شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻همیشه سفره اش وا بود
(ترجیعبندی میخوانید از کتاب تازه منتشر شدهی #حاشا در مدح #امام_حسن مجتبی علیه السلام سرودهی #رضا_یزدانی)
▪️«...همیشه سفره اش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد
ز خلق اندازه ی ریگ بیابان بی وفایی دید
ولی اندازه ی آغوش دریا مهربانی کرد
نگاهش شرح نابی بود از "الجار ثم الدار"
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد
چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی
که با دشنام گوی خویش حتی، مهربانی کرد
چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصه و غم را
چرا با مهربانی های او نامهربانی کرد
"الا ای تیرهایی که پی تشییع می آیید
نبوده یار او جز غم؛ به یارانش بفرمایید"...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9138
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻برگهای نازک نارنجی
(پروندهی #شعر_پاییزی شهرستان ادب را با دو شعری از #رضا_یزدانی به روز میکنیم. شعری از کتاب تازه منتشر شدهی #حاشا که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. این دو شعر را با هم میخوانیم)
▪️ای کاش باد
هرسال در حوالی پاییز
با برگها
اینقدر تند حرف نمیزد
ای کاش با درخت
امسال باز قهر نمیکردند
این برگهای نازک نارنجی!
***
شبیه دانشآموزی است
که بعد از امتحانی داغ و طاقتسوز
تمام برگهای دفترش را پارهپاره میکند
درخت سرخوش پاییز!
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نشانی
(در ادامۀ پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس و در تازهترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب شعری میخوانیم از کتاب تازه منتشر شدهی #حاشا سرودهی #رضا_یزدانی)
▪️از تقاطع شهید احمد رسولیان که بگذریم
میرسی درست روبهروی یادمان کربلای پنج
انتهای بولوار حاجحیدر تراب
کوچۀ شهید فاطمینسب
خانۀ من است
حیرتآور است، نیست؟
اینکه اینهمه شهید
بر سر تمام کوچههای شهر ایستادهاند
تا نشانی مسیر خانههای ما شوند
اینکه اینهمه شهید رفتهاند
تا بهانۀ ترانههای ما شوند
حیرتآور است، نیست؟
☑️ @ShahrestanAdab
🔻حتّی
(ستون شعر و پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #حاشا سروده #رضا_یزدانی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
◾️بر خاکی از اندوه و غربت سرنهادهست
برنیزهی تنهایی خود تکیه دادهست
هرچند پیچیدهست در عالم شکوهش
معراج او بر روی خاک امّا چه سادهست
آنقدر آزاد است از هر قید و بندی
حتّی به کهنهپیرهن هم تن ندادهست
یک روز روی شانهی پیغمبر، اکنون
بالای نیزه باز در اوج ایستادهست
دارد همینکه سایهاش را از سر نی
باور کن این هم از سر عالم زیاد است
☑️ @ShahrestanAdab
🔸محشر کبری
(شعری از #رضا_یزدانی به مناسبت سالروز ولادت حضرت #علی_اکبر علیهالسلام)
🔹«در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابانِ بیهمتا
شب است و خردههای خندۀ ماه از ورای ابر
میافتد روی آب و میپرد خواب از سر دریا
شب است و میتکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از ماندههای نور را بر سفرهی صحرا
میاندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و میخوابانَد او را روی پای خویش تا فردا
شب است و آسمان پیراهنی از هالۀ مهتاب
به تن کردهست چون صوفی که بر تن میکند شولا
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
خوشا لیلا که در دامان جوانی اینچنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها
تعالی الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالی الله مویش را که «والیل اذا یغشا»
ملاحت میچکد از ساحت پیشانیاش هر بار
که در نزد پدر پایین میاندازد سر خود را
کسی چون او پر از سُکر خدا گشتهست پا تا سر...»
💠 ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11838
💠 #حاشا اثر «رضا یزدانی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
مبارک است آسمان آبی، مبارک است آفتاب و باران
خوشا جوانه، خوشا شکفتن، چه خوشخوشانی است در بهاران
بریز از منقل زمستان، هر آنچه تهماندهاست از اسفند
بریز تا که بترکد از شوق، بلوغ پُرجوش شاخساران
سلام کردم به نرگسی مست، جواب از بلبلی شنیدم
به جز محبّت، به جز ملاحت، ندیدم از این بزرگواران
چهقدر شادند غمفروشان، پر از هیاهو همه خموشان
به بادهریزی و نوشنوشان، حواسجمعند میگساران
به سبزوار درخت رفتم، سلام کردم به جانبهکفها
کفنبهتن آمدند گلها، کفنبهتن مثل سربداران
فقط نه این دید و بازدید است، فقط نه تبریکهای عید است
بهار یعنی به خود رسیدن، به رغم گمگشت روزگاران
بهار یعنی همین گسستن ز خویش و در خویش تازه گشتن
بهار این است، ای زمستان! بهار این است، ای بهاران!
بهارها آمدند و رفتند ولی تو میمانی ای همیشه!
من آمدم تا تو را ببینم خود خودت را به من بباران
#رضا_یزدانی
#سال_نو
#نوروز_۱۴۰۲
@shahrestanadab
💔[ شهید جمهور ]
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!"
اسم تو حتی برنگشت از کوه
آنقدر روحت بیقراری کرد
جسم تو حتی برنگشت از کوه
اردیبهشت اردیجهنم شد
هر صفحهی تقویم را سوزاند
این بار آتش سرد شد اما
وقتی که ابراهیم را سوزاند
گشتیم دنبال پر و بالت
گفتند دیگر وا نخواهد شد
جز بالگرد سوخته چیزی
پیدا نشد، پیدا نخواهد شد
تو کوه دردی بودی و رفتی
ای کوه درد! ای کاش برگردی
آن بالگرد ای کاش برگردد
با بالگرد ای کاش برگردی
چشم انتظار دیدنت گشتند
حتی شهیدان خدایی هم
آن سو "بهشتی" بیقرار تو
آن سوتر انگاری "رجایی" هم
این ملت دردآشنا، دیروز
در شادی و غم انتخابت کرد
ای انتخاب مردم ایران!
حالا خدا هم انتخابت کرد
#رضا_یزدانی
@rezayazdaanii
چه وقت نمازی! چه وقت اذانی!
عجب انفجاری! عجیب آسمانی
اگر امتحانِ صبوری ما بود
خدایا خدایا عجب امتحانی!
خدایا خدایا چه مردانِ مردی!
که بودند هر یک جهانی و جانی
خدایا خدایا چه سردارهایی!
خدایا خدایا چه فرماندهانی!
خوشا وقت پیری شهیدانه مُردن
شهیدانه مُردن به یاد جوانی
به یاد جوانی به یاران رسیدن!
به یاران رسیدن؛ به آن کاروانی-
که رونق گرفته شهادت از آنها
شهادت از آنها چه نامونشانی-
گرفته، اگرچه فقط سهم ما شد
عزای مدامی، غم بیکرانی
مبادا که دنیا شود حسرت ما
شود حسرت ما غم آب و نانی
مبادا که از دست ما برنیاید
به جز یک تسلای خشک و زبانی
شهادت کجایی؟ که آخرزمان است
مرا هم شهیدی کن آخر زمانی
#رضا_یزدانی
#شهدای_غدیر
#مرگ_بر_اسرائیل
@rezayazdaanii
@shahrestanadab