eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
این سبزِ سرخ کیست؟ این سبزِ سرخ چیست که می‌کارید؟ این زن که بود که بانگ خوانگریو* محلّی را از یاد برده است با گردنی بلندتر از حادثه بالاتر از تمام زنان ایستاده بود و با دلی وسیع‌تر از حوصله در ازدحام و همهمه کِل** می‌زد؟ این مادر که بود که می‌خندید؟ وقتی که لحظه، لحظۀ رفتن بود آن سبز، با سخاوت خورشید بخشید هر چه داشت جز آن لباس سبز و نقش آن کلام الهی را ره‌توشۀ شهید همین بس: یک جامه، یک کلام تصویری از امام □ او را چنان که خواست با آن لباس سبز بکارید تا چون همیشه سبز بماند تا چون همیشه سبز بخواند او را وقتی که کاشتند هم سبز بود، هم سرخ آنگاه آن یار بی‌قرار آرام در حضور خدا آسود هرچند سرخِ سرخ به خاک افتاد امّا این ابتدای سبزی او بود... *خوانگریو: مرکّب از دو کلمۀ خواندن و گریستن، ابیات محلّی‌ای است که معمولاً زنان در سوگواری می‌خوانند و می‌گریند. **کِل: آوایی است که زنان محلّی معمولاً در عروسی سر می‌دهند. @shahrestanadab
شهرستان ادب
به آتشت کشیده است باز بغض تازه‌ای نشسته است بر دل صبور تو گدازه‌ای شکسته است شیشهٔ زلال خاطر تو را
اگرچه زخم و داغِ کینه بر تو کم نیامده وطن! به سرو قامت تو هیچ خم نیامده به هوش باش هموطن! به هوش باش جان من! حقیقت است گوش کن بگو بگو به مرد و زن همان که غیر تیغ و خون به میهنت نشان نداد به کودکان بی‌گناه غزه هم امان نداد از آن بهار پیش رو به ما نشانه‌ای بگو برای گریه‌هایمان کجاست شانه‌ای؟ بگو قسم به حق سپیده می‌دمد بهار می‌رسد که انتظار ها به سر رسیده، یار می‌رسد @shahrestanadab
خبر پشت خبر، غم روی غم ریخت به ذهنم باز شعر محتشم ریخت صدای سیلی آمد، زن زمین خورد به خود پیچید کوچه، زن به هم ریخت زنی دیدم، دلِ گم‌گشته‌ای داشت گلی در زیر پا دیدم، دلم ریخت در این غم، از غیوری دم گرفتم: «صبوری طرفه خاکی بر سرم» ریخت صبوری تا کجا؟ تا کی؟ چگونه؟ مگر این خصم، خون خلق، کم ریخت؟ زمین لرزید، آه! آوار، هاوار! به روی خاک‌ها خرمای بم ریخت زبانم لال شد از داغ کرمان دوباره بغض بر دستِ قلم ریخت: ببین که تیغ کج باز، ای علمدار! چه سرهایی به پای این علم ریخت به پا خیز، ای عموی اهل ایران! حرامی بعد تو دور حرم ریخت @shahrestanadab
مانده‌ست دل ما به هوایت روشن مانده‌ست هزار جان به پایت روشن روشن شده صد لاله‌ به خون‌خواهی یار گلزار شهید! چشم‌هایت روشن @shahrestanadab
خبر پشت خبر، غم روی غم ریخت... گدازه‌هایی از خشم و احساس شاعران در محکومیت حوادث تروریستی کرمان را بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12446/ @shahrestanadab
از آن زمان که گرگ شدید و برادری از آنِ خویش را در چاه مظلمه افکندید تا این زمان که این‌همه کودک را در غزّه در چاه خون و مرگ نگون کردید کودک‌کشی‌ست رسم شمایان خشم خدای یوسف و بنیامین نفرین تلخ مریم و موسی‌تان تا قرن‌های قرن آواره کرد و خسته و سرگشته تا با شما چه کند آهِ این مادران این کودکان این دیدگان ابری ترگشته دیگر نمی‌رهاندتان این بار از شومناکی این نفرین فرمان و عاطفۀ کوروش ای قوم پربهانۀ کودک‌کش! @shahrestanadab