غزل، این قالب رازآلود که آیینهوار، تصویر زمانۀ شاعر خود را در ابیاتش منعکس میکند، بعد از انقلاب اسلامی و پایان جنگ تحمیلی، دستخوش تغییرات جدّی و جدیدی شد که هنوز هم ادامه دارد و هر بار شاهد نوآوری تازهای در قالب غزل هستیم. البتّه پر واضح است که همۀ این نوآوریها دلنشین و جریانساز نیستند و از این میان، تنها چند شاعر توانستهاند با استفاده از ظرفیت غزل، دریچۀ جدیدی در غزلسرایی معاصر باز کنند. بیتردید یکی از آن شاعران، محمّدسعید میرزایی است...
به مناسبت زادروز شاعر، این یادداشت را از پیوند زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12327/
#محمدسعید_میرزایی
#محمدرضا_حسینزاده_بازرگانی
#قفسه_شعر_و_داستان
@shahrestanadab
کم نیستند رمانهایی که در آنها حافظۀ شخصیت از او گرفته شده و شخصیت در یک سرگردانی محض به مخاطب معرّفی میشود امّا باید دید قلم نویسنده، حوادث، اتّفاقات و رویارویی شخصیت با آدمهای دیگر قصّه آنقدر جذّاب هست که بشود تا انتها با شخصیت همراه بود و لحظۀ یادآوریاش را به نظاره نشست یا نه. نویسنده با گرفتن حافظۀ شخصیت، عملاً تمام ابعاد او را از ما میگیرد و یک آدم خالی روبهرویمان میگذارد؛ آدمی که رفتهرفته و با خواندن کتاب، سر و شکل پیدا میکند و پر میشود...
یادداشت کامل پروانه حیدری را از پیوند زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12328/
#قفسه_شعر_و_داستان
#روزگار_فراموششده
#پروانه_حیدری
@shahrestanadab
«هزار و یک جشن» داستان آدمهایی است که برای به ثمر رسیدن چیزی تلاش میکنند امّا این آدمها برای هیچ کس اهمّیتی ندارند جز معلّمی که مردم آبادیاش را دوست دارد؛ معلّمی که نه آنقدر جرأت دارد که یقه چاک کند و نه آنقدر بیرگ است که در مقابل ظلم خم به ابرو نیاورد...
دربارۀ کتاب «هزار و یک جشن» که به تازگی تجدید چاپ شده، بیشتر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12352/
#قفسه_شعر_و_داستان
#هزار_و_یک_جشن
#محمد_محمودی_نورآبادی
#پروانه_حیدری
@shahrestanadab