شهرستان ادب
🔻گشایش «پروندۀ برفیه» در سایت شهرستان ادب
▪️فصل زمستان، مانند تمام سوژههای دیگر طبیعت، از گذشته مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است؛ در ادبیات فارسی ما هم توصیفهای زیبا و جانداری از سوز و سرمای برف وجود دارد که شاید مخاطب موقع خوانش آنها سوز سرمای برف را بر صورت خود حس کند. در ادبیات کهن ما، برف درعین حال که به خاطر سرمایش ناپسند بوده، به سبب رنگ سپید و هویت پاک و پاککنندهاش، نمادی از زیبایی، خلوص و پاکی بوده است.
به همین مناسبت و با شروع فصل زمستان و چند بارش زیبای برف در شهرهایمان، پروندهی شعر و داستان #برفیه در سایت شهرستان ادب افتتاح شد. این پرونده در دو بخش شعر و داستان شروع به کار کرده است که تابهحال اشعاری برفی از
🔸کمالالدین اسماعیل
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7774
🔸پروین اعتصامی
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9915
🔸 احمد شاملو
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6059
🔸سیدحسن مبارز
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3248
🔸و داستانی زمستانی از زویا پیرزاد
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7773
در آن منتشر شده است. در این روزهای زمستان 97 نیز این پرونده با اشعار و داستانهای تازهای بهروز خواهد شد. شما مخاطبان عزیز سایت شهرستان ادب را در این زمستان زیبا به خواندن پروندۀ برفیه شهرستان ادب دعوت میکنیم:
🔸 پروندۀ برفیۀ سایت شهرستان ادب
🔗 shahrestanadab.com/برفیه
همچنین پیش از این در سایت شهرستان ادب پروندۀ «شعر پاییزی» و پروندۀ «بهاریه» نیز - در بخش شعر - منتشر شده بود که شما میتوانید از طریق لینکهای زیر به آنها دسترسی پیدا کنید:
🔸 پروندۀ #شعر_پاییزی
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-پاییزی
🔸 پروندۀ #بهاریه
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-بهاریه
شما مخاطبان عزیز سایت شهرستان ادب میتوانید در تکمیل این پرونده همراه ما باشید؛ اگر شعر یا داستانی خواندهاید که در پروندۀ برفیۀ سایت شهرستان ادب جایش خالیست، آن را برای ما ارسال کنید؛ از طریق ایمیل
shahrestanadab@gmail.com
و صفحۀ اینستاگرام شهرستان ادب:
@ShahrestanAdab
با ما در ارتباط باشید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پر فرشتهها
(همزمان با آغاز فصل زمستان و گشایش پرونده #برفیه ، پنج رباعی برفی از استاد #مرتضی_امیری_اسفندقه میخوانید)
▪️از نو در ِآسمان نگا! باز شده ست
ها باز شده است باز، ها! باز شده ست
پرواز سپید برف را می بینی؟
انگار پر فرشته ها باز شده است
▪️نه مثل تگرگ ،ناگهان، رگباری
نه چون باران، ریز و درشت و جاری
قربان تو ای برف که در خلوت شب
با آن همه حرف، بی صدا می باری
سه رباعی دیگر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9973
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گل روییده در برف زمستان
(ستون شعر و پرونده #برفیه سایت شهرستان ادب را با شعری از #حمید_درویشی بهروز میکنیم. این شعر در کتاب #بی_نقابی سرودۀ این شاعر جوان منتشر شده است)
▪️تو را شیرینترین لیلای دوران، دوستت دارم
چنان فرهاد مجنون از دل و جان دوستت دارم
تو ای سلطان قلبم، با من درویش دردآلود
چه خوش سرکردهای با لقمهای نان، دوستت دارم
انیس روزهای تلخ و شیرین در کنار من
دمی بنشین و این تشویش بنشان دوستت دارم
مرا با آفتاب بودنت دلگرم خواهی کرد
تویی بر این شب شوریده پایان دوستت دارم
برای لحظههای قهر نه، یک لحظه بعد از آن
برای لحظههای بوسهباران دوستت دارم
در این فصل پر از نیرنگ مثل تو نخواهم یافت
گل روییده در برف زمستان دوستت دارم
کم است این شعر عشق من فراتر از نوشتنهاست
فراوان در فراوان در فراوان دوستت دارم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رفتار سرد برف
(همۀ اهالی شعر دوستش دارند، این بزرگمرد شاعر را. از افغانستان گرفته تا ایران، شعرش بر سر لبهاست. مردی که یپاده آمده بود و پیاده خواهد رفت؛ #محمدکاظم_کاظمی. امروز، بیستم دیماه، سالروز تولد این شاعر گرانقدر است. به این بهانه به سراغ یکی از شعرهای زمستانی استاد کاظمی رفتهایم تا پروندۀ #برفیه شهرستان ادب را تازه کنیم. شما را به خواندن این شعر زیبای زمستانی دعوت میکنیم)
▪️ای ابرِ سردکوشِ زمستان! در کیسۀ دریده چه داری؟
باز آمدی چه سرب و چه سنگی بر شهر بیسپیده بباری؟
ای ماه، محرم شب این شهر! یک دم نقاب ابر برافکن
تا شهریان خفته به یخ را در کوچه و گذر بشماری
یخبسته شد نفس به گلو هم، خون کسان به کوچه و جو هم
آن سویِ کوهِ ساکت و سنگی، ای آفتاب! گرمِ چه کاری؟
کودک نشست و اسپک چوبی سوزاندۀ اجاق تهی شد
مردان هنوز بر سر چالش، مردان هنوز گرم سواری
گفتند «برف شعر سپید است، یا نقل آستانۀ عید است
اینها به یمن خون شهید است» زن گفت «خون شوهرم، آری!»
میگفت «جای برف چه میشد ای آسمان! ستاره بپاشی
تا یک بغل ستاره بریزم یک امشبی میان بخاری
تا یک بغل ستارۀ روشن مرگ لجوج را بفریبد
تا خواب نان گرم ببینند این کودکان خفته به خواری
تا خواب روز عید ببینند، تصویر یک شهید ببینند
در جشنِ بیسرود گل سرخ، در دشتِ لالههای بهاری»
رفتار سرد برفِ شب و روز، برخورد گرم سربِ نهانسوز
این است تا رسیدن نوروز تقدیر شهر سوخته، باری
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 آدمبرفی
( به سراغ کتاب #گاهی_حواست_نیست از شاعر گرامی، آقای #علی_داودی، رفتهایم و شعری زمستانی از این کتاب را به پروندۀ #برفیه سایت شهرستان ادب، میافزاییم.)
▪️نمنم و کمکم
ردّپای برف روی شانهها پیداست
سوز میآید
ببین! سرماست
زیر بار آسمانها باد پارو میکند برف خیالم را
هیچکس جز تو نپرسیدهست حالم را
*
ما دو آدمبرفی کوچک
باز میبندی تو شالم را
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 ردّپای برف
(در پروندۀ #برفیه سایت شهرستان ادب، جا دارد از کتابی یاد کنیم که #سیدحبیب_نظاری آن را با نام #تنها_برای_تو_میبارد سروده است؛ کتابی در حال و هوای زمستان، برف، آدمبرفیها، دانههای برف و... که در این روزهای زمستانی خواندنش لذت مضاعفی دارد. چند شعر کوتاه از این مجموعهشعر را در ادامه تقدیم شما خوانندگان محترم میکنیم.)
▪️نیامدنت را
به گردن زمستان میاندازند
و پرپر شدن کبوتران سفید را در آسمان
برف مینامند
*
بیهوده برفها میبارند
و بارانها
بیهوده بر دریچههای بسته میکوبند
تنها گریۀ تو
چترها را باز میکند
*
شگفتانگیز است
ردپای تو بر برفها
ردپای رفتن بود
بیآنکه آمده باشی!
*
درها و پنجرهها را نمیبندم
و پردهها را نمیکشم
شاید یکی از یک میلیون دانۀ برف تو باشی
به خانهام بیایی
برایت چای بریزم
آخرین دوبیتیهایم را بخوانم
و از تو بخواهم راز اینهمه دوستت دارم را فاش کنی
از دهان تو بخار بیرون بیاید
و از دهان من دود سیگاری که بعد از چهلسال
تازه به نیمه رسیده است
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شاعر برف و زمستان
(پروندۀ #برفیه را با شعر زمستانی دیگری بهروز میکنیم. این شعر زیبا از #موسی_عصمتی، شاعر کتاب #بی_چشمداشت در انتشارات شهرستان ادب، است. شما را به خواندن این شعر دعوت میکنیم)
▪️مثل یک کودک بیحوصله، آدمبرفی
دارد از این همه آدم گله آدمبرفی
مدّتی هست که او عاشق خورشید شده است
عاشق داغترین مسأله، آدمبرفی
آب میگردد از این رابطه نورانی
شاعر برف و زمستان؛ بله، آدمبرفی
کاش بال و پری از جنس پریدن میداشت
میگرفت از همهمان فاصله آدمبرفی
میگذشت از ته یک درّه بینیلوفر
با دو تا پای پر از آبله، آدمبرفی
دوست دارد که دلش آب شود، چشمه شود
سر راه عطش قافله، آدمبرفی
دوست دارد بنشیند لب این چشمۀ سرد
عصرها دستهای از چلچله، آدمبرفی
عکس خورشید سراپا همهاش قاب شود
در دل کودک بیحوصله، آدمبرفی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻زمستان است
(تازهترین مطلب پرونده #برفیه را، به بازخوانی شعر معروف «زمستان» سرودهی زندهیاد #مهدی_اخوان_ثالث اختصاص میدهیم)
▪️«...زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9994
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آتش برف
(پرونده #برفیه سایت شهرستان ادب را با شعری از #نزار_قبانی با ترجمه استاد #موسی_بیدج تازه میکنیم)
▪️«...برف
نوگویی زمین است
وقتی به متن پایبند نباشد
و بخواهد
به شیوهای دیگر
و سبکی بهتر بسراید
و از عشق خود
به زبانی دیگر بگوید
برف
نگرانم نمیکند
حصار یخ
رنجم نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه
دوستت بدارم
یا برایت
عاشقانه بسرایم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10005
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نیمهشبی برفی
(پروندۀ #برفیه سایت شهرستان ادب را با یکی از اشعار شاعر آفریقای جنوبی، #گاببا_بادرون، بهروز میکنیم. مترجم این شعر، #شهریار_شفیعی، شاعر و مترجم جوان است. این شعر زیبا را با هم میخوانیم)
▪️در نیمه شبی برفی قدم میزدم
و دانههای برف
کُتم را نقره اندود میکردند
در گوشهای از خیابان
باریکهای از برف آب شده بود
فوّارۀ میانۀ میدان
در اوج
یخ بسته بود
و ردّپای پشت درها معلوم بود
رفتنها را
نمیتوان با برف پوشاند
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 بام خانه
(غزلی زمستانی از کتاب #قرار سرودۀ #سعید_پورطهماسبی در پروندۀ #برفیه سایت شهرستان ادب)
▪️ دوباره برف زمستان به بام خانه نشست
دوباره بر دل من غم چه بیبهانه نشست
و ذرّهذرّه تمام دل مرا پوشاند
شبیه برف زمستان، که دانهدانه نشست
اگرچه برف زمین را، زمان بروبد باز
مرا غمیست بر این دل، که جاودانه نشست
دریغ ! تیغ زمانه به هر بهانه بُرید
به شاخسار امیدم اگر جوانه نشست
از ابرهای سیاهی که آسمان دارد
عجب ! که برف سپیدی به بام خانه نشست
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بازگشایی «پروندۀ برفیه» در سایت شهرستان ادب
▪️فصل زمستان، مانند تمام سوژههای دیگر طبیعت، از گذشته مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است؛ در ادبیات فارسی ما هم توصیفهای زیبا و جانداری از سوز و سرمای برف وجود دارد که شاید مخاطب موقع خوانش آنها سوز سرمای برف را بر صورت خود حس کند.
به همین مناسبت و با شروع فصل زمستان و چند بارش زیبای برف در شهرهایمان، پروندهی شعر و داستان #برفیه در سایت شهرستان ادب افتتاح شد. این پرونده در دو بخش شعر و داستان شروع به کار کرده است که تابهحال اشعاری برفی از کمالالدین اسماعیل، پروین اعتصامی، احمد شاملو، سیدحسن مبارز و داستانی زمستانی از زویا پیرزاد و... در آن منتشر شده است. در این روزهای زمستان ۹۸ نیز این پرونده با اشعار و داستانهای تازهای بهروز خواهد شد. شما مخاطبان عزیز سایت شهرستان ادب را در این زمستان زیبا به خواندن پروندۀ برفیه شهرستان ادب دعوت میکنیم:
🔗 پروندۀ برفیۀ سایت شهرستان ادب:
shahrestanadab.com/برفیه
همچنین پیش از این در سایت شهرستان ادب پروندۀ «شعر پاییزی» و پروندۀ «بهاریه» نیز – در بخش شعر- منتشر شده بود:
🔗 پروندۀ «شعر پاییزی»:
shahrestanadab.com/پرونده-شعر-پاییزی
🔗 پروندۀ «بهاریه»:
shahrestanadab.com/پرونده-بهاریه
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در عبور از زمستان
(شعری زمستانی از استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در پروندۀ #برفیه شهرستان ادب)
▪️ایستاده
«ابر و
باد و
ماه و
خورشید و
فلک»، از کار
زیر این برف شبانگاهی
بدتر از کژدم،
میگزد سرمای دی ماهی
کرده موج برکه در یخ برف
دست و پای خویشتن گم
زیر صد فرسنگ برف،
اما
در عبور است از زمستان دانۀ گندم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 اشتباه بزرگ
(یک شعر سپید زمستانی از #محمدتقی_عزیزیان در پروندۀ #برفیه)
▪️ب
ر
ف
وقتی
غلط های زمین را
لاک گرفت
زمین
تنها
اشتباه بزرگی بود
☑️ @ShahrestanAdab