🔻واقعاً در چنین دنیایی زندگی میکنیم؟!
(یادداشت #محمدهادی_عبدالوهاب بر کتاب #رؤیای_فالاچی)
▪️«...حالا رمان رؤیای فالاچی، نظریه گلوله جادویی را از تاریخ بیرون کشیده و در دنیای خود پیاده کرده است. دنیایی که در آن، "هویت" هدف اصلی این گلوله جادویی قرار گرفته است که از اسلحه تلگرام بیرون آمده. نویسنده سعی کرده بحران هویت را از دریچههای مختلف نگاه کند و درباره هر نمود آن، حرفی بزند: کسب هویتهای کاذب به وسیله شبکههای اجتماعی، تمایل به استفاده از زبان بیگانه در دانشگاهها، فروپاشی خانوادهها به دلیل روابط نامشروع، اصرار بیش از حد به اصل و نسب تاریخی برای نمایش هویت، ایجاد شکاف در ارتباطات انسانی و صداقت، تولد پدیدهای به نام آوارگان و پناهجویان گریزان از وطن و خانواده، مسأله هویت و اعتلای فرهنگی و تهدید آبرو و حیثیت افراد به وسیله شایعات ایجاد شده توسط هویتهای مجازی. در تمام این موارد، رد پایی از حضور مضر رسانه یا عدم حضور مفید رسانه وجود دارد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/10783/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻روستا، مرکز جهان
(یادداشت #محمدهادی_عبدالوهاب بر رمان نوجوان #باغ_خرمالو در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«..."هادی حکیمیان" مسیر سختی را در پیش گرفته است. او در این وانفسا، پا بر تیغ گذاشته و جسارتش را در نگارش رمان نوجوان به رخ کشیده است. اما به پشتوانۀ چه سرمایهای؟ سرمایۀ حکیمیان برای وارد شدن به دنیای شورانگیز نوجوانی، تجربۀ زیستهاش در روستاست. آسمان آبی و شبهای پرستارۀ روستا، خانههای خشتی و کوتاهش، صدای گلۀ چهارپایان و دستۀ پرندگانش و یکرنگی و بیریایی مردمانش، پای نویسندۀ "باغ خرمالو" را در انتخاب مسیرش محکم کرده است. "روستا"، برای حکیمیان، مانند "دهات" برای نویسندگان شهرنشین نیست. او، روستا را نه یک جای پرت و گنگ و دورافتاده، بلکه مرکز ثقل اثرش قرار داده است. نقطهای که رمان و شخصیتها و حوادث از آن قوت میگیرند و به جان مخاطب مینشینند. انتخاب روستا به چند دلیل فرمی و محتوایی، بسیار هوشمندانه است...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11218
☑️ @ShahrestanAdab
🔻میخواستم قصهای بگویم که مردم از خواندنش لذت ببرند
(نشست نقد و بررسی داستان #وضعیت_بی_عاری با حضور #حامد_جلالی، #محمدهادی_عبدالوهاب و #محمدقائم_خانی در کتابفروشی بهنشر)
▪️«...فرم و محتوا باید تهنشین شود در جایی، شاید در ناخودآگاه هنرمند. به شخصه موقع خلق من فقط و فقط به این فکر می کردم قصهای بگویم که مردم از خواندنش لذت ببرند. جالب است بعداً وقتی خودم به کار رجوع میکنم، شگفتزده میشوم که این را اینجا گفتم، در حالی که آن موقع اصلاً در ذهنم نبود. نمونهاش این است که آقای خانی وقتی در جلسهای از هزار و یک شب صحبت کردند من گفتم که چه نکته جالبی دارد میگوید، بعد رفتم آن فصل را خواندم دیدم من اصلاً آنجا نوشتهام. اینقدر به لحظة لذت بردن خودم و مخاطب فکر میکردم اصلاً در ذهنم نبود که این تکنیک را به کار بردهام.
من بعد از چهل سال یک رمان نوشتم. یک جوان ۱۵ ـ ۲۰ ساله نیستم. چهل سال هنرهای مختلفی کار کردم، کتابهای مختلفی خواندم، حتما اینها رفتند یک گَل و گوشه در ذهنم نشستهاند...»
🔗 متن کامل این نشست را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11711
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قهرمانها اجارهنشین اند
(یادداشت #محمدهادی_عبدالوهاب بر #اجاره_نشین_خیابان_الامین اثر تازۀ #علی_اصغر_عزتی_پاک)
▪️«...اسطوره به تکرار زنده است. تکراری که در دل رؤیا و تخیل و قصه، ولی گاه در واقعیتِ محض بازآفرینی میشود. احتمالا روزی دست تقدیر، در خانه ما را هم خواهد زد. در این بین نقش روایت اهمیتی اساسی دارد. چه بسیار اسطورههایی از تاریخ این ملت که عدم و ضعف روایت و روایتگر، پیوندشان زده به خاک و فراموشی. و چه بسیار برساخته تخیلی از اسطورهها و کهنالگوها که ادبیات و سینمای غرب در طَبق اخلاص به جهان عرضه کرده و آرمان و تاریخش را به این ستونها استوار ساخته. به راستی اگر دوربین آوینی، جنگ ما را روایت نمیکرد، چه تحریفها و تناقضها و ابهاماتی که دامن جوان جنگندیده را نمیگرفت و چه سیاستمدارانی که با وارونهسازی تاریخ، سورنوشت ملتی را تغییر نمیدادند. این "اجاره نشین" از آنهاست که باید ادامه داد. از آنهاست که رفته کسی را که تورلیدر حرمهای سوریه بوده، گیر آورده و از زیر زبانش سرگذشت یک قهرمان بیرون کشیده. قهرمانی که حالا در گوشه گوشه شهر، به شکل پیرمرد میوهفروش، لولهکش اجارهنشین و کارمند اداره بایگانی نشسته و منتظر قلم جستجوگر و زبان روایتگری است که بشنود و بنویسد و دانهدانه این پازلهای گمشده تاریخ معاصر ایران را سرجایش بگذارد.»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11713
☑️ @ShahrestanAdab
🔸وای اگر این گرگ گردد با تو پیر!
(یادداشتی بر رمان #همه اثر #تیمور_آقامحمدی، به قلم #محمدهادی_عبدالوهاب)
🔹«انسان چیست؟ این بزرگترین سوال تاریخی بشر است. تمام فلاسفه، از عهد پیشاسقراط تا قرن بیست و یک، پایه تأملات و نظریات خود را درباره جهان، چه در زمینه اجتماع و سیاست و چه تعاملات شخصی و احوال درونی، روی پاسخ به این سؤال بنا کردهاند. منشأ بسیاری از علوم، از پزشکی تا روانشناسی شناخت انسان بوده. و تا کنون کسی پاسخ دقیقی به این سؤال نداده؛ شاهدش تنوع و تعدد ادیان و مکاتب.
سقراط در تأملات و گفتگوهایش با دیگران، یکی از مهمترین ویژگیهای انسان، و سبب تمایزش با سایر موجودات را هوشیاری میدانست. او از این رو، با جوانان به گفتوگو میپرداخت و آنان را به سوال و تفکر درباره خود، ارزشها و خدایان دعوت میکرد. و از آنجا که بنیانهای سست آن عصر، با تفکر و اندیشه زیر سؤال میرفت، به «فاسد کردن جوانان» محکوم و در نهایت محاکمه شد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11903
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab