده‌ای که در نگاه اوّل با تیترهایی چون "جام جهانی در جوادیّه"، "پیراهنی برای الجزایر" و چند شعر و داستان فوتبالی، مخاطب را به خود جذب می‌کند؛ امّا فوتبال چه ارتباطی به ادبیّات دارد؟ کدام توپ از دروازۀ ادبیّات گذشته است که حالا برایش بنویسیم و بسراییم؟ شاید رویکرد غالب جامعۀ کتابخوان ما به چنین پرونده‌هایی این‌گونه سؤالات باشد، امّا به قول مولانا که "هم سؤال از علم خیزد، هم جواب"، ترجیح می‌دهیم با این سؤالات به سراغ حسن صنوبری، سردبیر سایت مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب برویم و پاسخ او را بشنویم. اوّلین پاسخ صنوبری، تا حدّ زیادی دلایل انتشار این پرونده را آشکار می‌کند. او می‌گوید به علّت جام جهانی، یک اقبال عمومی به سمت فوتبال آمده بود و طبق روال همۀ پرونده‌های مؤسسه، می‌خواستیم از این فرصت استفاده کنیم و برای مخاطبانِ فوتبال‌دوستی که در این بازۀ زمانی ما را همراهی می‌کردند، بستۀ ویژه‌ای داشته باشیم و آنها را با سایر حوزه‌های ادبی آشنا کنیم. صنوبری با بیان این‌که ادبیّات، خلاصۀ جامعه و مسائل آن است و صرفاً به حوزه‌های مشخّصی محدود نمی‌شود، گفت: ادبیّات، نشات‌گرفته از تفکّرات درونی و رفتارهای اجتماعی است و در همۀ وجوه جامعه جریان دارد. ما با این پرونده می‌خواستیم پلی میان ادبیّات و فوتبال بزنیم، تا هم مخاطبان نوجوان و جوان را با ادبیّات آشتی دهیم، هم ثابت کنیم ادبیّات دربارۀ همه شؤن، از جمله فوتبال، حرف‌های جدّی دارد...» متن کامل گفت‌وگوی روزنامه قدس با را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9306 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترین‌های تابستان ۱۳۹۷ سایت شهرستان ادب ▪️ اکنون با آغاز نیمه دوم سال ۹۷ و در تازه‌ترین مطلب پرونده خوب است نگاهی به پربازدیدترین مطالب این سایت در دو فصل بهار و تابستان بپردازیم. در مطلب پیشین به پربازدیدترین‌های بهار پرداختیم و این مطلب اختصاص به پربازدیدترین‌های فصل تابستان و سه ماهه دوم سال دارد. پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در تیر، مرداد و شهریور ۱۳۹۷ (و در سه حوزه «یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها»، «شعرها و داستان‌ها» و «خبرها وگزارش‌ها») به شرح زیر است : 🔹پربازدیدترین شعرها و داستان‌ها : 🔸یک کمیک استریپ فوتبالی (پرونده ادبیات و فوتبال) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9245 🔸یازده شهید (شعری از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9285 🔸کبوترهای گوهرشاد (شعری از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9246 🔸کبوتر گنبد (شعری از برای ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9291 🔸به جرم این که در این روزگار مرد شدیم (شعری از استاد ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9314 🔸ایمان بیاورید (شعری از برای ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9394 🔸شعر زیبایی که محمدحسین ملکیان برای پدر جانبازش سروده بود 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9320 🔸«چندچندند؟» (یک رباعی از در پرونده ادبیات و فوتبال) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9189 🔸دادند به ما قسمتِ قربان تو بودن (شعری از دکتر ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9413 🔸بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت؟ (شعری از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9228 🔹پربازدیدترین یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها : 🔸 نگاهی به رمان (پرونده ادبیات و فوتبال 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9233 🔸 نگاهی به کتاب نوشته 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9202 🔸 عاطفه، نگرش، تصویر در اشعار با مضامین لحظه اسارت 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9355 🔸 زمانی‌که یک اثر هنری بودم؛ هجویه‌ای بر انسان مدرن (پرونده ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9193 🔸 در حال و هوای نوجوانی | یادداشتی از (پرونده کتاب ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9263 🔸 یادداشتی بر کتاب لیلیِ آذر، سرودۀ اعظم سعادتمند به قلم (پرونده کتاب لیلی آذر) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9258 🔸 شعر خوب، موجود زندۀ جاودانه‌ایست که بالاخره کشف خواهد شد! (پرونده کتاب لیلی آذر) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9253 🔸 توفیق شگفت انگیز (ویژه سالروز تولد ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9199 🔸 نگاهی به رمان | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9287 🔸 نظر دکتر درباره کتاب تازه شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9395 🔹پربازدیدترین خبرها و گزارش‌ها : 🔸 گزارش تصویری نقد کتاب سروده‌ی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9264/ 🔸گزارش تصویری جلسه نقد در دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا (س) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9217 🔸نخستین دوره کارگاه های آموزشی کاربردی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9270 🔸گزارش تصویری مراسم اختتامیه شانزدهمین دوره جایزه قلم زرین 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9219 🔸رمان‌های و نامزد جایزه قلم زرین شدند 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9206 🔸گزارش تصویری جلسه 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9391 🔸گزارش تصویری روز اول اردوی (بانوان دوره هفتم) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9234 🔸گزارش تصویری ششمین نشست : نقد و بررسی رمان 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9384 🔸پرونده تخصصی در سایت شهرستان ادب گشوده شد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9197 🔸گزارش تصویری نشست نقد و بررسی مجموعه شعر 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9290 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فوتبال و مراقبه | داستانی از #علیرضا_سمیعی (در تازه‌ترین مطلب از پرونده #ادبیات_و_فوتبال شما را به خواندن داستانی از بازی «برزیل و آلمان» به قلم «علیرضا سمیعی» دعوت می‌کنیم) ▪️«...برگ ها به آرامی بسته می شدند و بازی، جریان خود را پیش می برد، طوری که انگار واقعا به هم هیچ ربطی ندارند. برای اینکه توجه همسرم را به فوتبال جمع کنم گفتم:این یارو دفاع چپ برزیل اسمش "دانته"است! بعد درحالي كه آرام و مورب مواد دلمه را وسط برگ انگور گذاشتم گفتم: دانته مي گه حتي ديدن بهشت هم در تنهايي لطف نداره. گمان می کردم به این ترتیب مراقبه و مسابقه و مشاعره در یک نقطه جمع می شوند. من با زنی زندگی می کنم که بین نویسنده های ایتالیایی "دانته" و "امبرتواکو" را می پسندد. گفت: تازه "لوئیس گوستاو" هم دارن، لوئیس آدم رو یاد "لوئیس بنوئل" می ندازه و "گوستاو" به "گوستاو فلوبر" می خوره. درآمدم: اگر اینجوری باشه "برنارد" هم می تونه "برناردشاو"باشه. هنوز بازی ادبی ما با كلمات تمام نشده بود که آلمان در دقیقه 11 به گل رسید. ما نتوانستیم به شوخی خود ادامه دهیم چون برزیل دقیقه 22 گل دوم و یک دقیقه بعد گل سوم را خورد. تلویزیون گریستن یک پسر بچه برزیلی را پخش کرد که جدا دلخراش بود؛ من خودم از بچگي طرفدار برزيل بودم...» متن کامل این داستان را در پرونده ادبیات و فوتبال سایت شهرستان ادب بخوانید: ShahrestanAdab.com/Content/ID/10032 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 https://www.instagram.com/p/BtT0HMtntws ▪️ در میان اینهمه چالش‌ها و فراخوان‌های گوناگون شبکه‌های مجازی، جای چالش‌های ادبی و هنری خالی‌ست. سایت شهرستان ادب از این به بعد ستونی را به این چالش‌های ادبی اختصاص می‌دهد. هربار یکی از پرونده‌های سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانه‌ای برای این چالش‌ها می‌کنیم. در اولین #چالش_ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه پرونده #ادبیات_و_فوتبال از شما دعوت می‌کنیم تک‌بیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با هم به اشتراک بگذاریم. . گزیده‌ای از بهترین‌های این چالش در پرونده ادبیات و فوتبال سایت شهرستان ادب نیز منتشر می‌شود. #چالش_شعر_کوتاه ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فوتبال علیه ادبیات (در تازه‌ترین مطلب از پرونده #ادبیات_و_فوتبال یادداشتی از #سیدوحید_سمنانی باعنوان «فوتبال علیه ادبیات» می‌خوانیم) ▪️«...فرایند نام‌گذاری پدیده‌های نو و کشف‌های تازه را می‌توان از زاویه‌های گوناگون زبان‌شناسی به تماشا نشست. شکی نیست استحالة ادبی اکثر این کلمات نوپدید، حتی در کامل‌ترین زبان‌های‌ دنیا امری فراگیر و میسر نیست. یعنی با شکل‌گیری پدیده‌های تازه، فرهنگ‌های بومی ناگزیر از پذیرش حجمی از کلمات تازه هستند که اصالتی همسو با پیشنة زبانی و فرهنگی جامعة مقصد ندارند. در نگاه اول اگرچه این کلمات زاییدة نیاز‌های نوپدید در جامعة مقصدند و قابل توجیه اما نکتة اصلی اینجاست که ورود این کلمات تا چه اندازه با ساختار زبانی یک جامعه –که بنیان و اساس فرهنگ آن جامعه هستند- همگونی یا ناسازگاری دارد. شرح این ماجرا به درازا خواهد انجامید که چگونه می‌توان مشکل نیاز به کلمات بیگانه را در زبان بومی که مقصود ما در اینجا زبان فارسی است حل کرد؛ کلماتی که زاییدة کشفیات تازة بشری‌اند: teran، rail way، airplane، bicycle و کلماتی از این دست. این کلمات، محصول کشف محصولاتی هستند که پیش از این در زبان ما، به دلیل عدم حضور آنها اساساً وجود نداشتند...» متن کامل یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/10034 ☑️ @ShahrestanAdab