آقوی آقام! بَبِۀ بَبَم! کاکوی کاکام! یا شاچراغ
چیشَم به راه خشک شده تا بازم بیام یا شاچراغ
سلام به سمت آسونه، به میرمحمّدت کنم
از کوچههوی سر دُزَک نیگا به گنبدت کنم
نَنَم بهم میگفت اگه برات کربلا بخوی
شبای جمعه شاهچراغ باید چهل وخمه* بیوی
میگن به چند تا کفترت یه هدیۀ سوا دادی
به جای زیارت بهشون خودِ خودِ کربلا دادی
آقو میگن به کفترات تازگیا سنگ میزنن
بال و پراشون رو یه مشت شغال و کرکس میکنن
به ما نگی بی مَرفَتا! نگی لاتای گودندیده
شیرازی که میدونی خودت، جون واسه مهمونش میده
کاشکی میمردیم که نشه صورت زائرات کبود
بیهوا از پشت میزنن! ای بزدلای بیوجود
اَی نه بچۀ قدمگاه و گِلکوه و پشت دلگشا
نَمیذاره نگاه چپ بیفته سمت زائرا
قرار دعوای ما لاتا اینجو که نه، یه جای دیگهن
قرارمون تو خیبر و یه «یا علی» نعره زدن
* وخمه: شب زیارتی مخصوص در گویش شیرازی
#امین_شفیعی
#شاهچراغ_شیراز
#برای_ایران
#ایران_عزیز
@shahrestanadab