شهرستان ادب
🔻 یک واقعهی فاجعهبار
(دهمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب را به بازخوانی صفحهای از رمان #مرشد_و_مارگریتا اثر معروف #میخائیل_بولگاکفاختصاص میدهیم)
▪️ «...برای مدتی مردم را اینطوری دستبهسر میکردند که میگفتند لیخودیف در آپارتمانش است، ولی این کار سبب میشد تلفنکنندگان بیشتر عصبانی شوند؛ آنها اعلان میکردند که به منزل لیخودیف زنگ زدهاند و جواب گرفتهاند که به واریته رفته است.
یکبار خانم برافروختهای زنگ زد و مصرانه خواست که با ریمسکی صحبت کند، ولی به او پیشنهاد شد که با خانم ریمسکی در منزل تماس بگیرد، گوشی هقهقکنان جواب داد که خودش خانم ریمسکی است و اثری از آثار ریمسکی در منزل نیست. داستان عجیبی بر سر زبانها افتاد. یکی از زنان نظافتچی همهجا شایعه میکرد که وقتی برای نظافت وارد اتاق حسابدار شده، دیده که در باز است و چراغ، روشن است و پنجرۀ مشرف به باغ، شکسته و یکصندلی در اتاق، دمر افتاده و کسی هم در اتاق نیست... »
ادامهی این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9605
☑️@ShahrestanAdab