eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
272 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدحسن شهسواری در رمانِ شریف ایرانشهر به مفهوم "ایران" می‌پردازد؛ ایرانی که در معرضِ هجوم دشمنان خارجی به فرماندهی صدام حسین قرار گرفته است. او با تلاش مجاهدانه، نور انداخته به چهره‌ی انسانِ ایرانیِ در معرض، وقتی که از منزل بیرون می‌آید، در مدینه تجهیز می‌شود تا از "مرز" دفاع کند. در این حرکت از منزل به سمت مرز -یعنی خرمشهر-، مفهوم تاریخی و پیوسته "ملّت" به وضوح دیده می‌شود که این ملّت با رهبریِ امام خمینی تبدیل به امتی قوی می‌شود تا ایران را از شرّ تجاوز و تجزیه حفظ می‌کند. این رمان از معدود آثاری است که می‌توان آن را یک اثرِ تمدنی یا مدینه‌اندیشانه نامید چون رهیافتش تذکر به سرنوشت و دفاع است و با افق‌‌گشایی و آینده‌بینی انسان ایرانی را رهنمون می‌شود تا مدینه را با دستان خود بسازد و با تعلق و امید در آنجا سکنی گزیند. من شخصاً این اثر را در ادامه امر شاهنامه‌نویسی می‌بینم که نویسنده‌ی ایرانی در زمان‌های هجوم و حرمان آن را می‌نویسند تا مفاهیمی چون وحدت، امید و آینده را تذکر دهند. در باب این کتاب من و چند تن از دوستان اندیشمند مفصل حرف زده‌ایم امیدوارم سایت شهرستان ادب بزودی منتشر کند تا برخی از وجوه اثر آفتابی شود. https://ble.ir/dizgah
«بفرمایید فرودین» امسال هم پرشور بود... تصاویر بیشتر را از پیوند زیر ببینید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12380/ @shahrestanadab
از گوشه و کنار صدا می‌زند مرا این روزها بهار صدا می‌زند مرا خوشحالم از زمانه، از این زندگی که عشق روزی هزار بار صدا می‌زند مرا انگار رودخانه به من فکر می‌کند انگار آبشار صدا می‌زند مرا آن موی تابدار، قرار از دلم ربود آن موی تاب‌دار صدا می‌زند مرا با من بیا و راهی این راه تازه شو با من بیا، قطار صدا می‌زند مرا @shahrestanadab
معرفی آلبوم «از بهار بیشتر»، تولیدی استودیوی موسیقی شهرستان ادب را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12381/ @shahrestanadab
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بی‌چراتر کار عالم؛ عشق رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سر مویی اگر با عاشقان داری سر یاری بیفشان زلف و مشکن حلقۀ پیوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن‌قدر می‌دانم که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعدۀ آینده‌های ما @shahrestanadab
«ذکر بهار» خواننده: مجید اخشابی شاعر: محمدمهدی سیار آهنگساز: محمدرضا چراغعلی @shahrestanadab @mm_sayyar
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی شاخه‌ها چه ذکری می‌خونی؟ که یکی‌یکی دارن زنده میشن... @shahrestanadab @mm_sayyar
شهرستان ادب، سالی سرشار از روزی و بهروزی برای شما آرزومند است. @shahrestanadab
ای مژدۀ دیدار تو چون عید مبارک فردوس به چشمی که تو را دید، مبارک @shahrestanadab
مبارک است آسمان آبی، مبارک است آفتاب و باران خوشا جوانه، خوشا شکفتن، چه خوش‌خوشانی است در بهاران بریز از منقل زمستان، هر آنچه ته‌مانده‌است از اسفند بریز تا که بترکد از شوق، بلوغ پُرجوش شاخساران سلام کردم به نرگسی مست، جواب از بلبلی شنیدم به جز محبّت، به جز ملاحت، ندیدم از این بزرگواران چه‌قدر شادند غم‌فروشان، پر از هیاهو همه خموشان به باده‌ریزی و نوش‌نوشان، حواس‌جمعند میگساران به سبزوار درخت رفتم، سلام کردم به جان‌به‌کف‌ها کفن‌به‌تن آمدند گل‌ها، کفن‌به‌تن ‌مثل سربداران فقط نه این دید و بازدید است، فقط نه تبریک‌های عید است بهار یعنی به خود رسیدن، به رغم گم‌گشت روزگاران بهار یعنی همین گسستن ز خویش و در خویش تازه گشتن بهار این است، ای زمستان! بهار این است، ای بهاران! بهارها آمدند و رفتند ولی تو می‌مانی ای همیشه! من آمدم تا تو را ببینم خود خودت را به من بباران @shahrestanadab