🔻دامن حقیقت را حقیقتجویی فلاسفه به دروغ آلوده کرده است
(نظری بر رمان #دن_کیشوت به قلم #محمدقائم_خانی، به مناسبت زادروز #میگل_د_سروانتس)
▪️«سروانتس به روایت مشهور، خالق اولین رمان است. یعنی اولین داستان که ویژگیهای داستانهای مدرن را داراست. درباره اثر مشهور او "دن کیشوت" سخنان زیادی گفته شده و تحلیلهای زیادی انجام شده است. ویژگیهای کار به گونهای است که از منظرهای متفاوت میتوان به آن پرداخت. یکی از آنها توجه به تسخری است که او به اصل سالک گذشته میزند. معمولاً چنین چیزی بدیهی پنداشته میشود. و بسیاری این تسخر را نوعی مژدهگانی شروع دنیای جدید میدانند. اما جدای از این نقیضهتشویقی، آیا پس پشت تمسخرهای او میتوان نشانهای مبنی بر سخنی ایجابی پیدا کرد؟ و حتی بالاتر، آیا ممکن است حکمتی در گوشه پنهان این هجویه وجود داشته باشد؟ آیا دن کیشوت سخنی است صرفاً بر پایه تسخر، چونان داستانهای پستمدرن نقیضهمحور قرن بیستم؟ یا آن که سخنی در این کتاب هست که او را در ابتدای دوره جدید قرار میدهد؟ آیا در فاصله بین واقعگرایی روایت و شخصیت مضحک دن کیشوت، چیزی غیر از تمسخر نیز وجود دارد؟ یکی از بهترین نقاط داستان برای پرداختن به این سوال، توجه به فصلهای ۳۳ تا ۳۵ کتاب اول است. جایی که کشیش داستان "کنجکاو بیتدبیر" را برای بقیه حضار میخواند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11703
☑️ @ShahrestanAdab